eitaa logo
دانلود
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 نتیجه نافرجام امید به غیر خدا حسین بن علوان می‌گوید: در مجلسی برای کسب علم و دانش نشسته‌بودیم، و هزینه سفر من تمام شده‌بود، یکی از دوستان گفت: به چه کسی امید داری؟. گفتم: به فلانی. گفت: بنابراین، سوگند به خدا به امید و آرزویت نمی‌رسی. گفتم: چرا؟ گفت: امام صادق (ع) فرمود: در یکی از کتابهای (آسمانی) خوانده‌ام: خداوند می‌فرماید: سوگند به عزت و جلال و مقام ارجمندم که رشته آرزوی هر کسی را که به غیر من، امیدوار گردد، قطع می‌کنم، و لباش خواری را در نزد مردم برقامت او می‌پوشانم، و او را از مقام تقرب خود و از فضل و کرمم، دور می‌سازم، آیا او در گرفتاری‌ها به غیر من دل می‌بندد، با اینکه گرفتاری ها و رفع آنها در دست من است؟، آیا او در فکر خود، در خانه غیر مرا می‌کوبد، با اینکه کلید همه درهای بسته نزد من است، و در خانه‌ام به روی همه بازمی‌باشد... @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 دعا، اسلحه مؤمن است. اصحاب، در محضر رسول (ص) اجتماع کرده‌بودند، آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود: آیا شما را به اسحه‌ای که، موجب نجات شما از دشمن می‌گردد و باعث افزایش روزی شما می‌شود، راهنمایی نکنم؟. حاضران: چرا راهنمایی کن. پیامبر: شب و روز پروردگار خود را بخوانید و دعا کنید. فان سلاح المومن الدعا. چرا که اسلحه مؤمن، دعا است. @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 خواستن جدی در دعا (قحطی سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پیامبر اسلام (ص) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا کند و از درگاه خدا درخواست باران نماید). رسول خدا(ص) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسیار آمد، به طوری که مردم از غرق شدن ترسیدند، و گفتند: این بارندگی شدید و بسیار موجب غرق شدن خواهد شد، پیامبر(ص) با دست اشاره کرد و گفت:خدایا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست. ابرها را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست. ابرها به اطراف پراکنده شدند. جمعی از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند: یک‌بار از درگاه خدا طلب باران کردی، ولی باران نیامد، سپس طلب باران کردی، باران آمد، چرا بار اول نیامد بار دوم آمد؟!. پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: انی دعوت ولیس لی فی ذلک نیة، ثم دعوت ولی فی ذلک نیة :من (بار اول) دعا کردم ولی تصمیم جدی برای دعا و درخواست نداشتم، ولی بار دوم، در دعا تصمیم جدی داشتم. @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره آل عمران: دعای زکریا برای فرزنددار شدن و ولادت یحیی؛ آیات ۳۸-۴0 هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِ‌يَّا رَ‌بَّهُ ۖ قَالَ رَ‌بِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّ‌يَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٨﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَ‌ابِ أَنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُ‌كَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورً‌ا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٣٩﴾ قَالَ رَ‌بِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ‌ وَامْرَ‌أَتِي عَاقِرٌ‌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّـهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿٤٠﴾ نجا [بود كه‌] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاك و پسنديده به من عطا كن، كه تو شنونده دعايى.» (۳۸) پس در حالى كه وى ايستاده [و] در محراب [خود] دعا مى‌كرد، فرشتگان، او را ندا دردادند كه: خداوند تو را به [ولادت‌] يحيى -كه تصديق كننده [حقانيت‌] كلمة الله [عيسى‌] است، و بزرگوار و خويشتندار [پرهيزنده از آنان‌] و پيامبرى از شايستگان است- مژده مى‌دهد. (۳۹) گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود؟ در حالى كه پيرىِ من بالا گرفته است و زنم «نازا» است [فرشته‌] گفت: « [كار پروردگار] چنين است. خدا هر چه بخواهد مى‌كند.» (۴۰) @Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره آل عمران: برگزیدگی مریم؛ آیات ۴۱-۴۴ قَالَ رَ‌بِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَ‌مْزًا ۗ وَاذْكُر‌ رَّ‌بَّكَ كَثِيرً‌ا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ‌ ﴿٤١﴾ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْ‌يَمُ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَ‌كِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿٤٢﴾ يَا مَرْ‌يَمُ اقْنُتِي لِرَ‌بِّكِ وَاسْجُدِي وَارْ‌كَعِي مَعَ الرَّ‌اكِعِينَ ﴿٤٣﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْ‌يَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾ گفت: «پروردگارا، براى من نشانه‌اى قرار ده.» فرمود: «نشانه‌ات اين است كه سه روز با مردم، جز به اشاره سخن نگويى؛ و پروردگارت را بسيار ياد كن، و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبيح گوى.» (۴۱) و [ياد كن‌] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.» (۴۲) «اى مريم، فرمانبر پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوع‌كنندگان ركوع نما.» (۴۳) اين [جمله‌] از اخبار غيب است كه به تو وحى مى‌كنيم، و [گرنه‌] وقتى كه آنان قلمهاى خود را [براى قرعه‌كشى به آب‌] مى‌افكندند تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد، نزد آنان نبودى؛ و [نيز] وقتى با يكديگر كشمكش مى‌كردند نزدشان نبودى. (۴۴) @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 پذیرفتن نبوت امام بر حق، شرط استجابت دعا محمد بن مسلم می‌گوید: به امام باقر(ع)، (یا به امام صادق) عرض کردم: ما فردی را می‌نگریم که در عبادت و خشوع و کوشش دینی، بسیار جدی است ولی امامت شما را نپذیرفته‌است آیا آن عبادات و کوشش‌های دینی او، سودی به حالش دارد؟ امام: ای ابا محمد! مثل اهل‌بیت نبوت (ع) همانند آن خاندانی است که در بنی اسرائیل بودند، که هر گاه چهل شب، عبادت و راز و نیاز و کوشش می‌کردند و سپس دعا می‌نمودند، دعایشان به استجابت می‌رسید، ولی یکی از آنها چهل شب، عبادت و راز و نیاز کرد و سپس دعا نمود، ولی دعایش مستجاب نشد، نزد عیسی (ع) رفت و گله کرد و از عیسی(ع) خواست که برای او دعا کند، عیسی (ع) وضو گرفت و نماز خواند و پس از نماز برای او دعا کرد، خداوند به عیسی (ع) وحی کرد: آن بنده من، از غیر آن دری که باید از آن در نزدم آید، می آید، او مرا می خواند ولی در دلش نسبت به نبوت تو، شک است، بنابراین اگر او آن‌قدر مرا بخواند که گردنش بریده شود، و انگشتانش بریزد، دعایش را اجابت نمی‌کنیم. عیسی (ع) به آن مرد گفت:آیا تو خدا را می‌خوانی، ولی در مورد پیامبرش شک داری؟. او گفت: ای روح خدا! سوگند به خدا همان گونه که گفتی، همان طور است (من درباره پیامبری تو شک داشتم) اکنون از خدا بخواه تا این شک را از دل من بزداید. حضرت عیسی (ع) دعا کرد، خداوند توبه او را پذیرفت و او مانند خاندان خود گردید (و پس از چهل شب عبادت، دعایش مستجاب می‌شد) @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 دعا و نیایش 💠 نقش ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (ص)، قبل از دعا، در استجابت آن عصر رسول خدا(ص) بود، روزی پیامبر(ص) در مسجد دید: مردی وارد مسجد شد دو رکعت نماز خواند و بعد از نماز، دست به دعا برداشت و دعا کرد. پیامبر (ص) فرمود: این بنده در دعا و درخواست خود از خدا، شتاب کرد (و قبل از ثنای الهی دعا نمود). سپس مرد دیگری وارد مسجد شد و دو رکعت نماز خواند، پس از نماز، ثنای بجا آورد (یعنی خدا را به اوصافش یاد کرد) و بعد بر محمد(ص) و آلش، صلوات فرستاد، آنگاه دعا کرد. پیامبر (ص) (روش دعا کردن او را پسندید، نزد او رفت و) به و فرمود:سل تعط:درخواست کن که به تو داده شود (دعا کن که دعایت به استجابت می رسد). در روایت دیگر، پس از نقل مطلب فوق، آمده: امام صادق(ع) فرمود: در کتاب علی (ع) آمده: ستایش خدا صلوات بر محمد(ص)، قبل از دعا و درخواست است، چنانکه یکی از شماها وقتی که نزد شخصی برای حاجتی می رود، آن شخص دوست دارد که قبل از عرض درخواست، سخن خوشی درمیان‌آید.‌ @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین وصایای امام حسن عسکری علیه السلام
فتنه جمل؛ اولین جنگ داخلی بزرگان اسلام علیه اسلام ✔️✔️ در جنگ جمل، نبرد با ناکثین (پیمان‌شکنان) رخ داد. این‌ها (مثلاً طلحه و زبیر) اول با حضرت امیر مؤمنان بیعت کرده بودند و ایشان را قبول داشتند. حتی سوابق درخشان و پیشینیه‌های پرافتخاری در دوره پیامبر و بعد آن داشتند. اما انتظاراتی هم داشتند که مثلاً در کار حکومت، با آن‌ها مشورت شود، به آن‌ها سهم داده‌شود، مسئولیت داده‌شود، کسی از آن‌ها نپرسد این همه ثروت را از کجا آورده‌اید؟ چند ماه بعد از بیعت آغازین دیدند که حکومت علی علیه‌السلام، دوست و آشنا و فامیل نمی‌شناسد؛ حتی برای خودش نیز حقی قائل نیست، چه برسد به دیگر صحابه و بزرگان. احکام اسلام برای همه به‌طور یکسان اجرا می‌شود. ام‌المومنین عایشه را با خود همراه کردند و خون‌خواه عثمان خلیفه سوم شدند که خود از قاتلانش بودند! فتنه عجیبی بود و تشخیص شرایط خیلی دشوار؛ در هر دو طرف، عده‌ای از بزرگان اسلام وجود داشتند. نخستین جنگ داخلی جهان اسلام در حال شکل‌گیری بود. اگر به همین اندازه (اعتراض) بسنده می‌کردند، حضرت امیر کاری با آن‌ها نداشت ولی وقتی به بصره لشکرکشی کردند و کشتار راه انداختند، جای مماشات نبود. جنگ جمل-15 جمادی‌الثانی 36 ق 📚 مسجدنما @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساكن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه‌ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند. ستاره‌ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. 📚 تبیان @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔴🔴🔴🔴 با سلام خدمت اعضای بزرگوار انتقاد و پیشنهاد خود را با خادم کانال درمیان بگذارید 👇 @Mahdia1397 باتشکر 🔴🔴🔴🔴🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فتح خیبر (1) ✔️✔️ روزی كه ستاره فروزان اسلام در سرزمین " مدینه" درخشید، ملت یهود بیش از قریش، عداوت پیامبر و مسلمانان را به دل گرفتند، و با تمام دسیسه ها و قوای خود، بر كوبیدن آن كمر بستند. 🌀 یهودیانی كه در مدینه و اطراف آن سكونت داشتند، به سرنوشت شومی كه نتیجه مستقیم اعمال و حركات ناشایست خود آنها بود، دچار شدند. گروهی از آنها اعدام و برخی مانند قبیله های " بنی قین قاع" و " بنی النضیر" ، از سرزمین مدینه رانده شدند و در " خیبر" و " وادی القری" یا " اذرعات شام" ، سكونت گزیدند. 🔴 جلگه وسیع حاصلخیزی را كه در شمال مدینه، به فاصله سیو دو فرسنگی آن قرار دارد؛ " وادی خیبر" می نامند كه پیش از بعثت پیامبر، ملت یهود برای سكونت و حفاظت خویش در آن نقطه، دژهای هفتگانه محكمی ساخته بودند. از آنجا كه آب و خاك این منطقه برای كشاورزی آمادگی كاملی داشت؛ ساكنان آنجا در امور زراعت و جمع ثروت و تهیه سلاح و طرز دفاع،مهارت كاملی پیدا كرده بودند، و آمار جمعیت آنها بالغ بر بیست هزار بود، و در میان آنها مردان جنگاور و دلیر فراوان به چشم می خورد. ♨️ جرم بزرگی كه یهودیان خیبر داشتند، این بود كه تمام قبائل عرب را برای كوبیدن حكومت اسلام تشویق كردند، و سپاه شرك با كمك مالی یهودان خیبر، در یك روز از نقاط مختلف عربستان حركت كرده خود را به پشت مدینه رسانیدند. در نتیجه، جنگ احزاب رخ داد؛ و سپاه مهاجم با تدابیر پیامبر و جان‌فشانی یاران او، پس از یك ماه توقف در پشت خندق، متفرق شدند و به وطن خود- از آن جمله یهودان خیبر به خیبر – بازگشتند و مركز اسلام آرامش خود را باز یافت. 📚 تبیان @Dastanqm
فتح خیبر (2) ناجوانمردی یهود خیبر، پیامبر را بر آن داشت كه این كانون خطر را برچیند و همه آنها را خلع سلاح كند ؛ زیرا بیم آن می رفت كه این ملت لجوج و ماجراجو، بار دیگر با صرف هزینه های سنگین، بت پرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگیزند و صحنه نبرد احزاب بار دیگر تكرار شود. بخصوص كه تعصب یهود نسبت به آئین خود، بیش از علاقه مردم قریش به بت پرستی بود، و برای همین تعصب كور بود كه هزار مشرك اسلام می آورد، ولی یك یهودی حاضر نبود دست از كیش خود بردارد! رهبر بزرگ اسلام با هزار و ششصد سرباز – كه دویست سوار نظام در میان آنها بود - به سوی خیبر پیش‌روی كرد. 📚 تبیان باتلخیص @Dastanqm
فتح خیبر (3) موقعیت استراتژیكی دژهای خیبر دژهای هفتگانه " خیبر"، هر كدام نام مخصوصی داشتند. 🔆 برای حفاظت و كنترل اخبار خارج دژ، در كنار هر دژی، برج مراقبت ساخته شده بود تا نگهبانان برج ها، جریان خارج قلعه را به داخل گزارش دهند، و طرز ساختمان برج و دژ طوری بود، كه ساكنان آنها بر بیرون قلعه كاملاً مسلط بودند و با منجنیق و غیره می توانستند دشمن را سنگباران كنند. در میان این جمعیت بیست هزاری، دو هزار مرد جنگی و دلاور بود كه فكر آنها از نظر آب و ذخائر غذائی كاملاً آسوده بود ، و در انبارها، ذخایر زیادی داشتند. این دژها آنچنان محكم و آهنین بودند كه سوراخ كردن آنها امكان نداشت، و كسانی كه می خواستند خود را به نزدیكی دژ برسانند، با پرتاب سنگ ، مجروح و یا كشته می‌شدند. این دژها ، سنگرهای محكمی برای جنگاوران یهود به شمار می‌رفت. 🔆🔆 مسلمانان كه در برابر چنین دشمن مجهز و نیرومندی قرار گرفته بودند؛ باید در تسخیر این دژها از هنرنمائی نظامی و تاكتیك های جنگی حداكثر استفاده را می نمودند . نخستین كاری كه انجام گرفت، این بود كه شبانه تمام نقاط حساس و راهها، به وسیله سربازان اسلام اشغال گردید. این كار به قدری مخفیانه و در عین حال سریع انجام گرفت، كه نگهبانان برجها نیز از این كار آگاهی نیافتند. صبحگاهان كه كشاورزان " خیبر" ، با لوازم كشاورزی از قلعه ها بیرون آمدند؛ چشمانشان به سربازان دلیر و مجاهد اسلام افتاد، كه در پرتو قدرت ایمان و بازوان نیرومند و سلاح های برنده، تمام راهها را به روی آنها بسته اند و اگر قدمی فراتر بگذارند ، فوراً دستگیر خواهند شد. این منظره آنچنان آنها را خائف و مرعوب ساخت، كه بی اختیار پا به فرار گذاردند، و همگی گفتند : محمد با سربازانش اینجاست و فوراً درهای دژها را سخت بسته و در داخل دژها شورای جنگی تشكیل گردید. 💢 نتیجه شورا این بود كه زنان و كودكان را در یكی از دژها، و ذخائر غذائی را در دژ دیگر جای دهند و دلیران و جنگاوران هر قلعه با سنگ و تیر از بالا دفاع كنند و قهرمانان هر دژ در مواقع خاصی از دژ بیرون آیند و بیرون دژ با دلیران اسلام بجنگند. جنگاوران از این نقشه تا آخر نبرد دست بر نداشته ، از این جهت، توانستند مدت یك ماه در برابر ارتش نیرومند اسلام مقاومت كنند، به طوریكه گاهی برای تسخیر یك دژ ، ده روز تلاش انجام می گرفت و نتیجه ای به دست نمی‌آمد. 📚 تبیان باتلخیص @Dastanqm
فتح خیبر (4) گشودن در خیبر ✅✅ هنگامی كه امیرمؤمنان"ع" ، از ناحیه پیامبر مأمور شد كه دژهای " وطیح" و " سلالم" را بگشاید. زره محكمی بر تن كرد و شمشیر مخصوص خود،" ذوالفقار" را حمایل نموده؛" هروله" كنان به سوی دژ حركت كرد و پرچم اسلام را كه پیامبر به دست او داده‌بود، در نزدیكی خیبر بر زمین نصب نمود. در این لحظه ، در خیبر باز گردید، و جنگاوران از آن بیرون ریختند . و دو تن از جنگاوران معروف یهود به نام " مرحب" و " حارث" به دست امام كشته شدند. پس از مرگ حارث، برادرش مرحب برای انتقام وارد میدان شد . امام و مرحب شروع به رجز خوانی كردند. رجزهای دو قهرمان پایان یافت. صدای ضربات شمشیر و نیزه های دو قهرمان اسلام و یهود، وحشت عجیبی در دل ناظران پدید آورد. ناگهان شمشیر برنده و كوبنده قهرمان اسلام، بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و كلاه خود و سنگ و سر را تا دندان ، دو نیم ساخت. این ضربه آن‌چنان سهمگین بود كه برخی از دلاوران یهود كه پشت سر مرحب ایستاده‌بودند، پا به فرار گذارده و به دژ پناهنده شدند. در نتیجه قلعه‌ای كه مسلمانان ده روز پشت آن معطل شده بودند، در مدت كوتاهی گشوده‌شد. 📚 تبیان باتلخیص @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم خطبه حضرت زینب و امام سجاد در شام ایتا http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25 تلگرام @besharat_ir