eitaa logo
دانلود
2_1152921504622173218.ogg
1.29M
🍃 تاریخ پیامبران 📜 خلقت حضرت آدم 🔷️ چند جا شیطان ناله کرده؟ 🔷️ چند جا شیطان نخیر کرده؟ 🔷️ چرا خدا پنج نماز در پنج نوبت واجب کرده ؟ 🔷️ چرا خدا وضو را در این چهار عضو (صورت، دستها، مسح سر و پا) قرار داد 🔷️ چرا خدا ۳۰ روز روزه‌ را‌ واجب کرده؟ 📎 قسمت ۱۳ ⏰ ۹ دقیقه 🎙 میثم ذوالقدر 👈 بازگشت به فهرست موضوعی https://eitaa.com/meysamzolghadr 🌏 mzolghadr.ir 👈 سایت
2_1152921504622174252.mp3
5.19M
🍃 تاریخ پیامبران 📜 خلقت حضرت آدم 🔷️ چگونه خدا از ملائکه راضی شد؟ 🔷️ چگونه خدا از حضرت آدم راضی شد؟ 📎 قسمت ۱۴ ⏰ ۱۰ دقیقه 🎙 میثم ذوالقدر 👈 بازگشت به فهرست موضوعی https://eitaa.com/meysamzolghadr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد مرحله قیام شده است. ♦️ میرزا ابوالفضل قهوه چی به ظاهر پيرمردي عامي و ساده اما در واقع يكي از شيفتگان و شرف يافتگان آستان مقدس امام زمان روحي فداه بود آن جناب نسبت به مسجد جمكران علاقه فراوان نشان مي داد و چه بسا تشرفات مكرر و توفيقات بي مثالش را از رهگذر انس با آن مسجد شريف به دست آورده بود . 🔷 از آن جناب نقل شده است كه در يكي از تشرفاتم به جمكران در عالم مكاشفه ، خدمت امام زمان رسيدم و آن حضرت خطاب به من فرمود : 🔶 ميرزا ابوالفضل ! از اين همه جمعيت كه مي بيني به جمكران آمده اند حتي يك نفر به خاطر من نيامده ، بلكه هر يك از ايشان به خاطر حاجت خويش آمده است . 🌹 ميرزا ابوالفضل ، در بازار قم قهوه خانه اي داشت ، اما هر چهار شنبه و هر جمعه آن را تعطيل مي كرد و به زيارت مسجد مقدس جمكران مي شتافت . روزي عده اي از بازاري ها به او گفتند : ميرزا ابوالفضل ! جمعه ها را براي خودت به جمكران برو ! و چهارشنبه ها را براي ما نرو ! بمان و به ما چايي بده ! در جوابشان گفت : براي چاي دادن به شما جمكران را رها نمي كنم . برخي از بازاري ها او را تهديد كردند و گفتند : اگر چنين كني قهوه خانه ات را مي بنديم . در جواب آنها گفت : ببنديد ! خيال مي كنيد كه به خاطر فروش چاي از امام زمانم دست بر مي دارم ؟! مگر من يوسف فروشم ؟! سرانجام عده اي از بازاري ها تهديد خود را با زدن قفل به در قهوه خانه او ، عملي كردند تا شايد وي را از عادت خويش باز دارند . اما آن مرد خدا ، هنگامي كه ديد به در قهوه خانه اش قفل زدند ، بلافاصله خودش نيز قفلي ديگر تهيه كرد و صدا زد : قهوه خانه ! خداحافظ ! 🔺آن جناب خود نقل كرده است : در همان شب كه فردايش در قهوه خانه را قفل زدند ، آقا امام زمان را در خواب ديدم . حضرت فرمودند : ميرزا ابوالفضل ! بازاري ها تصميم گرفته اند بر در قهوه خانه ات قفل بزنند . گفتم : آقا جان ! قربانت گردم ! بگذار بزنند . مگر من بزغاله ام كه بع بع كنم و بگويم جو مي خواهم ؟! خدا ناظر است و رزق مرا مي دهد . من جمكران تو را به هيچ قيمتي رها نمي كنم . آقا لبخندي زدند . در همان حال از خواب پريدم و ديدم كه نزديك اذان صبح است ... صبح كه به قهوه خانه رفتم ، ديدم به در آن قفل زده اند. 