eitaa logo
دفاع مقدس
394 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپی از زندگی شهید حسن تهرانی مقدم، بنیانگذار صنعت موشکی در ایران 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴🌴🌴 خوشا آنان ڪه در ميدان و محراب 🌷🌹🌷 نماز عاشقی خواندند و رفتند ... 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 !!😊 🌿 هر روز نوبت یکی بود که توی چادر شهردار باشد. شهردار چادر می‌بایست هر روز صبح قبل از اذان بلند می‌شد، لباس گرم می‌پوشید و می‌رفت برای وضو گرفتن بچه‌ها آب گرم می‌کرد بعد از نماز هم صبحانه بچه‌ها را از تدارکات می‌گرفت و می‌آورد. 🌸 یک بار که نوبت من بود که شهردار باشم، تصمیم گرفتم یک حال اساسی به بچه‌های چادر بدهم و برای صبحانه‌شان اشکنه درست کنم. بعد از نماز صبح که بچه‌ها دوباره رفتند زیر پتوهاشان تا بخوابند، سری به تدارکات زدم و سیب زمینی گرفتم و برگشتم به چادر. همین که رسیدم توی چادر یادم افتاد پیاز هم می‌خواستم. ☘ دوباره رفتم تدارکات و برگشتم. این دفعه یادم آمد که روغن هم می‌خواستم. دیگر بی‌خیال روغن شدم و سیب زمینی و پیازها را همین جوری ریختم توی قابلمه ‌و گذاشتم روی چراغ تا آب پز شود. کمی آب به قابلمه اضافه کردم به جای روغن. 🌾 سیب زمینی و پیازها یخ زده بود و وقتی داشت باز می‌شد، بوی گندش تمام چادر را برداشته بود. بچه‌ها سرشان را می‌کردند زیر پتو تا بوی تعفن به مشامشان نرسد؛ اما صبرشان که تمام شد، فریاد زدند سرم که: زارع! کی گفته تو برای خودت آشپز بشی؟ ما که اشکنه نمی‌خوایم. پاشو برو تدارکات همون کره و مربای خودمون رو بگیر و بیار! 🌼 به جای تشکر داشتند توی سرم می‌زدند. چراغ و قابلمه رویش را برداشتم و رفتم دم در چادر جایی که بچه‌ها پوتین‌هاشان را درمی‌آوردند نشستم. کمی که گذشت دیدم حال خودم هم به هم می‌خورد. بچه‌ها دوباره گفتند: پاشو، وقت رو تلف نکن برو کره و مربا رو بگیر. ☘ ناچار بلند شدم و دوباره راه افتادم به سمت تدارکات. دویست متر بیشتر نرفتم که دیدم تحمل سرما را ندارم. انگار از سر پنجه‌های پام داشت خون بیرون می‌زد. اشک توی چشم‌هایم جمع شده بود و برگشتم. بچه‌های توی چادر که حال زار من را دیدند، دلشان به رحم آمد و به خوردن همان اشکنه رضایت دادند. 🌻 یکی از بچه‌ها بلند شد و یک پلاستیک توت خشک را که همراهش بود خالی کرد توی قابلمه اشکنه. یکی دیگر هم کیسه آرد را آورد و بهش اضافه کرد. نفر سومی هم آمد و شیشه مربای هویج توی ساکش را برداشت و آورد. مرباها را هم ریختیم توی قابلمه. خلاصه هر کسی هر چی داشت به قابلمه اشکنه اضافه کرد. 🌴 من هم ظرف آب گوشه چادر را برداشتم و قابلمه را تا لب لب پر کردم و فیتیله چراغ را دادم بالا بعد از چند دقیقه کف از توی قابلمه می‌زد بیرون. با خنده به خودمان می‌گفتیم: آهان! وقتی اشکنه کف می‌کنه یعنی اینکه درست و حسابی جا افتاده و آماده خوردن شده! 🌸 لگن گوشه چادر را که بچه‌ها تویس لباس می‌شستند آوردیم و گذاشتیم وسط چادر. کارتن نان خشک را خالی کردیم توی لگن و بعد هم سر قابلمه اشکنه را کج کردیم روی نان خشک‌ها و شروع کردیم به خوردن. هر کس به نیتی می‌خورد. یکی می‌گفت: من به نیت مرباش می‌خورم! آن یکی می‌گفت: من هم به نیت سیب زمینیش! یکی دیگر هم گوشه چادر فریاد می‌زد و چیز دیگری می‌گفت. ☀️ آن روز صبح به اندازه‌ای که گشنگی اذیت‌مان نکند غذا خوردیم؛ اما ظهر که رفتم ناهار را بگیرم علاوه بر عدس پلو، دوازده تا تن ماهی هم روی رابطه و رفاقت با بچه‌های تدارکات گرفتم و آوردم توی چادر. می‌خواستم یک جوری جبران صبحانه‌ای را که به بچه‌ها داده بودم را کرده باشم. با این حال تا مدت‌ها بچه‌های اردوگاه تا مرا می‌دیدند، دستور پخت اشکنه را ازم می‌پرسیدند. ─ (راوى: رزمنده غلامرضا زارع زردینی – به نقل از📚 كتاب "گفتنش با تو") 🆔 @Defa_Moqaddas
🌾 نانوایی صحرایی 🔺جبهه‌های غرب - دامنۀ ارتفاعات 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 ! 😊 🔹بار اولم بود که مجروح می‌ شدم و زیاد بی‌ تابی می‌ کردم؛ یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت: چیه، چه خبره؟ تو که چیزیت نشده بابا! تو الان باید به بچه ‌های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می‌کنی؟! تو فقط یک پایت قطع شده! ببین بغل دستیت سر نداره، هیچی هم نمی‌ گه. برای سلامتیش صلوات. 🔸این را که گفت؛ بی‌ اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود! بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌ کشیدن هم نمی ‌داد کلی خندیدم و با خودم گفتم: عجب عتیقه‌ هایی هستند این امدادگرا. ─ (راوى: امدادگر شهید مجید رضایی) 🆔 @Defa_Moqaddas
صبح است بیا تا من و تو ما بشویم در سفره صبحانه دل جا بشویم من چای غزل نوش و تو قند در پهلو هی شعر بنوشیم ومعما بشویم .... 🆔 @Defa_Moqaddas
😊 #شوخ_طبعی - ⏳ #دوران_جنگ 📚 کتاب: "رفاقت به سبک تانک" - نویسنده: داوود امیریان ✅ #کتاب_دفاع_مقدس #طنز_جبهه 🆔 @Defa_Moqaddas
کتاب_رفاقت_به_سبک_تانک_داوود_امیریان.pdf
788.1K
😊 #شوخ_طبعی - ⏳ #دوران_جنگ 📚 نسخه PDF| کتاب: "رفاقت به سبک تانک" - نویسنده: داوود امیریان ✅ #کتاب_دفاع_مقدس #طنز_جبهه 🆔 @Defa_Moqaddas
🔹چه زخم‌ها برداشتند 🔸 تا زخمی بر جانمان ننشیند 🆔 @Defa_Moqaddas
25.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳دوران #دفاع_مقدس 🎬 کلیپ | نوحه‌ها و اشعار حماسی حاج #صادق_آهنگران در جبهه‌ها 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅به کانال "دفاع ‌مقدس" بپیوندید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 تیرماه ۱۳۶۶ - بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش بعث عراق 📽 نماهنگی به مناسبت حمله شیمیایی به سردست 🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۱۷ تیر ۱۳۹۷ [ ۲۴ شوال ۱۴۳۹ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۸۲۰ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۱۴۲ اُمین روز اسارت بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۱۰۲🔻روز تا نابودی کامل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸شهادت شهید علی اصغر کاردل، آیت الله «محمدمهدی ربانی املشی» عضو فقهای شورای نگهبان (۱۳۶۴ ه.ش) 🔹شهادت شهید مصطفی نوایی، علی عاصمی‌فر، سید جمال قریشی، مجتبی فلاحی، جواد رهبر دهقان، صادق عطایی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔸شهادت شهید رجب فلاح (۱۳۶۶ ه.ش) 🔹شهادت شهید قنبرعلی صباغی (۱۳۷۰ ه.ش) 🔸شهادت شهید حسن نوری عزیزی (۱۳۸۳ ه.ش) 🆔 @Defa_Moqaddas