#مولاامیرالمومنین
💠 یک نوبت که همراه با رفقا به نجف مشرّف بودیم، من برای زیارت به حرم مطهّر امیرالمؤمنین علیه السّلام مشرّف شدم که یکباره دیدم حرم خلوت شد. گویا در داخل ضریح بودم و حوض بزرگی که آب بسیار زلالی در آن بود، در وسط قرار داشت و جامهای بلوری سبزرنگ زیادی روی لبهی حوض، دور تا دور چیده شده بود. حضرت امیر علیه السّلام هم روی تختی که ارتفاعش نیم متر بلندتر از حوض بود، نشسته بودند. من هم کنار دست حضرت نشسته بودم و تماشا میکردم. تعدادی ملائکه هم که لباسهای کمرچین بلند بر تن داشتند و هم بال داشتند و هم دست، کنار حوض، گوش به فرمان حضرت علیه السّلام ایستاده بودند. از بیرون ضریح هم صدای برخی زوّار میآمد که التماسآمیز میگفتند. یا علی، یا علی. گاهی اوقات حضرت با چوب کوتاهی که در دست داشتند، اشاره میکردند و آن ملائکه یک جام از آن حوض پر میکردند و به اطراف حرم، روی سر زوّار میریختند. بلافاصله صدای صلوات از همه بر میخاست. گاهی اوقات به اشارهی حضرت یک جام پر میکردند و بر سر یک نفر میریختند که اینجا صدای صلوات یک نفر از بیرون ضریح بلند میشد. در همین اثناء دیدم شخصی گویا از بیرون ضریح به هوا پرید. ملائکه به دستور حضرت او را گرفتند و از بالا به داخل ضریح آوردند و کنار حوض خواباندند و پیاپی جامها را از آن حوض پر میکردند و به دهانش میریختند، ولی هر چه از آن جامها به او میدادند، دست بر نمیداشت و دائم میگفت: یا علی، یا علی. آنقدر از آن جامها به دهانش ریختند تا اینکه مثل خیک پر از آب شد. آنوقت ملائکه او را بلند کردند و به طرف آسمان پرتاب کردند.
عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی
📚 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۰۴۵
داستان رجعت آن حضرت(س) در ضمن روایتی طولانی که در پرسش مفضل از امام صادق (ع) مطرح شده، آمده است.
مفضل می گوید از امام صادق پرسیدم: آقا، آیا پیامبر و امیرالمؤمنین با قائم (عج الله فرجه)خواهند بود؟
فرمودند: آرى، والله پیامبر و علی ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند.... اى مفضل! گویا مى بینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت شکایت مى کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛ بى اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به جد شما رسید.
آن گاه فاطمۀ زهرا مى آید و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک، ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین علیه السلام را از خانه خود براى بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،...
👈بنابراین، طبق این روایت که مفضل از امام صادق علیهالسلام نقل می کند، حضرت فاطمه نیز جزو رجعت کنندگان خواهند بود.
📚بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷
📚مهدى موعود، (ترجمه ج ۵۱، بحار الأنوار)، ص۱۱۶۶
~~~~~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
💠 از حضرت رسول صلىالله عليه و آله منقول است كه:
سه نفر بودند آنها را باران گرفت ، پناه به قارى بردند، ناگاه سنگ عظيمى از كوه به زير آمد و در غار را بر ايشان بست يكى از آنها گفت: اى بندگان خدا، چيزى شما را نجات نمىدهد به غير راستى پس هر يك از شما به هر كارى كه خالص از براى خدا كرده باشيد بگوييد و به آن كار از خدا بخواهيد شايد خدا اين سنگ را از راه شما دور گرداند.
يكى از ايشان گفت: خداوندا من پدر و مادرى داشتم، پير بودند و زن و فرزندان خورد هم داشتم و گوسفندان مىچرانيدم و شب از براى ايشان طعامى مىآوردم، اول پدر و مادر خود را سير مىكردم و آخر به فرزندان خود مىدادم يك شب دير برگشتم، وقتى آمدم كه پدر و مادرم به خواب رفته بودند، شيرى كه آورده بودم بر دست گرفتم نزديك سر ايشان ايستادم و اطفال من گريه مىكردند از شوق طعام و من نخواستم كه ايشان را بيدار كنم بالاى سر ايشان ايستادم تا صبح شد، خداوندا اگر اين كار را براى طلب رضاى تو كردهام پس فرجى براى ما گشاى، سنگ اندكى دور شد كه آسمان را ديدند.
پس ديگرى گفت: خداوندا من دختر عمويى داشتم، او را بسيار دوست داشتم، پس اراده كردم با او زنا كنم، او گفت: بايد صد اشرفى براى من بياورى تا راضى بشوم، پس من صد اشرفى براى او بردم و جاى خلوت رفتيم، او به من گفت: از خدابترس و مهر خدايى را به حرام بر مدار، من ترك كردم و برخواستم اگر اين كار را براى رضاى تو كردم، فرجى كرامت فرما، سنگ دورتر شد.
مرد سومى گفت: خداوندا مىدانى كه من مرد كارگرى را اجير گرفته بودم كه نيم درهم به او بدهم و او مضايقه كرد او را از من نگرفت و رفت پس من مزد او را براى او زراعت كردم تا رسيد به يك هزار درهم و همه را به او دادم، خداوندا! اگر اين عمل من براى خشنودى تو كردهام، آنچه از اين سنگ مانده است از جلو بردار.
پس سنگ دور شد و آنها از غار بيرون آمدند.
پس رسول صلىالله عليه و آله فرمودند: هر كس با خدا راست بگويد نجات پيدا مىكند.
📚حيوه القلوب ص 669
~~~~~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را
#سالروزدرگذشت_استادمحمدحسین_شهریار_روز_شعر_و_ادب_پارسی
#قائم_آل_محمد
💠 آیتالله کاشانی فرمودند: شخصی به نام نوروزی برای من نقل کرد: پسرم مریض شد وقتی دکتر بردم گفتند سرطان است، چندین دکتر مراجعه کردم، همه گفتند درد ایشان درمان ندارد، ناچار پسرم را به انگلستان بردم، تا آنجا هم بعد از چند روز آزمایش و عکسبرداری همین تشخیص را دادند و گفتند اگر عمل هم بکنید فایده ندارد، بارها به خدا عرض کردم که خدایا این همه ثروت را که به من عنایت فرموده ای از من بگیر، فقط این یک پسر را برای من نگه دار، عاقبت پسرم را از بیمارستان انگلستان مرخص کردم، سوار هواپیما شدیم به طرف تهران، در حالی که سرم دستش بود و از شدت درد ضعیف و رنجور شده بود.
یک نفر در هواپیما به من گفت این مریض را چرا اینجا آوردی؟ گفتم کجا ببرم؟ گفت: مسجد مقدس جمکران! این جور مریض ها را باید حضرت صاحب الزمان علیه السلام شفا بدهد. من در همان هواپیما نذر کردم که اگر خداوند پسرم را شفا دهد یک بیمارستان به نام مسجد مقدس جمکران بنا کنم، شروع کردم در هواپیما با امام زمان علیه السلام راز و نیاز کردن، عرض کردم: ای پسر فاطمه به حق فاطمه زهرا سلام الله علیها به این پسر شفا عنایت فرما!
در همین حال بودم که یک مرتبه پسرم از خواب بیدار شد و گفت: بابا به من انار بده! گفتم: چشم، تهران برای شما انار می دهم. بار دوم از خواب بیدار شد و گفت: بابا به من بیسکویت بده! معلوم شد که در خواب دیده سید بزرگواری برای ایشان انار آورده و فرموده شما خوب شدید سرم را بیرون بیاورید! چون تهران رسیدیم سرم را از دست ایشان بیرون آوردم دیدم حالش خیلی خوب است چند روز در تهران ماندیم، به دکترها مراجعه کردم آزمایش و عکسبرداری گفتند پسر شما سالم است! چون قبلا دیده بودند گفتند این فقط معجزه بود که خداوند به حرمت حضرت صاحب الزمان علیه السلام و مسجد مقدس جمکران ایشان را شفا داده است.
📚شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج٣
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