eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ابوجعفر خثعمی که یکی از اصحاب امام جعفر صادق (ع) است حکایت کند: 🔻 روزی حضرت صادق (ع) کیسه ای که مقدار پنجاه دینار در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سید بنی هاشم بده؛ و به او نگو توسّط چه کسی ارسال شده است. 🔷 خثعمی گوید: هنگامی که نزد آن شخص تهی دست رسیدم و کیسه پول را تحویل او دادم، پرسید: 👈 این پول از طرف چه کسی برای من فرستاده شده است؟ و سپس گفت: خداوند جزای خیرش دهد. صاحب این کیسه، هرچند وقت یک بار، مقدار پولی را برای ما می فرستد و ما زندگی خود را با آن تامین و سپری می کنیم، ولیکن جعفر صادق با آن همه ثروتی که دارد، توجّهی به ما ندارد و چیزی برای ما نمی فرستد، و هرگز به یاد ما فقراء نیست. 📚 امالی شیخ طوسی، ج ۲،ص ۲۹۰ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔻فَكُلُّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْكَ فَإِعْلَانُهُ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ إِسْرَارِهِ وَ كُلُّ مَا كَانَ تَطَوُّعاً فَإِسْرَارُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِعْلَانِه‏؛ 🍃 هر چیزی را که خدا بر تو واجب کرده است، آشکار کردنش بهتر از پنهان داشتن آن است و هر امر مستحبی مخفی کردنش بهتر از آشکار نمودنش می‌باشد. (کافی، ج۳، ص۵۰۱) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۹۹
💠 اردوی جهادی بودیم ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. 🔻 به خاطر باریدن برف هوا به شدت سرد بود. 🔷 متوجه شدم که محمد بلباسی در حال باز کردن بند پوتین است. 🔶 با تعجب پرسیدم : چکار می کنی؟ 🔷 گفت : می خواهم وضو بگیرم. 🔶 گفتم: الان نه صبح، چه وقت وضو گرفتنه؟! اونم توی این سرما؟! 🔷 محمد وضو گرفت و همینطور که داشت جورابش را می پوشید گفت: 👈علامه حسن زاده میگه: تموم محیط زیست و تموم موجودات عالَم مثل گیاهان و دریاها همه پاکن و مطهرن، پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه می ریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم. ✍🏻 راوی: علیرضا نوروزی دوست شهید مدافع حرم محمد بلباسی 📚 برای زین أب، ص ١۶۶ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 🔻 أكثِرْ مِن الطَّهورِ يَزِدِ اللّه ُ في عُمرِكَ ، و إنِ استَطَعتَ أن تَكونَ بِاللَّيلِ و النَّهارِ على طَهارَةٍ فافعَلْ ؛ فإنَّكَ تَكونُ إذا مُتَّ علَى الطَّهارَةِ شَهيداً؛ 🍃 فراوان وضو بگير تا خداوند عمر تو را زياد گرداند. اگر توانستى شب و روز با طهارت باشى اين كار را بكن ؛ زيرا اگر در حال طهارت بميرى، شهيد خواهى بود. (الأمالي للمفيد،۶۰/۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۰
💠 ابوسعید حادثه‌ای را نقل می‌کند که علاوه بر نقل فضیلت حضرت علی علیه‌السلام حکایت از مقام معنوی خود وی می‌کند؛ 👈 می‌گوید: در مکه خدمت رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بودم که عربی بلندقامت با هیبت و عظمت وارد شد، کمانی به کتف آویخته، جعبه تیری حمایل نمود. 🔻 عرضه داشت: یا محمد(ص)، علی در کجای قلب شما جا دارد؟ 🔷 رسول خدا (ص) با شنیدن این جمله گریان شد و فرمود: به خدایی که دانه را می‌شکافد و موجودات را آفرید و زمین را گسترانید، 1⃣ از آقا و بزرگ موجودات پرسیدی، 2⃣ او اول کسی است که روزه گرفت، 3⃣ زکات و صدقه داد، 4⃣ به دو قبله نماز خواند، 5⃣ دو بار بیعت نمود، 6⃣ دو مرتبه هجرت کرد، 7⃣ دو پرچم را بلند ساخت، 8⃣ در بدر و حنین پیروز شد، 9⃣ آنکه خدا را چشم‌زدنی معصیت نکرد. 🔶 همین‌ که سخنان حضرت تمام شد، عرب ناپدید شد. 🔷 رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: آن‌که با من صحبت می‌کرد شناختی؟ 🔶 عرضه داشتم خدا و رسولش داناترند. 🔷 فرمود: به خدا سوگند او جبرئیل بود که درباره پسرعمویم این پرسش را نمود تا عهد و پیمانی بر شما باشد. 📚 بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۱۰ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.(مائده- ۵۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۱
💠 هنگامى که حضرت على علیه السّلام در جنگ صفّین سرگرم نبرد بود، در میان هر دو صف کارزار، مراقب حرکت و وضعیّت خورشید بود (تا ببیند چه وقت به وسط آسمان مى رسد تا نماز ظهر را بخواند. 🔻 ابن عبّاس عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، این چه کارى است که مى کنید؟ 🔷 حضرت فرمود: منتظر زوال هستم تا نماز بخوانیم. 🔶 ابن عبّاس گفت: آیا حالا وقت نماز است با وجود اینکه سرگرم پیکار هستیم ؟ 🔷 على (ع ) فرمود: جنگ ما با ایشان بر سر چیست؟ تنها به خاطر نماز است که با آنها نبرد مى کنیم. 📚 سفینة البحار، ج ۲، ص ۴۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر اکرم (ص): 🔻 إِنَّ رَبَّکمْ یقُولُ هَذِهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ الْمَفْرُوضَاتُ فَمَنْ صَلَّاهُنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ حَافَظَ عَلَیهِنَّ لَقِینِی یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَهُ عِنْدِی عَهْدٌ أُدْخِلُهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ مَنْ لَمْ یصَلِّهِنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ لَمْ یحَافِظْ عَلَیهِنَّ فَذَلِک إِلَی إِنْ شِئْتُ عَذَّبْتُهُ وَ إِنْ شِئْتُ غَفَرْتُ لَه؛ 🍃 خدای شما می‌گوید: این نمازهای پنج‌گانه فریضه است؛ پس کسی که این نمازها را در زمان خود به جا آورد و محافظت بر آن‌ها نماید، روز قیامت مرا ملاقات خواهد کرد. و وارد کردن او به بهشت بر عهده من است؛ اما کسی که در زمان خود نمازها را به جا نیاورد و از آنها محافظت نکند، در این حالت بر عهده من است که اگر بخواهم او را عذاب کرده و اگر بخواهم او را ببخشایم. (ثواب الاعمال، ص۲۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۲
💠 ابن عبّاس گوید: من و سلمان در زیر درختى نشسته بودیم. 🔻 سلمان شاخه درختى را که برگ هایش خشک شده بود، جنباند و در نتیجه آن همه برگ ها به زمین ریخت. 🔷 جناب سلمان فرمود: اى ابوعثمان، از من نمى پرسى که چرا چنین کردم ؟ 🔶گفتم: سبب این کار چه بود؟ 🔷 فرمود: با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در زیر این درخت نشسته بودیم، آن حضرت چنین کرد که من کردم و سپس به من فرمود: اى سلمان، از من نمى پرسى که چرا چنین کردم؟ 🔶 من عرض کردم: یا رسول اللّه، سبب چه بود؟ 🔷 حضرت فرمود: مؤمن چون وضو بگیرد بر آن وجهى که دستور آمده بود و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بریزد بسان این برگ ها که از این درخت فرو ریخت . ✨ آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: 🌱 وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایى از شب ... [هود- ۱۱۴] 📚 تفسیر منهاج الصادقین، ج ۴، ص ۴۶۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال رسولُ اللّهِ صَلَّى اللّٰهُ عليهِ و آلِه : 🔻 مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْكَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ يَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَ؛ 🍃 نقش نماز، نظير ستون خيمه است: اگر ستون پا بر جا باشد، طناب‌ها، ميخ‌ها، و سراپرده نيز سودمند خواهند بود و اگر ستون بشكند، طناب، ميخ و پرده كارساز نخواهند بود. (فروع كافى، ج۳، ص۲۶۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۳
💠 هنگامی که صفیه دختر عبدالمطلب و عمه پیامبر خبر شیفتگی خدیجه نسبت به محمد(ص) را شنید به سراغ او رفت. 🔻 خدیجه اظهار علاقه شدید نمود و به صفیه گفت: « تورا سوگند به خدا که مرا در وصال محمد(ص) یاری کنی.» 🔷 هنگامیکه در مجلس خواستگاری، ابوطالب لب به سخن گشود، خانواده خویلد نتوانستند مناسب آن مقام بزرگوار سخنی بگویند از این رو خدیجه (س) سکوت را شکست و گفت: 👈 اگر چه شما در این مجلس و در حضور بزرگان بنی هاشم برای پاسخ گویی از من شایسته تر هستید، اما در مورد سرنوشت من و امضای پیمان زندگی مشترک، من بر همگان مقدم هستم. 🔷 پس اجازه دهید تا من پاسخ خواستگاری محمد(ص) را بدهم. به این ترتیب قدر و مرتبه خردمندی خویش را آشکار ساخت و گفت: ☘ هان ای محمد، خویشتن را به خواست خدای این خانه پر شکوه (کعبه) به عقد تو در می آورم و با سپاس از بزرگواری و بخشندگی عموی گرانقدرت، مهریه ام را نیز خودم به شما هدیه می دهم. 📚 فروع کافی، ج۵، ص۳۷۴ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر اکرم (ص): 🔻 ما قامَ الاِسْلامُ اِلّا بِسَیْفِ عَلی وَ ثَرْوَهًْ خَدیجَهًْ؛ اسلام جز به شمشیر علی و ثروت خدیجه (س) برپا نشد. (مناقب خدیجه الکبری، ص۳) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۴
