💠ابوالفتوح رازى ، قاضى نعمان و ابوالقاسم كوفى آورده اند:
در زمان حكومت عمر بن خطّاب ، غلامى را نزد او آوردند كه مولاى خود را كشته بود، عمر بدون آن كه تحقيق و بررسى نمايد، حكم قتل او را صادر كرد.
اين خبر به اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام رسيد و شهود نيز شهادت دادند؛ كه اين غلام مولاى خود را كشته است .
حضرت خطاب به غلام كرد و اظهار نمود: تو چه مى گوئى ؟
غلام در پاسخ گفت : بلى ، من او را كشته ام .
حضرت فرمود: براى چه او را كشته اى ؟
گفت : اربابم خواست به من تجاوز لواط كند ولى من نپذيرفتم ، و چون خواست مرا مجبور كند، من او را از خود بر طرف ساختم ، وليكن بار ديگر آمد و به زور با من چنان عمل زشتى را مرتكب شد و من هم از روى غيرت و انتقام او را كشتم .
حضرت اظهار داشت : بايد بر ادّعاى خود شاهد داشته باشى ؟
غلام عرض كرد: يا امير المؤ منين ! در حالى كه من در آن شب تنها بودم ، چگونه مى توانم شاهد داشته باشم ؛ و او درب ها را بسته بود و من اختيارى از خود نداشتم .
امير المؤ منين علىّ عليه السلام فرمود: چرا بر او حمله كردى و او را كشتى ؟ آيا او از اين عمل زشت پشيمان نشده بود؟ و آيا ندامت و توبه او را نشيندى ؟
غلام گفت : خير، هيچ أ ثرى از آثار ندامت در او نديدم .
حضرت با صداى بلند فرمود: اللّه اكبر! صداقت يا دروغ تو، هم اكنون روشن خواهد گشت .
بعد از آن دستور داد تا غلام را بازداشت نمايند و سپس به اولياى مقتول خطاب كرد و فرمود: سه روز كه از دفن مرده گذشت ، جهت بيان و صدور حكم مراجعه كنيد.
چون روز سوّم فرا رسيد، امام علىّ عليه السلام به همراه عمر و اولياء مقتول كنار قبر رفتند و حضرت دستور داد تا قبر را بشكافند؛ سپس اظهار نمود: چنانچه جسد مرده موجود باشد، غلام دروغ گفته ؛ و اگر مفقود باشد غلام ، صادق و راستگو است .
پس وقتى كه قبر را شكافتند، جسد را در قبر نيافتند؛ و چون به حضرت علىّ عليه السلام گزارش دادند كه جسد در قبر نيست .
حضرت اظهار نمود:
اللّه اكبر! به خدا قسم ! نه دروغ گفته ام و نه تكذيب شده ام ، از پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود:
هر كه از امّت من باشد و عمل زشت قوم لوط را انجام دهد كه همانا به وسبله فريب شيطان انجام مى دادند و بدون توبه از دنيا برود و او را دفن كنند، بيش از سه روز در قبر نخواهد ماند؛ و او را با قوم لوط محشور مى گردانند؛ و به عذاب سخت و دردناك الهى گرفتار خواهد گشت .
پس از آن ، حضرت امير عليه السلام فرمود: غلام را آزاد كنيد.(1)
📗1-مستدرك الوسائل : ج 14، ص 344 346، ح 8 و 9.
📚منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
شهادت انگشت
به همه چیز
حَتَّىٰ إِذَا مَا جَاءُوهَا
شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ
بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
چون همه بر در دوزخ رسند
گوش و چشم و پوست ها شان
به اعمالی که همواره انجام می دادند
گواهی می دهند.
وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ
لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا ۖ
قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي
أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ
وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
و آنان به پوستشان می گویند
چرا بر ضد ما گواهی دادید؟
می گویند همان خدایی که هر موجودی را به سخن آورد
ما را گویا ساخت
و او شما را نخستین بار آفرید
و به سوی او بازگردانده می شوید. سوره مبارکه فصلت ایات 20 و21
26.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین ها سلام ها به شخص اول هستی
#صاحب_الزمان عج 🍃🍃🍃
🍃«سلام پُرمعنای امام عصر علیهالسلام»
مرحوم آیتالله ریشهری در کتاب «خاطرههای آموزنده» نقل میکند که اوایل سال 1371 شمسی، شنیدم آیتالله بهاءالدینی بیمار است. ضمناً خبرهایی داشتم مبنی بر تشرّف ایشان خدمت امام عصر علیهالسلام؛ موضوع را با مرحوم آیتالله مشکینی مطرح کردم. قرار شد همراه ایشان به عیادت آیتالله بهاءالدینی برویم تا ضمن احوالپرسی این خبر را نیز از خودشان سؤال کنیم.
شب جمعه، 27 فروردینماه 1371 خدمت ایشان رسیدیم. پس از سلام و احوالپرسی و پیش از آن که سؤالی را دربارۀ تشرّف ایشان مطرح کنیم، فرمود:
«چند شب قبل، آقا امام زمان علیهالسلام آمدند و سلام پرمحتوایی کردند؛ سلامی که تاکنون با این محتوا نشنیده بودم و رفتند.»
سپس به دو نکته اشاره کردند؛ «من شصت سال است در انتظار این معنا بودم. همچنین، احوالات کسانی را که به محضر امام عصر علیهالسلام تشرف یافتهاند، از کتاب بحارالأنوار میخواندم؛ دیدم هر کسی که آن حضرت را دیده، در ارتباط با مسائل مادی بوده. متوجه شدم که مردم ما هنوز لیاقت حکومت امام زمان علیهالسلام را ندارند.»
💠اندوهگین و غمگین با قدمهای بیرمق به...
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزدیک شد.
ایستاد و سلام کرد.
آرام دستش را بالا برد و اشک را از گوشهی چشمش پاک کرد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نگاهی به او انداخت، سری تکان داد و جواب سلامش را به گرمی داد.
با تعجّب نگاهش کرد و پرسید:
چشمهای تو خیس است! آیا گریستهای؟!
مرد سری تکان داد و گفت: بله!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله به طرف مرد چرخید. حالا رو در روی هم بودند. پرسید: برای چه گریستهای؟!
مرد آهی کشید و با بغض گفت:
یتیم هستم.
پدر و مادری ندارم. تنها و بیکس هستم. حیران شدهام!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نگاهش را داد به افق. به آفتاب که تا غروبش زمان کمی باقی بود خیره شد.
کمی سکوت کرد و بعد رو به مرد فرمود:
میدانی ناگوارتر از یتیم بودن، چیست؟!
مرد با تعجّب گفت: نمیدانم. شما بگوییدتا بدانم!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نگاهش به آفتاب بود. گفت: ناگوارتر از یتیم بودن،جدایی آن کسی است که ازامامش دور افتاده
شیعهای که اهل بیت را ندیده و از علم ایشان بیخبر است .
همان یتیمی است که از امامش دور افتاده است.
📚 برداشتی آزاد از روایتی در تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام
🍃 دوستدار امام زمان!
به پبرامونت نگاه کن! شیعیانی که توفیق آشنایی با امام زمانشان را نداشتهاند و به فرمودهی پیامبرصلیاللهعلیهوآله یتیم اند...
کم نیستند!
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله العظمی جوادی آملی:
ائمه اطهار (سلام الله علیهم) قلب جامعه و جان جانان اند...هر تصمیمی که گرفتیم قبل از اینکه عمل بکنیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با خبر است.