eitaa logo
دفاع مقدس
398 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
سخن شهید بروجردی در مورد شهید ناصرکاظمی و متوسلیان.wma
1.09M
📢 صوت | سخن شهید بزرگوار محمد بروجردی در مورد شهید ناصرکاظمی(فرمانده سپاه کردستان) و احمد متوسلیان (فرمانده سپاه مریوان) - 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
شهید یروجردی-فرمانده تیپ شهدا.m4a
2.27M
📢 صوت | شرح آمدن شهید بروجردی از قرارگاه حمزه و بر عهده گرفتن امورات تیپ ویژه شهدا از زبان #جواد_نظام_پور ، همرزم شهید کاوه 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
چگونگی شهادت بروجردی از زبان جوادنظام پور.m4a
2.75M
📢 صوت | چگونگی شهادت سردار سپاه اسلام، محمد بروجردی از زبان #جواد_نظام_پور ، همرزم شهید کاوه 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
هدایت شده از دفاع مقدس
📆1خرداد 1362-سالروز شهادت سردار سرفراز سپاه اسلام، محمد بروجردی 💠فرمانده سپاه منطقه 7کشوری (کرمانشاه، همدان، ایلام، کردستان)-موسس و فرمانده قرارگاه حمزه، لشکر ویژه شهدا .... 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷شهید محمود کاوه، فرمانده دلاور لشکر ویژه شهدا (کردستان و آذربایجان غربی) 🔹 و جواد نظام پور، از مسئولین لشکر 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
😊😊 ⚠️ کنسرو ماهی با نفت !! 🔺 سال 1363 در بخش مخابرات سپاه کامیاران خدمت می‌کردم. 🔹 یک روز، مسئولین مخابرات سپاه کردستان، پرویزی، امامقلی و رَوِشی از سنندج به کامیاران آمدند. 🔸 قرار بود عملیاتی به منظور پاکسازی منطقه اورامانات انجام شود. در آن زمان، هیزهای وابسته به حزب دمکرات در ارتفاعات اورامانات و روستاهای اطراف، با درگیری‌های مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت، امنیت و آرامش را از مردم بومی کُرد سلب کرده بودند. ▪️در آن روز، سهمیۀ ناهار را به تعداد افراد، داده بودند و چون میهمان رسیده بود، به سنگر تدارکات مراجعه کرده و دو عدد کنسرو ماهی و بادمجان از آنها گرفتیم. قوطی کنسروها را روی چراغ گرم کردیم، سپس در بشقاب ریخته و در میان سفره گذاشتیم. 🔺 در بین افراد میهمان، رَوِشی آدم خاصی بود. او از دو چشم نابینا بود و با وجود این، مسئولیتِ تعمیر و نگهداری خطوط تلفن را برعهده داشت و همچنین اپراتور مرکز تلفن بود و تمام شماره‌های مشترکین را از حفظ داشت!! – رَوِشی در عین حال، بذله‌گو و شوخ‌طبع بود و بچه‌ها را با صحبت‌ها و حرکات خود می‌خنداند و به آنها روحیه می‌داد. ♨️ حالا او از همه گرسنه‌تر بود. غذا هم که داغ بود، منتظر نماند و کورمال کورمال بشقاب را برداشت و به کنار سنگر بُرد و از دبّه‌ای که در آنجا بود، روی غذا ریخت تا کمی سرد شود. تصور می‌کرد این دبّۀ آب است؛ غافل از آن که ظرف نفت بود!! ⚪️ تا آمدیم به او بگوییم که نریز! . . . ، این نفته! . . . . ، دیگر کار از کار گذشته بود!! ⭕️ در اینجا رَوِشی، که طاقت از کف داده بود، بدون توجه به حرف‌ دیگران، به تنهایی شروع کرد به خوردن کنسروی که روی آن نفت ریخته بود!! 🔺 هر چه گفتیم نخور! . . . این غذا نفتیه!، گوشش بدهکار نبود و می‌گفت: اگه این رو بریزیم دور، اسراف میشه!! ✳️ او تمام بشقاب را با حرص و وَلعِ تمام خورد! و بقیه هم با همان غذای سهمیه‌ای پادگان، که نان و دوغ بود، سدّ جوع کردیم! دوغ را در کاسه‌ای ریخته، مقداری نان در آن ترید ‌کردیم و به عنوان غذا ‌خوردیم! ♦️در این میان، رَوِشی که غذای نفتی‌اش را تمام کرده بود، ظرف دوغ را که تا نصفه پُر بود، نزدیک دهان برد و تا ته سرکشید!! ▪️ بعدش هم رفت گوشه‌ای از سنگر و دراز کشید! – پرویزی رفت کنار او و دستی به شکمش کشید و گفت: رَوِشی با کنسروهای نفتی و دوغی که خوردی، یه وقت منفجر نشی ها ؟؟!! 🌀خلاصه هر کس چیزی می‌گفت. . . . – ماجرای رَوِشی به سنگرهای مجاور هم دَرز کرده و دهان به دهان بین بچه‌ها نقل می‌شد و همه را حسابی به خنده واداشته بود! 