🔴 میرزا ابوالفضل مدتی بعد از دنیا رفتند، یکی از خوبان قم او را در خواب دید که در همان عالم قبر(برزخ) یک کوله پشتی روی دوشش دارد و به آن شخصی که خواب می دید نزدیک شد و گفت آقا وارد قم شده و رد شد و رفت. این آقا وقتی از خواب برخواست، گفت: یعنی چه؟ میرزا ابوالفضل از دنیا رفته کوله پشتی یعنی چه؟ آقا واردقم شده یعنی چه؟نفهمید. برای تعبیر خوابش پیش کسی رفت. گفتند این که دیدید کوله پشتی بر روی دوشش بود به این خاطر است که او عاشق ولی عصر(عج)بودند، عاشقی که از دنیا برود، عشق را از یاد نمی برد، یعنی برای رجعت آماده است و زمانی که امام زمان(عج) ظهور کند او نیز برمی گردد 🌺 و اما اینکه دیدید به تو گفت حضرت وارد قم شد، یعنی حضرت وارد مرحله ی قیام شد. پس واقعیت این است که قیام حضرت نزدیک است. 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 @tashaarrofat
2_1152921504622175286.ogg
1.46M
🍃 تاریخ پیامبران 📜 خلقت حضرت آدم 🔷️ محل نزول حضرت آدم و حوا 🔷️ منشاء بوهای خوش 🔷️ حجرالاسود چیست و از چه چیزی خلق شده؟ 📎 قسمت ۱۵ ⏰ ۱۰ دقیقه 🎙 میثم ذوالقدر 👈 بازگشت به فهرست موضوعی https://eitaa.com/meysamzolghadr
ذوالقدر تاریخ انبیا آدم ۱۶.oga
1.55M
🍃 تاریخ پیامبران 📜 خلقت حضرت آدم 🔷 قبل از حضرت آدم، بر روی زمین چه موجوداتی زندگی می کردند؟ 📎 قسمت ۱۶ ⏰ ۱۰ دقیقه 🎙 میثم ذوالقدر 👈 بازگشت به فهرست موضوعی https://eitaa.com/meysamzolghadr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | روایتی از آیت‌الله خامنه‌ای از محبت مردم به (علیه‌السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(قسمت اول) جناب حجه الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی در کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام قضیه زیر را چنین نقل فرموده اند: از جمله افرادی که به عنایت صاحب الامر از مرض و کسالت نجات پیدا کرده و من شرح حالتی را مختصرا در کرامت ۱۰۸، دفتر ثبت کرامات مسجد جمکران دیدم، جناب آقای جاوید است و چون مطلبی را به عنوان توضیح مطلب احتیاج داشتم آدرسی که خود داده بودند به منزلش رفتم و از نزدیک او را ملاقات کردم. اینک تمام قضیه را از زبان خودش می خوانید: ✨💫✨ سال ۱۳۶۵ شمسی که در عملیات کربلای ۵ مجروح شدم، علاوه بر ناراحتی های تنفسی و اعصابی، هر دو گوشم کر شد، یعنی یکی از گوش هایم پرده است پاره شد به نحوی که قابل عمل نبود و گوش دیگرم عصب شنواییش قطع شد. مرا به بیمارستان بقایی در اهواز بردند. دکترهای آنجا عذر خواهی کردند و گفتند:" امکانات لازم را نداریم، هر چه زودتر او را به تهران برسانید." ✨💫✨ مرا به بیمارستان نجمیه در تهران منتقل کردند. آنجا دکتر ها جوابم کردند و گفتند: "قابل علاج نیست." دو مرتبه مرا از آن بیمارستان به بیمارستان (طالقانی) انتقال دادند و در بخش اعصاب بستری کردند. در رابطه با کری گوشم، دکتر ها گفتند: "امکان عمل جراحی وجود ندارد و می ترسیم دست بزنیم کار وخیم تر شود." در نتیجه آنها نیز مایوس بودند. ظهر یکی از روز ها که به مسجد بیمارستان طالقانی رفتم، دیدم مسجد را کاملا زینت کرده اند. پرسیدم: " شب میلاد صاحب الزمان، حضرت مهدی علیه السلام است."... ادامه دارد @tashaarrofat
