eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
27.5هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
29.2هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
ابن ملجم نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و از ایشان، اسبِ قرمزِ خوش‌ رنگی خواست. حضرت هم به او هدیه داد، بی‌ چشم داشت و کریمانه. وقتی سوار بر آن اسب شد و رفت، امیرمؤمنان این شعر را خواند: «أُریدُ حیاتَهُ و یُریدُ قَتلی، عذیرَکَ مِن خلیلِکَ مِن مُرادِ» یعنی «من برای او حیات و سلامتی را آرزومندم، اما او قصد کشتن مرا دارد». کسی را از قبیله مراد بیاورید که عذر مرا (در اینکه به بدخواه خود محبت می‌ کنم) بپذیرد. سپس رو به دوستان خود فرمود به خدا قسم که این مرد قاتل من است! مردم بارها دیده بودند درستی پیش‌ بینی‌ هایش را، با تعجب پرسیدند پس چرا او را نمی‌ کشی؟ پاسخ داد پس چه کسی مرا بکشد؟ او که دست رد به سینه قاتلش نزد، چگونه ممکن است محبان امیدوارش را ناامید کند؟ 📚 منبع: بحارالانوار، جلد 42، صفحه 186 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کسےکه تنهابه عقلش اعتمادکند گمراه میشود کسےکه تنهابه مالش اعتمادکندکم میآورد کسےکه تنهابه مردم اعتمادکند خسته میشود امّاکسےکه برخدااعتمادکند نه گمراه میشود نه کم میآورد ونه خسته میشه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🤴شاه به وزیر دستور داد که تمام شترهای کشور را به قیمت ده سکه طلا بخرند. وزیر تعجب کرد و گفت: اعلیحضرت حتماً بهتر می دانند که اوضاع خزانه اصلاً خوب نیست و ما هم به شتر نیاز نداریم. شاه گفت فقط به حرفم گوش کن و مو به مو اجرا کن. وزیر تمام شترها به این قیمت را خرید. شاه گفت حالا اعلام کن که هر شتر را بیست سکه می خریم. وزیر چنین کرد و عده دیگری شترهای خودشان را به حکومت فروختند. دفعه بعد سی سکه اعلام کردند و عده‌ای دیگر وسوسه شدند که وارد این عرصه پر سود بشوند و شترهای خود را فروختند. به همین ترتیب قیمت‌ها را تا هشتاد سکه بالا بردند و مردم تمام شترهای کشور را به حکومت فروختند.شاه به وزیر گفت حالا اعلام کن که شترها را به صد سکه می خریم و از آن طرف به عوامل ما بگو که شترها را نود سکه بفروشند. مردم هم به طمع سود ده سکه ای بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند تا شترهایی که خودشان با قیمت های عمدتاً پایین به حکومت فروختند را دوباره بخرند.وقتی همه شترها فروخته شد، حکومت اعلام کرد به علت دزدی های انجام شده در خرید و فروش شتر، دیگر به ماموران خود اعتماد ندارد و هیچ شتری نمی خرد.به همین سادگی خزانه حکومت از سکه های مردم ابله و طمع کار پر شد و پول کافی برای تامین نیازهای ارتش و داروغه و دیوان و حکومت تامین شد. وزیر اعظم هم از این تدبیر شاه به وجد آمد و اینبار کلید خزانه ای را در دست داشت که پر بود از درآمد قانونی و شرعی. این وسط فقط کمی نارضایتی مردم بود که مهم نبود چون اکثراً اصلاً نمی فهمیدند از کجا خورده اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ کودکی که مادرش او را در رودخانه می اندازد اما به خانه پادشاه می رسد! کودکی دیگر هم برادرانش وی را در چاه می اندازند اما نجات می یابد و زندانی می شود سپس پادشاه می گردد!! 🌸پس بدان که تمام جهان اگر باهم همدست شوند تا ضرری به تو برسانند هرگز نمی توانند جز آنچه که خداوند متعال برایت مقدر ساخته است.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟» گفت: «عقل.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «مغز.» از دومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «مهر.