💠 شخصی خدمت امام مجتبی (علیه السلام) رسید و عرض کرد: 👈 ای فرزند امیر مؤمنان! تو را به خدایی که به شما نعمت فراوان داده، به فریاد من برس که دشمنی ستمکار دارم که نه حرمت پیران را پاس می دارد و نه به خردی صغیران ترحم می کند. 🔷 حضرت که تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن، برخاستند و نشستند و فرمودند: 🔻«کیست این دشمن تا داد تو را از او بگیرم؟» 🔶 عرض کرد: دشمن من، فقر و پریشان حالی است. 🔷 حضرت اندکی سر به زیر افکندند و سپس سر برداشتند و به خدمتکار خود فرمودند: 🔻«آنچه مال نزد تو موجود است، بیاور» 🔷 او نیز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد و امام در پایان فرمود: 🔻 «تو را به خدا سوگند می دهم که هرگاه بار دیگر این دشمن به تو حمله ور گردید و ستم ورزید، او را نزد من بیاور تا او را از تو دور گردانم» 📚 سیره اخلاقی امام حسن مجتبی(ع) به نقل از: بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۰ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ..؛ 🍃 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت) به دست آورده‌اید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته‌ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید... (بقره- ۲۶۷) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۵
💠 یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی(ع) رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند، یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمی‌خورم. 🔻 امام حسن(ع) به او فرمود: چرا چیزی نمی‌خوری؟ 🔶 آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا می‌افتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. من نمی‌توانم چیزی بخورم مگر این‌که شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند. 🔷 امام حسن(ع) فرمود: آن فقیر کیست؟ 🔶 مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم،مرد فقیری را دیدم که نماز می‌خواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد، دستمالش را باز کرد تا افطار کند. شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من‌ که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانه‌ای نداشتم، دعوت وی را رد کردم، حالا اگر می‌شود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید. 🔷 امام حسن مجتبی (ع) باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمان علی (ع) است، او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت می‌کند، مانند فقیر‌ترین مردم زندگی می‌کند و همیشه غذای ساده می‌خورد. 📚 آدابی از قرآن، آیت الله شهید دستغیب(ره)، ص۲۸۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علی(ع): 🍃 اگر می‌خواستم، می‌توانستم به شهد ناب عسل و مغز گندم و بافته ابریشم دست یابم و از آن بهره گیرم. ولی هیهات! چگونه ممکن است من اسیر هوس و تسلیم حرص نفس شوم.(نهج البلاغه، نامه ۴۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۶
داستان های عبرت آموز
#حضرت_علی_ع #امام_حسن_ع #کمک_به_فقیر #نان_جو 💠 یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی(ع)
امام علی علیه السلام: 🔻 وَلَوْ شِئْتُ لاَهْتَدَیتُ الطَّرِیقَ، إِلَى مُصَفَّى هذَا الْعَسَلِ، وَلُبَابِ هذَا الْقَمْحِ، وَنَسَائِجِ هذَا الْقَزِّ وَلکنْ هَیهَاتَ أَنْ یغْلِبَنِی هَوَای؛ 🍃 اگر می‌خواستم، می‌توانستم به شهد ناب عسل و مغز گندم و بافته ابریشم دست یابم و از آن بهره گیرم. ولی هیهات! چگونه ممکن است من اسیر هوس و تسلیم حرص نفس شوم.(نهج البلاغه، نامه ۴۵)
💠 ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺍﻟﺠﻌﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻤﻦ ﮔﻔﺖ: 👈 ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﺮﻓﻴﺎﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻳﺎ ﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺎ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺫﻟﻴﻞ ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩﻯ. 🔷 ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﺮﺍ ﻭ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﻰ؟ 🔶 ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻳﻦ ﺳﺘﻤﮕﺮ ﻧﻤﻮﺩﻯ 🔷 ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﻭﺭ ﻧﻴﺎﻓﺘﻢ. ﺍﮔﺮ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﻳﺎﻭﺭ ﻣﻴﻴﺎﻓﺘﻢ ﺷﺐ ﻭﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻣﻴﺠﻨﮕﻴﺪﻡ، ﻭﻟﻰ ﺍﻫﻞ ﻛﻮﻓﻪ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ، ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻓﺎﺳﺪ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻦ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻳﺸﺎن را ﻭﻓﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ: ﺩﻟﻬﺎﻯ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﻣﺎ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📚 ﺍﻟﺎﺣﺘﺠﺎﺝ، ﺝ ۲، ﺹ ۱۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام على (علیه السلام) : 🔻 قَدرُ الرَّجُل على قَدرِ همَّتِهِ، و صِدقُهُ على قَدرِ مُرُوَّتِهِ، و شَجاعَتُهُ على قَدرِ أنَفَتِهِ؛ 🍃 قدر مرد به قدر همّت اوست، و راستى و صداقتش به قدر مردانگى او، و شجاعتش به قدر غیرت او.( نهج البلاغه، حکمت ۴۷) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۷
💠 روزی دو کودک خطی را نوشته سپس خدمت امام حسن (ع) آوردند و او را حکم خود قرار دادند تا آن حضرت قضاوت کند که کدام خط نیکوتر است در آن هنگام علی (ع) چشم به وی دوخت و فرمود: 🔻 يٰا بُنَیَّ اُنْظُر کَيْفَ تَحْکُمُ فَإنَّ هذا حُکْمٌ وَالله ُسائِلُکَ عَنْهُ يَوْمَ القِيٰامَةِ؛ 🍃 [یعنی: ای پسرم! دقت کن چگونه قضاوت می کنی؟ بی گمان این یک قضاوت است خداوند روز قیامت از آن، تو را مورد سؤال قرار خواهد داد]. تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۴ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام على عليه السلام : 🔻 جَعَلَ اللّه ُ سُبحانَهُ العَدلَ قِواما لِلأنامِ، و تَنزيها مِنَ المَظالِمِ و الآثامِ، و تَسنِيَةً لِلإسلامِ؛ 🍃 خداوند پاك، عدالت را بر پا دارنده مردمان ، مايه دورى از حق كشيها و گناهان و وسيله آسانى و گشايش براى اسلام قرار داده است.(غرر الحكم، ح ۴۷۸۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۸
💠 بچّه ها داشتند منطقه را پاکسازى مى کردند. صبح عملیّات (قدس پنج) بود. نماز نخوانده بودم. رفتم و وضو گرفتم. 🔻 ایستادم به نماز، کنار پاسگاه الیچ. هنوز رکعت اوّل را تمام نکرده بودم که دو نفر عراقى از توى آب بیرون آمدند. نتوانستم باقى نماز را بخوانم. حفظ جان واجب بود. با اسلحه به طرفشان رفتم. 🔷 لباسهایشان خیس بود. مى لرزیدند. اسلحه نداشتند. رفتم برایشان لباس آوردم. به عربى پرسیدم: شما زیر آب چکار مى کردید؟ 🔶 گفتند: دیشب وقت عملیّات، قایق هاى ما را عقب بردند تا نتوانیم فرار کنیم. از ترس رفتیم توى نیزارها. وقتى دیدیم دارى نگاهمان مى کنى، از ترس خود را تسلیم کردیم. 🔷 امّا من اصلا به نیزار نگاه نکردم، فقط نماز مى خواندم. 📌 غلامرضا لطفى (مسؤول گردان در هورالعظیم) 📚 مقاله در روزنامه اطلاعات مهر ۷۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 🔻 حافِظُوا على الصَّلواتِ الخَمسِ؛ فإنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَدعُو بِالعَبدِ، فأوَّلُ شَيءٍ يَسألُ عَنهُ الصَّلاةُ، فإن جاءَ بها تامّا و إلاّ زُخَّ في النارِ؛ 🍃 بر نمازهاى پنجگانه مواظبت كنيد؛ زيرا، چون روز قيامت شود خداوند تبارك و تعالى بنده را صدا مى زند و از نخستين چيزى كه مى پرسد، نماز است ؛ اگر آن را كامل آورده باشد كه هيچ، و گر نه در آتش افكنده مى شود. (بحار الأنوار، ج۲۲، ص۳۶۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۰۹