eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
990 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش می رسید. هراسان آمد به حضور امام صادق و گفت: «خوابی دیده ام.» 🔶«خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین، یا یک آدم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر را در فضا حرکت می دهد. من از مشاهده آن بی نهایت به وحشت افتادم و اکنون می خواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.» 🔷امام: «حتما یک شخص معینی است که مالی دارد و تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را می میراند بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.» 🔶حقا که عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آورده ای. اعتراف می کنم که همچو فکری در سر من بود، یکی از همسایگانم مزرعه ای دارد و چون احتیاج به پول پیدا کرده می خواهد بفروشد و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همه اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم. 📚وسائل،ج 2/ص 582 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۸
عایشه همسر رسول اکرم در حضور رسول اکرم نشسته بود که مردی یهودی وارد شد. هنگام ورود به جای سلام علیکم گفت: «السام علیکم» یعنی «مرگ بر شما». طولی نکشید که یکی دیگر وارد شد، او هم به جای سلام گفت «السام علیکم ». معلوم بود که تصادف نیست، نقشه ای است که با زبان، رسول اکرم را آزار دهند. 🔶عایشه سخت خشمناک شد و فریاد بر آورد که: «مرگ بر خود شما و...» 🔷رسول اکرم فرمود: «ای عایشه! ناسزا مگو. ناسزا اگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورتها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هر چه گذاشته شود آن را زیبا می کند و زینت می دهد و از روی هر چیزی برداشته شود از قشنگی و زیبایی آن می کاهد. چرا عصبی و خشمگین شدی؟» 🔶عایشه: «مگر نمی بینی یا رسول الله که اینها با کمال وقاحت و بی شرمی به جای سلام چه می گویند؟» 🔷- چرا، من هم در جواب گفتم: «علیکم » (بر خود شما) همین قدر کافی بود.». 📚بحار الانوار،ج 11/ص 109 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۹
🔶شخصی وارد مسجد پیامبر (ص) شد و به پیامبر (ص) عرض کرد: ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز! 🔷پیامبر (ص) او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: 🌱«فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛ ☘پس هر کس ذره ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند و هر کس ذره ای کار بد کرده آن را می بیند.» 🔷آن شخص اندکی به فکر فرو رفت سپس به خواننده آیه گفت: آیا این جمله، وحی است؟ او در جواب گفت: آری! 🔷آن شخص گفت: من درس خود را از همین آیه آموختم. یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است. 🔶سپس آن صحابی به حضور رسول خدا (ص) رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود. 🔷پیامبر فرمود: دعوه فانه فقه؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت. 📚تفسیر نمونه، ج 27، ص 232 - 231. به نقل از روح البیان، ج 10، ص 495، نورالثقلین، ج 5، ص 650 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۰
🔶منصور دوانیقی هر چندی یک بار به بهانه های مختلف امام صادق را از مدینه به عراق می طلبید و تحت نظر قرار می داد. گاهی مدت زیادی امام را از بازگشت به حجاز مانع می شد. 🔹در یکی از این اوقات که امام در عراق بود یکی از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه کرد، عده زیادی را دعوت کرد و ولیمه مفصلی داد. اعیان و اشراف و رجال همه حاضر بودند. از جمله کسانی که در آن ولیمه دعوت شده بودند امام صادق بود. سفره حاضر شد و مدعوین سر سفره نشستند و مشغول غذا خوردن شدند. 🔸در این بین یکی از مدعوین آب خواست. به بهانه آب، قدحی از شراب به دستش دادند. قدح که به دست او داده شد، فورا امام صادق نیمه کاره از سر سفره حرکت کرد و بیرون رفت. خواستند امام را مجددا برگردانند، برنگشت. 🔷حضرت فرموند رسول خدا فرموده است: «هر کس بر سر سفره ای بنشیند که در آنجا شراب است لعنت خدا بر او است.» 📚بحار الانوار،ج 11/ص 115 📖یَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ كَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا... 🍃درباره شراب🔥 و قمار💥 از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است... (بقره- ۲۱۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۱
مفضل بن قیس سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. 🔶یک روز در محضر امام صادق لب به شکایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به مو تشریح کرد: «فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا کنم. فلان مبلغ خرج دارم و راه در آمدی ندارم. بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام. به هر در بازی می روم به رویم بسته می شود...» در آخر از امام تقاضا کرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از کار فرو بسته او بگشاید. 🔷امام صادق به کنیزکی که آنجا بود فرمود: «برو آن کیسه اشرفی که منصور برای ما فرستاده بیاور.» کنیزک رفت و فورا کیسه اشرفی را حاضر کرد. 🔷آنگاه به مفضل بن قیس فرمود: «در این کیسه چهار صد دینار است و کمکی است برای زندگی تو.» 🔶- مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود. -بسیار خوب، دعا هم می کنم. اما این نکته را به تو بگویم، هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نکن، 🔴اولین اثرش این است که 👈وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای. 👈در نظرها کوچک می شوی، 👈شخصیت و احترامت از میان می رود. 📚بحار الانوار،ج 11/ص 1144 📖لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ... 🔵🍃هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد... (آل عمران- ۹۲) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۲
🔹رسول اکرم صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت ها با اصحابش در سرزمینی خالی و بی علف فرود آمدند. به هیزم و آتش احتیاج داشتند، 🔷فرمود: «هیزم جمع کنید.» 🔶عرض کردند: «یا رسول الله! ببینید این سرزمین چقدر خالی است! هیزمی دیده نمی شود.» 🔷فرمود: «در عین حال هر کس هر اندازه می تواند جمع کند.» 🔶اصحاب روانه صحرا شدند، با دقت به روی زمین نگاه می کردند و اگر شاخه کوچکی می دیدند بر می داشتند. 🔸هر کس هر اندازه توانست ذره ذره جمع کرد و با خود آورد. 🔹همینکه همه افراد هر چه جمع کرده بودند روی هم ریختند، مقدار زیادی هیزم جمع شد. 🔷در این وقت رسول اکرم فرمود: «گناهان کوچک هم مثل همین هیزم های کوچک است، ابتدا به نظر نمی آید، ولی هر چیزی جوینده و تعقیب کننده ای دارد، همان طور که شما جستجو و تعقیب کردید این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصا می شود و یک روز می بینید از همان گناهان خرد که به چشم نمی آمد، انبوه عظیمی جمع شده است.» 📚وسائل،ج 2/ص 462 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۳
🔵روزی رسول اکرم (ص) با اصحاب از راهی می‌گذشتند، رسیدند به گله معظمی از شترهای «‌عشار» [که شترهای ده ماهه آبستن را می‌گفتند و از نفیس‌ترین اموال عرب به شمار می‌رفتند]. 🔷رسول اکرم (ص) وقتی به آنها رسید، چشم بر هم نهاد و صورت از آنها برگردانید و از نگاه کردن به آنها خودداری نمود آن گونه که یک انسان متقی از نگریستن به زن نامحرم می پر هیزد و چشم برهم می‌نهد. 🔶یکی از همراهان گفت: یا رسول الله، اینها شترهای عشار هستند و تماشایی اند. إعراض فرمودید و به آنها نگاه نمی‌کنید؟ 🔷فرمود: «‌قد نهانِیَ اللهُ عن ذلک» (‌خدا مرا از این نگاه کردن نهی فرموده است) . 🔷آنگاه این آیه را تلاوت کرد: وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَه الْحَیَاه الدُّنیَا….. 🔷هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه‌هایی داده‌ایم میفکن. اینها گلهای ناپایدار زندگی دنیا هستند و قابل آن نیستند که در نظر انسان خدابین بزرگ و با ارزش جلوه کنند و دیده و دل از او ببرند... (طه- ۱۳۱) [در اینجا پیشوا و رهبر عظیم الشان امت اسلام با این عمل هشدار داده است که مواظب باشید نگاه کردن به زیباییهای دنیا خواه نا خواه دل را دگرگون می‌کند و در وادی بی پایان هوسها به تکاپو در می‌آورد و از خدا و آخرت غافل می‌سازد.] 📚موعظه ی ضیاء آبادی، ص ۱۰۳ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۴
🔵مردی با اصرار بسیار از رسول اکرم یک جمله به عنوان اندرز خواست. 🔷رسول اکرم به او فرمود: «اگر بگویم به کار می بندی؟» 🔶بلی یا رسول الله! 🔷اگر بگویم به کار می بندی؟ 🔶بلی یا رسول الله! 🔷اگر بگویم به کار می بندی؟ 🔶بلی یا رسول الله! 🔷رسول اکرم بعد از اینکه سه بار از او قول گرفت و او را متوجه اهمیت مطلبی که می خواهد بگوید کرد، به او فرمود: ☘«هر گاه تصمیم به کاری گرفتی، 🍃👈اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن کار فکر کن و بیندیش، ⬅️اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح✅ است آن را دنبال کن ⬅️و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی❌ است از تصمیم خود صرف نظر کن.» 📚وسائل،ج 2/ص 4577 📖إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ 🍃در حقيقت‏ خدا حال قومى را تغيير نمى‏‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.(رعد- ۱۱) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۵
🔵مرحوم آیت الله آخوند ملا علی همدانی فرمود: ☘روزی پیرمردی جهت حساب خمس و زکات، نزد من (شهر همدان) آمد. 🔶متوجه شدم از آن پیرمرد بوی عطر عجیبی بر مشامم می رسد که تا به حال، نظیر آن را استشمام نکرده بودم!! 🔷از او پرسیدم: شما از چه عطری استفاده می کنی؟ 🔶گفت: این بوی خوش، حکایتی دارد که تا کنون برای کسی تعریف نکرده ام، اما چون شما آقای ما هستی، برایت تعریف می کنم. 🍃شبی در عالم خواب پیامبر خدا (ص) را زیارت نمودم، در حالی که آن حضرت نشسته بودند و من هم در آن مجلس بودم. قریب ده یا بیست نفر اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم. 🔷پیامبر (ص) فرمود: کدام یک از شما بر من زیاد صلوات می فرستد؟ 🔸می خواستم بگویم من، اما ساکت شدم.  بار دوم و سوم، پیامبر(ص) سوال را تکرار کردند و کسی جواب نداد. 🔷آنگاه بلند شدند و به من فرمودند: شما بر من زیاد صلوات می فرستی؛ پس لبان مرا بوسیدند؛ از آن وقت این بوی عطر از من استشمام می شود؛ مردم خیال می کنند من عطری می زنم. 📚فضایل و آثار صلوات،ص 116 📖إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً 🍃خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‌فرستند؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و [در برابر اوامر او] كاملاً تسليم باشيد. (احزاب- ۵۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۶
🔵ارديبهشت سال 1359 بود. دبير ورزش دبيرستان شهدا بودم. در كنار مدرسه ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود. رفته بودم به ديدنش. كلي با هم صحبت كرديم. شيفته مرام و اخلاق ابراهيم شدم. آخر وقت بود. 🔶گفت: تك به تك واليبال بزنيم!؟ خنده ام گرفت. من با تيم ملي واليبال به مسابقات جهاني رفته بودم. خودم را صاحب سبك ميدانستم. حالا اين آقا ميخواد...! گفتم باشه. توي دلم گفتم: ضعيف بازي ميكنم تا ضايع نشه! 🔷سرويس اول را زد. آنقدر محكم بود كه نتوانستم بگيرم! دومي، سومي و... رنگ چهره ام پريده بود. جلوي دانش آموزان كم آوردم! ضرب دست عجيبي داشت. گرفتن سرويس ها واقعاً مشكل بود. 🔸دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهي به من كرد. اين بار آهسته زد. امتياز اول را گرفتم. امتياز بعدي و بعدي و.. . ميخواست ضايع نشم. عمداً توپها را خراب ميكرد! رسيدم به ابراهيم. 🔹بازي به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم كه سرويس بزند. توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. 🔸الله اكبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روي زمين گذاشت. رو به قبله ايستاد و بلندبلند اذان گفت. در فضاي دبيرستان صدايش پيچيد. بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه. ☘او مشغول نماز شد. همانجا داخل حياط. بچه ها پشت سرش ايستادند. جماعتي شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتي زيباست كه با رفاقت باشد. 🖊راوی: رضا هوریار 📚سلام بر هادی، ص۷۲ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۷
🔵روایت شده که به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خبر دادند که؛ 🔶«شخصی روزها نماز می خواند و شبها دزدی می کند». 🔷حضرت پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: 🔸«نماز او باعث ترک دزدیش می شود ». 🔷پس از مدتی او را دیدند که در حال عبادت و در گوشه ای رنجور بود سبب وعلت را پرسیدند گفت: 🔶«توبه کرده ام! و هر چه از هرکس دزیده ام به آنها بر گردانده ام. و اینک می خواهم گوشت هائی که از دزدی و حرام در بدنم روئیده است، آب شود!» 📚بحار الانوار، ج ۸۲ 📖...إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ.. 🍃..ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺯﺷﺖ ، ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ.. (عنکبوت- ٤٥) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۸
🔵در جریان سفر مرحوم شوشتری به ایران هنگامی که ایشان وارد تهران گردید، انبوه مردم از جمله سفیر کشور روسیه به ملاقات ایشان رفتند. 🔶مردم تقاضای موعظه کردند و مرحوم شوشتری بنا به اصرار مردم سرش را بلند کرد و فرمود: 🔷مردم، آگاه باشید که خدا در همه جا حاضر است و به نهفته ی سینه‌ها داناست( انه علیم بذات الصدور). 🔶این فراز تکان دهنده و کوتاه اثر عمیقی بر مردم نهاد، به گونه‌ای که اشکها روان شد وقلبها تپید و مردم دگرگون شدند. 🔷سفیر روسیه در نامه‌ای به امپراتور روس در این مورد نوشت: 🖌تا هنگامی که این قشر روحانیون راستین مذهبی در میان مردم باشند ومردم از آنان پیروی کنند، سیاست ما کاری از پیش نمی‌برد، چرا که وقتی یک جمله ی شوشتری در مجلسی این گونه دگرگونی ایجاد می‌کند، روشن است دستورها و فتواهای آنان چه خواهد کرد. 📚ویژگیهای امام حسین (ع)، ص ۳۶ 📖قال رسول الله (ص): «رَحِمَ اللَّهُ خُلَفَائِی فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یُحْیُونَ سُنَّتِی وَ یُعَلِّمُونَهَا عِبَادَ اللَّه. 🍃خداوند رحمت کند جانشینان مرا. پرسیدند: اى پیامبر خدا! جانشینان تو چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانى که سنت مرا زنده بدارند و آن را به بندگان خدا بیاموزند.» (بحارالانوار، ج۲، ص۲۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۹