eitaa logo
دفاع مقدس
401 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خاطره ای از شهید ابراهیم هادی 🔹او که هرگز دل کسی را نسوزاند ▫️از شهر گیلانغرب به سمت کرمانشاه راه افتادیم. مینی بوس تازه راه افتاده بود که صدایی آمد و توقف کرد! بعد به راه خود ادامه داد. ابراهیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. ماشین به یک سگ برخورد کرده بود. سگ هم لنگان لنگان به آنسوی جاده رفت. ابراهیم متوجه ماجرا شد. سریع به راننده گفت: نگه دار... کرایه دو نفر را حساب کرد و پیاده شدیم. گفتم: داش ابرام الان هوا تاریک میشه برا چی پیاده شدیم؟ ابراهیم چیزی نگفت و رفت سراغ سگ! پایش را با یک تکه چوب و پارچه آتل بست. به یک کُرد محلی هم پول داد و گفت: اگه استخوان داری به این سگ بده. بعد از مدتی علاف شدن با ماشین بعدی رفتیم. ❤️ ابراهیم در تمام عمرش دل کسی را نسوزاند. تا توانست به بندگان خدا خدمت کرد. یقین داریم که او از مقربین است. —(راوی: مرتضی پارساییان) 📖 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم۲ 🆔 @Defa_Moqaddas
کتاب صوتی-#سلام_بر_ابراهیم_جلد_یک-قسمت اول.mp3
21.45M
📢 کتاب صوتی📖 🔹جلد اول - قسمت 1 🌸🌼☘ هفته دفاع مقدس گرامی باد 🆔 @Defa_Moqaddas
pdf - کتاب-بغض های نهفته.pdf
1.16M
📚 نسخه PDF | کتاب: "بغض های نهفته" 🌴 جبهه و خاطرات تلخ و شیرینش 🖊نویسنده: احمد کریمی 🆔 @Defa_Moqaddas
💾 روزهایی که مقامات آمریکایی برای مذاکره با نخست وزیر ایران به صف شده بودند ؛ #محمدعلی_رجایی درخواست #کارتر برای #مذاکره را رد کرد 🆔 @Defa_Moqaddas
🌹 خاکریز خاطرات ✅ خاطره‌ای از عملیات کربلای۵ 💥 آرچی جی زن تانک را زد، تانک هم سر او را با گلوله‌ی مستقیم زد. 🌷 بدنش که بی سر می‌دوید یکی از بچه‌ها فیلمبرداری کرد. بعدها مادر شهید شنیده بود از بچه‌اش توی آن وضعیت فیلم گرفته‌اند. اصرار می‌کرد می‌خواهم فیلم را ببینم. سپرده بودم نگذراند. خیلی اصرار کرده بود و بچه‌ها هم کوتاه آمده بودند. برده بودنش تبلیغات لشکر و فیلم را برایش پخش کرده بودند؛ نه یکبار که چند بار. بچه‌ها می‌گفتند دفعه‌ی آخر وقتی دوربین روی رگهای بی سر شهید زوم کرد مادرش رفت جلوی تلویزیون و از روی صفحه‌ی تلویزیون رگهای بریده‌ی شهیدش را بوسید و گفت: 🌴 "حالا حضرت زینب(سلام‌اللَّه‌علیها) را درک می‌کنم." 📖 منبع: دژ اسطوره‌ای، ص ۸۸ 🆔 @Defa_Moqaddas
شکارچیان تانک . . . از شجـاع‌ترین رزمندگان بودند #رزمنده_دفاع_مقدس @Defa_Moqaddas
عملیات خیبر شروع شده بود و ما در منطقه ی طلائیه مشغول خدمت بودیم که بمب های عراقی بر سر ما ریخته شد. من همراه چند تن از دوستان، برای در امان بودن از تیر و ترکش دشمن، داخل یکی از تانک ها پناه گرفتیم. بالاخره یکی از دوستان طاقت نیاورد و گفت: «یعنی این همه توپ که می زنند، هیچ کدام عمل نمی کند؟!» بلافاصله بعد از گفتن این حرف به بیرون رفت و خیلی سریع برگشت و گفت: «دشمن تعدادی گلوله ی شیمیایی به منطقه زده است». یکی از بچه ها به نام «جواد زادخوش» گفت: «شنیده ام برای جلوگیری از شیمیایی شدن، پارچه ای را خیس کرده و مقابل دهان و بینی خود می گیرند.» خیلی سریع برای یافتن دستمال خیس از تانک بیرون آمده و به سمت سنگر دویدیم. داخل سنگر، هرکس به دنبال آب و دستمال می گشت که جواد ظرف آبی را روی پتویی ریخت و گفت: «بچه ها بیایید و هریک گوشه ای از این پتو را جلوی دهان و بینی تان بگیرید». ناگهان متوجه شدیم که بوی پتو از بوی شیمیایی هم بدتر است. چون ظهر همان روز مقداری آبگوشت روی آن ریخته بود و بچه ها آن را همان طور جمع کرده و در گوشه ای گذاشته بودند تا در فرصتی مناسب بشویند. خلاصه، جواد در این موقعیت با خنده گفت: «مثل این که این پتو هم شیمیایی شده است؟!» این جا بود که هراس از گاز شیمیایی با شلیک خنده ی ما از بین رفت. —(راوی: مظهری صفات) @Defa_Moqaddas
گاهی فاصله ما و شهدا یه خمپاره است .. یه سیم خاردار به اسم نفس .. از این ها که بگذریم می رسیم .. ..... 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 رزمندگان خطه جنوب 🌴 خط #دهلاویه ⏳ تابستان 1360 🆔 @Defa_Moqaddas 👇👇👇
📷 ازسمت چپ: حاج حسن قاصدزاده برادرسیامک بمان دکترخلیل عالمی سعید حاج علی عموری شهید فرشاد مقدم شهید علیرضا اسکندری شهید سید مهدی نجم السادات شهید نادر یزدانیان برادر مصطفی شیبانی شهید عزیز حریزاوی شهید ناصر چراغعلی شهید ابوکریم بغدادی برادر ازاده پرویز رمضانی 🆔 @Defa_Moqaddas
شجاعت دلاوران جنگ منطقه فکه ؛ ۲۱ فروردین ۱۳٦۲ 📷عکاس : شهید علی جنگعلی 🆔 @Defa_Moqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳دوران 🎬 کلیپ | نوحه‌ها و اشعار حماسی حاج در جبهه‌ها 🆔 @Defa_Moqaddas