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «دل.» از سومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «حیا.» پرسید: «جایت کجاست؟» گفت: «چشم.» سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟» جواب داد: «تکبر.» پرسید: «محلت کجاست؟» گفت: «مغز.» گفت: «با عقل یک جایید؟» گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.» از دومی پرسید: «تو کیستی؟» جواب داد: «حسد.» محلش را پرسید. گفت: «دل.» پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟» گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.» از سومی پرسید: «کیستی؟» گفت: «طمع.» پرسید: «مرکزت کجاست؟» گفت: «چشم.» گفت: «با حیا یک جا هستید؟» گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃آن خدایی که به قلبم غم داد خود او باران داد... زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد... میشود ثانیه را جریان داد من خدا را دارم... آن خدایی که به هنگام غمم میگرید و به هنگام خوشی های دلم میخندد شعر من باز پر از صحبت بی قافیه گی ست من خدا را دارم... اوست هر قافیه و وزن و صدا اوست جاری به دل ثانیه ها همه بارانها، همه جریانها، همه تاب و تب دل، تپش ثانیه ها... پر از صحبت اوست با دلم میخوانم: من خدا را دارم❤️🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍قاری بی تفکر ابو سعید خدرى، یکى از اصحاب معروف پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىگوید: روزى ابوبکر به حضور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: در فلان بیابان مىگذشتم چشمم به مردى خوشسیما افتاد که با کمال خشوع نماز مىخواند.پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوبکر فرمود: برو و این شخص را به قتل برسان! ابوبکر به سوى آن شخص رفت ولى وقتى او را با آن حال عبادت دید از کشتن وى چشم پوشید و برگشت.پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عمر بن خطاب فرمود: تو برو و او را بکش! عمر نیز رفت و او را در آن حال دید، و به حال خود گذاشت و بازگشت و عرض کرد: اى رسول خدا، من مردى را دیدم که با کمال خشوع، نماز مىخواند، نتوانستم او را بکشم.پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: برو او را به قتل برسان! على(علیه السلام) با شمشیر آختهاش به سوى او رفت تا هر کس هست، فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در موردش اجرا کند، ولى او از آنجا رفته بود.على(علیه السلام) به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) بازگشت و به عرض رساند: به محل مأموریت رفتم ولى آن شخص را در آنجا ندیدم.پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این شخص و طرفدارانش قرآن مىخوانند ولى قرآن از گلویشان تجاوز نمىکند و همچون رمیدن تیر از کمان، از دین خارج مىگردند.آنها را بکشید که بدترین و ناپاکترین موجودات هستند.در تاریخ آمده این شخص، ذوالخویصره تمیمى نام داشت و مؤسس گروه «خوارج» بود ودر جنگ نهروان، به دست سپاه على(علیه السلام)به هلاکت رسید.او را «ذوالثدیه» مىگفتد.زیرا در شانه او گوشتى اضافى همچون پستان وجود داشت.وقتى خبر هلاکت او را به على(علیه السلام) رساندند، تکبیر گفت و از مرکب پیاده شد و سجده شکر به جا آورد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🤴همه دندان های پادشاه 😴پادشاهی خواب دید که همه دندان های او افتاده است. خوابگذار را فراخواند و تعبیر خواب را جویا شد. خوابگذار گفت: «پادشاه به سلامت باد، همه نزدیکان شما پیش از شما می میرند به گونه ای بعد از شما کسی نمی ماند.» 🤴پادشاه ناراحت شد و گفت: «وقتی همه نزدیکان من بمیرند من با که باشم؟ این چه تعبیری است که می گویی؟» و دستور داد او را صد ضربه شلاق بزنند. 🤴🏻سپس پادشاه دستور داد خوابگذار دیگری را نزد او بیاورند. خوابگذار دوم گفت: «تعبیر خوابی که پاشاه دیده اند این است که عمر پادشاه درازتر از عمر همه نزدیکان خواهد بود.» 