🔹 صبحِ آن روز، رزمندگان، عازم عملیات شدند و چون از وقایع دیروز کلّی خندیده بودند، با نشاط و روحیۀ شاد، به طرف منطقۀ عملیات حرکت کردند. 💢 در حین درگیری با دشمن نیز، بچه‌های مخابرات از پشت بی‌سیم‌‌ مزاح نموده و ماجرای رَوِشی را برای یکدیگر تعریف می‌کردند! 🌺 شوخ‌طبعی‌ها و بذله‌گویی‌های رَوِشی، نُقلِ محفل رزمنده‌ها بود و در شرایط سخت و خطرناک آن زمانِ، به آنها روحیه می‌داد. (راوی: علی غلامی) ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌸 روِشی، نیروی روشندل سپاه بود که در اوایل انقلاب و زمان درگیری‌های گروهک‌های ضدانقلاب (دمکرات، کومله ...)، به کردستان اعزام شده بود. 🍀 او با این که از قدرت بینایی محروم بود، مسئولیت تعمیر و نگهداری خطوط تلفن سپاه ناحیۀ کردستان را برعهده داشت 🌻 و همچنین اپراتور مرکز تلفن بود و تمام شماره‌های مشترکین را از حفظ داشت!! ☘ روِشی قبل از انقلاب، در شرکت مخابرات کار می‌کرد و با تعمیرات مراکز تلفن آشنایی داشت! وی با گوش کردن به صدای گوشی تلفن، متوجه نوع خرابی مرکز سانترال می‌شد و به افراد تعمیرکار می‌گفت مثلاً رلۀ فلان قطعه را تعویض کنید تا درست شود! 🌼 و این حکایت از هوش و استعداد این برادر روشندل داشت. ➖ از طرفی دیگر، تعهد و دلبستگی او به انقلاب، وی را به کردستانِ آن زمان، که سراسر آشوب و ناامنی بود، کشانده بود. 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال" دفاع ‌مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊 #شوخ_طبعی و #سرگرمی در جبهه 🔹شعبده بازی و ترفند غیب کردن اشیاء‼️ 🔹به همین سادگی❗️ 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
😊 در جبهه 💠 آی شربته...😐 از تمرینات قبل از عملیات برگشته بودیم و از تشنگی له له می‌زدیم. دم مقر گردان چشممان افتاد به دیگ بزرگی که جلوی حسینه گذاشته شده بود و یکی از بچه‌ها با آب و تاب داشت ملاقه را به دیگ می‌زد و می‌گفت: آی شربته! آی شربته!... بچه‌ها به طرفش هجوم آوردند، وقتی بهِش نزدیک شدیم دیدیم دارد می‌گوید: آی شهر بَده!... آی شهر بَده!!! معلوم شد آن قابلمه بزرگ فقط آب دارد و هر کس که خورده بود ته لیوانش را به سمتش می‌ریخت. یکی هم شوخی و جدی ملاقه را از دستش گرفت و دنبالش کرد...😂 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
💠 عنصر اطلاعاتی لشکر که با عراقی‌ها غذا می‌خورد❗️ 🔹شهید شاهمرادی متخصص شناسایی بود؛ قیافه‌اش به اهالی جنوب بیشتر شبیه بود؛ به خصوص چهره آفتاب سوخته و قدبلند او. شنیده بودم که در شناسایی‌ها به راحتی وارد مقر عراقی‌ها شده، با آنها غذا می‌خورد و برمی‌گشت‼️ 🔸در عملیات «والفجر 8» جمعی اسیر از دشمن گرفته، در گوشه‌ای نشانده بودیم و منتظر خودرو جهت انتقال آنها به عقب بودیم. شاهمرادی نیز در خط قدم می‌زد؛ ناگهان یکی از درجه‌داران بعثی در حالی که با انگشت به او اشاره می‌کرد، چیزهایی می‌گفت؛ آن درجه‌دار بعثی شلوارش را بالا زده، پای کبود شده‌اش را نشان می‌داد. ▪️یکی از بچه‌هایی را که به زبان عربی آشنا بود، آوردیم ببینیم چه می‌گوید. درجه‌دار بعثی می‌گفت: «این عراقی است!(منظورش شهید شاهمرادی بود)؛ اینجا چه کار می‌کند؟! از نیروهای ماست، چرا دستگیرش نمی‌کنید؟» 🔺در حالی که متعجب شده بودیم، پرسیدم: «از کجا می‌گویی؟» گفت: «چند روز قبل در صف غذا بود؛ با من دعوایش شد و من را کتک زد؛ این جای لگد اوست» و پای سیاه‌شده‌اش را نشان داد. شاهمرادی که متوجه این صحنه شده بود، از دور دستی تکان داد و جلوتر نیامد. ─ (راوی: محمد حسن خلیفی) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌷 شهید محمدعلی شاهمرادی مسئول طرح و عملیات و سپس قائم مقام لشکر44قمر بنی هاشم-ع بود که در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید- او همچنین به کارهای هنری علاقه داشت و در دو فیلم سینمایی"جان بر کف" و "غروب خونین" نیز بازی کرد. - علاوه بر شجاعت بی‌نظیرش، تبسم او در اذهان همه تداعی گر صفا و صمیمیت او بود. 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | سرلشکر محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس: 🌷شهید محمدعلی شاهمرادی(مسئول طرح و عملیات و قائم مقام لشکر44قمر بنی هاشم-ع) شجاع‌ترین فرمانده جنگ بود 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مصاحبه ای کوتاه با سردار شجاع سپاه اسلام، مسئول طرح و عملیات و جانشین لشکر 44 قمربنی هاشم (ع)، شهید #محمدعلی_شاهمرادی 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
امروز دهم خرداد ماه سالروز شهادت شهید فریدون ذوالفقاری فرمانده اسکادران شکاری شناسایی فانتوم در مهرآباد شهید فریدون ذوالفقاری در سال ۱۳۲۴ در خانواده ای نظامی در تهران دیده به جهان گشود. همزمان با کسب مدرک دیپلم در سن ۱۷ سالگی برای ادامه تحصیل به اتریش و آلمان رفت و بعد از آن برای فراگیری زبان انگلیسی عازم انگلستان شد. سپس در یکی از دانشگاه های اتریش پذیرفته شد و توانست در کنار تحصیل رشته فنی به سه زبان آلمانی، فرانسوی، انگلیسی مسلط شود. پس از اتمام تحصیل در اتریش در ۲۳ سالگی به ایران بازگشت و بر حسب علاقه به رشته خلبانی وارد دانشکده افسری شد و در مدت ۸ ماه با رتبه خوبی، این دوره را پشت سر گذاشت. پس از طی دوره آموزش های مقدماتی آکادمی و پروازی برای ادامه تحصیل به ایالات متحده آمریکا اعزام شد. در آمریکا دوره تکمیلی آکادمی و پرواز با هواپیماهای جت آموزشی «تی ۳۷» و جت ما فوق صوت «تی ۳۸» طی نموده و به ایران مراجعت نمود. در سال ۱۳۴۸ برای طی دوره پرواز شکاری تاکتیکی هواپیمای «اف-۵» در پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران برگزیده شد و بلافاصله برای ادامه دوره به پایگاه هوایی دزفول منتقل گردید. پس از طی دوره به عنوان خلبان شکاری تاکتیکی «اف-۵» به اسکادران ۴۲ شکاری بمب افکن در دزفول منتقل و چندی بعد برای پرواز با هواپیماهای «آر اف-۵» که یک نوع شکاری شناسایی تاکتیکی مافوق صوت بود، به پایگاه یکم شکاری در تهران اعزام گردید. چیزی نگذشت که برای طی دوره آموزشی شکاری تاکتیکی فانتوم برگزیده شد. او جزو خلبانان باهوشی به شمار می رفت که برای گذراندن دوره پیشرفته هواپیمای شناسایی فانتوم «آر اف ۴ ای» دوباره به آمریکا اعزام شد. او در آغاز جنگ عراق علیه ایران به عنوان فرمانده اسکادران شکاری شناسایی فانتوم در مهرآباد خدمت می کرد. بخش اعظم عکس های تاکتیکی از فعالیت نیوهای دشمن در خوزستان توسط این خلبان شهید گرفته شده است. شهید ذوالفقاری از آغاز جنگ تحمیلی در اغلب ماموریت های حساس شناسایی، به صورت داوطلبانه شرکت می کرد. از شاهکارهای عملیات جنگی او علیه اهداف استراتژیک در خاک عراق، گرفتن عکس از مجلس الوطنی عراق و کاخ ریاست جمهوری در بغداد است. در بین خلبانان گردان شناسایی بیشترین آمار پرواز به بغداد متعلق به شهید ذوالفقاری است. جالب اینجاست که در پروازهایش به بغداد برای عکس برداری، مکررا از روی پایگاه هوایی الرشید که آن زمان یکی از سنگین ترین پدافندهای هوایی جهان را داشت رد می شد، ولی یک گلوله هم به جنگده اش اصابت نکرد. آخرین پرواز شهید فریدون برای آخرین بار، به منظور شناسایی به سوی کشور عراق پرواز می کند، مرسوم این است که ۴ هواپیما برای اسکورت هواپیمای شناسایی همراه شوند، اما آن روز یعنی دهم خردادماه ۱۳۶۵، فریدون تنها با ۲هواپیمای اسکورت به ماموریت خود ادامه می دهد. دشمن که درصدد بود هواپیمای شناسایی را شکار کند با ۴ هواپیمای نظامی به تعقیب هواپیمای او می رود و بعد از تعقیب و گریز بسیار، ۲ موشک در حوالی جزیره مجنون به هواپیمای شناسایی که فریدون، خلبان آن بوده اصابت می کند و سرانجام کبوتر سبک بال آسمان ایران به آرامش ابدی می رسد.