#قائم_آل_محمد
💠 چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می شود امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را درک کرد؟»
گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.»
🔸از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود؛
اما امروز خیلی دلم گرفت.
با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف داشته باشم؟»
🔸بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند:
«چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی می خواد آقا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.»
سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
📚براساس خاطره یکی از مرتبطین آیت الله بهجت،در خانه اگر کس است، ص ۴٣
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ما بریدیم، آقامون رو برسون...
استاد پناهیان
#صاحب_الزمان
💠 امام زمان عجلاللهفرجه وقضای حوائج مومنین
سید محمد تقی موسوی اصفهانی
مولف کتاب مکیالالمکارم میگوید:
سه سال پیش از تألیف کتاب ،قرضهای زیادی بر عهدهام جمع شد.
پس در یکی از شبهای ماه رمضان به آن حضرت و پدرانش علیهم السلام متوسل شدم و حاجتم را ذکر کردم و بعد از طلوع آفتاب که از مسجد مراجعت نمودم و خوابیدم.
آن حضرت در خواب به من فرمود:
قدری باید صبر کنی تا از مال دوستان خاص خود بگیریم و به تو برسانیم.
خوشحال و مسرور از خواب بیدار شدم
و شکر خدای را به جای آوردم
و چون مدّت کوتاهی گذشت یکی از برادران که او را به صلاح و خوبی میشناختم و از وی نسیم دل انگیز میشنیدم به نزد من آمد و مبلغی داد و گفت: این از سهم امام علیه السلام است.
پس خیلی مسرور گشتم و با خود گفتم: « هذا تَأْویلُ رُؤْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبّی حَقّاً »این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را به حقیقت رسانید.
ای برادران دینی شما را سفارش میکنم که حوائج خودتان را بر آن حضرت عرضه کنید، هر چند که هیچ امری بر وی پوشیده نیست...
📚 مکیالالمکارم جلد ۱ صفحه ۱۹۱
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
hadise-kasa-samavati_0.mp3
6.27M
امام زمان عج در یکی از نامه هایشان می فرمایند:
«وفی ابنه رسول صلی الله علیه و آله لی اسوه حسنه …
در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است .»
#فاطمیه
#حدیث_کساء
🥀🥀🥀
داستان های عبرت آموز
امام زمان عج در یکی از نامه هایشان می فرمایند: «وفی ابنه رسول صلی الله علیه و آله لی اسوه حسنه … د
•|جهت یادآوری
تا آخر فاطمیه
ختم ″حدیث کساء″
التماس دعا دارم
🥀🥀🥀
هدایت شده از صدای ماندگار شهید كافے
Feragh.mp3
4.93M
#چون_که_شود_روز_جمعه_دل_نگرانیم
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
با اشتراک این لینک ما را به دوستان خود معرفی کنید
@voicekafi
🔹 پیام رسان سروش
https://splus.ir/voicekafi
🔹 پیام رسان ایتا
eitaa.com/voicekafi
💠 تابستان ۱۳۶۳_شاهرود
هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندمهایشان بودند. فرماندهی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت:
مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندمهای آن پیرزن را درو کنیم.
گفتم: چه بهتر از این!
پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندمهایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید.
پیرزن پس از تشکر گفت: پس من میروم برای کارگران حضرت فاطمه مقداری هندوانه بیاورم!
از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندمها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید میروم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟
گفت:
دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت:
چرا کارگر نمیگیری تا گندمهایت را درو کند؟
این کارها، دیگر از تو گذشته!
عرض کردم:
خانم شما که میدانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمیدهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم.
بانو فرمودند: نگران نباش!
فردا کارگران از راه خواهند رسید.
... از خواب پریدم.
امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا میباشند.
با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی.
📚 کتاب نبرد میمک، احمد حسینا
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
سه روز پیش رفتم تو مغازه ی لوازم جانبی موبایل و اینجور چیزها
بعد یه کابل شارژر هم میخواستم اومدم حساب کنم دیدم منشیش خیلی خیلی بی حجابه ... خیلی داغون
به آقای صاحب مغازه آروم گفتم آقا میشه بگید خانوم محترم حجابشون رو رعایت کنند لطفا
گفت آقا به شما چه ربطی داره تو کار بقیه دخالت میکنی خریدتو بکن برو
گفتم ترجیح میدم جایی خرید کنم ک به قانون احترام بزاره و اومدم بیرون
اما اینجا تموم نشد که ،حسابی ازخجالتش در اومدم.
تو این سه روزه روزی دو تا سه نفر رو فرستادم از مغازه خرید کنه خرید سنگین مثلا ده پونزده تومن بعد موقع تصفیه میگن خانوم چه وضع حجابه سریع خرید میندازه میاد بیرون ،آخرین نفر از بچها ک صبح رفت عملیات انجام بده میگه یارو یه نگاهی به دختره کرد از صدتا فحش بدتر بود
الان از اونجا رد شدم رفتم چک کنم دیدم خانومه مقنعه سرش کرده😂
#داستان_واقعی