💠 دغدغه شهید پَکوک
🌷 شهیدمحمدتقی پَکوک در وصیتنامه خود نوشته است:
— با سلام و درود خدمت امام امت و امت امام و شهدای صدر اسلام تاکنون.
خدایا میدانی چه میکشیم، ما از مردن نمیهراسیم اما میترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند. پس چه باید کرد؟ از یک سو باید ما بمانیم تا آینده بماند. ای کاش امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا شهید آینده شویم تا این که فردا شهید نشود.
آری همه یاران رفتند به سوی مرگ در حالی که نگران فردا بودند. من با امام عزیزمان خمینی میثاق بستهام و با او وفادارم، زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده کنند، دست از او نخواهم کشید. راه سعادت بخش حسینی را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید. (انشاالله). خدایا جندالله را که با سوگند به ثارالله در سنگر روح الله بر شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است حمایت کن.
بدانید که به دو جای بدنم شلیک خواهد شد یکی به مغزم که به اسلام میاندیشد و دیگر بر قلبم که برای اسلام میتپد.
💕 شهید عزیز، فرمانده واحد ۱۰۷ توپخانه لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید.(طویب لَهُ وَ حُسنُ مَآب)
🆔 @Defa_Moqaddas
خاطره ای از شهید پَکوک.ogg
زمان:
حجم:
157.9K
📢 صوت | خاطره ای از شهید محمدتقی پَکوک، مسئول واحد مینی کاتیوشا تیپ ذوالفقار-لشکر27محمد رسول الله(ص)
—(راوی : داوود احمدپور، همرزم شهید)
🆔 @Defa_Moqaddas
😊 شوخی و مزاح با حاج بخشی
💠 نیروها را برای یک اردو به غرب کشور برده بودیم. یک مدرسه بزرگ را در کرمانشاه گرفته بودیم و نیروها در آنجا مستقر بودند. مدرسه حیاط بزرگی داشت. #حاج_بخشی همیشه با ما بود. او هم خیلی شوخی میکرد و سر به سر بچهها و حتی #حاج_محمدرضا_دستواره میگذاشت. شب که شد حاج بخشی خیلی خسته شده بود، یک پتوی سربازی انداخت و در حیاط خوابید. بعد از چند دقیقه صدای خر و پف حاج بخشی بلند شد.
🔸حاج رضا به من گفت: #تاجیک به همراه 4-3 نفر از بچهها بیا کارتان دارم. ما را بالای سر حاج بخشی برد و گفت آهسته چهار طرف پتو را بگیرید. ما هم این کار را کردیم. با هدایت حاج رضا او را کنار حوض آب که در حیاط بود، بردیم. با فرمان حاج رضا؛ حاج بخشی را وسط آب پرت کردیم. حاج بخشی وقتی از خواب پرید وسط حوض کاملا خیس شده بود و از بدنش آب میچکید. از حوض که بیرون آمد به دنبال رضا میدوید. این حاج رضا؛ قائم مقام فرمانده لشکر بود اما در زمان استراحت نیروها هیچ اثری از فرماندهی در رفتارش نبود.
— (راوی: حبیب تاجیک تعاون لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
😊 #پستانک_در_دهان_عراقی!
☘ عملیات والفجر چهار، در گردان میثم به فرماندهی برادر کساییان، تک تیرانداز بودم. ژولیده که احتمالاً شهید شده باشد مسؤول دسته بود و پستانکی به گردنش انداخته بود. همین طور که به سوی منطقه پیش می رفتیم، گاهی با صدای شبیه بچه شیرخواره گریه می کرد و یکی از برادران پستانک را در دهانش می گذاشت و او ساکت می شد!
🌸 بعد از عملیات در قله ١٩٠٤ کله قندی و کانی مانگا چند نفر از افراد مجروح شدند. زخمیها را روی برانکارد گذاشتیم و دادیم دست اسرایی که در اختیار داشتیم تا آنها را پایین بیاورند....
🌼 یکی از اسرا حاضر به کمک نبود. دوستی داشتیم که او را با اسلحه تهدید کرد. عراقی فکر کرد می خواهیم او را بکشیم، زد زیر گریه. ژولیده پستانکش را از جیبش درآورد و در دهان اسیر گذاشت. با دیدن این صحنه همه خندیدند حتی خود اسیر. بعد آمد و زیر برانکارد را گرفت.
(راوى: رزمنده مسعودی)
🆔 @Defa_Moqaddas
👇👇👇
🗓امروز ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ [ ۲ ذیالحجه ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۸۵۷ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۱۷۹ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۶۵🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔸شهادت حمید قربانینسب، ابراهیم کربلائی بابائی (۱۳۵۷ ه.ش)
🔹شهادت ناصر عمو رجبی آرانی (۱۳۶۲ ه.ش)
🔸اجرای عملیات عاشورای ۱ در منطقه تکاب در شمال کردستان توسط سپاه پاسداران (۱۳۶۴ ه.ش)
🔹شهادت منصور سودی فرمانده اطلاعات عملیات تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج) زنجان، فرج فرامرزی (۱۳۶۶ ه.ش)
🔸شهادت محمود رفیعینجات، ابراهیم کرد (۱۳۶۷ ه.ش)
🔹ترور ۵۰ ایرانی بیگناه طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۲ توسط گروهک تروریستی منافقین
@Defa_Moqaddas
💠 میدان مین
▫️ ... پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیدند که به هیچ عنوان نمیشد آن را قطع کرد.
چون اگر سیم را قطع میکردند، سیمها جمع شده و معبر منفجر میشد.
🔹خبر رسید که گردان پشت سیم خاردارهای حلقوی گیر افتاده؛ از مکالمات بیسیم معلوم بود برادر کاوه اصرار دارند که کار زودتر شروع شود. در همین حین یک جوان به روی سیمهای خاردار خوابید، بعد هم گفت: همه از روی من عبور کنید.
🔸بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند. خارهای سیم در بدن جوان فرو رفته بود، در زیر نور منوّر کاملاً مشخص بود، قطرات خون از بدن او جاری شده بود. وقتی همه نیروها از روی بدن او عبور کردند، عملیّات آغاز شد.
▪️در همان لحظات جوان را از روی موانع بلند کردیم، همینطور که خون از تمام بدن او جاری بود،
دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا تحمّل ندارم، شهادت را نصیبم کن، در همان لحظه، گلولهای بر چهره نورانی او نشست.»
🌴 اهل افغانستان بود، پیکرهای شهدای عملیّات والفجر 9 به شهرستان بجستان آمد؛ تمامی شهدا توسّط خانوادههایشان تشییع و تدفین شدند، امّا هنوز یک شهید مانده بود. کسی برای تحویل پیکر او اقدام نکرده بود. این شهید خانوادهاش را در جنگ افغانستان از دست داده بود.
نانوا او را شناخت. مدتی در نانوایی کار میکرد. امام فرموده بود: «جبهه رفتن واجب کفایی است. او هم مقلّد امام بود؛ میگفت: اسلام مرز نمیشناسد، امام ولّی ماست.»
شهید رجبعلی غلامی، غربت و گمنامی خاص خودش را داشت؛ نوزده سال بیشتر نداشت. از تمام دار دنیا یک موتور داشت، آن را هم وصیت کرده بود بفروشند و به جبهه کمک کنند...
🆔 @Defa_Moqaddas
🌷...و اوروی سیم خاردارحلقوی خوابیدوبیش از300 نفرنیروهای گردان ازروی او عبورکردند وبه این طریق خط شکسته شد...در این حالت پیکرخونین و مطهر آن رزمنده بسیجی بمانند آن بودکه به سیم های خارداردوخته شده باشد
@Defa_Moqaddas
🌷 شهدای "سیرانبند"🌷
🌿 سیرانبند نام روستایی مرزی در 24 کیلومتری جنوب شرقی #بانه است.
🔹گروهک های ضد انقلاب تعدادی از رزمندگان اسلام رابه اسارت گرفته بودند و قصد داشتند آنها را از مرز این روستا عبور داده و تحویل عراق بدهند .
🔸در هنگام اسکان در این روستا به دلیل نامعلومی تعداد 10 نفراز رزمندگان را از جمع جدا کرده و آنها را در پایین چشمه نزدیک روستا به شهادت می رسانند.
🌴 هم اکنون مزار این شهدا در سیرانبند از جمله نقاط زیارتی #مناطق_عملیاتی_شمالغرب کشور می باشد.
@Defa_Moqaddas