eitaa logo
دفاع مقدس
382 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | روایت مردم بومی کردستان از شهید ناصرکاظمی 🔴 او در برابر دشمنان، سختگیر و نسبت به مردم مهربان بود! @Defa_Moqaddas
😊 شوخ طبعی رزمنده ها 🌷عید غدیر که می شد خیلی ها عزا می گرفتند. لابد می پرسید چرا...؟ به همین سادگی که چند تا از بچه ها با هم قرار می گذاشتند، به یکی بگویند؛ سید ...البته کار که به همین جا ختم نمی شد. 🌷ایستاده بودیم بیرون چادر، یک دفعه دیدیدم چند نفر دارند دنبال یکی از برادر ها می دوند. می گفتند: وایسا سید علی کاریت نداریم! و او مرتب قسم می خورد که من سید نیستم ولم کنید. تا بالاخره می گرفتندش و می پریدند به سر و کله اش و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می کردند. 🌷بعد هم هر چی داشت، از انگشتر، تسبیح، پول، مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس، همه را می گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن در می آوردند ... 🌷جالب اینجاست که به قدری جدی می گفتند؛ سید که خود طرف هم بعد که ولش می کردند، شک می کرد و می گفت: راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم، گاهی اوقات کسی هم پا پیش می گذاشت و ضمانتش را می کرد: قول می دهد وقتی آمد تو چادر، عیدی بچه ها یادش نرود؛ حتی اگر سکه ٢٠ ریالی باشد و او هم سکه را می داد و غر می زد که: عجب گیری افتادیم، بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم ...؟ @Defa_Moqaddas
⏳ دوران 🌴 عید غدیر در جبهه ا▫️🔹▫️🔹▫️ 💐عيدالله الاكبر "غديرخم" روز نصب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام بر پیروان واقعی حضرتش مبارک باد☘🌼🌸 @Defa_Moqaddas
🌷شهید عید غدیر 🌴برای مراسم پیوند ازدواجمان به محضر امام در جماران شرفیاب شدیم. حضور در جوار امام امت شوری وصف ناپذیر در دلم ایجاد کرده بود. از هیجان این پیوند در حضور ایشان سینه‌ام گنجایش قلب تپنده‌ام را نداشت. بوسه‌ای بر دستان ملکوتی امام زدیم. امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. بعد به‌عنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: «عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید ان‌شاءالله که مبارک باشد.» 🌸 علی قبل از اینکه به نزد امام برویم به من گفته بود: «ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود بلکه در بهشت نیز با هم هستیم، بعد هم این آیه را برایم تلاوت کرد: «هم و ازواجهم فی ضلال علی الارائک متکئون...» 🌼 عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم. گفتم ناهار بخور. گفت روزه‌ام! گفتم روز عروسیت! گفت نذر داشتم، اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم! گفت الآن دعات مستجابه, دعا می‌کنم, امین بگو! دست هامو بردم بالا. گفت خدایا همان‌طور که عید غدیر به دنیا آمدم، عید غدیر ازدواج کردم، شهادتم را عید غدیر بذار! گفتم امین. هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم. عید غدیر سال ۱۳۶۶ شهید شد. — (راوی: همسر ) @Defa_Moqaddas
💠 لوح اهدایی تبریک 🔹از سوی شهید احمد کاظمی ‌به شهید طهرانی مقدم(مسئول موشکی سپاه): ▫️برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار حسن مقدم افتخار دارم بهترین تبریکات و تهنیت خود را به مناسبت فرا رسیدن اعیاد بزرگ و با سعادت قربان و غدیر خم سالروز جشن فرخنده شیفتگان امامت و ولایت حضورتان تقدیم کنم. امید است با استعانت از درگاه خداوند لیاقت پاسداری از کران میراث غدیر ، نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران که سیمای حکومت علوی است به ما عطا فرماید و توفیق قدرشناسی از نعمت ولایت به همه ما ارزانی فرماید. (ان شاالله) — فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی *سرتیپ پاسدار احمد کاظمی @Defa_Moqaddas
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. @Defa_Moqaddas
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. @Defa_Moqaddas
😊 #شوخ_طبعی_های جبهه @Defa_Moqaddas
💠 خاطره ای از ، فرمانده اطلاعات، عملیات لشکر انصارالحسین(ع)-همدان ▫️مثل اجل معلق مقابلمان سبز شدند نه راه پس بود نه راه پیش با اشاره دست به سه نفر همراهم فهماندم که بی صدا بنشینند و خودم هم شانه به شانه یک بوته خار شدم. شب بود به هیچ سهمی از مهتاب اما اگر عراقی ها فقط به دو – سه متری خودشان دقت می کردند هم شناسایی لو می رفت وهم عملیاتی که در پیش بود فقط زیر لب خواندم: "وجعلنا من بین ایدیهم…" خدا کورشان کرد از یکی دو قدمی ما رد شدند بی هیچ اتفاقی بچه های واحد اطلاعات عملیات را جمع کرد و گفت: می ریم ملایر خدمت حاج آقا رضا فاضلیان و رفتیم. حاج آقا او.ل پیشانی علی آقا رو بوسید و بعد بقیه رو و بعدش شروع کرد به خواندن صیغه عقد اخوت. برگشته بودیم به جبهه که یه بسیجی معرفی شد به واحد. علی آقا خودش عقد اخوت را خواند و گفت: "اول برادریم بعد همرزم" از آن به بعد رسم برادری و عقد اخوت شد سکه رایج اطلاعات عملیات. جلوی من حرکت می کرد که پایم را گذاشتم پشت پاشنه او و نا خواسته کف کفشش جدا شد اتفاق عجیب و غریبی بود توی گشت پشت عراقیا و پانزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی از سر شرم گفتم: علی آقا بیا کفش منو بپوش و با خوش رویی نپذیرفت. راه به اتمام رسیده بود و او مسیر پر از سنگلاخ و خار و خاشاک را لنگ لنگان آمده بود بی هیچ اعتراضی به مقر که رسیدیم چشمانم به تاول ها و زخم پایش افتاد. زبانم از خجالت بند آمد. او هم این حس را در متن فهمید و زبان به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب پرسیدم تشکر چرا؟ گفت: چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا و ادامه داد: شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود روضه یتیمان اباعبدلله(ع) 💦 اشک چشمانم را پر کرد —(راوی: همرزم شهید) @Defa_Moqaddas
🗓 8 شهرور 1360 - انفجار دفتر نخست وزیری توسط منافقین و شهادت مظلومانه "رجایی" و "باهنر" ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 📷 شهید رجایی در جمع باصفای رزمندگان در جبهه @Defa_Moqaddas
کاش همچون شما باشیم دست بیعت‌مان با علی زمان از جنس حجةالوداعیان نباشد که غدیر را گذاشتند در همان برکه .. کاش! داعیۀ علوی بودن ما چون عمار، علوی بماند ، نه ننگ نامردی کوفی بگیرد .. @Defa_Moqaddas
اصل و نسب و مذهـب ما را چو بخواهـید آغاز مسلمانی ما عید غدیر است . . . 🌸🌼☘مولودی خوانی در جبهه @Defa_Moqaddas
💠 ولایت پذیری شهدا دست نوشته شهیداحمدعلی سیدین: پدر و مادرم!به گفتار امام عمل کنیدپیرو خط امام باشید و ازانقلاب حمایت کنیدگوش به حرفهای بدخواهان انقلاب ندهیدتنهاحرف امام را عمل کنید @Defa_Moqaddas
صادق_آهنگران_شب_است_و_سکوت_است_و (2).wma
964.8K
📢 صوت | حاج 🍀 شب است و سکوت است و ماه است و من 🌸 فغان و غم و اشک و آه است و من 🌼 شب و خلوت و بُغضِ نشکُفته‌ام 🌿 شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران-دعای ندبه -شاهچراغ.mp3
10M
📢 صوت | حاج #صادق_آهنگران 🌼🍀🌸 #دعای_ندبه در حرم مطهر احمد بن موسی(ع) - شاهچراغ 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | شهید غلامرضا رهبر، خبرنگار شهید دوران #دفاع_مقدس 🌷از شهدای صدا و سیمای مرکز آبادان @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۹ شهریور ۱۳۹۷ [ ۱۹ ذی‌الحجه ۱۴۳۹ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۸۷۴ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۱۹۷ اُمین روز اسارت بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۰۴۸🔻روز تا نابودی کامل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸ولادت شهید سید محمدعلی جهان‌آرا (۱۳۳۳ ه.ش) 🔹ناپدید شدن رهبر شیعیان لبنان (۱۳۵۷ ه.ش) 🔸شهادت حبیب‌الله سیفی‌مقدم، ابراهیم اسماعیلیان (۱۳۶۵ ه.ش) 🔹ترور ۲۰ ایرانی بی‌گناه طی سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ توسط گروهک تروریستی منافقین @Defa_Moqaddas
⏳6 شهریور 1361- سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام،ناصر کاظمی 🌷فرماندۀ سپاه پاوه، فرمانده سپاه کردستان و قرارگاه حمزه و موسس تیپ ویژه شهدا 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳6 شهریور 1361-سالروز شهادت سردارسپاه اسلام،ناصر کاظمی،فرماندۀ سپاه پاوه، فرمانده سپاه کردستان و قرارگاه حمزه و موسس تیپ ویژه شهدا 🎥حضورشهیدناصرکاظمی درخط مقدم جبهه نودشه(پاوه)سال۱۳۶۰ @Defa_Moqaddas
به ورزش ... ز رسم ڪهن یاد ڪن ز مردی و مردانگی یاد ڪن به این گود و میدان ڪہ دارد نشان از علی بگو از دل و جان علی یاعلی ... #ورزش_جبهه #لشکر۳۲_انصارالحسین (همدان) @Defa_Moqaddas
▫️برای سرکشی به قسمت انبار رفته بود ... مسئول انبار که او را نمی‌شناخت ، به او گفت ، که با ایستادن و نگاه کردن کاری از پیش نمی رود . وی هم دست به کار شده بود و حسابی کمک کرد ... 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 🔹رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش و سپاه آمدند و کی و کی.. امام جمعه اصفهان هم هر چند روز یک بار سر می زد بهش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. 🔸هر كس می فهمید من پدرش هستم، دست می انداخت گردنم و ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می گفتم: چه می دونم والله ! تا دو سال پیش که بسیجی بود. انگار حالا ها فرمانده لشکر شده!! ▪️خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه می کردم. او حرف می زد، من توی این فکر بودم؛ فرمانده لشکر؟! بی دست؟! یک نگه می کرد به من، یک نگاه به دستش، می خندید. ▫️می پرسم: درد داری؟ می گوید: نه زیاد. می خوای مسکن بهت بدم؟ نه. می گم: هرطور راحتی. لجم گرفته. با خودم می گویم: این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمی آد. —(راوى: پدر جانباز شهید حسین خرازی) 🆔 @Defa_Moqaddas
شهید خرازی به روایت شهید مرتضی آوینی.mp3
1.22M
📢 صوت | شهید حسین خرازی به روایت شهید مرتضی آوینی 🆔 @Defa_Moqaddas
📆 10 شهریور 1360 – شهادت محسن الله داد ، همرزم شهید دکتر چمران ▫️در خارج از کشور تحصیل می کرد. با آغاز جنگ دانشگاه را رها کرد و به ایران آمد و به جبهه های نبرد در خوزستان رفت. او به گروه در ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران پیوست و همواره یار و مددکار دکترچمران بود. پس از شهادت او به تهران آمد و وقتی شنید که عملیاتی در منطقه شحیطیه در مسیر الله اکبر به بستان در جریان است، خود را به جبهه جنوب رساند. سرگرد فرتاش در از محسن الله داد چنین می‌گوید: وقتی پیش من آمد گفت: خواب دیده‌ام شهید چمران یک چشم ندارد. من همان چشم او هستم، آمده‌ام که پیش او بروم. من که با شهادت ده‌ها نیروی ستاد جنگ‌های نامنظم بعد از فقدان دکتر مواجه بودم با التماس گفتم که خواهش می‌کنم از این حرف‌ها نزن! ما این روزها شهید زیاد داده‌ایم به همین خاطر در جریان عملیات، الله‌داد را پیش خودم در محل ستاد عملیات نگه داشتم تا اینکه خبر دادند نیروهای ما در درگیری با دشمن، زیر آتش شدید قرار گرفته و در حال عقب نشینی، تلفات سنگینی داده‌اند. محسن الله‌داد با اصرار از من خواست که او را برای عقب کشیدن نیروها بفرستد و ایشان در جریان عقب آوردن نیروها با ترکش توپخانه ارتش صدام در دهم شهریور1360 به شهادت رسید. 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 سمت راست تصویر: شهید محسن الله داد در حال هماهنگی و هدایت نیروها از طریق بی سیم - اوایل جنگ - جبهه جنوب 🆔 @Defa_Moqaddas