eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان های عبرت آموز
💠 روزی در محضر كشاف حقائق جعفر بن محمد الصادق ـ علیه السلام ـ جوانی از ارادتمندان حضرت وارد شد عرض كرد:  پدرم از اهل شام كه معمولاً با اهلبیت عداوت داشتند مال فراوانی داشت چون من دوستدار شما بودم مالش را پنهان كرده كه بمن نرسد و مرده است در حالی كه من به آن مال احتیاج دارم.  خلاصه حدیث كه در جلد یازدهم بحار الانوار است حضرت چیزی نوشتند و فرمودند امشب در بقیع میروی نام كسی را (كه حضرت یادش دادند) می‌بری و از قول من به او می‌گوئی كه پدرت را حاضر كند و از او می‌پرسی.  حسب امر امام شب در بقیع می‌رود و نام آن شخص را می‌خواند شخص برابرش آشكار می‌شود می‌پرسد: چه می‌خواهی؟  می‌گوید: پدرم را می‌خواهم تا از او پرسش كنم.  طولی نكشید سگ مهیبی در برابرش حاضر شد و عجب این است كه هر كس در هر صورتی در برزخ است شناخته هم می‌شود تا سگ را دید او را شناخت گفت: پدر چه برسرت آمده؟  گفت: در اثر عداوت با اهل بیت این طور شدم ولی تو دست از دامن اهلبیت برندار امّا مال، ‌یكصد هزار درهم داشتم كه در باغچه كنار درخت زیتون دفن كردم كه بتو نرسد امّا حالا به تو خبر می‌دهم نصفش را برای خودت بردار و نصف آن را به امام صادق ـ علیه السلام ـ بده.  جوان رفت و همان طوری كه نشان داده بود پولها را برداشت و نصف آن را به خدمت امام ـ علیه السلام ـ آورد و حضرت دیون بعضی از سادات را به آن وجه ادا فرمود.  راوی خدمت حضرت عرض می‌كند آیا این كاری كه كرد یعنی نصف مالش را تقدیم شما كرد، آیا برایش نفعی دارد حاصل پاسخ حضرت این است كه فرمود:  برایش تخفیف از عذاب است.  خواستم عرض كنم نه این كه این شخص را سگ كردند بلكه همان دشمن اهل بیت شدنش او را سگ كرده است، علی ـ علیه السلام ـ چه كرده جز مجسمه عدالت چه بوده، چرا با او دشمنی می‌كنی؟ 📚داستانهاي پراكنده / آية الله دستغيب   ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۶۷
💠صدوق از حضرت عسكری علیه السلام و ایشان از رسول اكرم (ص ) نقل كردند كه آن جناب فرمود مؤمنین همیشه از عاقبت خود در ترسند و یقین ندارند كه مشمول رضایت خدا واقع می شوند یا نه تا موقع مرگ مؤمن وقتی كه ملك الموت را دید در آن شدت درد بسیار متاءثر است كه اكنون از خانواده و اموال خود جدا می شود با اینكه به آرزوهایش نرسیده ملك الموت به او می گوید آیا هیچ عاقلی برای مال و ثروتی كه فایده ندارد غصه می خورد با این كه خداوند به جای آن چندین هزار برابر به او داده است می گوید نه ملك الموت اشاره می كند به طرف بالا نگاه كن : می بیند قصرهای بهشت و درجات آن را كه از حدود آرزو هم خارج است به او می گوید اینجا منزل تو است و اینها را خداوند به تو عنایت كرده و افراد صالح از خانواده ات با تو در همین جا ساكن می شوند آیا راضی هستی در عوض ثروت و مال دنیا این مقام را به تو بدهند؟ می گوید آری به خدا قسم راضیم . سپس می گوید باز نگاه كن وقتی توجه می كند حضرت رسول (ص ) و امیرالمؤمنین و فرزندان ارجمند ایشان را در اعلا علیین می بیند ملك الموت می گوید اینها همنشین و انیس تو هستند آیا به جای كسانی كه در این جهان از آنها مفارقت می كنی راضی نیستی اینها با تو باشند؟ می گوید چرا به خدا قسم راضیم . همین است تفسیر و معنای آیه شریفه ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكه الا تخافوا فما امامكم من الاهوال فقد كفیتموه و لاتحزنوا علی ما تخلفونه الذراری والعیال والاموال فهذا شاهد تموه فی الجنان بدلا منهم وابشروا بالجنه التی كنتم توعدون هذه منازلكم و هؤ لاء اناسكم و جلاسكم نحن اولیائكم فی الحیوه الدنیا و فی الاخره ولكم فیها ما تشتهی انفسكم ولكم فیها ما تدعون نزلا من غفور رحیم.📚داستانها و پندها, ج1/ مصطفي زماني وجداني   ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۶۸
(ع) 💠روزی در محضر كشاف حقائق جعفر بن محمد الصادق ـ علیه السلام ـ جوانی از ارادتمندان حضرت وارد شد عرض كرد:  پدرم از اهل شام كه معمولاً با اهلبیت عداوت داشتند مال فراوانی داشت چون من دوستدار شما بودم مالش را پنهان كرده كه بمن نرسد و مرده است در حالی كه من به آن مال احتیاج دارم.  خلاصه حدیث كه در جلد یازدهم بحار الانوار است حضرت چیزی نوشتند و فرمودند امشب در بقیع میروی نام كسی را (كه حضرت یادش دادند) می‌بری و از قول من به او می‌گوئی كه پدرت را حاضر كند و از او می‌پرسی.  حسب امر امام شب در بقیع می‌رود و نام آن شخص را می‌خواند شخص برابرش آشكار می‌شود می‌پرسد: چه می‌خواهی؟  می‌گوید: پدرم را می‌خواهم تا از او پرسش كنم.  طولی نكشید سگ مهیبی در برابرش حاضر شد و عجب این است كه هر كس در هر صورتی در برزخ است شناخته هم می‌شود تا سگ را دید او را شناخت گفت: پدر چه برسرت آمده؟  گفت: در اثر عداوت با اهل بیت این طور شدم ولی تو دست از دامن اهلبیت برندار امّا مال، ‌یكصد هزار درهم داشتم كه در باغچه كنار درخت زیتون دفن كردم كه بتو نرسد امّا حالا به تو خبر می‌دهم نصفش را برای خودت بردار و نصف آن را به امام صادق ـ علیه السلام ـ بده.  جوان رفت و همان طوری كه نشان داده بود پولها را برداشت و نصف آن را به خدمت امام ـ علیه السلام ـ آورد و حضرت دیون بعضی از سادات را به آن وجه ادا فرمود.  راوی خدمت حضرت عرض می‌كند آیا این كاری كه كرد یعنی نصف مالش را تقدیم شما كرد، آیا برایش نفعی دارد حاصل پاسخ حضرت این است كه فرمود:  برایش تخفیف از عذاب است.  خواستم عرض كنم نه این كه این شخص را سگ كردند بلكه همان دشمن اهل بیت شدنش او را سگ كرده است، علی ـ علیه السلام ـ چه كرده جز مجسمه عدالت چه بوده، چرا با او دشمنی می‌كنی؟ 📚داستانهاي پراكنده / آية الله دستغيب   ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۶۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. طالب جنت شدم ، نه محض ناز و نعمتش... آرزو دارم ببینم ، آب مینوشد ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی، دامت برکاته، در مشهد مقدّس، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ایشان می فرمود: «در یکی از جمعه های آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن، نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان (عج)، در یکی از اتاق های آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت، به من فرمودند: «چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم.» بعد فرمود: «این، بانویی است که در دوره بی حجابی (دوران رضا خان پهلوی)، هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند!» 📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص 158. و نيز ر. ك: عنايات حضرت مهدى(عج) ...، صص 361- 370. منبع : میر مهر جلوه های محبت امام زمان(علیه السلام)، ص: ~~~~~~~~ 📖 امام محمدباقر (علیه‌السلام)»: فَیاطوبی لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَیلُ كُلُّ الوَیلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه. خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٨) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۷۰