🤴🏻پادشاه گفت: «تعبیر همان است اما این بیان با آن بیان خیلی فرق می کند.» و دستور داد صد سکه به او بدهند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍲همین آش و همین کاسه 💠از استانداران مردی ظالم بود و امان مردم را بریده بود. مردم به نادر شکایت بردند تا مگر چاره‌ای بیندیشد و آن‌ها را نجات دهد. نادر پیغامی برای استاندار فرستاد تا کمی هوای مردم را داشته باشد. استاندار دو روزی حرف نادر را به گوش گرفت، اما پس از چند روز دوباره به جان مردم افتاد. شاه افشار که دوست نداشت از فرمانش سر پیچی شود، دستور داد تا استاندار را به مرکز بیاورند. نادر استانداران دیگر را هم خبر کرد و دستور داد چند دیگ آش درست کنند و استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و در دیگ‌های آش بیفکنند، آنگاه به هر استاندار یک کاسه آش داد و در آخر رو به استانداران کرد و گفت: « هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه. » 📚داستان‌های امثال حسین ذوالفقاری انتشارات مازیار ص 886 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🍃 مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند. مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد. 📔خاطره‌ای از حجت‌الاسلام جواد مروی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍حکمت خداوندی سعدی در بیان حکایتی می گوید: موسی علیه السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت: ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده. گفت: این چه حالت است؟ گفتند: خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به قصاص فرموده اند. «وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:27) موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
یکی از پادشاهان پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد می‌آید؟ گفت: بلی، هر وقت که خدای را فراموش می‌کنم!! 🍃هر سو دَوَد آن کَش ز بر خویش براند 🍃وان را که بخواند به درِ کس ندواند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌺 بگذارید این فکر در قلبتان غوطه ور شود: این هم خواهد گذشت پس جای نگرانی نیست هیچ چیز در زندگی ابدی نیست. هر چیزی تغییر میکند هر نقطه ای از زندگیت به در بسته خوردی زمزمه کن: وعنده مفاتح الغیب! لایعلمها الاهو کلید غیب دست اوست ، غیر از او کسی هم نمیداند. پس در کمال آرامش، فقط از او بخواه ر تا اجابت شوی و لاغیر. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🍃 چهار آرامش بخش که توی زندگیت معجزه میکنه 👌 💠حسبنا الله و نعم الوکیل ( برای وقتایی که ترس و اضطراب داری ) 💠لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ( وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته ) 💠افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد ( برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله دیگران رو در حق تو خنثی کنه ) 💠ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله ( برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی ) در ثواب نشر و ارسال، این آیات قرآنی شریک باشیم 🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨گفتم: در دلم امید نیست ؟ 💫گفت: هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر 53 ) ✨گفتم: احساس تنهایی میکنم ؟ 💫گفت: از رگ گردن به تو نزدیک ترم (قاف 16 ) ✨گفتم: انگار مرا از یاد برده ای ؟ 💫گفت: مرا یاد کن (بقره 152 ) ✨گفتم: در دلم شادی نیست ؟ 💫گفت: باید به فضل رحمتم شادمان گردی (یونس 58 ) ✨گفتم: تا کی باید صبر کنم ؟ 💫گفت: همانا یاریم نزدیک است (بقره 214 ) و … چه کسی از او راستگو تر …❣ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍جواب دندان شکن در کتاب کافى از نوحبنشعیب و محمدبنالحسن روایت شده است که ابنابىالعوجاء از هشام بن حکم پرسید مگر خدا حکیم نیست؟ هشام گفت: بله، خداوند احکم الحاکمین است.ابنابىالعوجاء گفت: به من خبر ده از آیه،«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِّنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ اَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً.»«ازدواج کنید با آنچه که خوش آید شما را از زنان دو و سه و چهار و و اگر بترسید که عدالت را پیشه خود نکنید پس یکى را به ازدواج خود درآورید.»مگر این حکم قرآن نیست؟ هشام گفت: بله، ابن ابىالعوجاء گفت: پس به من خبر ده از آیه،«وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا اَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النَّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَهِ.»«و هرگز نمىتوانید بین زنانتان عدالت را رعایت نمایید اگر چه بسیار علاقه به رعایت اعتدال علاقه داشته باشید…»کدام حکیم به این گونه سخن مىگوید؟ هشام جوابى نداشت.از همین رو به مدینه نزد حضرت صادق(علیه السلام) آمد و ماجراى خود را باز گفت.حضرت فرمود: اینکه خدا مىفرماید:«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ…»مقصود عدالت در نفقه (خرج زن) است و اینکه مىفرماید:«وَ لَنْ تَسْتَطیعوا اَنْ تَعْدِلُوا…»مقصود عدالت در محبت است.چون هشام این جواب را به ابىابىالعوجاء رسانید، وى گفت: به خدا این جواب از خودت نیست!! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
زندگي کردن با مردم اين دنيا ... همچون دويدن در گله اسب است تا مي تازي با تو مي تازند زمين که خوردي، آنهايي که جلوتر بودند... هرگز براي تو به عقب باز نمي گردند و آنهايي که عقب بودند، به داغ روزهايي که مي تاختي تو را لگد مال خواهند کرد! در عجبم از مردمي که بدنبال دنيايي هستند که روز به روز از آن دورتر مي شوند وغافلند از آخرتي که روز به روز به آن نزديکتر مي شوند...👌🏻 🌺🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻پاتکِ شیطان🔻 ✍ ما انسان‌ها یه دشمن زخم خورده داریم به اسم 👿 چون به جدّ ما حضرت آدم سجده نکرده، از درگاه خدا رانده شده. برای همینم از آدم و بچه‌های آدم بدجور کینه داره.😡 ☝️ خدا در چند جای قرآن می‌فرماید حواستون باشه، این 👿 دشمنِ آشکارِ شماست. در سوره یوسف می‌فرماید: 📖 إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (یوسف/5) 👈 بدرستیکه ، دشمنِ آشکارِ است! در 5 آیه‌ی دیگه هم می‌فرماید: 📖 "إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ" 👈 او دشمن آشکار شماست! ✍ اونایی که در جنگ شرکت کردند میدونند.. وقتی به دشمن حمله میکنی و یه منطقه‌ای رو تصرّف میکنی، دشمن تمامِ قدرت و توانش رو جمع میکنه تا با یک حمله‌ی سنگین‌تر اون مناطق رو آزاد کنه، و پس بگیره. به این حمله‌ی سنگین میگن:👈 پاتَک ☝️ در مسائل معنوی هم همینطوره. هر کار خوب، و هر که انجام دادی، اگر مقبولِ درگاهِ الهی باشه، پاداشش بهشته🎁. در واقع با هر عمل خوبی، خودت رو در جا کردی. ☝️ حالا، حواست باشه... هر وقت یه کار خوبی کردی، و خودت رو توی جا کردی، منتظر باش، چون این دشمنِ قسم خورده، میخواد رو ازت پس بگیره. ✔️ اگر یه شب یه خیلی خوب خوندی، منتظر باش که فرداش برات برنامه داره... ✔️ اگر یه شب یه هیات خوبی رفتی و حال خوبی بهت دست داد، خیلی گریه کردی، بعدش منتظر باش، که میخواد مثلاً با یه نگاهِ حرام، همه‌اش رو ازت پس بگیره... ✔️ اگر یه خوب رفتی، یه کربلای خوب رفتی، احساس کردی خیلی متحوّل شدی، منتظر باش که حسابی برات برنامه داره... ✔️ اگر یه خوب رو پشت سر گذاشتی، و یک ماه بندگی خالصانه کردی، و خیلی حالت خوب شد، مطمئن باش که خیلی از دستت عصبانی شده، حسابی برات برنامه داره. میخواد به هر قیمتی شده این بهشتی رو که رفتی ازت پس بگیره... بخاطر همین خدا در قرآن می‌فرماید مراقب باشید شما رو از بهشت بیرون نکنه.. این ملعون قبلاً پدر و مادر شما رو از بیرون کرده: 📖 یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ (اعراف/27) 👈 ای فرزندان آدم! شما را نفریبد، همانگونه که پدر و مادر شما را از بیرون کرد. ✅ این نکته هم یادت باشه: اون کارِ خوبی که انجام میدی، هر چقدر بزرگتر و مهمتر باشه، هم سنگین‌تره. 📢 مراقبِ و حملاتش باشیم... ، ، ، ، ، ، •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
هدایت شده از مخزن پست 💚 💚مذهبی💚💚
سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ🍃 🍃حضرت ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ: ﺍَﺭَﻧﯽ ‏( ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ‏) 🍃ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ : ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ‏( ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ ‏) 🍃ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﺪﯼ : ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ 🍃ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺣﺎﻓﻆ : ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ 🍃ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻮﻻﻧﺎ : ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ﺳﻪ ﺑﯿﺖ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ 🌺ﻣﺜﻞ ﺳﻌﺪﯼ ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ 🌺ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻓﻆ ، ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ 🌺ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻻﻧﺎ ، ﻋﺎﺭﻓﺎنه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ 2️⃣ | سوره انبیاء-آيه٨٧ | داستان يكى از انبياء خدا رو گوش كنيد... . . . و (یاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌افکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم). •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آن قسمتی از شروع صبح را دوست دارم كه بايد به تو فكر كرد... 🌸🦋 @JomLax 🦋🌸
✍خداوندا هیچ خانه ایی غم دار هیچ مادری داغ دیده هیچ پدری شرمنده هیچ محتاجی ستم دیده هیچ چشمی اشکبار هیچ دستی محتاج هیچ دلی شکسته هیچ خانه ایی بی نعمتت نباشه... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ✨💝📖💝✨ ⭕️ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است❗ 🔸 عارفی را گفتند: "کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید". 🔸 فرمود: "لازم نیست یک کتاب باشد، یک کلمه کافیست، که بدانی می‌بیند".👀 📖️ أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ یَریٰ (علق/14) 👈 آیا آدمی نمیداند که خداوند همه اعمالش را می‌بیند؟! 🔹 در حدیث آمده است: 👈 "خدا را آن چنان عبادت کن، که گویی او را می‌بینی، و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را به خوبی می‌بیند". ✍ نقل می‌کنند بیدار دلی بعد از گناهی توبه کرده بود، و پیوسته می‌گریست. 🔸 گفتند: "چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ مگر نمیدانی خداوند متعال غفور است؟" 🔸 گفت: "آری، ممکن است او عفو کند، ولی این خجلت و شرمساری که او مرا دیده چگونه از خود دور سازم؟!" ☝️ به قول شاعر: گیرم که تو از سر گنه درگذری زان شرم، که دیدی، که چه کردم، چه کنم؟! 🚫"عالم محضر خدا است، در محضر خدا معصیت نکنیم".🚫 پیامهای کوتاه قرآنی در کانال قرآنی صراط👇️👇👇👇 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج* 🌸🍃بامنتشر کردن با لینک کانال در ثواب آن شریک باشید 🍃
مـدام تـلاش ڪُن توی زندگیتون هدف داشته باشین و در مسیر رسیدن به هدفتون مدام تـــلاش ڪنید یڪ جا نشستن چیز خوبی نیست..!! بعضی‌ها صبر رو با تنبلی اشتباه میگیرن!! صـبر یعنی تلاش ڪنی و منتـظر خوب نتـــیجه باشی نه اینڪه هیچ ڪاری‌نڪنی و بخوای نتیجه بگیری مثل دریـا و امواجش باش همیشه پویا و در حرڪت نه‌مثل یک‌ مرداب •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ✨💝📖💝✨ ❌ پرروبازی در برابر خدا ممنوع!!! یه آیه تو قرآن داریم که میگه: 🔹 آخه ای انسان!!! 🔸 چرا در مقابل خدا انقدر جسوری؟!! 🔹 اونم این خدایِ به این مهربونی، خدایِ به این کریمی... 🔸 چرا انقدر در برابر خدا پُرروبازی در میاری؟؟!! 🔹 آخه این غرورت برای چیه؟؟!! تو چی داری؟؟ اصلاً به چی مینازی؟؟!! اصلاً تو فکر کردی کی هستی؟؟!! 📖 يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ (انفطار/6) 👈 ﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ! ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭِ ﻛﺮﻳﻤﺖ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ است؟! 🔻 ﺩﺭ ﺣﺪیث داریم که ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮم (ﺹ) موقع ﺗﻠﺎﻭﺕ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: 👈 "ﻏَﺮَّﻩُ ﺟَﻬﻠُﻪ". 👈 "ﺟﻬﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍنی‌اش، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﻏﺎﻓﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ"! 