eitaa logo
دانلود
داستانهاے اسلامے از اصول کافی شکر و سپاس الهی ✅ روزی امام صادق (ع) از مسجد بیرون آمد، دید حیوان سواریش گم شده‌است، فرمود: اگر خداوند، آن را به من بازگرداند، حق شکرش را به‌جای‌می‌آورم. طولی نکشید که مرکب آن حضرت را آوردند، فرمود: الحمد لله (حمد و سپاس مخصوص خدا است). شخصی از امام پرسید: (فدایت گردم، مگر نفرمودی که اگر مرکبم پیدا شود، حق شکر خدا را به‌جای‌می‌آورم؟) امام: مگر نشنیدی که گفتم: الحمدلله (همین کلمه اگر به‌درستی گفته شود، نشان‌دهنده حق شکر‌گزاری خدا است). (423) در روایت دیگر آمده‌است: به حضرت موسی (ع) وحی شد: (آنچه که حق شکر و سزاوار سپاس‌گزاری من است به‌جای‌آورد). موسی (ع) عرض کرد: (پروردگارا! چگونه حق شکر تو را به‌جای‌آورم، با اینکه هر شکر را که به‌جای‌می‌آورم، خود آن، نعمتی از جانب تو است که نیاز به شکر دارد؟) خداوند به او وحی کرد: (اکنون (حق) شکر مرا به‌جای‌آوردی، از این‌رو که دانستی، آن شکرگزاریت نیز از من است!) (424) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام دو پرنده قمری در حضور امام باقر (ع) و قضاوت آن حضرت ✅ محمد بن مسلم می‌گوید: روزی در محضر امام باقر (ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری (241) آمدند و روی دیوار خانه امام باقر (ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا می‌کردند و امام باقر (ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد می‌کشید و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر (ع) پرسیدم: (ماجرای این دو پرنده چه بود؟). ✳️ امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جا‌ن‌دار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شده‌بود، قمری ماده سوگند یاد می‌کرد که دامنش پاک است و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر (ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفته‌بود با هم نزد من برای داوری آمده‌بودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: (تو نسبت به ماده خود ظلم کرده‌ای). قمری نر، داوری مرا پذیرفت و قمری ماده را (در پاک‌دامنی‌اش) تصدیق کرد. (242) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
🔶نماز خربزه ای🧐 ☘عالم متقى جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ ‌الاسلام - علیه الرحمه - فرمود: شنیدم از عالم بزرگوار و سید عالی مقدار امام جمعه بهبهانى كه در اوقات تشرف به مكه معظمه روزى به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم اتفاقی افتاد که متوجه لطف خدا و ناسپاسى بنده شدم . در اثناى راه ، خطرى پیش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و باكمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم. نزدیک در مسجد، خربزه زیادى روى زمین ریخته بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود، قیمت آن را پرسیدم گفت آن قسمت، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزانتر و فلان قیمت است، گفتم پس از مراجعت از مسجد مى خرم و به منزل مى برم . پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم ،درحال نماز در این خیال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزانترش و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم و چون از نماز فارغ شده خواستم از مسجد بیرون روم ، شخصى از در مسجد وارد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت : "خدایى كه تو را از خطر مرگ ، امروز نجات بخشید آیا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزه اى بخوانى؟" فورا متوجه عیب خود شده و بر خود لرزیدم ، خواستم دامنش را بگیرم او را نیافتم . 📙منبع : کتاب داستان هاى شگفت شهید دستغیب
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) سؤال بی‌جا درباره اعلمیت علی(ع) بر سایر پیامبران ☑️☑️ روزی امام باقر(ع) برای شاگردان خود سخن می‌گفت، و از بعضی از مردم که به سوی افراد غیر صالح(مانند ابوحنیفه...) رفته‌بودند انتقاد شدید کرد، و در این راستا چنین بیان می‌فرمود: مردم رطوبت را می‌مکند، ولی نهر بزرگ را رها می‌کنند (به سوی این و آن می‌روند ولی پیامبر و خاندانش را رها نمایند) شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟ امام باقر: نهر برزگ، رسول خدا(ص)، و علمی است که خدا به او عنایت فرموده‌است، همانا خداوند تمام سنت‌های همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) را برای پیامبر اسلام(ص) جمع کرده‌است. شاگردی پرسید: آن سنت‌ها چه بود؟ امام باقر: همه علم پیامبران و علم رسول خدا(ص)، که پیامبر(ص) همه آن علم‌ها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد. یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر، امیرمؤمنان علی (ع) اعلم و آگاه‌تر است با بعضی از پیامبران. امام باقر(خطاب به حاضران): بنگرید به این شخص که چه سؤال (بی‌جایی) می‌کند، خداوند گوش‌های هرکه را خواهد می‌گشاید (یعنی گوش جان این شخص، کر است که این سؤال را می‌کند) من به او می‌گویم، خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد(ص) به گرد آورد، و آن حضرت همه آن علم‌ها را به امیرمؤمنان علی(ع) تحویل داد. در عین حال از من می‌پرسید: علی اعلم است یا پیامبران؟(بنابراین سؤالی بی‌مورد می‌کند، زیرا وقتی که من گفتم علم همه پیامبران به علی(ع) تحویل داده‌شده، یعنی او بر همه آگاه‌تر است). @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دوری از امام زمان علیه السلام 🔹از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موقع ایراد خطبه بر تنه ی درخت خرمایی که در مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند، اما وقتی جمعیت زیاد شد، منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد. در اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن تنه ی نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یک باره صدای ناله ی تنه ی خشکیده همانند زنِ فرزند مرده بلند شد. با ناله ی تنه ی نخل، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست. 🔹رسول خدا از منبر به زیر آمدند؛ تنه ی نخل را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: “آرام باش”. و او آرام شد. سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردم، باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده  بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد. 📚بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۲۶ 📌آری، درخت خشک لحظه ای از پیامبر دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با این که آن حضرت را می دید. ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم؛ امّا به زندگی عادی خویش سرگرم ایم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم؛ جز امام زمانمان!
♨️توسّل به حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه در مشكلات 🔸از وظائف بزرگ ما توجّه و توسّل به حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه مى باشد؛ مخصوصا در هنگام سختى ها، مشكلات شديد و بيمارى هاى دشوار كه بر انسان وارد مى شود. در اين هنگام وظيفۀ ما براى حلّ آن مشكلات و رهايى از آن ها، توسّل به ارواحنا فداه است كه سرپرست امور ما است. بنابراين در همۀ گرفتارى‌ها مخصوصا زمانى كه بيچارگى و اضطرار سراسر وجودمان را احاطه كرده، بايد به منتقم آل اللّه امام زمان صلوات اللّه عليه متوسّل شويم و بدانيم همۀ گرفتارى‌ها و سختى هايى كه به ما مى رسد بر اثر غيبت آن حضرت است، و ما موظّف هستيم براى ظهور آن بزرگوار دعا كنيم. 🔸ابوالوفاء شيرازى می‌گويد: در زندانى محصور بودم و به خاطر آن پريشان بودم و به واسطۀ امامان عليهم السّلام با خدا به رازونياز پرداختم، هنگامى كه شب جمعه رسيد پس از نماز خوابيدم و پيامبر را در خواب ديدم. پيامبر اكرم مرا در خواب راهنمايى فرمود كه براى هر حاجتى به كدام امام و چگونه متوسّل گردد؟ آن گاه فرمود: «و امّا صاحب الزمان؛ پس هرگاه شمشير به گلوگاهت رسيد-و دستش را بر حلقش نهاد-از او يارى بخواه كه ياريت مى رساند.» 🔸 در خواب صدا زدم: يا مولای؛ يا صاحب الزّمان؛ أدركنی فقد بلغ مجهودی. اى مولاى من؛ اى صاحب الزمان؛ مرا درياب كه همانا جانم به لب رسيده است. و ناگهان بيدار شدم و ديدم كه زندان بانان، زنجير از من باز مى كنند. 📚صحیفه مهدیه ص۴۳۶
🔴🔵 چرا به امام زمان لقب قائم داده اند ؟ 🔹 از حضرت امام باقر(ع) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى! گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ 🔺 فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(ع)به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‌زنان گفتند: اى اله و اى سید ما! آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مى‌کنند؟ خداوند به آنان چنین وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آن‌ها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدت‌ها بگذرد، آن‌گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(ع) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مى‌خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم. 📚 بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۲۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠توفیق آشنایی با امام زمان علیه السلام 🔹اندوهگین و غمگین با قدم‌های بی‌رمق به پیامبر نزدیک شد؛ ایستاد و سلام کرد. آرام دستش را بالا برد و اشک را از گوشه‌ی چشمش پاک کرد. پیامبر نگاهی به او انداخت، سری تکان داد و جواب سلامش را به گرمی داد. با تعجّب نگاهش کرد و پرسید: چشم‌های تو خیس است! آیا گریسته‌ای؟! مرد سری تکان داد و گفت: بله! پیامبر به طرف مرد چرخید. حالا رو در روی هم بودند؛ پرسید: برای چه گریسته‌ای؟! مرد آهی کشید و با بغض گفت: یتیم هستم. پدر و مادری ندارم. تنها و بی‌کس هستم. حیران شده‌ام! 🔹پیامبر نگاهش را داد به افق. به آفتاب که تا غروبش زمان کمی باقی بود خیره شد. کمی سکوت کرد و بعد رو به مرد گفت: می‌دانی ناگوارتر از یتیم بودن، چیست؟! مرد با تعجّب گفت: نمی‌دانم! شما بگویید تا بدانم! پیامبر نگاهش به آفتاب بود؛گفت: ناگوارتر از یتیم بودن، جدایی آن کسی است که از امامش دور افتاده! شیعه‌ای که اهل بیت را ندیده و از علم ایشان بی‌خبر است همان یتیمی است که از امامش دور افتاده است. 📚برداشتی آزاد از روایتی در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام. 🖇دوستدار امام زمان! به پیرامونت نگاه کن! شیعیانی که توفیق آشنایی با امام زمانشان را نداشته‌اند و به فرموده‌ی پیامبر یتیم اند کم نیستند! وظیفه‌ی من و تو نیز روشن است! برای آشنایی بیشتر شیعیان علیه السلام فرصت‌های زیادی را از دست داده‌ایم! اما؛ تا فرصت هست از این امر مهم غفلت نکنیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا