eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 از ابوعلی بغدادی نقل است که گفت: من در بخارا بودم شخصی بنام «جاوشیر» ده قطعه طلا به من داد تا آنها را خدمت حسین بن روح. نائب امام، در بغداد برسانم در بین راه یکی از طلاها گم شد و من متوجه نشدم ولی بعد از ورود به بغداد وقتی که خواستم طلاها را آماده کنم تا به خدمت نائب امام بدهم متوجه شدم که یکی از طلاها گم شده است از پول خودم شبیه آن قطعه را خریدم و به ضمیمه طلاهای دیگر خدمت حسین بن روح بردم و همه را تحویل دادم ولی وی همان سکه‎ای را که خودم خریده بودم به من برگرداند و گفت: سکه‎ای که گم کرده‎ بودی به دست ما رسید. 📚 شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قم انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۷۹۸٫   ~~~~ 📖 حضرت مهدی(ع): إنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم ولا ناسین لِذِکرِکُم و لَولا ذلِکَ لَنَزلَ بِکُم اللّأْواءُ وَاصطَلَکُمُ الأَعداءُ. ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم وگرنه محنت و دشواریها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع می‌ساختند. (بحار، ج ٥٣، ص ٧٢) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۳۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 «در تفسیر مجمع البیان 1 آورده است که خاص و عام روایت نموده‏اند که سوره‏ (هَلْ أَتى‏) از قوله‏ تعالى: (إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ) الى قوله تعالى: (وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً) 2 درباره على و فاطمه و حسن و حسین و کنیز آنها که نامش فضّه بود، نازل شده است. و مجمل قصّه آنکه: حسنین علیهما السّلام مریض شدند. جدّشان رسول اکرم و وجوه عرب به عیادت آمدند و گفتند به امیرالمؤمنین:” یا أباالحَسَنِ، لَو نَذَرتَ عَلَى وَلَدَیک!” حضرت نذر فرمود که اگر خدا شفا دهد آنان را، سه روز روزه بگیرد؛ و همچنین فاطمه نذر کرد و همچنین فضّه نذر کرد. و آنها خوب شدند و شفا یافتند، درحالى‏که از خوراک در نزد آنان هیچ نبود. حضرت امیر سه من جو از یهودى قرض کرد- و در روایت دیگر تا آنکه براى او پشم ببافد- جو را نزد فاطمه آورد. یک منِ آن را آسیا کرد و نان پخت، و هنگامى که نماز مغرب را بجاى آوردند نان را در پیش آنان گذارد که ناگهان مسکینى درب خانه آواز برآورد: السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! أنا مِسکِینٌ مِن مَساکینِ المُسلِمینَ، أطْعِمُونِى مِمّا تَأکُلُونَ أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوَائِدِ الجَنَّة. [سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من مسکینى از مساکین مسلمین هستم. از آنچه مى‏خورید مرا نیز اطعام کنید. خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند. ‏] على سهمیه خود را داد و فاطمه داد و فضّه نیز داد، چیزى نخوردند مگر آب؛ و در بعضى از روایات حسنین نیز چیزى نخوردند و دادند. چون روز دوّم شد فاطمه یک من از جو برداشت، آرد و خمیر نموده نان پخت و شبانگاه نزد على گذارد: فَإذًا یَتیمٌ بِالبابِ یَستَطعِمُ و یَقولُ:” السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمّدٍ! أنا یَتیمٌ مِن یَتامَى المُسلِمِینَ أطعِمُونِى أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوائِدِ الجَنَّة.” [در این هنگام یتیمى مقابل درب منزل آمده و طلب طعام نمود درحالى‏که مى‏گفت:” سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من یتیمى از ایتام مسلمین هستم؛ مرا اطعام کنید! خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند!"] همگى نان‏هاى خود را بدان یتیم سپردند؛ فلَم یَذوقُوا إلَّا المَاء. [چیزی جز آب نخوردند] چون روز سوّم فرا رسید بقیّه را حضرت فاطمه علیها السّلام آرد نموده نان پخت؛ هنگام شب اسیرى به پشت در آمد و فریاد برداشت: أنا أسِیرٌ مِن اسَرَاءِ المُشرِکینَ، السّلامُ عَلَیکُم یَا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! تَأسِرُونَنا و تَشُدُّونَنا و لاتُطعِمُونَنا. [من اسیرى از اسراء مشرکین هستم. سلام بر شما اى اهل بیت محمّد. شما ما را اسیر مى‏کنید و ما را در بند مى‏کنید و غذا نمى‏دهید؟] همگى سهام خود را از قرص‏هاى جو دادند و چیزى جز آب نچشیدند. چون روز چهارم رسید و نذرهاى خود را ادا کرده بود، حضرت امیرالمؤمنین به خدمت رسول اکرم آمد و با خود حسن و حسین را بردند؛ و در آن دو نور دیده اثر ضعف بود، پس پیغمبر گریه کرد و جبرائیل سوره‏ هل‏ اتى‏ نازل فرمود درباره آنها. 📚منبع: مطلع انوار، ج‏13، ص: 228، تالیف علّامه طهرانی قدس سرّه ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۳۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام و احترام 🔸مجموعه فرهنگی، هنری و موکب امام حسن مجتبی(ع) در نظر دارد به مناسبت ایام ماه محرم به مدت (11شب) اقدام به برپایی موکب، آماده سازی و تهیه پذیرایی از عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) نماید. 🔸لذا عزیزانی‌ که نذری دارند و تمایل دارند در این امر خیر سهیم شوند، می توانند نذر خود را در قالب هزینه های نقدی و غیرنقدی به شماره کارت زیر واریز کنند. 💳 6037_9972_3723_3607 بانک ملی محمود رسولی ثمر 📞 بزرگوارانی که اقدام به واریز پول کردند و قصد داشتند که کمک های غیرنقدی خود را تحویل دهند حتما لطف بفرمایند به بنده اطلاع دهند: ۰۹۱۸۰۸۳۵۲۰۶ رسولی خداوند قبول کند، انشاءالله زیر سایه پرچم اهل بیت علیهم السلام و اباعبدالله الحسین (ع) باشید. @basijnews_nhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 گویند عابدی هفتاد سال خدا را عبادت کرد شبی در عبادتگاہ خود مشغول راز و نیاز بود زنی آمد و درخواست کرد او را اجازہ دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند عابد امتناع ورزید زن اصرار نمود باز نپذیرفت مأیوس شدہ برگشت در این هنگام عابد وسوسه شد هر چه خواست خود را نگه دارد ممکن نشد از معبد بیرون آمدہ او را برگردانید وبعد داستان گرفتار شدن خود را شرح داد شبی به یاد عبادت‌ها و مناجات‌های چندین ساله افتاد بسیار افسردہ گردید به اندازه‌ای اشک ریخت که از حال رفت و بیهوش شد زن وقتی ناراحتی عابد را مشاهدہ کرد همین که به هوش آمد گفت: تو خدا را با غیر من معصیت نکرده‌ای اگر با او از در توبه درآئی شاید قبول کند مرا نیز یادآوری کن عابد از عبادتگاہ بیرون شد سر به بیابان گذاشت شب فرا رسید پناہ به خرابه‌ای برد در آن خرابه دو نفر نابینا زندگی می‌کردند که هر شب راهبی برای آنها دو گردہ نان به وسیله غلامش می‌فرستاد غلام راهب آمد به هر کدام یک گردہ نان داد یکی از نان‌ها را عابد معصیت کار گرفت نابینائی که به او نان نرسیدہ بود گریه کرد و گفت امشب باید گرسنه به سر برم غلام گفت دو گردہ نان را بین شما تقسیم کردم عابد با خود اندیشید که من سزاوارترم با گرسنگی بسر برم این مرد مطیع و فرمانبردار است ولی من معصیت کار و نافرمانم سزایم این است که گرسنه باشم نان را به صاحبش رد کرد آن شب را بدون غذا بسر بردہ رنج و ناراحتی فراوان و شدت گرسنگی توان را از او ربود به اندازه‌ای ضعف پیدا کرد که مشرف به مرگ گردید خداوند به عزرائیل امر کرد روح او را قبض نماید وقتی از دنیا رفت فرشته‌های عذاب و ملائکه رحمت درباره‌اش اختلاف کردند فرشتگان رحمت مدعی بودند که مردی عاصی بودہ ولی توبه کردہ است ملائکه عذاب می‌گفتند معصیت نمود و ما مأمور او هستیم خداوند خطاب کرد عبادت هفتاد ساله او را با معصیت هفت روزه‌اش بسنجید وقتی سنجیدند معصیت افزون شد آنگاہ امر کرد معصیت هفت روزہ را با گردہ نانی که دیگری را بر خود مقدم داشت مقایسه کنید، سنجیدند به واسطه ایثار و انفاق، گردہ نان زیادتر گردید و ثواب آن افزون گشت ملائکه رحمت امور او را عهدہ دار شدند 📚مستطرف و کلمه طیبه، صفحه۳۲۱ ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴۰