هر ڪس
برایِ خویـش ،
پناهی گزیده است
ما در پناهِ قائم آل محمدیم . . .
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
#عیدتان_مبارڪ
🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌈 مراسم جشن و #مولودی_خوانی_در_جبهه
🌸🌼☘ در ایام عید و ولادت حضرات معصومین علیهم السلام
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| جشن میلاد معصومین علیهم السلام - دوران #دفاع_مقدس
💠 مقر تاکتیکی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(علیهالسلام)- گردان سیدالشهدا(ع)
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 تغذیه و خوراک نیروها
🔹 در زمان جنگ به ویژه در اوایل آن و نیز جنگ کردستان، وضعیت غذای رزمنده ها بغرنج بود، همانطور که از لحاظ تجهیزات نظامی و مهمات مصرفی نیز در وضعیت دشواری به سر میبردند. نیروها با این شرایط ساخته بودند و سختیها را تحمل میکردند. گاهی برخی میرفتند در روستا یا شهر نزدیک و از اغذیهفروشی یا ... ، چیزی خریده و میخوردند. یکی از بچههای سپاه مریوان تعریف میکرد: روزی شهید محمد توسلی که جوانی رعنا و بلند قامت و اهل تهران بود، رو به بچهها گفت: هوس یک مرغ سوخاری کردهایم! بیایید برویم باختران (کرمانشاه) و دلی از عزا درآوریم! (یعنی برای تهیه یک وعده غذای لذیذ مثل مرغ سوخاری، لازم بود مسیر دو استان را طی می کردند!!) در واقع آن زمان امکانات بسیار کم بود و نیروها تغذیه مناسبی نداشتند. در بهمن ماه سال شصت که متوسلیان و نیروهایش در دوکوهه استقرار یافتند، آنجا هم چیزی برای خوردن یافت نمیشد و بچه ها شانس میآوردند نان خشک و هندوانهای یا عدسی .... گیرشان می آمد.
نگارنده به یاد دارد که در یکی از روزهای نبرد در عملیات بیتالمقدس، پشت خاکریز مستقر بود که نزدیکهای ظهر یک ماشین از راه رسید و بین نیروها غذا تقسیم کرد! عدسپلو یا برنج و خورشتی بود که در کیسههای نایلونی (کیسه فریزر) ریخته بودند و یکی یکی بین افراد تقسیم کردند. گرۀ نایلون را باز کرده و از آنجایی که قاشقی هم در بساط نبود، با دست شروع کردند به خوردن. به این گونه نیروها در آن روز، غذایی خورده و جان و قوّتی گرفتند!!
🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 #طنز_جبهه
🍒 کمپوت گیلاس
🌿 تدارکات در دفاع مقدس برای خودش دنیایی داشت و تهیه و توزیع مواد غذایی که بخش زیادی از آن توسط کمک های مردمی به جبهه ها ارسال می شد از جمله وظایف سخت و حساس برادران تدارکات در دفاع مقدس بود .
از برخی برادران رزمنده هم نمی شود گذشت، همان هایی که از جمله شلوغ های جبهه بودند و در فرصت های مناسب به انبارهای تدارکات پاتک زده و اقلام منحصر به فردی را شبانه و یا در اوقاتی که مسئولان تدارکات غفلت می کردند در جاهای مختلف مصرف می کردند.
🌻 برخی از این خاطرات حتی تا پایان ماموریت ها و برخی دیگر تا پایان دفاع مقدس به صورت رمز و راز باقی ماند و عاملان آنها به هنگام اعزام به خط مقدم جبهه به صورت سربسته از مسئول تدارکات حلالیت 🙏🏻 می طلبیدند که وجود چنین برادرانی در یگان های عملیاتی خنده و شوق 😃را بر لبان رزمندگان در لحظات سخت و حساس دفاع مقدس جاری می ساخت.
☘کمپوت ها طرفداران بسیاری داشت و به هنگام ظهر در گرمای طاقت فرسای جبهه که عرق از سر و روی رزمندگان جاری بود این نوشیدنی خنک و به قول بچه ها تگری می توانست اندکی عطش را کاهش دهد. کمپوت ها در این بین جایگاه ویژه ای داشتند و خصوصا کمپوت گیلاس 🍒 به دلیل بالا بودن درخواست همیشه با کمبود مواجه می شد و هنگام توزیع، به نفرات آخر تنها کمپوت سیب، زردآلو و یا گلابی می رسید😔
🌸 در چنین مواقع، مبادلاتی شکل می گرفت و تعویض کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و بازار بورسی تشکیل می شد، دیدنی. 😂
گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند.
🌼 مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیده بودند 🤔 و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران 😎برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاًهنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود.
🌗 اما در شب عملیات......
🌙 امادر میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی، کمپوت های مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند ولی رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن هیچ ارزشی نداشت.😔😭
—(راوی: رزمنده خطه جنوب، نجف زراعت پیشه، از گردان امام حسن مجتبی(ع)
🆔 @Defa_Moqaddas ✔️JOIN
پس ازفتح خرمشهرچندنفری که باقیمانده گردان بودیم بسمت مقرخود بازگشتیم.نزدیک چادرهایمان که شدیم، احساس غربتی به ما دست داد. از ۳۵۰نفر فقط ما چندنفر مانده بودیم بقیه گردان درمحاصره،لت و پار شده بودند. حالت شوک به ما دست داده بود. هر کس که وارد چادرش میشد،بغضش میترکید ومثل ابر بهار گریه میکرد.جای بچه ها خالی بود.آنها دیگر در بین ما نبودند. مظلومیت، بیکسی، تنهایی، داغ از دست دادن همرزمان،ما را از پا درآورده بود.مخصوصاً باباغلامی که مسئول تدارکاتمان بود. او آدم سن و سال داری بود که وظیفه پشتیبانی را بعهده داشت. قبل ازعملیات،گاهی وقتها بچههای رزمنده(که در سنین 17و18سال بودند)از او کمپوتی میخواستند.چون تدارکات کم بود،از دادن آن به آنها خوددادری میورزید و میگفت: فقط شب عملیات!!
🌗شب عملیات آمد و یکی یکی به افراد یک قوطی کمپوت داد. اما چون میدانستیم جنگ سختی در پیش داریم،باید هرچه میتوانستیم مهمات با خود میبردیم. به جای کمپوت، دو سه تا نارنجک برداشتیم و کمپوتها را توی چادرها گذاشتیم و رفتیم. "باباغلامی" حالا میدید چادرها خالی از بچههاست و گوشه کنار چادرها قوطی کمپوت افتاده.شروع کرد به گریه کردن.خودش را میزد.مثل پدرهای پسر از دست داده،زار میزد.زبان گرفته بود:
▫️مهدی جان، حمیدم، دورت بگردم بابا. کجایی اسماعیلم. برایت کمپوت آوردم. بمیرم من که شما را اذیت کردم. رضا جان. آقا هادی. بابا بیایید! محمدم، کمپوت نمیخواهی؟! خدایا کجان بچههایم. خدایا گلهایم همه پر پر شدند
هنگامه ای بر پا بود که دلها را ریش میکرد💦
-(راوی:علی حاجیزاده،نیروی گردان مالک-تیپ27)
@Defa_Moqaddas
🌈صبح و باران و غزل در دست دوست
☀️صبح زیبایِ شقایقها بخیر
😊خنده لبهای تو، یک جرعه عشق
🌷ای گلم! این صبح عاشق ها بخیر
🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران - نیمه شعبان سال 1374.mp3
16.09M
📢 صوت | #مولودی_خوانی حاج صادق آهنگران
🌈 به مناسبت جشن نیمه شعبان
🌴 سال ۱۳۷۴ - اهواز
🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 #مولودی_خوانی حاج صادق آهنگران
🌈 به مناسبت جشن میلاد امام زمان علیه السلام
این جهان اشراه گاه عاشقی ست
معرفت موقوف فیض و لایقی ست
صد هزار آهوست یک صیاد نیست
هر که عاشق می شود فرهاد نیست
جام را از می لبالب کرده ام
مستیم را وقف مذهب کرده ام
زیر تیغ عشق مرغ بسملم
شور و حال دیگری دارد دلم
نور احمد از فلک جاری شدست
سایه ی صاحب زمان ساری شدست
با ولی در بیعت عهدی منم
عاشقم دیوانه ی مهدی منم
در پی عطر محمد بوی نجم
مست و رقصان می روم آن سوی وضع
روح من مفقود در خلقت شدست
وقت آغاز نماز شب شدست
تا بیابم از مهماتی خبر
پای قرآن می نشینم تا سحر
نیمه شب شور خراباتی خوش است
تا سحر حال مناجاتی خوش است
راهی عرشم قدم برداشتم
بعد بسم الله قلم برداشتم
ریزه خوار سفره ی دین نیستم
مثل یک آیینه خود بین نیستم
باده ی کوثر دمادم می زنم
امشب از شرع نبی دم می زنم
خرمنی را خوشه چینی می کنم
قدر فهمم بحث دینی می کنم
بینه فتوای نقلی می دهد
عشق دارد حکم عقلی می دهد
با عرض جوهر مقابل می کنم
وصفی از انسان کامل می کنم
درک مذهب از دیانت بهتر است
اقتدا بر مقتدا اولاتر است
فیلسوفان مست خودبینی شدند
منطقیون غرق بی دینی شدند
صوفیان از صوف صافی ساختند
—---را مرغ قافی ساختند
زاهدان مهجور معبودند و بس
عارفان واصل به مقصودند و بس
اصل توفیق است مقبولیت است
عارف کامل فقیه امت است
با خدا معصوم و پیغمبر شبیه
رهبر کامل ولی است و فقیه
هر زمان یک اسوه لایق می شود
آینه دار حقایق می شود
بر حکومت از همه اولاتر است
مسند او منبر پیغمبر است
در طریقت در شریعت میر ماست
از ازل انسان کامل پیر ماست
صاحب امر و زعامت کیست اوست
لایق حکم و خلافت کیست اوست
یک به یک کف ها قرین دف شدند
انبیا و اولیا در صف شدند
بر حکومت صالحان اولاترند
خلق کهتر این ائمه مهترند
گشته خاتم تا ابد وقف بنان
خاک بی حجت نباشد یک زمان
معنی حق دیده در ذاتش نبی
بعد پیغمبر علی گردد ولی
روضه ی احمد شود دارالسلام
بعد حیدر آل او گردد امام
پیر از خلوت به جلوت می شود
تا زمان و عصر غیبت می شود
با خدا در خاک خلوت کرده است
مهدی از آیینه غیبت کرده است
شیعه چون باید کند بعد از امام
این بود در بحث دین جان کلام
با ائمه می شود مثل و شبیه
عین پیغمبر ولی گردد فقیه
مثل احکام الهی در نزیه
ختم می گردد ولایت در فقیه
جلوه دارد در سوی و ماسوی
صاحب امر است چونان مصطفی
قدرتش ساری ست در ارض و زمن
حکم او جاری ست چونان ذوالمنن
چون ائمه او فقیه است و ولی
نفی و رد اوست چون شرک جلی
دین خود را بر سر اغراز کرد
هر که از احکام او اعراز کرد
قائم القسط است میزان حق است
شک نباشد این ولایت مطلق است
امر او نافذ صریح و مطلق است
آینه دار امام بر حق است
در ولایت او ولایت می کند
عصر غیبت او زعامت می کند
دست مرجع او رسائل داده است
اذن توضیح المسائل داده است
مست دین را در پیاله خمر اوست
عزل و نصب هر کسی با امر اوست
اهل دولت را وزارت می دهد
مرجعیت را اجازت می دهد
وای بر نائی که خوش هوهو نزد
بر مقامش مسندی پهلو نزد
دل دچار شورش دریایی است
جزر و مد جذبه ی لیلایی است
روی موج عشق دل پارو گرفت
کشتی نوح عاقبت پهلو گرفت
خون ثارالله فدک آرا شدست
سرو جنت نخل سامرا شدست
دوره پایان بخت النصرهاست
ناخدا صاحب زمان عصرهاست
عرشیان آهنگ هل هل کرده اند
نقل می را شیره ی هل کرده اند
جرعه جرعه ساقیان مل آورند
دسته دسته حوریان گل آورند
چنگیان زخمه ربابی کرده اند
شاهدان گیسو شرابی کرده اند
سرمه بر چشم فرزدق می کشند
کعبه را امشب به زنبق می کشند
آسمان مشغول خودآرایی است
آینه مهریه ی لیلایی است
جمله سرمستند در دیوانگی
باده بازان شراب خانگی
برج دین را چارده مه آمدست
از تتق بی پرده الله آمدست
دف زنان در عرش هو هو می زنند
چارده خورشید سوسو می زنند
شاهدان مشغول بشکن بشکنند
پرده ی لاهوت اینک برکنند
این هلال نیمه ی شعبانیست
ماه مذهب یوسف کنعانیست
آسمان از بوی گل دیوانه شد
شهر سامرا بل گل خانه شد
باده از جام ازل نوشیده است
پیر ما امشب غزل نوشیده است
این بهار عطر فصل نرگس است
شاخه ای گل روی دست نرجس است
سرخی این گل ز خون مرتضی ست
سیزده گل آینه دار وی است
سرخی این گل ز خون مرتضی ست
بهترین گلبرگ باغ مصطفاست
هشت عشق لبریز از نی است
سیزده گل آینه دار وی است
آسمان بانگ یصلی کرده است
ساقی از ساغر تجلی کرده است
قلب من چون برگ قرآن می شود
ناگهان شاهد نمایان می شود
حسن خود را آفتابی کرده است
مثل گل گیسو شرابی کرده است
تاک سبز عسکری زیبا شدست
آخرین گل در امامت وا شدست
قلب گل با عشق افزون گشته است
نام نرجس زیب خاتون گشته است
او عمل بر طبق قرآن کرده است
غنچه را از خار پنهان کرده است
دشمن آل علی شد دیو و دد
روی مهدی را نبیند چشم بد
او نبی نور است فرزند بتول
او نبی کنیه ست هم نام رسول
حرز او تعویذ هر چشم بد است
خضر و ذوالقرتین آل احمد است
ذوالفقار حیدری بر ابرویش
نقش جاء الحق به روی بازویش
حضرت گل حکمران دل شود
حق چو می آید زهق باطل شود
ارتباط خلق با حجت گسست
سال هجری سیصد و بیست و نه است
می رود در پرده غیبت می کند
عصر را بی مهدویت می کند
غیبت صغری به اجلال است و بس
مدت آن شصت و نه سال است و بس
از برای صحبت اصحاب خاص
واسط مهدی بود نواب خاص
رابط مهدی به غیبت می شوند
چار تن لایق به صحبت می شوند
پرده دار پور پیغمبر شدند
بوعمر عمری ابوجعفر شدند
آنکه در ستر اسوه ی سرسختی ست
بوالحسن بوالقاسم نوبختی ست
هجرت و هجران طنین انداز گشت
غیبت کبرای او آغاز گشت
رخ به غیبت از خلایق تافته ست
تا زمان ما ادامه یافته ست
شد فراوان نافه آهو نافر است
معجزات عصر غیبت وافر است
بر خلائق نقل قول مهزیار
معجز مهدی نموده آشکار
مهدی آید حرف جبریل است این
مژده ی تورات و انجیل است این
حکم قرآن می دهد بر مومنین
و نرید ان نمن الوارثین
تیغ مهدی حجت پیغمبریست
وصف مهدی در بیان هنگریست
نور مهدی می رسد از ماورا
نام منصور است در قرآن ورا
مانده عیسی باز از سیر عروج
می کند در شام سفیانی خروج
فتنه ای در ارض اقدس می شود
کشته در بیت المقدس می شود
یک نفر چون گل خرامد در چمن
اهل دیلم نام او سیدحسن
بر درخت دین شکوفه سرزده ست
در پی مولا به کوفه سرزده ست
بیعت صاحب ولایت می کند
امر مهدی را اطاعت می کند
مکه در اعجاب آنی می رسد
یک ندای آسمانی می رسد
جلوه در غایات بی عیبی کند
وصف مهدی هاتف غیبی کند
اتفاق نزل عیسی از فلک
شورشی افکنده در جان ملک
این نشور و شورش خیرالوراست
بعثت احمد غدیر مرتضاست
عیسی الله به جریان ناظر است
در کنار کعبه مهدی حاضر است
ماه از مکه تجلی می کند
اقتدا عیسی به مهدی می کند
پرچم سبز محمد دارد او
خرقه و شمشیر احمد دارد او
آخرین قاضی نسل حیدر است
بر سرش عمامه پیغمبر است
جمع خواهد گشت بر طبق خبر
گرد مهدی سیصد و سیزده نفر
رویشان گلشن صداشان روشن است
جنس دلهاشان تمامی آهن است
جملگی اصحاب مذهب می شوند
شیر روز و عابد شب می شوند
ابتدای جشن گل نوروزی است
انتهای هجمه شان پیروزی است
عصر حجت دوره پیغمبر است
مسجد کوفه هزار و یک در است
شوکت شیعه اعاده می شود
انتظار افضل عباده می شود
روی آتش رقص اَدرِ عود ماست
حضرت گل مهدی موعود ماست
نغمه عقل و هوش غارت می کند
حضرت بلبل تلاوت می کند
خار و خس ابراز هیبت کرده است
حضرت گل میل غیبت کرده است
می نشیند صبحدم وقت اذان
حضرت باران به تخت آسمان
گوش کن توفیق امشب حبس شد
تا سحر سی جزء قرآن ختم شد
راویان عشق حادث می شوند
یا فقیه و یا محدث می شوند
من محدث بهر خطِ دلبرم
من فقیه قامت مهپیکرم
یک قناری حفظ قرآن کرده است
پشت دف آیینه پنهان کرده است
من حدیث خود روایت می کنم
از لب مهدی حکایت می کنم
خانقاه و دیر و معبد مهدی است
قائم آل محمد مهدی است
🆔 @Defa_Moqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصاویر جبهه
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 ماجرای عکس ماندگار شهید احمد کاظمی در منطقه #فاو
🔹عملیات والفجر ۸ در بهمن ۶۴ انجام شد.۲ سال بعد بنا بر این شد در منطقه فاو یک عملیات دیگری انجام بشود تا ضمن تقویت خطوط دفاعی به سمت بصره نیز پیشرویهایی صورت گیرد.شناساییهای قبل از عملیات انجام شد. یگانهایی که میبایست در آن منطقه عملیات انجام میدادند نیز مشخص شد. بعد از ورود نیروها در منطقه، شب عملیات به دلیل عدم آمادگی صد درصدی نیروها و تردیدی که در رسیدن به پیروزی بود و احتمال حساس شدن دشمن به منطقه، عملیات فوق انجام نشد. بنا بود لشکر امام حسین (ع) و لشکر نجف اشرف با یکدیگر در آن منطقه عمل کنند. این عکس مربوط به عصر روزی است که عملیات لغو شد که شهیدکاظمی را در جمع رزمندگان در جوار سنگر فرماندهی واقع در منطقه فاو نشان میدهد.
📷 در عکس، شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر هشت نجف اشرف، سیدعلی بنی لوحی، مسئولیت ستاد لشکر چهارده امام حسین(ع) - مصطفی ربیعی مسئول مخابرات کل سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در دوران #دفاع_مقدس - شهید محمد سلیمانی مسئول تبلیغات لشکر امام حسین(ع) که بعد از جنگ به واسطه عارضه شیمیایی شهید شد.
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 مهندس سید مهدی موسوی از جمله مسئولین گمنام، سخت کوش و بی ادعای سپاه پاسداران
🔹 متولد شیراز (سال ۱۳۲۸) – دارای سابقه تدریس در دانشگاه شیراز و معاون پژوهشی دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی
▫️با پیروزی نهضت اسلامی در سال ۱۳۵۷ مدیریت و تخصص خود را وقف انقلاب کرد. او از اولین مسئولین مخابرات سپاه پاسداران بود. در دوران جنگ، سیستم ها و تجهیزات مخابراتی سپاه را ارتقاء داد که از جمله آنها وارد کردن و به کارگیری سیستم های "رادیو ماکس" (سیستم انتقال تلفن راه دور- FX) بود که در نوع خود بی نظیر بود و در طول جنگ استفاده های فراوانی از آن صورت گرفت. مهندس موسوی افراد فنی و تحصیل کرده ای را در خدمت به سپاه و جنگ به کارگیری کرد، از جمله: مهندس علی حسین تاش، وفا غفاریان، دکتر سریانی ... و منوچهر منطقی بود که هر کدام از آنها بعدها از مدیران ارشد شدند و خدمات ارزشمندی به کشور و نظام ارائه کردند. نمونه آن دکتر منوچهر منطقی است که از همکاران اولیه شهید حسن تهرانی مقدم در طراحی و ساخت موشک بود و هم اکنون نیز رئیس "مرکز ملی فضایی ایران" است .
🔸 سید مهدی موسوی همچنین از بنیانگذاران دانشگاه امام حسین (ع) است. او توانست در سال ۱۳۶۵ مرکز آموزش عالی سپاه را با هدف تربیت نیروی انسانی متخصص و انجام پژوهشهای علمی مورد نیاز سپاه راه اندازی کند.
🆔 @Defa_Moqaddas
🔹 حسن ظهراب نیز از دیگر مسئولین مخابرات قرارگاه مرکزی خاتم در دوران جنگ تحمیلی بشمار می رود. در مورد سایر مسئولین مخابرات سپاه در جنگ می توان به: عباس دلیر، مهدی شیرانی نژاد،عباس رئیسی ... اشاره نمود.
📷 در تصویر فوق، حسن ظهراب، در جلسه فرماندهان در قرارگاه جنوب (خوزستان) دیده می شود. این عکس مربوط به جلسه فرماندهان قبل از عملیات فتح المبین است که در آن شهید حسن باقری، شهید مجید بقایی، نصرالله فتحیان، مسئول بهداری قرارگاه خاتم و ... حضور دارند.
🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🔹 حسن ظهراب نیز از دیگر مسئولین مخابرات قرارگاه مرکزی خاتم در دوران جنگ تحمیلی بشمار می رود. در مورد
📷 حسن ظهراب در کنار فرماندهان قرارگاه مرکزی سپاه، عزیز جعفری و احمد غلامپور – راوی جنگ نیز در عکس دیده میشود
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @Defa_Moqaddas
برادر ظهراب- رحیم صفوی-محسن زضایی.mp3
327.8K
📢 صوت| حسن ظهراب در قرارگاه کنار محسن رضایی (فرمانده سپاه) است و رحیم صفوی را پیج می کند تا او با آقا محسن صحبت کند
⏳ دوران #جنگ_تحمیلی
💠 #انتشار_برای_اولین_بار
🆔 @Defa_Moqaddas
شهید آوینی- جوهر حقیقی کمال انسان.mp3
926.6K
📢 صوت | شهید مرتضی آوینی:
🌿 جوهر حقیقی كمال انسان در مقابله با دشواريها ظاهر ميگردد و اگر جز این بود، خداوند هرگز مؤمنین را به ابتلائاتی اینچنین دچار نميكرد. جنگ عرصهی ظهور و پرورش كمالات الهی انسان است. كمال در آزادی است و آزادی، در نفی تعلقات و رهایی از عادات. خانه، خانهی تعلقات است و شهر، مهبط عادات، و اگر نبود دشواريها و ابتلائاتی كه خداوند انسان را بدان ميآزماید، جوهر حقیقی وجود انسان همواره پنهان ميماند. آیا هیچ چیز خواهد توانست ما را از راهی كه فطرت الهی راهبر آن است باز دارد؟ رودخانه راه خویش را به سوی دریا خوب ميشناسد.
📚کتاب گنجینه ی آسمانی/ص298 - نوشته: شهید آوینی
🆔 @Defa_Moqaddas
شهید آوینی-چه روزگار شگفتی.mp3
619.5K
📢 صوت | شهید مرتضی آوینی:
⚪️ چه روزگار شگفتی! تاریخ آینده کره ارض بارور حوادثی بس شگفت است...
🆔 @Defa_Moqaddas
🌿دوم ارديبهشت - سالروز تولد قيصر امين پور، كه نامش با شعر جنگ گره خورده است.
🌱 قیصر امینپور، متأسفانه عمر بلندی نداشت، اما این توفیق برای او حاصل شد تا در پنجمین دهه از عمر خود به مرزی از پختگی برسد که تجلی آن در مواجهه شعر او با موضوع جنگ نمایان میشود. او ابتدا قلم را زمین گذاشت و جنگید، سپس راوی زخمها و دلتنگیهای جنگ شد، در دهه هفتاد سرخورده و مهجور از جامعهای است که تن به فراموشی میدهد اما در دهه هشتاد، قیصر آخرین خانههای خود را برای این پازل سرود و بنایی کامل و شریف از شعر جنگ به یادگار گذاشت. او البته تا انتها، پای رسمِ کمیاب حضور در جنگ و دفاع ایستاد و راوی زخمهایی از جنگ بود که تمامی ندارند:
کودک
با گربههایش در حیاط خانه بازی میکند
مادر، کنارِ چرخِ خیاطی
عطرِ بخارِ چای تازه
در خانه میپیچد
صدای در!
_ « شاید پدر!»
قیصر در سالهای آخر عمرش، دفتر شعرِ "دستورِ زبانِ عشق" را منتشر کرد. صلح؛ آن کلیدواژه اساسی بود که شعر قیصر در موضوع جنگ، بدونِ آن کامل نبود. صلح، میوه آخرین دفتر شعر اوست. به هنگام جنگ، در صحنه نبرد، قلم زمین گذاشت و جنگید، پس از آن راوی جنگ بود و در پایان، اگرچه دلبسته مسیری بود که طی کرده، اما فراموش نکرد که صلح، بلندبالاترینِ واژههایی است که شعر او بدون آن چیزی کم داشت. دو شعر کوتاه با نام طرحی برای صلح از سرودههای آخر اوست:
شهیدی که بر خاک میخفت
چنین در دلش گفت:
«اگر فتح این است،
که دشمن شکست،
چرا همچنان دشمنی هست؟»
بخشى از يادداشت: "شعرى براى جنگ، طرحى براى صلح"
مرورى بر مواجهه شعر قيصر امين پور و مساله جنگ
🆔 @Defa_Moqaddas