🔻 عبارتهای ﺍﻣﻴﺮﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻋﻠﻰ (ﻉ) هم ﺩﺭباره این آیه، تو نهج البلاغه خیلی عجیبه: ☝️ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﻮﺑﻨﺪﻩ‌ﺗﺮﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻗﺎﻃﻌﺘﺮﻳﻦ ﻋﺬﺭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺨﺺ ﻣﻐﺮﻭﺭ، ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻴﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺴﻮﺭ ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ است. 👈 ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮔﻨﺎﻫﺖ ﺟﺮﺃﺕ ﺩﺍﺩﻩ؟ ﻭ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ؟ ﻭ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﻋﻠﺎﻗﻪ‌ﻣﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩ؟ ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯِ ﺗﻮ ﺑﻬﺒﻮﺩﻯ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭﻯ ﻧﻤﻰ‌ﺍﻧﺠﺎﻣﺪ؟😔🙁 ☝️ ﭼﺮﺍ ﻟﺎﺍﻗﻞ ﺁﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺣﻢ ﻣﻰﻛﻨﻰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺣﻢ ﻧﻤﻰﻛﻨﻰ؟ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺯﺍﻥ ببینی ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﺎﻳﻪ ﻣﻰﺍﻓﻜﻨﻰ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺭﺍ ببینی ﻛﻪ ﺩﺭﺩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺗﺮﺣّﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰﻛﻨﻰ، ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﻴﻤﺎﺭﻳﺖ ﺻﺒﻮﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ، ﻭ ﺑﺮ ﻣﺼﻴﺒﺘﺖ ﺷﻜﻴﺒﺎ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻳﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺩﺍﺩﻩ؟ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻰﺑﺎﺷﻰ. ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺑﻠﺎ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺗﺮﺍ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻧﻜﺮﺩﻩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺍﻭ ﻏﻮﻃﻪ‌ﻭﺭﻯ، ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺯﻳﺮ ﺳﻠﻄﻪ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻯ.🤔🤔 ☝️ ﺑﻴﺎ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯِ ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﺭﻭﻯِ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻭ ﻋﺰم ﺭﺍﺳﺦ ﻣﺪﺍﻭﺍ ﻛﻦ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺘﻰ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺑﺎ ﺑﻴﺪﺍﺭﻯ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺯ، ﺑﻴﺎ ﻣﻄﻴﻊ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻮ، ﻭ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺍﻭ ﺍﻧﺲ ﮔﻴﺮ، ﺧﻮﺏ ﺗﺼﻮّﺭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻏﻔﻠﺘﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ، ﺍﻭ ﺑﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻋﻔﻮ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﺪ، ﻭ ﺯﻳﺮ ﭘﻮﺷﺶ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰﺩﻫﺪ. 👈 ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ همچنان ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﺸﺖ ﻛﺮﺩﻩﺍﻯ، ﻭ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺭﻭ ﻣﻰﺁﻭﺭﻯ، ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻯ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﻋﻈﻴﻢ، "ﻛﺮﻳﻢ" ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺿﻌﻒ ﻭ ﺣﻘﺎﺭﺕ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺮ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺍﻭ ﺟﺴﻮﺭﻯ! 📚 نهج‌البلاغه، خطبه 223. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج* 🌸🍃بامنتشر کردن با لینک کانال در ثواب آن شریک باشید 🍃