https://tamasha.com/v/Jm11n
انیمیشن سینمایی ناسور فیلم امام حسین (علیه السلام)👆
زمان بیش از یک ساعت
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://www.aparat.com/v/6scrp
خاطره تنها عکاس میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۵۷
#ما_ملت_امام_حسينيم
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در روز نوزدهم #محرم سال 61 هجری قمری، سپاه کوفه اهل بیت سیدالشهداء علیه السلام را از کوفه به سوى شام حرکت دادند.
#روضه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق)
تاریخ وقوع: ۱۹ #محرم
✔️✔️ پس از رسیدن نامهی یزید مبنی بر اینکه سر مبارک سیدالشهدا(ع) و کسانیکه با او کشته شدهاند و آنچه از آنها غارت شده و اهل و عیال او را نزد او بفرستند، عبیدالله بن زیاد، دستور داد اسیران کربلا آماده شوند و امر کرد امام سجاد(ع) را با زنجیر ببندند.
☑️ سربازان نیز دستهای او را به گردنش زنجیر کردند و سپس او و سایر اسرا را در پشت سرهای شهدا روانه کردند. مخفّر بن تعلبه عایزی و شمر بن ذیالجوشن همراهشان به راه افتادند و رفتند تا به گروهی که سر امام حسین، نزدشان بود رسیدند. امام سجاد، در طول راه به حمد خدا و تلاوت قرآن و استغفار مشغول بود و حتی یک کلمه با سربازان عبیدالله، سخن نگفت تا کاروان به شام رسید.
✔️امام صادق، از پدرش از امام زینالعابدین، نقل کردهاست که فرمود:« مرا بر شتری لنگ سوار کردند، بدون روپوشی و جهازی، و سر سیدالشهدا، بر نیزهی بلندی بود و زنان بر اشتران پالاندار پشت سر من بودند و جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند، با نیزهها جلو و عقب و اطراف ما بودند. هر گاه یکی از ما میگریست، سرش را به نیزه میکوبیدند تا آنگاه که وارد دمشق شدیم و کسی فریاد زد:« ای اهل شام، اینها اسیران اهل بیت ملعون هستند.»
منابع:
بحارالانوار
وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه ۲۹۱، و والرمعه المساکیه
معالی السبطین
منتهی الامال
الدمعه المساکیه
بهنقل از فرهنگپرس
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
سیری در زندگی پیامبر کربلا
#امام_حسين
📚افسران جنگ نرم
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق)
تاریخ وقوع: ۱۹ #محرم
در یکی از توقفگاهها که آب قافله تمام شد و راه را هم گم کرده بودند، امام سجاد از شدت بیماری و تشنگی نزدیک بود جان بدهد، حضرت زینب، او را زیر سایه شتری نشاند و همچنان که بادش میزد، میگفت: ای برادرزاده، برای من دشوار است که تو را در این حال ببینم.
منابع:
بحارالانوار
وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه ۲۹۱، و والرمعه المساکیه
معالی السبطین
منتهی الامال
الدمعه المساکیه
بهنقل از فرهنگپرس
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق)
تاریخ وقوع: ۱۹ #محرم
🔘⚪️ در شهر عقلان، جوانی بازرگان به نام زریر خزاعی وقتی شهر را مزیّن دید و مردم را شادمان، شرح حال اسرا را پرسید و پس از اطلاع از هویت آنان، به سراغ کاروان رفت. با مشاهده امام سجاد، به گریه افتاد.
⚪️ حضرت سجاد، از او خواست به سربازانی که سر مقدس امام حسین را بر نیزه حمل میکردند، بگوید جلوتر بروند تا مردم به آن نگاه کنند و چشم از زنان اهل بیت بردارند. زریر ۵۰ دینار به سربازان داد و خواسته امام را برآورده کرد، سپس برگشت و پرسید: «اگر حاجت دیگری دارید بفرمایید تا انجام دهم.»
🔘 امام فرمود: زنان لباس و پوشش میخواهند. زریر بلافاصله جامههای فراوانی برای زنها فراهم کرد. سربازان خبردار شدند و او را آن قدر زدند تا از هوش رفت.
منابع:
بحارالانوار
وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه ۲۹۱، و والرمعه المساکیه
معالی السبطین
منتهی الامال
الدمعه المساکیه
بهنقل از فرهنگپرس
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق)
تاریخ وقوع: ۱۹ #محرم
در شهری به نام حراّن، یک مرد یهودی به نام یحیی با مشاهده تلاوت آیات قرآن توسط سر مبارک سیدالشهدا، متعجب و متنبه شد و جامهای از خز را به حضرت سجاد، هدیه داد.
منابع:
بحارالانوار
وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه ۲۹۱، و والرمعه المساکیه
معالی السبطین
منتهی الامال
الدمعه المساکیه
بهنقل از فرهنگپرس
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق)
تاریخ وقوع: 28 #محرم
امام زینالعابدین، در شهرهای سیبور، بعلبک و حلب با دیدن بیاحترامی مردم به اسرا و شادمانی آنان اشعاری با این مضمون خواند:
«آل رسول بر شتران بیجهاز سوار شوند و آل مروان بر مرکبهای آراسته. این همان زمان است که شگفتیهایش از نظر بزرگان، پایانپذیر نیست و مصائبش نامشخص است.
ای کاش میدانستم مشغلههای زمان تا به کجا ما را به دنبال خود میکشاند. ما را بر شتران عریان و بیجهاز در هرشهر و دیاری میگردانند و کسانی از آنان که مهار شتران را در دست گرفتهاند حمایت میکنند
گویا ما در میان آنها چون اسیران رومیانیم و آنچه پیامبر فرموده نادرست بوده! وای بر شما که به رسول خدا کفر ورزیدید.
شما به گمکردهای میمانید که راهها را نمیشناسد. من فرزند امام هستم. چه شده است که حق من بین این گروه کفّار ضایع شده است.»
منابع:
بحارالانوار
وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه ۲۹۱، و والرمعه المساکیه
معالی السبطین
منتهی الامال
الدمعه المساکیه
بهنقل از فرهنگپرس
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT