eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی ازهمرزمان شهید حججی تعریف میکرد؛در سوریه به ما گفته بودند،کنار جاده اگر ماشینی دیدید که با زن وبچه ایستادند وکمکی میخواهند،شما نایستید،اینا تله ای از طرف داعش است. بعد از این ماجرا،یه روز من ومحسن باماشین که درجاده میرفتیم،کنار جاده اتفاقا خانواده ای دیدیم که تقاضای کمک میکردند که ماشینشان خراب شده، هرچقدر به محسن گفتیم :اینا تله اس،ولشون کن،بیا بریم. شهید حججی گفت:نه بلاخره کمک میخوان،زن وبچه همراهشون هست،گناه دارند. رفتیم وکمکشون کردیم وان لحظه اتفاقی نیفتاد(درصورتیکه داعشی بودند). بعد از ان ماجرا،وقتی فیلم وعکسهای اسارت محسن را دیدم،حالم خیلی بد شد، چون کسی که پایش را روی گلوی محسن گذاشته بود،همونی بود که کنار جاده کمک میخواست و محسن کمکش کرد… 📚کتاب سربلند https://eitaa.com/Dastanhayeebratamooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از اتوبوس پیاده شد کفش هایش را در آورد و با پای برهنه راه افتاد رو کرد به بچه ها و گفت :{بچه ها ما اینجا داریم پا می ذاریم روی شهدا. روی بدن و اجزای مطهر شهدا} همه تعجب کرده بودن  که محسن چه می گوید. ادامه داد : وقتی بچه های تفهص دنبال جنازه شهدا می گردن فقط چند تکه استخون رو پیدا می کنن پس گوشت این شهدا کجاست؟ خونشون کجاست؟ چشم و اعضای بدنشون کجاست؟ اینا همش همین جاست توی این خاک  این طور اعتقادی داشت درباره مناطق عملیاتی
💠 از سفيان بن عيينه نقل شده كه زُهرى‏ گفت: در شب سردى بارانى حضرت زين‏ العابدين‏ را ديدم كه بر پشت خود انبانى آرد گرفته ميرفت. عرضكردم اين چيست؟ فرمود سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به مكانى مطمئن حمل ميكنم عرض كردم غلام من در خدمت شما است اجازه بدهيد بردارد. ایشان قبول نكرد. گفتم اجازه بدهيد خودم بردارم، من شما را از بردن اين بار گران بى‏ نياز ميكنم. فرمود:من خود را بى ‏نياز نميكنم از برداشتن چيزى كه سبب نجات من است در سفر آينده و ورود مرا به منزل آينده بى‏ خطر ميكند ترا بخدا قسم ميدهم راه خود را بگير و مرا بخود واگذار. راه خويش را گرفتم پس از چند روز خدمتش رسيده عرضكردم: از آن مسافرتى كه قرار بود خبرى نيست. فرمود آن طور كه خيال كردى نبود آن سفر مرگ بود كه خود را آماده آن مسافرت ميكردم زيرا (استعداد للموت) آمادگى براى مرگ یکی به اين است كه از حرام خود دارى كنى و دیگری بخشیدن مال و نیکوکاریست. علل الشرائع، ج‏1، ص: 231 «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»: به ياد آن ساعتي باش که بندبند تو در قبر از هم جدا مي‌شوند و دوستانت بعد از به خاک سپردن از سر خاکت برمي‌گردند. اين تذکر، تو را از هم و غم روزگارت تسلّي مي‌دهد. (📚المحجّة‌البيضاء، ج ٨، ص ٢٤١) ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۷۰
💠 شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السلام برمی‎خورد به حضرت سلام می‎داد آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنمی ‎تمام عیار است! لذا حکم صادر شد او را به جهنم ببرند ملائکه پرونده او را گرفتند و او را به سمت جهنم بردند در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه‌السلام را دید محکم ایستاد و به ملائکه‎ای که او را می‎بردند گفت: من در دنیا هیچ ‌‎وقت بدون سلام کردن از این بیرق‎ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم بعد با شما به جهنم می‎آیم ملائکه گفتند نمی‎شود کار تو تمام است و باید به جهنم بروی تا این گفتگو بین آنها در گرفت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه آن شخص و ملائکه همراهش خود را در حضور حضرت مشاهده کردند حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند، حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه!؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنم ببرند اما در بین راه متوجه شدند که به سمت بهشت می‎روند خیلی تعجب کردند! به پرونده آن شخص نگاه کردند دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه اعمال آن شخص نوشته‎اند: 《یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ》 ای کسی که بدی‎ها را به خوبی تبدیل می‎کنی ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند 📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۷۱
17.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیمار فقط در طلب لطفِ طبیب است مامنتظـرِ نُســخہ‌ی درمانِ .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ۲۷ روز تا اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد علت این همه پاداش برای گریه بر امام حسین علیه‌السلام علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد فكر می‌كرد همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سید بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود خدای تعالی اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد! مثلاً در هر قدمی كه در راه زيارت برمی‌دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می‌شود! و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغيره و كبيره‌اش آمرزيده می‌شود؟! آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود سلطانی به همراه درباريان خود به شكار می‌رفت در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختی افتاد و بسيار گرسنه شد خيمه‌ای را ديد و وارد آن خيمه شد در آن سياه چادر پير زنی را با پسرش ديد آنان در گوشه خيمه بز شيردهی داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگی خود را می‌گرداندند وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی بخاطر پذيرايی از مهمان آن بز را سر بريده و كباب كردند زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برای اطرافيان نقل كرد و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی بايد انجام بدهم؟ یكی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد ديگری كه از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد سلطان گفت: هر چه بدهم كم است زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند به زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد پس هر كاری كه می‌تواند انجام می‌دهد يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت درجاتی عنايت می‌كند در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‌داند چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد 📚عبقری الحسان، شیخ اکبر نهاوندی، ج1، ص119 ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۷۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا