💠 خاطره‌ای از آزاده سرفراز، سعید طاحونه، رزمنده گردان مالک اشتر-لشکر27محمد رسول‌الله(ص):
🌴... محرم سال ٦٣ در پادگان دوكوهه بودیم! صبح‌ها قبل از طلوع آفتاب، گردان‌ها یک به یک از مقابل ساختمان خود عازم صبحگاه می‌شدند.
🌸 هر کدام از آنها نوحه‌‌ای مخصوص به خود داشتند که به صورت سرود و همراه سينه زنى می‌خواندند و به سمت میدان حرکت می‌کردند: گردان مالك اشتر، عمار، حمزه، انصار، ابوذر، مقداد، حبيب، و ديگر گردان‌ها...
🌿 از هر گوشه پادگان صداى نوحه مي‌آمد و عطر دلنشینی در آن هوای تاریک روشن صبح فضا را آکنده می‌کرد.
🌼 صبحگاه هم با دعاى صباح و صداى ملکوتی شهيد گلستانى آغاز می‌گشت.
🍁غروب‌ها هم به همين ترتیب گردان‌ها به صورت دسته سينه زنى از جلوى ساختمان‌ها راه مي‌افتادند به سمت حسينيه شهيد همت. در آنجا هم حال و هوايى بود، اسپند دود مي‌كردند، گلاب مي‌پاشيدند ودسته‌جات يكى يكى وارد حسينيه مي‌شدند.
🍃 بعداز نماز مغرب وعشاء مراسم اصلى شروع مي‌شد. ابتدا حاج آقا پروازى سخنرنى می‌کرد؛ سپس مراسم نوحه خونى و سينه زنى با مداحى زيباى برادر على گلى ، آقا مير و...
🌗 در چهار شب پايانى دهه اول عاشورا، شام لشکر به صورت يكجا در حسينيه و بعد از مراسم عزاداریتوزیع مي‌شد كه هرشب يك گردان مسئوليت پذيرايى را به عهده می‌گرفت.
🌷 محرم آن سال، بهترين و خاطره‌انگیزترین لحظات عمر من بود. از آن جمع باصفا، بودند عزيزان رزمنده‌ای که در عمليات بدر وعمليات‌هاى بعد از آن به ديدار اربابشان آقا اباعبدالله(ع) شتافتند.
🆔 @Defa_Moqaddas ✔️JOIN
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوران #دفاع_مقدس
🎥 فیلم | صبحگاه دوکوهه - #سال_1363
🌷 شهید محسن گلستانی در حال خواندن دعا: "اللهُمّ اجعَل صَباحَنا صَباحَ الاَبرار..."
🌈گویا زمین و آسمان با او همنوا شده‌اند
🆔 @defa_moqaddas
دفاع مقدس
💠 گردان مالک اشتر – لشکر27محمد رسول‌الله(ص) 🌴 اردوگاه کرخه قبل از عملیات والفجر ۸ – اسفند 1364 🆔 @
💠 جانباز پنجاه درصد، تقی کاشی‌پزها، پدر شهید اسماعیل کاشی‌پزها که بعد از شهادت فرزندش جای او را در جبهه پر کرد
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 وقتی شهیدکاظمی استعداد کاوه را کشف کرد!
🔹اوائل تشکیل تیپ55 ویژه شهدا یک شب جمعی از رزمندگان کردستان دور یکدیگر نشسته بودیم و هر کس از خاطرات و عملکردش در کردستان و موفقیت ها و دشواری های کار می گفت.
▪️... تا آنکه نوبت رسید به شهید ناصر کاظمی(سردار گمنام و دلاور خطه غرب و فرمانده سپاه کردستان) ... و ما منتظر بودیم حکایت دلاوری های ایشان را از زبان خودش بشنویم.
▫️ناصر این باور را داشت و همیشه می گفت: هر کس دو سال در سپاه خدمت کند و شهید نشود یک ناخالصی و مشکلی دارد و بعد آهی از ته دل کشید و گفت: خدایا دوسال ما هم داره تمام میشه و به شهادت نرسیدم، اما ناراحت نیستم، چرا که من کاری برای جمهوری اسلامی و مردم کشور کردم که مثمر ثمر واقع می‌شود.
🔸در این لحظه همه منتظر بودیم که او چه می‌خواهد بگوید، که چنین ادامه داد: "محمود کاوه" را من برای کردستان کشف کردم و مطمئنم او غائله کردستان را تمام می‌کند و غرب کشور را با طرح ها و ذکاوت و شهامت بالایش به سلامت به منزل امن خواهد رساند.
🔹شهیدکاظمی با آن همه رشادتها و موفقیت‌هایی که در جبهه ها داشت، تا آن زمان هیچ اشاره ای به آنها نکرده بود اما کشف شهید کاوه را یک افتخار و ثواب الهی برای خود بر می‌شمرد.
▫️این سخن از زبان فردی با آن خصائل و ویژگی‌های بی‌نظیر و برجسته، یقیناً از روی حکمت و ژرف‌اندیشی یود.
—(راوی: جواد نظام پور، همرزم شهید کاوه)
🆔 @Defa_Moqaddas