داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
پنج:
📕پیرامون قرآن مجید📕
گوناگونی انسان، در رابطه با قرآن و ایمان
ابان بن تغلب میگوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود:انسانها چهار دسته هستند.
گفتم: فدایت گردم، آن چهار دسته کیانند؟، فرمود:
1- انسانی که ایمان دارد، ولی قرآن به او داده نشدهاست.
2- انسانی که قرآن به او داده شده، ولی ایمان ندارد.
3- انسانی که هم قرآن به او داده شده، و هم ایمان دارد.
4- انسانی که نه قرآن دارد و نه ایمان.
ابان: این چهار دسته را برایم شرح بده.
امام صادق علیه السلام:
آنکس که ایمان دارد ولی قرآن به او دادهنشده مانند میوهای است که شیرین است ولی بو ندارد،
آنکس که قرآن به او دادهشده ولی ایمان ندارد، مانند برگ درخت مورد (درختی شبیه درخت انار، و برگهایش همیشهسبز است) که بویش خوش است، ولی مزه اش تلخ است، و
آنکسی که هم قرآن به او دادهشده و هم ایمان، مانند ترنج (بالنگ) است که هم خوش بو است، و هم خوشمزه است.
و آن کس که نه قرآن به او داده شده و نه ایمان، مانند حنظله (هندوانه بوجهل) است که بوی خوش ندارد، و مزهاش نیز تلخ است.
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
پنج:
📕پیرامون قرآن مجید📕
توجه امام کاظم (علیه السلام) به قرآن
حفض میگوید: در حضور امام کاظم (علیه السلام) بودم، به مردی که در محضرش بود، فرمود،آیا دوست داری که در دنیا عمر طولانی کنی؟.
او گفت آری.
امام کاظم: برای چه میخواهی در دنیا بمانی؟
او گفت: برای تلاوت سوره توحید (قل هو الله احد...)
امام کاظم (علیه السلام) خاموش شد، و پساز ساعتی به او فرمود:ای حفض هر یک از دوستان و شیعیان ما بمیرد، در حالی که تلاوت قرآن را خوب نداند، در عالم قبر به او بیاموزند، تا درجه او به خاطر قرآن، بالا رود، زیرا درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، به او گفتهشود:
اقرء وارق: بخوان و بالا برو، او میخواند و بالا میرود.
حفض میگوید: من هیچکس را ندیدم که مانند امام کاظم (علیه السلام) در مورد خود، بیمناکتر باشد، او آیات قران را با حزن و اندوه، میخواند، هنگامیکه قرآن میخواند (بهقدری توجه داشت که) گویا با مردی که در روبرویش است، سخن میگوید.
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
https://www.aparat.com/v/d0Csv
☝️خاطرات موشکی از #پدر_موشکی_ایران؛ حسن طهرانی مقدم!
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://www.aparat.com/v/tUesN
اذعان باور نکردنی اسرائیل و غرب به قدرت موشکی ایران
#پدر_موشکی_ایران؛ حسن طهرانی مقدم!
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
پیامبر خدا به شدت گریه میکرد. امیرالمؤمنین پرسید: پدر و مادرم به فدایت، چرا گریه میکنید؟ فرمود: زنان امتم را در عذاب دیدم. فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) پرسید: مگر چه کرده بودند؟ فرمود: زنانی از موهایشان آویزان بودند، آنها موهایشان را از مردان نامحرم نمیپوشاندند. زنانی از زبانشان آویزان بودند، آنها شوهرانشان را میآزردند... زنانی از پاهایشان آویزان بودند، آنها بدون اجازه شوهر از خانه خارج میشدند. زنانی گوشت بدنشان را میخوردند، آنها خود را برای مردم زینت میکردند...
و در نهایت فرمود:
وَيْلٌ لِامْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لِامْرَأَةٍ رَضِيَ عَنْهَا زَوْجُهَا[1]
وای بر زنی که شوهرش رو عصبانی کند، و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد.
از حرفهای فمینیستی بگذریم... باور کنیم قیامتی در کار است و برایش برنامهریزی کنیم...
[1] وسائل الشيعة، ج20، ص: ۲۱۳
📚ولی خدا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/WiHP0
سفارش رهبر انقلاب درباره احترام به همسر
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
خواجهای صبح زود قصد گرمابه کرد. دوستش در بینراه او را دید. از او پرسید آیا به حمامی میروی؟
جواب داد: بله.
دوستش گفت: تا حمام، تو را همراهی میکنم؛ چون هوا تاریک بود و امکان گرفتار شدن بهدست دزد و جیببربود و با او بهراهافتاد؛ پساز اندکزمانی، دوستش که یادِ کار خودش افتادهبود بدون اطلاع خواجه، از او جداشد و پی کار خودش رفت؛ ازسویدیگر، جیببری که آنروز، زودتر از خواجه بیرون آمدهبود و درحوالی گرمابه بود، قصد گرمابه کرد و درست پشتسر خواجه بهدر گرمابه رسید؛ چون هنوز هوا کامل روشن نشدهبود خواجه فکر کرد که او همان دوستش است که پشتسرش میآمد؛ لذا سرش را برگرداند و کیسهی پول هزار دیناری را بهامانت به او داد تا از حمام برگردد و آنمرد هم گرفت.
کار خواجه که تمام شد دیگر هوا کاملاً روشنشدهبود خواست تا ازدوستش امانتش را پسبگیرد که باشخصی روبرو شد که در آنمحله بهدزدی معروف بود؛ اما کیسهی پول را برای خواجه نگهداشته بود تا بیاید و به او برگرداند؛ خواجه با شگفتی تمام از او پرسید: مالی به اینسادگی بهدستت رسید چرا آن را نبردی؟!
جواب جالبی داد؛ گفت: اگر از طریقی غیرامانت بهدست میآوردم، حتماً میبردمش ولی چهکنم که امانت بود و در مرام من این نیست که در امانت خیانت کنم.
حسینعلی امینی اصل
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
پنج:
📕پیرامون قرآن مجید📕
ترغیب امام صادق(علیه السلام) به خواندن قرآن با صدای خوب
ابوبصیر میگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: هنگامیکه قرآن میخوانم، و صدایم را بلند میکنم، شیطان نزد من میآید و میگوید: تو با این کار، به خانوادهات و مردم، خودنمائی و ریا میکنی.
امام صادق: ای ابومحمد! با صدای متوسط بخوان، که افراد خانوادهات صدای تو را بشنوند، و هنگام قرآنخواندن، صدا را در گلو بچرخان، زیرا خداوند صدای خوش را که در گلو چرخانده میشود، خوش دارد .
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT