وصیت امام صادق و سرگردانی برخی شیعیان
در منابع آمدهاست امام صادق(علیه السلام)
با توجه به سختگیریهای عباسیان و
برای حفظ جان امام کاظم(علیه السلام)، پنج نفر ـ از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد. هرچند امام صادق، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کردهبود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهامآلود کرد. در این دوره، برخی از اصحاب برجسته امام صادق مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز دچار تردید شدهبودند.
آنان ابتدا به سراغ عبدالله افطح، که ادعای امامت کردهبود، رفتند و از او درباره زکات پرسیدند. اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. آندو سپس با موسی بن جعفر(علیه السلام) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.
📚ویکی شیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
سیره سیاسی
برخی منابع گفتهاند امام کاظم به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند. موارد زیر را میتوان از نمونههای تلاش او برای بیاعتبار کردن عباسیان برشمرد:
او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیتبخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح میکرد و نشان میداد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیکتر است. از جمله در
گفتوگویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.
هنگامیکه مهدی عباسی رد مظالم میکرد، امام کاظم(ع) فدک را از او مطالبه کرد. مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.
امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد. درعینحال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشدهاست. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش میکرد. به عنوان مثال، در نامهای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت. بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون میروم».
https://eitaa.com/Dastanqm
https://farsi.al-shia.org
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (علیهالسلام)
❓ابوحنیفه و سؤال از امام❔
✅ ابوحنیفه به مدینه سفر کرد. همینکه به مدینه رسید، آهنگ خانهی امام صادق کرد و در بیرون خانه منتظر اجازهی ورود شد. ناگاه پسربچهای از خانه بیرون آمد. ابوحنیفه رو به وی کرد و پرسید : «یک شخص غریب، کجا باید قضای حاجت کند؟». آن پسر بچه نگاهی به وی کرد و گفت : «جایی که مناسب شأن باشد». آنگاه باادب نشست و به دیوار تکیه داد و شروع به توضیحدادن کرد و افزود : «از قضای حاجت در کنار رودخانهها، جای ریختن میوههای درختان، حیاط مسجدها و پیادهروها خودداری کن»، در پشت دیوار خودت را پنهان کن، رو به قبله و پشت به قبله منشین، آنگاه هرجا خواستی، قضای حاجت کن».
✅ ابوحنیفه مات و مبهوت شده، هوش از سرش رفت، زیرا گمان نمیکرد که او کودکی باشد، بااینهمه قدرت علمی» پرسید : «اسمت چیست؟» فرمود : «موسی بن جعفر من محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام)». ابوحنیفه چون دانست که آن کودک از شجره نبوت و امامت است، دلش آرام گرفت و سؤالی را که برای پرسش از امام صادق آماده ساخته بود، از او پرسید و گفت : «معصیت مربوط به چه کسی است ؟ آیا از جانب خداست و یا از بنده ؟» امام کاظم (علیهالسلام) در پاسخ وی فرمود : «از سه حال خارج نیست : یا از جانب خداست و هیچ به بنده مربوط نیست، که در این صورت خداوند حق ندارد بنده را به دلیل کاری که نکرده مؤاخذه کند، و یا هم به بنده و هم به خدا مربوط است، که خداوند تواناترین آن دوست که در عمل شریک بودهاند؛ در این صورت هم، برای شریک نیرومند، روا نیست که شریک ناتوان خود را به دلیل گناهی که هردو در ارتکاب آن برابر بودهاند، مؤاخذه کند؛ و یا اینکه گناه تنها مربوط به بنده است و به خدا مربوط نیست؛ که در این صورت، خداوند اگر بخواهد میبخشد، و اگر بخواهد، کیفر میکند، و بنده، نیازمند کمک است.
♻️ ابوحنیفه مات و سرگردان ماند و درحالیکه توأم با احترام سراسر وجودش را فراگرفتهبود، گفت : «با سخنانی که شنیدم، از ملاقات با امام صادق (علیهالسلام) بینیاز شدم. سپس درحالیکه آثار ناتوانی در چهرهی او پیدا بود، به راه افتاد.
تحلیل از زندگانی امام کاظم (علیهالسلام)، ج ۱، ص۸۰ و ۸۱؛ دلائل الامه، رستم طبری، ص۱۶۲؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص۱۷۵.
📚پایگاه اعتقادی فرهنگی الشیعه
#امام_كاظم
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (علیهالسلام)
هوش سرشار _ شعرگفتن در کودکی امام هفتم
✔️ روزی امام موسی کاظم (علیهالسلام) خدمت پدرش امام صادق (علیهالسلام) رسید. پدر او را در دامن خود نشانید. در نزد پدر لوحی بود. فرمود : «پسرم روی این لوح بنویس : «تنح عن القبیح و لا ترده»؛ از کار زشت خودداری کن و مرتکب آن مشو». وقتی که حضرت نوشت، امام صادق (علیهالسلام) فرمود : «پسرم ! این عبارت را توضیح بده ؟». امام کاظم (علیهالسلام) گفت : «و من اولیته حسنا فزده»؛ و نسبتبه هرکس که احسان کردی، پس بیشتر کن».
آنگاه امام صادق (علیهالسلام) عبارت دیگری فرمود که : «ستلقی من عدوک کل کید»؛ بهزودی از دشمنت هرنوع مکری را خواهی دید»، و امام کاظم (علیهالسلام) ادامه داد : «اذا کاد العدو فلا تکده»؛ هرگاه دشمن حیله کرد، تو به او مکرمکن».
امام صادق (علیهالسلام) از هوش و برازندگی فرزندش خوشحال شد و او را در آغوش کشید، درحالی که خوشحالی خود را نسبت به وی با این سخن ابراز می کرد : «خداوند از فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعضی را بر بعضی دیگر، برتری داد».
مناقب، ج ۴، ص۳۴۴ و ۳۴۵.
📚پایگاه اعتقادی فرهنگی الشیعه
#امام_كاظم
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (علیهالسلام)
💪 مرد سختی 💪
☑️ رفاعه بن موسی میگوید : روزی نزد امام صادق (علیهالسلام) نشسته بودم. امام موسی کاظم (علیهالسلام) که درآنزمان کودک بود، بهسوی من آمد. او را گرفتم و در بغل خود نشاندم و سرش را بوسیدم و او را به خود چسباندم. امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود : «ای رفاعه، او بهزودی در دست آل عباس اسیر میشود و بعد خلاصی پیدامیکند. بعد از آن دوباره او را میگیرند و در دست آنها سختی میکشد».
بحارالانوار، ج ۴۷، ص۱۴۵؛ (به نقل از کشف الغمه ج ۲، ص۴۲۳
📚پایگاه اعتقادی فرهنگی الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (علیهالسلام)
✴️ جواب صفوان
صفوان جمال میگوید به حضور امام صادق (علیهالسلام) رفتم و در مورد امام بعد از ایشان سؤال کردم. امام صادق (علیهالسلام) درپاسخ من فرمود : «صاحب مقام امامت، بازی و بیهودگی نمیکند». درهمینهنگام، موسی بن جعفر (علیهالسلام) که در آن وقت کودک بود، آمد و همراهش یک بزغالهی مکی بود. آن بزغاله را گرفتهبود و به او میگفت : «خدایت را سجده کن». امام صادق او را در آغوش گرفت و فرمود : «پدر و مادرم به فدای کسی که بازی و بیهودگی نکند».
اصول کافی، ج۱، ص۳۱۱؛ بحارالانوار، ج ۴۸،ص۱۹.
📚پایگاه اعتقادی فرهنگی الشیعه
#امام_كاظم
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (علیهالسلام)
ناخدای کشتی
فیض بن مختار میگوید :
در محضر امام صادق (علیهالسلام) بودم. حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) که درآنهنگام کودک بود، پیشآمد. من او را دربرگرفتم و بوسیدم.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود : «شما کشتی هستید و این ناخدای کشتی است». سال بعد در مراسم حج شرکت کردم. دوهزاردینار همراهم بود. هزاردینار آن را برای امام صادق (علیهالسلام) و هزاردینار دیگر را برای امام کاظم (علیهالسلام) فرستادم. بعدا وقتی خدمت امام صادق رفتم، به من گفت : «موسی (علیهالسلام) را با من برابر کردی ؟».
گفتم : «بر اساس فرمودهی شما چنین کردم». امام (علیهالسلام) فرمود : بهخداسوگند، که این معرفی او به عنوان امام بعد از خودم، توسط خداست، خدا او را ناخدای کشتی کردهاست.
کافی، ج۲، ص ۴۱۸؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۴؛ تحلیلی از زندگانی امام کاظم، ج۱، ص۳۱۱.
📚پایگاه اعتقادی فرهنگی الشیعه
#امام_كاظم
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (علیهالسلام)
کودک پربرکت
مفضل بن عمر میگوید : امام صادق (علیهالسلام) از ابوالحسن (علیهالسلام) یادکرد، که درآنزمان کودکی بیش نبود. و فرمود : «این همان مولودی است که در خاندان ما، مولودی پربرکت از او برای شیعیان بهدنیا نیامدهاست».
کافی، ج۲، ص ۴۱۸؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۴؛ تحلیلی از زندگانی امام کاظم، ج۱، ص۸۴.
📚پایگاه اعتقادی فرهنگی الشیعه
#امام_كاظم
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/KZ16L
کلیپ تبریک عید مبعث _ محمد رسول خدا
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/ubC8S
کلیپ مبعث نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم
https://eitaa.com/Dastanqm