eitaa logo
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس هنگامی‌که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای‌آن‌که به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابه‌جا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه‌گاه آماده نمود و به‌هریک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان درآی. هنگامی‌که او را دیدند به‌حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست‌هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته‌ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان‌کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به‌راستی من از او خواستار کام‌جویی شدم، ولی او دربرابر خواست من به‌شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهدرفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب‌تر است از عملی که مرا به آن می‌خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می‌کنم و از نادانان می‌شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته‌اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن‌گاه آنان پس‌ازآن‌که نشانه‌ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده‌بودند، عزمشان براین جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی‌درپی خواب می‌بینم که [برای] شراب، [انگور] می‌فشارم، و دیگری گفت: من خواب می‌بینم که برسر خود نان حمل می‌کنم [و] پرندگان از آن می‌خورند، از تعبیر آن ما را خبرده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می‌دانیم.(۳۶) https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا