eitaa logo
دفاع مقدس
382 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 ، 4 اسفند 1362 ؛ پیروزی های گسترده موجی از وحشت و نگرانی در آمریکا و اروپا ایجاد کرد / عملیات ویژه خیبر از چند محوره استان آغاز شد 🆔 @Defa_Moqaddas
🔹عملیات 📸 غروب دوم اسفند۱۳۶۲ هورالعظیم-آبراه منتهی به جزایر مجنون رزمندگان قرارگاه فرعی بدر،سوار بر قایق های موسوم به عاشورا در حال عزیمت به سمت جزایر 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 عصر روز چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۶۲ دشت محوطۀ قرارگاه فرعی فتح ساعاتی پیش از «عملیات خیبر» 🌷 برای ادای عصر، آمادۀ گرفتن شده است @Defa_Moqaddas
🌴 روز سوم بود که برای کاری به عقب آمده بود. از فرصت استفاده کردیم و نماز ظهر را به امامت او اقامه کردیم. در بین دو نماز، یک روحانی وارد صف نماز شد. با دیدن او، از ایشان خواست که جلو بایستد. آن برادر روحانی ابتدا قبول نمی کرد، اما با اصرار ، رفت و جلو ایستاد. پس از اقامۀ نماز عصر، ایشان گفت: «حالا که کمی وقت داریم، چند تا مسئله براتون بگم.» او شروع کرد به گفتن مسئله، در حال صحبت کردن بود که ناگهان صدایی آمد. همۀ چشم ها به سمت صدا برگشت. از شدت بی خوابی و خستگی بی هوش شده و نقش بر زمین شده بود. برادران سریع او را به بهداری منتقل کردند. دکتر پس از معاینۀ گفت: «بی خوابی، خستگی، غذا نخوردن و ضعیف شدن باعث شده که فشارش بیافته، حتماً باید استراحت کنه.» و یک سِرُم به او وصل کردند. همین که حالش کمی بهتر شد، از جایش بلند شد و از اینکه دید توی بهداری است، تعجب کرد. می خواست بلند شود، رفتیم تا مانعش شویم، اما فایده ای نداشت. من گفتم: « ، یه نگاه به قیافۀ خودت انداختی؟ یه کم استراحت کن، بعد برو. بدن شما نیاز به استراحت داره.» گفت: «نه، نمیشه، حتماً باید برم.» بعد هم سِرُم را از دستش بیرون کشید و رفت. —(📚 کتاب: خدا مخلص بود -صفحه ۷۹ به روایت برادر «نیکچه فراهانی») 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 جبهه جنوب، زمستان ۱۳۶۲ ، جلسۀ توجیهی در اتاق فرماندهی 📷 سمت راست تصویر: شهید همت ▫️سمت چپ: محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سنگر فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا(ص) 🔹 اعلام رمز عملیات خیبر توسط #هاشمی_رفسنجانی به فرماندهان سپاه #محسن_رضایی و فرمانده نیروی زمینی ارتش سرهنگ #صیاد_شیرازی 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 منطقه عملیاتی خیبر - جزایر مجنون– اسفند 62 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 در جبهه،بویژه هنگام عملیات‌ها،نوای دلنشین گرمابخش دل های رزمنده‌ها بود 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 بریده‌ای خاطرات حاج 🔹زمان جنگ استقبال از برنامه‌ های من و امثال من خیلی زیاد بود. به نظرم تأثیر کارهای ما حتی خیلی بیشتر از سخنرانی بود. یکی از دلایل این استقبال را باید فرهنگ عاشورایی و اهل بیتی رایج در جبهه دانست و این مسئله در اکثر نوحه‌هایی که خوانده شده مشهود است و همواره نام امام حسین صلوات الله علیه و کربلا یک رکن اصلی سرنوحه‌ها است. 