داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
نزول فرشتگان نزد علی(ع) بعد از پیامبر(ص) در شب قدر
✔️✔️ عصر پیامبر(ص) بود، هرگاه عمر و ابوبکر به حضور آن حضرت میآمدند، میدیدند او سوره قدر را با خشوع و گریه، قرائت میکرد، و آن را با حالی جانسوز میخواند.
⁉️ عمر و ابوبکر: ای پیامبر! چقدر دلت هنگام قرائت این سوره، میسوزد؟ چرا؟
❤️ پیامبر: برایآنکه در شب قدر، چشم فرشتگان را دیده، و دلم(بیان هر امر استوار را در آن شب) فهمیدهاست، و نیز برایآنچه که در دل این سخص (اشاره به علی علیه السلام) پس از من، در شب قدر آن را میفهمد و درمییابد.
⁉️ عمر و ابوبکر: مگر شما در شب قدر، چهدیدهای؟ و او (علی علیه السلام) در آنشب چهمیبیند؟
پیامبر(ص) روی خاک، برای آنها مینوشت.
تنزل الملائکة و الروح فیها ربهم من کل امر
:فرشتگان و روح در آنشب، به اذن پروردگارشان برای (تقدیر و اندازه گیری) هرکار، نازلمیشوند (سوره قدر -4).
آنگاه فرمود: پسازآنکه خداوند میفرماید: برای تقدیر هرکار، آیا دیگر چیزی باقی میماند؟
عمر و ابوبکر: نه، چیزی باقی نمیماند.
❤️ پیامبر: آیا میدانید، که شخصی که هرامری بر او نازل میشود کسیت؟
عمر و ابوبکر: او تو هستی، ای رسول خدا.
❤️ پیامبر: آری، ولی آیا بعد از رحلت من نیز شب قدر، وجوددارد؟
عمر و ابوبکر: آری وجود دارد.
❤️ پیامبر: آیا بعد از من، باز در شبهای قدر، آن امر(تقدیر کارها) نازلمیشود؟
عمر و ابوبکر: آری.
❤️ پیامبر: بنابراین بعد از من، نزول هرچیزی در شب قدر، بر چهشخصی است؟
عمر و ابوبکر: نمیدانیم.
❤️آنگاه پیامبر(ص) دست مبارک خود را بر سر علی(ع) نهاده و میفرمود:
ان لم تدریا یا هو هذا من بعدی
:اگر نمیدانید، اینک بدانید، آن شخص بعد از من، این(اشاره به علی علیه السلام) است.
به این ترتیب، عمر و ابوبکر، شب قدر را بعد از رسول خدا(ص) به خاطر وحشت سختی که بر دلشان میافتاد، میشناختند.
💠 نتیجه اینکه: شب قدر همچنان تا قیامت ادامه دارد، و فرشتگان، تقدیر هرکار را بر شخصی نازلمیکنند، آن شخص در عصر رسول خدا(ص) خود رسول خدا(ص) بود، و پس از او امیرمؤمنان علی(ع) بود، و سپس امامان معصوم دیگر هستند، و اکنون که عصر غیبت است، آن شخص، امام عصر، حضرت حجةبن الحسن(ع) می باشد، چنانکه در روایات دیگر نیز، این مطلب استفاده می شود).
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
🙎🏽♂️سخن رأس الجالوت در شأن علی (ع)
✔️ جمعی از یهودیان نزد روحانی بزرگ خود، رأس الجالوت آمده و از امیرمؤمنان علی(ع) سخن بهمیان آوردند و گفتند: انی مرد، عالم و دانشمند است، ما را نزد او ببر، تا از او سؤال کنیم.
آنها همراه رأس الجالوت به قصد دیدار حضرت علی(ع) حرکت کردند، به آنها گفتهشد که آن حضرت، در خانهاش است، منتظر شدند تا آن حضرت از خانه آمد.
گروه یهودی که در پیشاپیش آنها رأس الجالوت بود، به حضور آن حضرت آمدند، رأس الجالوت گفت:آمدهایم از شما سؤال کنیم.
💗 امام علی: آنچه میخواهی بپرس.
رأس الجالوت: پروردگار درچهزمانی بودهاست؟
💗 امام: خدا از ازل بودهاست بیآنکه پدیدآید، و او از ازل بدون چگونگی بودهاست، و همیشه بدون کیفیت و کمیت بوده و هست، پیش از او چیزی نبوده، و او پیش از پیش است، و پایان و نهایت ندارد، و پایان را به او راه نیست، او پایان هر پایان است.
رأس الجالوت به گروه یهودیان رو کرد و گفت:
امضوا بنا فهو اعلم مما یقال فیه
:بیائید از اینجا برویم که او(علی علیه السلام) از آنچه دربارهاش میگویند، دانشمندتر و آگاهتر است.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
حکم وصایت علی(ع)، در ۲۲ هزار سال قبل از خلقت آدم(ع)
✔️✔️ عصر رسول خدا(ص) بود، آن حضرت در مدینه بود ناگاه فرشتهای که ۲۴ چهره داشت نزد رسول خدا(ص) آمد،
پیامبر(ص) به او فرمود: ای محبوبم جبرئیل! من هیچگاه تو را به اینصورت ندیده بودم.
فرشته: من جبرئیل نیستم، ای محمد! مرا خداوند فرستاده تا ازدواج بین دو نور رابرقرار سازم.
پیامبر: کدام نور رابا کدام نور؟
فرشته: فاطمه(س) را با علی (ع).
✔️ وقتی آن فرشته، پشت گردانید، در میان دو شانهاش چنین نوشتهشدهبود:
محمد رسول الله، علی وصیه: محمد(ص) رسول خدا است و علی وصی رسول خدا است.
پیامبر(ص) به آن فرشته فرمود: این نوشته بین دو شانه تو، ازچهوقت نوشتهشدهاست؟
فرشته: از ۲۲ هزار سال قبل از خلقت آدم (ع) تاکنون نوشتهشدهاست.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
دو انار آسمانی و شرکت علی(ع) در خوردن یکی از آنها
✅✅ عصر پیامبر(ص) بود، بر آن حضرت وارد شد، و دو عدد انار را که آورده بود به پیامبر(ص) داد.
پیامبر(ص) یکی از آن انارها را خورد، و انار دیگر را دو نصف کرد، نیمی از آن را خود خورد، و نیم دیگر را به علی(ع) داد، و آن حضرت آن را خورد.
سپس پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود:
برادرم! آیا میدانی، این دو انار چه بود؟.
علی: نه، نمیدانم.
پیامبر: انار اولی: نبوت که مخصوص من است و تو از آن، بهرهای نداری، ولی دیگری علم و دانش بود که تو در آن با من شریک هستی.
امام صادق(ع) پس از نقل این حکایت فرمود:خداوند هیچ علمی را به پیامبر(ص) نیاموخت، مگر اینکه به او فرمان داد تا آن علم را به علی(ع) بیاموزد.
امام باقر(ع) نیز پس از نقل این حکایت فرمود: هیچ حرفی از علم را پیامبر(ص) از خدا دریافت نکرد مگر اینکه آن را به علی(ع) آموخت، سپس همان علم(با آنهمه وسعت) به ما رسید.
آنگاه امام باقر(ع) دست خود را بر سینهاش نهاد.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
سؤال بیجا درباره اعلمیت علی(ع) بر سایر پیامبران
☑️☑️ روزی امام باقر(ع) برای شاگردان خود سخن میگفت، و از بعضی از مردم که به سوی افراد غیر صالح(مانند ابوحنیفه...) رفتهبودند انتقاد شدید کرد، و در این راستا چنین بیان میفرمود:
مردم رطوبت را میمکند، ولی نهر بزرگ را رها میکنند (به سوی این و آن میروند ولی پیامبر و خاندانش را رها نمایند)
شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟
امام باقر: نهر برزگ، رسول خدا(ص)، و علمی است که خدا به او عنایت فرمودهاست، همانا خداوند تمام سنتهای همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) را برای پیامبر اسلام(ص) جمع کردهاست.
شاگردی پرسید: آن سنتها چه بود؟
امام باقر: همه علم پیامبران و علم رسول خدا(ص)، که پیامبر(ص) همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد.
یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر، امیرمؤمنان علی (ع) اعلم و آگاهتر است با بعضی از پیامبران.
امام باقر(خطاب به حاضران): بنگرید به این شخص که چه سؤال (بیجایی) میکند، خداوند گوشهای هرکه را خواهد میگشاید (یعنی گوش جان این شخص، کر است که این سؤال را میکند) من به او میگویم، خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد(ص) به گرد آورد، و آن حضرت همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی(ع) تحویل داد.
در عین حال از من میپرسید: علی اعلم است یا پیامبران؟(بنابراین سؤالی بیمورد میکند، زیرا وقتی که من گفتم علم همه پیامبران به علی(ع) تحویل دادهشده، یعنی او بر همه آگاهتر است).
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/MxPyK?playlist=978697
داستان زیبای مرد یهودی،حجت الاسلام عالی
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
تماس فرشته با علی(علیه السلام)
☑️ حمران بن اعین (یکی از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود) میگوید: روزی از امام باقر(ع) شنیدم میفرمود:
ان علیاً کان محدثا: همانا علی(ع) محدث بود.
(محدث (بر وزن مقدم) یعنی خداوند اخبار آسمانی را به وسیله فرشته یا صدا، به او میرسانید).
من نزد دوستانم آمدم و به آنها گفتم خبر عجیبی برای شما آوردهام.
دوستان: آن خبر چیست؟
حمران: از امام باقر(ع) شنیدم فرمود:علی (ع) محدث بود.
دوستان: تا از آن حضرت نپرسی که چه کسی اخبار آسمانی را به علی(ع) گزارش میدهد کاری نکردهای.
حمران میگوید: به حضور امام باقر(ع) بازگشتم و عرض کردم، سخن شما را برای دوستان نقل نمودم، آنها گفتند: اگر نپرسی که چه کسی اخبار آسمانی را به علی(ع) می گوید، کاری نکردهای، اکنون آمدهام از شما بپرسم که کسی آن اخبار را به علی(ع) گزارش میدهد؟
امام باقر:یحدثه ملک: فرشتهای با او حدیث میگوید.
حمران: آیا منظورتان این است که علی(ع)، پیغمبر بود؟
در این هنگام امام باقر(ع) دست خود را بالا نمود(یعنی نه، او پیامبر نبود) سپس فرمود: علی(ع) در این مورد مانند همدم سلیمان(آصف بن برخیا)، و همدم موسی(خضر) یا مانند ذوالقرنین بود (که فرشته به آنها نیز حدیث میگفت) آیا این خبر به شما نرسیده که پیامبر(ص) فرمود: و فیکم مثله:و در میان شما نیز مانند ذوالقرنین هست.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
طومار آسمانی، و مقام رضا و استقامت علی(ع)
☑️☑️ ابوموسی ضریر میگوید: امام کاظم (ع) فرمود: من به پدرم امام صادق(ع) گفتم:مگر امیرمؤمنان علی(ع) نویسنده وصیت، و پیامبر(ص) دیکتهکننده آن، و جبرئیل و فرشتگان مقرب، گواه بر آن نبودند؟!
امام صادق: آری همانگونه بود که گفتنی، ولی هنگام رحلت رسول خدا(ص) وصیتی از جانب خداوند در طوماری مهر کرده از آسمان به زمین آمد، آن طومار را جبرئیل همراه فرشتگان امین الهی نزد پیامبر(ص) آوردند، جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: ای محمد! بفرما هرکس در حضورت هست بیرون رود، جز وصی تو علی(ع) که بماند و او طومار وصیت را از ما بگیر، و ما راگواه بگیرد، خودش ضامن(اجرای) آن گردد.
☑️ پیامبر(ص) فرمود: همه حاضران در خانه بیرون رفتند، جز علی (ع)، که در خانه ماند، و فاطمه (س) در بین در و پرده بود.
در این هنگام، جبرئیل به پیامبر(ص) چنین گفت:
ای محمد! پرورگارت سلام میرساند، و میفرماید، این همان طومار است که (در شب معراج) با تو پیمان بستم و خودم گواه بودم و فرشتگان را گواه گرفتم، با اینکه تنها گواهی خودم کافی است ای محمد!
💗 پیامبر(ص) در حالی که (بر اثر سنگینی وحی) لرزه بر اندام بود، به جبرئیل فرمود: پروردگار من، خودش سلام (سالم از هر نقص و عیب) است و سلام از جانب او است، و به سوی او بازمیگردد، خداوند راست فرموده و مرحمت فرمودهاست، آن طومار را به من بده.
💠 جبرئیل آن را به پیامبر(ص) داد، و عرض کرد: آن را به علی(ع) تحویل بده، و آن را را بخوان، پیامبر(ص) (یا علی علیه السلام) آن را کلمه به کلمه خواند.
💗آنگاه پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود:این پیمانی است که پروردگار با من بسته و امانت او بر من است، من آن را رساندم و خیرخواهی کردم و ادا نمودم.
🌺 علی(ع) و جبرئیل و میکائیل گواهی دادند، و علی(ع) ضمانت اجرای آن، و وفا به مضمون آن را بهعهدهگرفت تا در روز قیامت، جریان را به پیامبر(ع) تحویل داده شد...
🌹 امام کاظم (ع) فرمود: در آن طومار آسمانی، سنتهای خدا و پیامبرش، و حوادثی در رابطه با ستم به امیرمؤمنان (ع) که بعد از پیامبر(ص) رخ میدهد، جمله به جمله نوشته شدهبود، آنگاه امام کاظم(ع) در تأیید گفتارش، این آیه (۱۲ سوره یس) را خواند:
انا نحن نحیی المونی ونکتب ما قدموا وآثارهم وکل شیی ء احصیناه فی امام مبین
:ما مردگان را زنده میکنیم، و آنچه را از پیش فرستادهاند، و تمام آثار آنها را مینویسیم و همهچیز را در کتاب آشکار(یا در وجود امام علی علیه السلام) احصا و ثبت کردهایم.
🌹 سپس امام کاظم(ع) افزود: سوگند به خدا پیامبر(ص) به علی(ع) و فاطمه(س) فرمود: مگر نه این است که: آنچه به شما وصیت کردم و اجرای آن را به شما دستور دادم، فهمیدید و پذیرفتید؟.
آنها عرض کردند: آری، و در برابر حوادث ناگواری که بر ما وارد می گردد صبر و استقامت خواهیم نمود.
🍀 جالب اینکه: در ذیل این ماجرا آمده: علی(ع) فرمود: سوگند به خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، من از شخص جبرئیل شنیدم که به پیامبر(ص) میگفت: ای محمد! به علی(ع) بفهمان که پرده احترام او که همان خدا و رسولش است دریده میشود و محاسنش از خون تازه فرق سرش رنگین میگردد.
تا این سخن را از امین وحی شنیدم، فریاد زدم و به روبرزمین افتادم وگفتم:آری راضی به رضای الهی هستم، اگرچه همه این ناگواریها رخ دهد، همه نیشها را در راه اسلام، نوش خواهمکرد!
⭐️ به این ترتیب، علی(ع) از همه حوادث آینده خبر داشت، و با کمال استقامت، خود را برای حفظ اسلام، آماده ساخت، و رگبار تیرهای تلخ حوادث را به جان خرید، و آگاهانه خود را سپر اسلام نمود.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
نزول آیه ولایت در شأن علی و امامان(ع)
🔵 نجاشی(از زمامداران عادل و مهربان حبشه بود، که اسلام را پذیرفت و از علاقمندان مخلص اسلام و پیامبر(ص) گردید، هدایائی برای پیامبر(ص) فرستاد از جمله) فرستاد، پیامبر(ص) آن را گرفت و به علی(ع) بخشید.
علی(ع) آن را پوشید(ولی علی(ع) زاهد بود، گوئی آن لباس گرانقیمت را برای خود شایسته نمیدانست، در انتظار فقیری بود، تا آن را به او بخشید).
علی(ع) (به مسجد رفت و در آنجا) مشغول نماز شد، هنگامیکه در رکعت دوم به رکوع دوم رفت، مستمندی به پیش آمد و گفت:
السلام علیک یا ولی الله واولی بالمومنین من انفسهم تصدق علی سزاوارتر هستی، به فقیر صدقهای بده.
حضرت علی(ع) در همان حالت رکوع، آن روپوش را به سوی فقیر انداخت و اشاره کرد که بردار.
🔴 در این هنگام این آیه(55 مائده) نازل شد:
انما ولیکم الله ورسوله والدین آمنوا الدین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون
:سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آوردهاند، و نماز را برپامیدارند و در حال رکوع، زکات میپردارند.
خداوند پس از نزول این آیه در شأن علی(ع)، صدقهدادن فرزندان علی(ع) (امامان معصوم) را به صدقهدادن علی(ع) متصل ساخت، پس هرکس از فرزندان علی(ع) که به مقام امامت برسد، در حال رکوع صدقه میدهد، و آن سائلی که (به عنوان فقیر) از علی(ع) تقاضای کمک کرد، از فرشتگان بود، و آنها که از امامان بعد از او تقاضا کنند و نیز از فرشتگانند.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معرفی علی(ع) توسط پیامبر(ص)
🔷( سال آخر عمر پیامبر(ص) بود، آن حضرت در آن سال در مراسم حج، شرکت نمود) روز جمعه که روز عرفه(نهم ذیحجه) بود فرارسید، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد، و این آیه را از جانب خدا نازل کرد:
الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً
:امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آئین(جاودان) شما پذیرفتم (مائده -۳).
تکمیل دین به این بود که رهبری علی(ع) (برای بعد از پیامبر) اعلام گردد، پیامبر(ص) در آنجا با خود میگفت: هنوز امت من به عصر جاهلیت نزدیک هستند(و تازه به اسلام گرویدهاند) اگر من درباره پسر عمویم علی(ع) سخنی بگویم، هرکس سخن بیربطی خواهد گفت.
🔶 پیامبر(ص) بیآنکه این مطلب را بهزبان بیاورد، در دلش میگفت، تا آنکه فرمان خدا فرا رسید، فرمانی تهدیدآمیز و مؤکد، و آن فرمان این بود:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین
؛ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است(کاملاً به مردم برسان، و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطر احتمالی) مردم نگاه می دارد، و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی کند (مائده - ۶۷)
🔷🔹پیامبر(ص) پس از نزول این آیه، دست علی(ع) را گرفت و خطاب به مردم فرمود:
خداوند به همه پیامبران قبل از من، عمر معینی داد، سپس آنها را به سوی خود برد، و آنها هم دعوت خدا را اجابت کردند، و رحلت نمودند، و نزدیک شده که مرانیز دعوت کند، و اجابت کنم، من مسؤلیت دارم، شما نیز مسؤلیت دارید، اکنون شما چه میگوئید؟
حاضران: گواهی میدهیم که تو ابلاغ رسالت کردی و خیرخواهی نمودی، و آنچه را برعهده تو بود انجام دادی، خداوند بهترین پاداش پیامبران را به تو بدهد.
🔶🔸در این هنگام پیامبر(ص) سه بار گفت: خدایا! شاهد باش، سپس به مردم فرمود: ای گروه مسلمانان! علی(ع) ولی(رهبر) شما بعد از من است و حاضران، این خبر را به غایبان برسانند.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
اعتراض منافقین به نصب علی(ع) برای رهبری
✔️ ✔️هنگامی که پیامبر(ص) از آخرین حج خود، در سال آخر عمرش، از مکه به سوی مدینه بازمیگشت، جبرئیل (در صحرای غدیر) بر آن حضرت واردشد و آیه 67 مائده را(که در داستان قبل ذکر شد) نازل کرد.
🔻پیامبر(ص) اعلام کرد، تا مسلمانان اجتماع کنند، آنگاه دستورداد در آن بیابان، خارهای بوتههای خار را تراشیدند(تا مردم بتوانند روی آنها بنشینند یا بایستند) سپس خطاب به مردم فرمود:ای مردم! مولای شما و آنکس که سزاوارت از خودتان، نسبت به شما است کیست؟.
حاضران: خدا و رسولش میباشند.
