شخصی به نام «ابوبکر» گوید:
«حضرت امام باقر (علیهالسّلام) از من پرسید:
آیا میدانی نمازهای مستحب برای چه وضع شده است؟ عرض کردم:
فدایت شوم نمیدانم.
فرمود:
«لِاَنَّهُ اِنْ کان فِی الْفَریضَةِ نُقْصانٌ قُضِیَتِ النّافِلَةٌ عَلَی الْفَریضَةِ حَتّی تَتُمَّ»
برا ی اینکه اگر در نماز واجب کمبودی باشد، نافله آن را جبران کند، تا کامل شود.
↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، مترجم، ج۲، ص۳۲۸، داوری.
https://eitaa.com/Dastanqm
https://eitaa.com/joinchat/1819344971C066561c32c
اعمال حاج قاسم در شبهای رمضان
در ماه مبارک رمضان، هر شب ٢ساعت قبل از اذان صبح بیدار ميشدند و نافله و قرآن و دعای سحر را ميخواندند و به سجده طولانی ميرفتند و استغفار ميكردند.
📚پایگاه خبری فانوس
https://eitaa.com/Dastanqm
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
https://eitaa.com/joinchat/1819344971C066561c32c
هدایت شده از معجزهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
زندگی پس از زندگی شبکه ۴ اکنون
ماجرای ناراحتی شهید ابراهیم هادی(۱)
در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب ، ابراهیم با همان چهره و قامت جذّاب، در حالی که کت و شلوار زیبایی میپوشید، به محلّ کارش در شمال شهر میآمد.
طراح: مهسا محمّدرضایی
منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
📚 الگو ایرانی
https://eitaa.com/Dastanqm
ماجرای ناراحتی شهید ابراهیم هادی(۲)
دوستش چنین نقل میکند: یک روز متوجّه شدم، ابراهیم خیلی گرفته و ناراحت است و کمتر حرف میزند، با تعجّب به سمتش رفتم و گفتم: "داش ابرام چیزی شده ؟ ”
گفت: "نه چیز مهمی نیست”، گفتم: "اگر چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم”.
کمی سکوت کرد و گفت: "چند وقته یه دختر بدحجاب ، تو این محلّه به من گیر داده و گفته تا تو رو به دست نیارم، ولت نمیکنم.”
کمی سکوت کردم و بعد یک دفعه خندهام گرفت، ابراهیم با تعجّب سرش را بلند کرد و پرسید: "خنده داره؟”
گفتم: "داش ابرام با این تیپ و قیافه که تو داری، این اتّفاق خیلی عجیب نیست!” گفت: "یعنی چی؟ یعنی به خاطر تیپ و قیافهام این حرف رو زده”. گفتم: "شک نکن.”
طراح: مهسا محمّدرضایی
منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
📚 الگو ایرانی
https://eitaa.com/Dastanqm
ماجرای ناراحتی شهید ابراهیم هادی(۳)
روز بعد دیدم، ابراهیم با موهای تراشیده و بدون کت و شلوار و با پیراهن بلند به محل کار اومد، فردای آن روز با چهره ای ژولیدهتر و حتّی با شلوار کُردی و دمپایی به محل کار آمد و این کار را مدّتی ادامه داد، تا اینکه از آن وسوسهی شیطانی رها شد.
طراح: مهسا محمّدرضایی
منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
📚 الگو ایرانی
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از ریحانه
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مجموعه نماهنگ «نیکوترین الگو»
4️⃣ قسمت چهارم: حقشناسی
🌷 "حقشناسی حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) از همدم حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)"
📅 این مجموعه برگرفته از بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعهی تهران است که در تاریخ ۱۳۶۸/۰۷/۲۸ ایراده شده.
دریافت کیفیت بالا aparat.com/reyhaneh
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
☘️ماجرای شعب ابی طالب☘️
✔️✔️وقتی قریش نتوانستند یاران پیامبر صلی الله علیه و آله را از حبشه باز گردانند و دیدند که اسلام به خارج از حجاز هم نفوذ کرده با هم مشورت کردند تا راهی برای تسلیم شدن پیامبر و یارانش پیدا کنند. لذا قرار شد عهدنامه ای امضاء کنند که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و یاران و خاندانش را در محاصره قرار دهند. بدین ترتیب که احدی حق نداشته باشد با آنان رفت و آمد کند. قریش این عهد نامه را در صندوقچه ای درون کعبه گذاشتند.
⭕️ از آن پس ناگزیر پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش در بیرون مکه در درّه ای بنام «شعب ابی طالب» به سر می بردند، و زندگی آنان در کمال سختی و ناراحتی می گذشت، و با وجود این هرچه دشمن به پیامبر پیشنهاد می داد که از دعوت خود دست بردارد تا او را آزاد کنند، او نمی پذیرفت و تسلیم آنان نمی شد. آن همه فشارها و سختی ها که بر او و امت او گذشت و حتی گرسنگی و محرومیت و خطر دشمنان، او را از پای در نیاورد. او همچنان به آینده انسانها و نجات ملت ها می اندیشید و به یاران خود نوید پیروزی می داد.
❇️ تا اینکه سه سال از این ماجرا گذشت و پیامبر از جانب خداوند آگاه شد که موریانه، عهدنامه قریش را خورده و جز نام خدا از آن چیزی نمانده است. ابوطالب این مطلب را در جمع قریش اعلام کرد و آنان قول دادند که اگر گفتار پیامبر راست باشد، دست از محاصره بردارند. سپس به درون کعبه رفتند، دیدند که سخن پیامبر درست بوده و عهدنامه از بین رفته است. ناگزیر پیامبر و یارانش را آزاد کردند تا به مکه بازگردند.
💢 اما طولی نکشید که دو حامی وفادار پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی عمویش ابوطالب و همسرش خدیجه از دنیا رفتند و آزار قریش از سر گرفته شد و مسلمانان بار دیگر گرفتار آزار و شکنجه شدند.
1 - خلاصه تاریخ انبیاء، درودگر، ص 138 و 139؛ قصه های قرآن، آزرمی، ص 494 و 495؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص 72.
داستانهای قرآنی و مذهبی
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
تلگرام
@Dastanqm