(قسمت دوم) خوشحال شدم، بعد از ظهر به مسئول بخش گفتم: اجازه دارم امشب در مراسم جشن مسجد شرکت کنم؟ گفت: برای چه؟ گفتم: شاید آقا نظر لطفی کند و مورد عنایت قرار گیرم و شفا پیدا کنم. گفت: آقای جاوید شما آدم تحصیل کرده ای هستی و من در این مدت متوجه شدم که به چند زبان آشنایی کامل داری، شما چرا از این حرف ها میزنی؟! اگر این خبر ها بود که این همه تخت در بیمارستانها نبود...! ✨💫✨ به گفتارش اعتنا نکردم و گفتم: فقط خواستم شما را در جریان قرار داده باشم. گفت: من برای خودت می گویم، صاحب اختیاری... شب به مسجد رفتم و در جشن آقا شرکت کردم و با حالت کری و ناتوانی چند بیت شعری هم متناسب ولادت با سعادت منجی انسانها خواندم و توسل به وجود نازنینش پیدا کردم و اینطور حدیث نفس می کردم: ✨💫✨ «آقا من اگر ۷۰ مرتبه هم بمیرم و زنده شوم در راه اسلام و قرآن و شما باکم نیست و دوست دارم شهادت در رکاب شما نصیبم شود، اما برای اینکه دشمنانت شما را بشناسند و بیدار شوند، شما عنایتی بفرمایید.» شب که خوابیدم، در عالم رویا دیدم، در مسجد هویزه هستم و بچه های جبهه دورم جمع اند. نشسته بودیم؛ ناگاه صدایی بلند شد: آقا آمد! صاحب الزمان علیه السلام تشریف آورده اند! همه از جا بلند شدیم و آمدیم آقا را زیارت کنیم که از خواب بیدار شدم. وقتی بیدار شدم، دیدم... ادامه دارد... @tashaarrofat
(قسمت سوم) وقتی بیدار شدم، دیدم در اتاق بخش اعصاب بیمارستان طالقانی هستم نه هویزه، اما حالت وجد و سروری در خود احساس کردم و این که امیدوار باشم این خواب اثراتی دارد. اول صبح همان روز، پرستار به عادت همیشه آمد و دارو داد، وقتی از اتاق بیرون رفت و درب اتاق را بست، متوجه شدم برای اولین بار صدای درب را شنیدم، خیلی تعجب کردم. به رئیس بخش مراجعه کردم و گفتم: مرا به بخش گوش و حلق و بینی ببرید، مثل اینکه گوشم صدا می شنود. ✨💫✨ مرا آنجا بردند و پس از معاینه دکتر متخصص گفت: بحمدلله، پرده گوش، جوش خورده و باید کاملا مواظب باشی، حمام نروی، آب به آن نرسانی و‌‌... و ضمنا تحت مراقبت باشی و مرتب ما را در جریان قرار دهی. اول دستور سمعکی هم به من دادند، اما الان که با شما صحبت می کنم بحمدلله خوب خوبم و بدون سمعک می شنوم. ✨💫✨ نویسنده (جناب آقای قاضی زاهدی) گوید: من خود العیان دیدم که به عنایت آقا امام زمان علیه السلام، آقای جاوید گوشش کاملا شنوایی دارد و مثل افراد معمولی صدا ها را درک می کند، و تمام مدارک دوره درمان او در بیمارستان مشار الیه موجود است. این موضوع را ایشان در شب ۱۷ رمضان المبارک ۱۴۱۵ برابر ۲۷ بهمن ۷۳، در دفتر ثبت کرامات مسجد جمکران، به خط خود نوشته و نویسنده در روز پنجشنبه۷۴/۲/۲۵ با ایشان ملاقات داشته است. 📚مجله منتظران شماره ۴۹ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @tashaarrofat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم هفتم امام باقر علیه السلام معجزه‌ای از امام باقر (ع) ✅ ابوبصیر (که از شاگردان برجسته امام باقر (ع) بود و هر دو چشمش نابینا شده‌بود) به حضور امام باقر (ع) آمد و چنین گفت: آیا شما وارث پیامبر (ع) هستید؟ امام باقر: آری. ابوبصیر: آیا پیغمبر اسلام وارث پیامبران پیشین بود و هرچه آنها می‌دانستند، می‌دانست؟ امام باقر (ع): آری. ابوبصیر: روی این اساس، آیا شما می‌توانید (مانند پیامبران) مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را بینا نمائید و مبتلا به بیماری پیسی را درمان نمائید؟ امام باقر: آری می‌توانیم به اذن خدا. آنگاه امام باقر به ابوبصیر فرمود: (جلو بیا). ابوبصیر می‌گوید: نزدیک رفتم، امام باقر (ع) دست بر چهره و دیده‌ام مالید، همان‌دم خورشید و آسمان و زمین و خانه‌ها و هرچه در شهر بود همه را دیدم، آنگاه به من فرمود: (می‌خواهی این‌گونه باشی و در روز قیامت در سود و زیان با مردم شریک گردی؟، یا آنکه به حال اول برگردی و بدون بازداشت به بهشت روی؟). گفتم: می‌خواهم، همان‌گونه که بودم برگردم. امام باقر (ع) بار دیگر دست به چشم او کشید و چشمان او به حال اول برگشتند. ابوبصیر، این جریان را برای (ابن ابی عمیر) (یکی از شاگردان ممتاز امام) نقل کرد، ابن ابی عمیر گفت: (من گواهی می‌دهم که این حادثه حق و راست است، چنان‌که روز، حق و راست است). (240) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/adeZI فرق مبارزه امام باقر و امام حسین «پای منبر» مجموعه‌ای تصویری از منبرهای منتخب و شنیدنی است که با تصاویری زیبا ترکیب شده... اگرچه شما در "پای منبر" تصویر سخنران را نمی‌بینید اما تصاویر مفهومی ای که در جای جای این کلیپ کوتاه از جلوی چشمان تان می‌گذرد سخنان شان را دلنشین‌تر می‌کند. داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اطعام شیعیان سدیر یکى از شاگردان امام باقر علیه السلام بود. او مى گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: اى سدیر آیا روزانه یک برده آزاد مى کنى ؟ عرض کردم : نه . امام علیه السلام فرمود: در هر ماه چطور؟ عرض کردم : نه . حضرت فرمود: درهر سال چطور؟ عرض کردم : نه . امام علیه السلام گفت : سبحان اللّه ، آیا دست یکى از شیعیان ما را مى گیرى و به خانه ببرى و به او غذا دهى تا سیر شود؟ به خدا سوگند این کار بهتر از آزاد کردن برده‌اى است که از فرزندان حضرت اسماعیل باشد. اصول کافى ، باب المصافحه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 eitaa.com/koodakAliAsghar
✳️ انفاق جوان‌مردانه حسن بن کثیر مى‌گوید: از تهی‌دستى و جفاکارى برادران ایمانى نزد حضرت امام باقر علیه السلام شکایت کردم، حضرت فرمود: برادر بدى است برادرى که هنگام بى‌نیازیت به تو توجه داشته‌باشد و زمان تن‌گدستى ات با تو قطع رابطه کند! سپس به غلامش فرمان داد تا کیسه‌اى که هفت‌صد درهم در آن بود به من داد و فرمود: این را هزینه کن و هنگامى‌که به‌پایان‌رسید مرا خبر ده. الارشاد، مفید: ۲/ ۱۶۶؛ روضه الواعظین: ۱/ ۲۰۴؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۸۷، باب ۶، حدیث ۶٫ 📚الشیعه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 eitaa.com/koodakAliAsghar
مهمان‌دوستى عاشقانه سلمى کنیز حضرت امام باقر علیه السلام مى‌گوید: همواره برادران دینى‌اش بر او وارد مى‌شدند و از نزد او نمى‌رفتند مگرآنکه آنان را به پاکیزه‌ترین غذا پذیرایى مى‌کرد و لباسى نیکو بر آنان مى‌پوشانید و درهم‌هایى به آنان مى‌بخشید! من به حضرت مى‌گفتم: به‌سبب این دست‌ودل‌بازى تهی‌دست مى‌شوى، حضرت پاسخ مى‌گفت: اى سلمى! نیکى و حسنه دنیا جز صله به برادران دینى و کارهاى پسندیده نیست. او هرگز از هم‌نشینى با برادران خسته نمى‌شد و مى‌فرمود: میزان دوستى برادر دینى نسبت به خودت را، به آنچه در قلب تو نسبت به اوست بشناس. هرگز از او شنیده نشد که به سائل بگوید: اى سائل! در وجودت برکت باد، و نه اى سائل! این را برگیر! بلکه او مى‌فرمود: آنان را با بهترین نام‌هاشان بخوانید کشف الغمه: ۲/ ۱۱۸؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۹۰، باب ۶، حدیث ۱۵٫ 📚الشیعه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 eitaa.com/koodakAliAsghar
🏝کار و کوشش محمّدبن‌منکدر مى‌گوید: من گمان نمى‌کردم على بن الحسین علیه السلام جانشینى برتر از خود بنهد، تا آنکه پسرش محمّد بن على را دیدم و خواستم او را پند دهم ولى او مرا پند داد، دوستانش گفتند: امام علیه السلام به چه چیزى تو را پند داد؟ گفت: در ساعتى بسیار گرم به بخشى از نواحى مدینه رفته بودم، حضرت امام باقر علیه السلام را دیدم که مشغول کار بود، پیش خود گفتم: مردى از مردان بزرگ قریش در این ساعت با این حال در طلب دنیاست! سوگند مى خورم که او را قاطعانه موعظه کنم. نزدیک او شدم و سلام کردم، نفس زنان جواب سلامم را داد. از شدّت گرما عرق از سر و رویش مى ریخت. به او گفتم: خدا کارت را به صلاح آورد، بزرگى از بزرگان قریش آن هم در این ساعت در طلب دنیاست، اگر مرگت از راه رسد و تو در این حال باشى چه مى کنى؟ ❗️امام فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد و در این حال باشم بى‌تردید به من رسیده درحالى‌که در طاعتى از طاعات خدا هستم که به‌وسیله آن ارزش وجودم را از تو و از مردم حفظ مى‌کنم. من از مرگ زمانى مى‌ترسم که مرا در رسد و من بر گناهى از گناهان باشم! گفتم: خدا رحمتت کند! خواستم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى. الکافى: ۵/ ۷۳، حدیث ۱؛ الارشاد، مفید: ۲/ ۱۶۱؛ وسائل الشیعه: ۱۷/ ۱۹، باب ۴، حدیث ۲۱۸۷۲؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۳۵۰٫ 📚الشیعه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 eitaa.com/koodakAliAsghar
voice_24-07-2020_05-41-01.ogg
1.48M
🍃 تاریخ پیامبران 📜 خلقت حضرت آدم 🔷 آیا قبل از خلقت، همه اتفاقات تقدیر شده است؟ 🔷 گریه‌ و‌ توبه‌ حضرت‌ آدم از چه بود 📎 قسمت ۱۷ ⏰ ۱۰ دقیقه 🎙 میثم ذوالقدر 👈 بازگشت به فهرست موضوعی https://eitaa.com/meysamzolghadr 🌏 mzolghadr.ir 👈 سایت