آنگاه پیامبر(ص) سه بار فرمود: هرکس من مولای او هستم، علی(ع) مولای او است، خدایا دوست علی(ع) را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار.
🔴 دراینهنگام خار نفاق در دل گروهی (منافق) افتاد، و (گستاخانه) گفتند: خداوند هرگز چنین دستوری به محمد(ص) ندادهاست، بلکه محمد(ص) می خواهد بازوی پسر عمویش را بلند کند (و علی (ع) را رهبر مردم کند).
⭐️ انصار (مسلمانان اهل مدینه) نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ای رسول خدا! تو به ما نیکیکردی و عزت و شرافت بخشیدی، دوست ما را شاد و دشمن ما را سرکوب مودی، اکنون نزد شما آمدهایم تا یکسوم اموال ما را بپذیری، تا افرادی که از مکه و اطراف، بر شما واردمیشوند، برای کمک به آنها، دستت خالی نباشد.
پیامبر(ص) جوابی به پیشنهاد آنها نداد و منتظر وحی الهی شد، جبرئیل بر آن حضرت، وارد گردید و این آیه(23 سوره شوری) را بر آن حضرت نازل کرد:
قل لا اسلکم علیه اجراً المودة فی القربی
:بگو من برای پیغمبری، از شما مزدی جز دوستی خویشان نمیخواهم.
پیامبر(ص) مطابق این آیه، اموال انصار را نپذیرفت، باز منافقان اعتراض کرده و گفتند:خدا، این آیه را بر محمد(ص) نازل نکرده، بلکه منظور محمد(ص) با ادعای نزول این آیه از طرف خدا، بلندکردن بازوی پسر عمویش علی(ع) و تحمیل رهبری اهلبیتش بر ما است.
سپس آیه خمس(۴۱ انفال) نازل شد.
منافقان گفتند: پیامبر(ص) میخواهد اموال و غنیمت ما را به اهلبیتش بدهد.
🌀 سرانجام جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای محمد! تو وظیفه پیغمبریت را انجام دادی، و عمرت به آخر رسیده، اکنون اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به علی(ع) بسپار زیرا من هرگز زمین را از عالمی که اطاعت و ولایت من به وجود او شناخته شود، خالی نگذارم....
پیامبر(ص) طبق فرمان خدا، اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به عنوان وصیت، به علی(ع) سپرد، و هزار باب علم را به علی(ع) وصیت کرد، که ازهرکلمه و ازهرباب آن، هزارکلمه دیگر و هزارباب دیگر، به روی علی(ع) گشودهمیشد.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
علی(ع) خلیل محمد(ص)
☑️☑️ پیامبر(ص) در بستر رحلت بود، به حاضران فرمود:
ادعوا لی خلیلی: دوست خالص مرا حاضر کنید.
آن دو زن(دو همسر رسول خدا، حفصه و عایشه) به دنبال پدران خود (عمر و ابوبکر) فرستادند، آن دو نفر حاضرشدند، هنگامیکه چشم پیامبر(ص) به آنها افتاد، از آنها رویگردانید، سپس بار دیگر فرمود:
خلیل و دوست خالص مرا حاضر کنید.
☑️ به دنبال علی(ع) فرستادند، هنگامیکه علی(ع) وارد شد، و چشم پیامبر(ص) به آن حضرت افتاد، به او متوجه شد و سخنانی به او فرمود.
وقتی که علی(ع) از آن خانه بیرون آمد، عمر و ابوبکر به او گفتند:خلیل تو چه سخنی به تو گفت.
علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) هزار باب علم را به من خبر داد، که از هر باب آن، هزار دیگر گشوده میشود، و هزار حرف به من آموخت که هرحرف آن، کلید هزار حرف دیگر است.
🔷🔹 پیامبر(ص) در بستر رحلت بود، و لحظات آخر عمر را طی میکرد، حضرت علی (ع) کنار بسترش آمد، و سرش را زیر روپوش پیامبر(ص) برد (و پیامبر(ص) سر مبارک علی(ع) رادر بر گرفت) آنگاه پیامبر(ص) به علی (ع )فرمود:ای علی! هرگاه از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن، سپس مرا بنشان، و ازمن سوال کن، و بنویس.
و طبق روایت دیگر فرمود: آنچه میخواهی بپرس، سوگند به خدا از هر چه بپرسی، پاسخ تو رامی دهم.
🔴🔵 (طبق نقل قطب راوندی(ره) امام علی (ع) فرمود:همانگونه که پیامبر(ص) دستور داده بود، بعداز کفن کردن، او را نشاندم، آن حضرت مر خبر داد از آنچه تا روز قیامت رخ میدهد، هیچگروهی نیست مگراینکه من گمراهان آنان رااز طرفداران حق میشناسیم. )
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
امتیازات شیعیان علی(ع)، از زبان پیامبر(ص)
✅✅ جمعی به گرد پیامبر( ص ) حلقه زدهبودند، آن حضرت فرمود:
خداوند امت مرا در جهان طینت و سرشت، به من نشان داد، و نامهای آنها را به من آموخت چنانکه به آدم (ع ) آموخت، آنگاه رهبران و زمامداران از کنار من گذشتند، من برای علی (ع) و شیعیانش، از درگاه خدا طلب آمرزش کردم.
خداوند، یک مطلب را درباره شیعیان علی(ع) به من وعده داد.
شحصی پرسید: ای رسول خدا! آن مطلب چیست؟.
پیامبر: آن مطلب چنین بود:
1️⃣ آمرزش برای مؤمنان شیعه
2️⃣ عفو از گناهان
3️⃣ تبدیل گناهشان به پاداشها و نیکیها.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
اتمام حجت عجیب علی(ع) به ابوبکر
✴️ (آنهنگام که رسول خدا(ص) رحلت کرد، و ابوبکر بر مسند خلافت نشست، و خلیفه حقیقی رسول خدا(ص) یعنی علی(ع) را از حق خود بازداشتند) روزی علی(ع) به ابوبکر فرمود: قرآن میفرماید:
ولا تحسبن الدین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
:ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شود (آل عمران -169).
و من گواهی می دهم که محمد رسول خدا(ص) شهید ازدنیارفت، سوگندبهخدا آن حضرت نزد تو میآید، وقتی که نزد تو آمد یقین کن، چراکه شیطان نمیتواند خود را به حضرت آن حضرت درآورد، آنگاه علی(ع) دست ابوبکر را گرفت و شخص پیامبر(ص) را به ابوبکر نشان داد.
پیامبر(ص) به ابوبکر فرمود:
یا ابابکر آمن بعلی و باحد عشر من ولده، انهم مثلی الا النبوة وتب الی الله مما فی یدک فانه لا حق لک فیه
:ای ابوبکر به (امامت) علی(ع) و یازده فرزندش، ایمان بیاور، آنها(در مقام رهبری و در وجوب اطاعت از آنها) مانند من هستند، فقط نبوت را ندارند، از آنچه(از مقام رهبری) در دست گرفتهای، در پیشگاه خدا توبه کن، زیرا تو در آن مقام، حقی نداری.
♻️ سپس پیامبر(ص) رفت و دیده نشده.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
نام امیرمؤمنان از مختصات علی(ع)
👤 شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا رواست که به امام قائم (عج) به عنوان سلام بر تو ای امیرمؤمنان سلام کرد؟
☀️امام صادق: نه، روانیست، خداوند تنها علی(ع) را به این اسم، نامید، قبل از علی(ع)، کسی به این نانم، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر، کسی آن نام را بر خود نبندد.
👤 آن شخص پرسید: قربانت گردم، پس چگونه باید بر قائم(عج) سلام کرد؟
☀️امام صادق: می گوئید السلام علیک یا بقیةالله:سلام بر تو ای باقیمانده (و عصاره) خدا، سپس آن حضرت، این آیه (86 سوره هود) را خواند: بقیةالله خیر لکم ان کنتم مؤمنین:اگر با ایمان باشید، باقیمانده(از حجتهای) خدا برای شما بهتر است.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
رئیس جنیان در خدمت امام علی(ع)
🌿 عصر خلافت امیرمؤمنان علی(ع) بود، آن حضرت در مسجد اعظم کوفه بالای منبر سخن میگفت، و جمعیت بسیاری پای منبر او، سخنانش را گوش میکردند، ناگهان دیدهشد، اژدهائی از طرف یکی از درهای مسجد، وارد مسجد شد، مردم به جلو رفتند و خواستند او را بکشند، امیرمؤمنان (ع) شخصی را به سوی آنها فرستاد که به آنها بگوید دستنگهدارند و او را نکشند.
💥 آن اژدها سینهکشان حرکتکرد تا پای منبر آمد و برخاست و روی دمش ایستاد، و به امیرمؤمنان (ع) سلام کرد، حضرت اشاره کرد: بنشین، تا خطبه تمام گردد، پس از پایان خطبه، علی(ع) به آن اژدها توجه کرد و فرمود:
تو کیستی؟.
💥او گفت: من عمروبن عثمان نماینده شما در میان جنیان هستم، پدرم ازدنیارفت، و به من سفارش کرد تا به خدمت شما برسم و دستور شما را بهدست آورم، اینک نزد شما برای گرفتن دستور آمدهام، تا چه دستور فرمائی؟
🌟 امام علی: تو را به تقوا و پرهیزکاری دعوت میکنم، و سفارش میکنم که بازگردی و درمیان جنیان، بهجای پدرت باشی، و تو را بهعنوان نماینده خودم در میان آنها منصوبکردم.
❄️ عمرو رفت و طبق وظیفه خود، بین جنیان حکومت کرد.
جابر جعفی میگوید: ماجرای فوق را امام باقر(ع) نقلکرد، من به آن حضرت عرض کردم: آیا عمرو (نامبرده) نزد شما نیز میآید، و آمدن او به خدمت شما واجب است؟
.
🌟امام باقر(ع) فرمود: آری.
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | چرا همام پس از شنیدن سخن امام علی علیه السلام بیهوش شد و از دنیا رفت؟
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_اول
🔹#داستان_اول
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | چرا گاهی دعاهایمان مستجاب نمیشود؟!
🔶 اینگونه دعا کنیم...
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_دوم
🔹#داستان_دوم
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | نمایندگی مجاز حاتم طایی در قرن۲۱
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_سوم
🔹#داستان_سوم
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
https://www.aparat.com/v/4ilkf
☝️انیمیشن این پیروزی به مناسبت سوم خرداد
https://eitaa.com/Dastanqm
🏝کار و کوشش
محمّدبنمنکدر مىگوید:
من گمان نمىکردم على بن الحسین علیه السلام جانشینى برتر از خود بنهد، تا آنکه پسرش محمّد بن على را دیدم و خواستم او را پند دهم ولى او مرا پند داد، دوستانش گفتند: امام علیه السلام به چه چیزى تو را پند داد؟
گفت: در ساعتى بسیار گرم به بخشى از نواحى مدینه رفته بودم، حضرت امام باقر علیه السلام را دیدم که مشغول کار بود، پیش خود گفتم: مردى از مردان بزرگ قریش در این ساعت با این حال در طلب دنیاست! سوگند مى خورم که او را قاطعانه موعظه کنم.
نزدیک او شدم و سلام کردم، نفس زنان جواب سلامم را داد. از شدّت گرما عرق از سر و رویش مى ریخت. به او گفتم: خدا کارت را به صلاح آورد، بزرگى از بزرگان قریش آن هم در این ساعت در طلب دنیاست، اگر مرگت از راه رسد و تو در این حال باشى چه مى کنى؟
❗️امام فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد و در این حال باشم بىتردید به من رسیده درحالىکه در طاعتى از طاعات خدا هستم که بهوسیله آن ارزش وجودم را از تو و از مردم حفظ مىکنم. من از مرگ زمانى مىترسم که مرا در رسد و من بر گناهى از گناهان باشم! گفتم: خدا رحمتت کند! خواستم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى.
الکافى: ۵/ ۷۳، حدیث ۱؛ الارشاد، مفید: ۲/ ۱۶۱؛ وسائل الشیعه: ۱۷/ ۱۹، باب ۴، حدیث ۲۱۸۷۲؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۳۵۰٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm