🗓امروز ۱۸ مهر ۱۳۹۷ [ ۳۰ محرم ۱۴۴۰ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۹۱۶ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۲۳۷ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۰۸🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔸ولادت شهید مهدی زین الدین (۱۳۳۸ ه.ش)
🔹ولادت شهید عبدالرحمن گلچینی (۱۳۴۲ ه.ش)
🔸اشغال منطقه موسیان توسط ارتش رژیم بعث عراق در روزهای آغاز جنگ (۱۳۵۹ ه.ش)
🔹شهادت شهیدان خلبان قدرت الله کیانجو ، خلبان محمد حاجی ، خلبان ابراهیم لحامد ، خلبان اسداله بربری (۱۳۵۹ ه.ش)
🔸شهادت شهید بهشوریان مباشری (۱۳۶۰ ه.ش)
🔹شهادت شهید ماشااله رحیمی بیدگلی (۱۳۶۴ ه.ش)
🔸شهادت شهید علی شکراللهی (۱۳۶۵ ه.ش)
🔹شهادت شهید یزدان احمدنژاد (۱۳۶۶ ه.ش)
@Defa_Moqaddas
🔹اولین سال بعد از شهادت شهید، زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست. یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی ناآرام گفت: عروس گلم، ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ گفتم: نه، هیچی. خیلی اصرار کرد. آخرش دید که من کوتاه نمی آیم، گفت: ....
▫️....گفت: بهت قول داده زمستون که می آد، اولین برف که رو زمین می شینه چی برات بخره؟ چشم هایم پر از اشک شد، گریه ام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟ گفتم: شوخی می کرد و می گفت: بذار زمستون بشه برات یک پالتو و یک نیم چکمه می خرم.
🔸این دفعه آقا جون گریه اش گرفت، نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه می کرد؛ گفت: دیشب ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به منيژه قول دادم زمستون که بشه براش یک چکمه و یک پالتو بخرم. حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش....
—(راوى: همسر شهید فرمانده ناصر کاظمی)
ا▫️🔹▫️🔹▫️
🌷شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان با تمام عشق، در خدمت مردم محروم بود. در کردستان، درخشید و چنان شخصیت والایی از خود بروز داد که مردم ، دل در گرو محبت او سپردند و حتی نام « ناصر» را بر کودکانشان برگزیدند و بر این نام مباهات کردند.
@Defa_Moqaddas
تلاش شبانه روزی شهید ناصرکاظمی.mp3
277.9K
صوت| روایت مردم بومی کردستان از شهید ناصرکاظمی
🔸 خستگی برای او معنی نداشت وشبانه روز تلاش میکرد
@Defa_Moqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم |سخنان غلامرضاجلالی راجع به شهید #ناصر_کاظمی
🍀ارادت مردم کُردستان به شهیدکاظمی
🌸 اودر کناررئیس ایل منگوربه شهادت رسید (آمیختگی خون شیعه و سنی – فارس و کُرد – وحدتِ اقوام)
🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | گفتگوی احمد متوسلیان پس از اولین مرحله از عملیات بیت المقدس(آزادسازی خرمشهر)
⏳11 یا 12 اردیبهشت 1361
@Defa_Moqaddas
🔹به روایت سردار #محسن_رضایی
درعملیات بیتالمقدس، دو « احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسولالله و«احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندههان و رزمندگان از لهجههای آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالبتر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وکارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد.
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد.
@Defa_Moqaddas
صادق_آهنگران _سوی_دیار_عاشقان،_رو.mp3
4.01M
.⏳دوران #دفاع_مقدس
📢 صوت | حاج #صادق_آهنگران
🌼🌿 سوی دیارِ عاشقان، رو به خدا میرویم
🌷🌴بهرِ وَلایِ عشق او، به کربلا میرویم
@Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | سینه زنی رزمنده ها به زبان لری
⏳ دوران #دفاع_مقدس
@Defa_Moqaddas
🌴 روایت واقعی از #عبور_از_میدان_مین
🔹در عملیات کربلای یک تیرماه 65
💠 آزادسازی #شهر_مهران
شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با #شهید_امیر_تابش و دونفر از #بچه_های_تخریب برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم، قبل از حرکت، پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگرانِ بازنشدن #سیم_خارداهای_فرشی دشمن بود، برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم ویا توی #میدان_مین بدویم و به هر صورت نیروهارا از موانع رد کنیم
بعد ازین پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم.
پشت #میدان_مین که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند
ما برای پاکسازی #میدان_مین آغاز بکار کردیم.
با کشیدن #طناب_معبر مسیری رو برای عبور نیروها با #قرص_های_شب_نما مشخص کردیم و نیروهای رزمنده رو با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم .
عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش میریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چپیه ام رو باز کردم ودور بازوش بستم تا جلوی خونریزی رو بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من رو تا تهش سرکشید.
زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل #میدان_مین عقب میومدیم
در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر #شهید_غلامحسين_رضايي است که پایش قطع شده بود . بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند.
مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی گشاد کرده بودیم هدایت کردم.
ابتدای #میدان_مین راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت میکنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب میکشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه .
خوشبختانه با حرکت شهید تابش وجذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از #میدان_مین عبور دادیم.
میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله #بچه_های_تخریب ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بوديم .
هوا روشن شده بود که #شهید_سید_محمد اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم.
از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت میکردیم
خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند.
💠 #امروز_اون_معبر_هنوز_هم_باز_است.
اونایی که برای #اربعین از مرز #مهران به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور میکنند.
🌷خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادن هم باشید.
—(✍ راوی: سید محسن حسینی)
@Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق_آهنگران_–_کربلای_جبههها_یادش.mp3
4.31M
💠 یادی از دوران #دفاع_مقدس
📢صوت| حاج صادق آهنگران – کربلای جبههها یادش به خیر ...
🌴 نغمه های #صادق_آهنگران
@Defa_Moqaddas
🌷شهید محمدرضا تورجی زاده مداحی می کرد و صدای سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود. مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان شهیدش و در فراق آن ها می خواند.
🌷شهید حاج حسین خرازی هم شیفته سوز صدای او بود:
"... بی سیم چی مشغول صحبت با اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود. من هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت: اسماعیل شما رو کار داره.
تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب می مونم!
اما بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد.
اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته میگه برامون بخون!
محمد کمی مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد بعد با حالت خاصی شروع کرد:
در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون می چکید
و همین طور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت: حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد.
داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده!
بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش کرده بودند... "
(نقل از کتاب یا زهرا-س، صفحه 152)
@Defa_Moqaddas
زیارت عاشورا، شهید تورجی زاده.mp3
3.59M
📢صوت| #زیارت_عاشورا
با صدای #شهید_تورجی_زاده
@Defa_Moqaddas