🔸علاقه رزمنده‌ها به اجرای این برنامه ‌‌ها خیلی زیاد بود، به طوری که تا چند وقت بعد از از اجرای هر نوحه، سربند های آن، ورد زبان بچه‌ها می‌شد و یا آنها را پشت پیراهنشان می نوشتند، مانند: «تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» - گاهی هم بچه های تبلیغات، برخی سربندها را به صورت پلاکارد در می‌آوردند و سرتاسر جبهه نصب می‌ کردند، مانند سربند: «رزمندگان تا کربلا راهی نمانده» نوحه‌هایی همچون «ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش»، «با نوای کاروان»، «این لشکر حق عازم کربُبلاست امشب»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک حسین دیگر» و صدها نوحه دیگر، 🔺 همه و همه اینها از فرهنگ عاشورایی سرچشمه می‌ گرفت و از آنجا که تمامی رزمندگان عاشق امام حسین صلوات الله علیه و کربلا و پیرو آن امام بزرگوار و دست پرورده مکتب عاشورایی بودند، این اشعار با پوست و گوشت‌شان عجین می‌شد؛ لذا استقبال از نوحه‌ها به حدی بود که خیلی وقت‌ها بر اثر ازدحام جمعیت، تریبون یا بلندگو سرنگون می‌شد و حتی گاهی چاره‌ای جز تعطیل کردن مراسم نداشتیم. 🔹یک بار قبل از عملیات والفجر مقدماتی در منطقه «زلیجان» چنین اتفاقی افتاد و بر اثر ازدحام جمعیت مراسم به هم خورد و مجبور شدیم آن جا را ترک کنیم. وقتی می‌خواستیم سوار ماشین شویم دو تا از بچه‌های خرم آباد آمدند و جلوی ماشین خوابیدند و گفتند: «ما از چند گردان اون طرف‌تر اومدیم تا توسلی پیدا کنیم و سینه‌زنی کنیم، تا برنامه اجرا نشه، ما از اینجا بلند نمی‌شیم!» 🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران - ای لشکر حسینی-تا کربلا رسیدن یک یاحسین دیگر.wma
494.7K
💠در جبهه،بویژه هنگام عملیات‌ها،نوای دلنشین #صادق_آهنگران گرمابخش دل های رزمنده‌ها بود 📢 ای لشکر حسینی، تا کربلا رسیدن، یک یاحسین دیگر 🌴 ای یاوران قرآن ای یاوران قرآن از نو پیام خون داد،پور شجاع حیدر 🆔 @Defa_Moqaddas
🔺۵ اسفند « » مبارک 🔹برای مهندسین بن‌بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت… - مهندس عمران :۲۵اسفند۶۳ ا▫️▪️▫️▪️▫️ سال پنجاه و دو تازه دانشجو شده بودم . تقسیممان که کردند ، افتادم خوابگاه شمس تبریزی. آب و هوای تبریز بهم نساخت، بدجوری مریض شدم. افتاده بودم گوشه ی خوابگاه. یکی از بچه ها برایم سوپ درست می کرد و ازم مراقبت می کرد. هم اتاقیم نبود. خوب نمی‌شناختمش . اسمش رو که از بچه ها پرسیدم گفتند:"مهدی باکری" 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس, [۲۵.۰۲.۱۹ ۱۲:۱۹] [ Photo ] خواهم که در این میڪدہ آرام بمیرم گمنام سفر ڪردہ و گمنام بمیرم عمری است مرا مونس جان نام حسین است دل خواست که در سایه این نام بمیرم ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 📷 عکس کمتر دیده شده از سردار خیبرشکن جانشین لشگر سرافراز ۳۱عاشورا ، شهید حمید آقا باکری 🆔 Defa_Moqaddas دفاع مقدس, [۲۵.۰۲.۱۹ ۱۲:۱۹] [ Audio file : تقدیم به شهیدان مهدی و حمید باکری.mp3 ] 📢 صوت| به یاد شهیدان مهدی و حمی باکری 🆔 @Defa_Moqaddas
📆 6 اسفند 1362 – سالروز شهادت حمید باکری- قائم مقام لشگر ۳۱ عاشورا 🌸 برادرِ شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر عاشورا(آذربایجان) - برادرِ بزرگ دیگرش توسط رژیم منحوس شاه به شهادت رسیده بود. پس از تحصیل به سوریه رفته و دوره آموزش های چریکی را می گذراند. با هجرت امام به پاریس عازم فرانسه میشود. با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در می آید و به عنوان مسئول عملیات با گروه های ضدانقلاب وارد پیکار میشود. در عملیات پاکسازی منطقه سِرُو و نیز آزادسازی مهاباد، پیرانشهر، بانه و سنندج نقش مؤثری ایفا نمود. 🍀 همزمان با شکل گیری بسیج مستضعفین، مسئولیت سازماندهی ارتش 20میلیونی بسیج در ارومیه را بر عهده گرفت. با شروع جنگ صدام علیه ایران به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود .مدتی در شهرداری بصورت افتخاری در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت گردید و چون کار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام کند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه ۷ آبادان را به عهده گرفته و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت . 🌼 حمید باکری برای مدتی از سوی جهاد سازندگی مسئولیت پاکسازی مناطق آزاد شده کردنشین در منطقه سِرُو را عهده دار گردید که در آن شرایط کمتر کسی می‌توانست چنان مسئولیتی را بپذیرد . سپس بعنوان مسئول کمیته برنامه ریزی جهاد استان تعییین شد و چون در هر حال جنگ را مسئله اصلی می‌دانست و می‌اندیشید که در جبهه مفیدتر است حضور مجددش را در جبهه های نبرد با صدام متجاوز از عملیات فتح‌المبین شروع نمود. در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر، فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود. 🌴در عملیات پیروزمند مسلم‌بن‌عقیل(ع) در سومار به عنوان مسئول محور تیپ31 عاشورا وارد عمل شد و در صحنه هایی از نبرد، کار به جنگ تن به تن کشید و از ناحیه دست مجروح گردید. استقامت، شجاعت و مدیریت او موجب گشت که وی از سوی فرمانده کل سپاه به سمت فرماندهی تیپ حضرت ابو‌الفضل (ع) منصوب شود. آخرین مسئولیت او قائم مقامی لشکرعاشورا بود. 🌸 سرانجام حمید باکری در تاریخ 6 اسفند 1362 در عملیات خیبر و در جزیره مجنون به شهادت رسید.🌷 🆔 @Defa_Moqaddas
تقدیم به شهیدان مهدی و حمید باکری.mp3
5.97M
📢 صوت| به یاد شهیدان مهدی و حمی باکری 🆔 @Defa_Moqaddas
📆 6 اسفند 1362 – سالروز شهادت حمید باکری 💠 قائم مقام فرماندهے لشگر ۳۱ عاشورا فرازی از وصیت نامه شهید: 🌸 دعا ڪنید ڪہ خداوند شهادت را نصیب شما ڪند ڪہ در غیر این صورت زمانے فرا مےرسد ڪہ جنگ تمام مےشود و رزمندگان سہ دستہ مےشوند : ۱- دستہ اے بہ مخالفت با گذشتہ خود بر مےخیزند و از گذشتہ خود پشیمان اند . ۲- دستہ اے راه بےتفاوتے را بر مےگزینند و در زندگے مادے غرق مےشوند و همہ چیز را فراموش مےکنند . ۳- دستہ سوم به گذشتہ خود وفادار مےمانند و احساس مسئولیت مےڪنند ڪہ از شدت غصّہ ها و مصائب دق خواهند ڪرد . 🌷 پس از خدا بخواهید با وصال شهادت از عواقب زندگے بعد از جنگ در امان بمانید ، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دستہ سوّم ماندن سخت و دشوار خواهد بود ... 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | عکس العمل شهید مهدی باکری نسبت به شهادت برادرش، حمید باکری 🎤 به روایت حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر41ثارلله 🆔 @Defa_Moqaddas
روزشمار دفاع مقدس – 6 اسفند 1361.pdf
343.3K
📆 روزشمار دفاع مقدس – 6 اسفند 1361 🆔 Defa_Moqaddas
روزشمار دفاع مقدس – 6 اسفند 1365.pdf
260.7K
📆 روزشمار دفاع مقدس – 6 اسفند 1365 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 عملیات والفجر نُه – 5 تا 12 اسفند 1364 🔹 پس از عدم دست‌یابی به اهداف مورد نظر در عملیات بدر - که ناشی از شرایط سخت عملیات در جبهه بود - شهر سلیمانیه عراق به عنوان هدف دوم - پس از بصره - مورد توجه طراحان نظامی قرار گرفت. بر همین اساس، با فراهم آوردن مقدمات عملیات در این منطقه، اولین حرکت که قرار بود در تابستان 1364 انجام شود، به دلیل هوشیاری دشمن، به فصل زمستان موکول شد. ▫️با رسیدن زمان موعود، شروع عملیات والفجر 8 نیز، شرایط بهتری را برای انجام عملیات مورد نظر فراهم کرد؛ چرا که تصور می‌شد با تجمع بیش‌تر یگان‌های عراق در جبهه جنوب، نیروهای خودی با انجام عملیات والفجر 9 موفق خواهند شد اولین گام را به برای عملیات بعدی - که می‌توانست به تصرف سلیمانیه بیانجامد - بردارند. علاوه بر این تصور می‌شد عملیات والفجر 9 بتواند فشار سنگین دشمن در منطقه عملیاتی والفجر 8 را نیز کاهش دهد. 🔸این عملیات در3محور در منطقه ای کاملاً کوهستانی و برفگیر انجام شد. نیروها توانستند پس از عبور از ارتفاعات صعب العبور، هزارقله، کوخ نم نم، ارتفاع ناصر، موبرا، مامخلان و پلنگه سور را به تصرف درآورند. گام بعدی تسخیر ارتفاع "کاتو" بود که بر سلیمانیه عراق اشراف داشت. رزمندگان توانستند پس از 3شبانه روز تلاش خستگی ناپذیر کاتو را به تصرف درآورند. 🌀هم زمان با درگیری روی کاتو، تعدادی از نیروها روی قله کچل، که از بلندترین قلل منطقه است و بر شهر سلیمانیه نیز اشراف دارد، مستقر شدند؛ لیکن بروز مشکلات ناشی از وجود حدود یک متر برف، فقدان عقبه و پشتیبانی بسیار ضعیف، ادامه حضور روی آن را بسیار سخت کرده بود. بنابراین، فرماندهان عملیات با بررسی اوضاع سخت در این ارتفاع و نقاط دیگری همچون ارتفاع کاتو و نیز خستگی مفرط نیروها، درصدد برآمدند از پیش‌روی نموده و تنها مواضع متصرفه را تثبیت کنند. بنابراین شد تا از جبهه جنوب یگانهای کمکی درخواست شود. از آنجا که نگرانی از تهدید جبهه فاو وجود داشت، از انتقال یگان‌های سپاه صرف نظر شد و لذا تعدادی از یگان‌های ارتش جهت پدافند به کار گرفته شد. ▪️در این وضعیت، و در حالی که برای تثبیت مواضع متصرفه برنامه‌ریزی می‌شد، دشمن به ارتفاع کچل پیر و سپس ارتفاع ناصر حمله کرد در حالی که قوای خودی هیچ گونه واکنشی از خود نشان ندادند؛ لذا حرکت دشمن به آسودگی انجام می‌گرفت. برد توپخانه نیز برای پوشش منطقه کافی نبود و تنها سلاح دوربرد مورد استفاده، یک قبضه تیربار بود که روی قله "کچل پیر" استقرار داشت. بدین ترتیب، فرمان عقب‌نشینی از ارتفاعات کچل، ناصر و کاتو صادر شد. 💢 دشمن نیز پس از 8 روز توقف و یقین از ضعف توان خودی، حملات خود را مجدداً در تاریخ 23اسفند64 آغاز کرد و در حالی که به دلیل و بود مشکلات و نارسائی‌های فراوان در جبهه خودی، مناطق متصرفه نیز هنوز به طور کامل تثبیت نشده بودند، توانست کلیه نقاط از دست داده را بازپس گیرد. 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 رزمنده‌ای سلحشور بر فراز ارتفاعات چوارته عراق - زمستان 1364 – عملیات والفجر نُه 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 منطقه عملیات والفجر نُه - زمستان 1364 – ارتفاعات استان سلیمانیه عراق 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 سه فرمانده در یک قاب: 🌹 شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر عاشورا 🌷شهید حسین خرازی، فرمانده لشکر امام حسین(ع) 🌿 حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر ثارالله(ع) 🌴دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
🌿فرازی از کتاب آقای شهردار: برادرش حمید – قائم مقام لشکر – غریبانه به رسید. مهدی در نامه ای به خانواده، شهادت حمید را نتیجه توجه و عنایت خداوندی دانست. با شهادت حمید، همه در پی این بودند که پیکر او را به عقب بیاورند. این موضوع را به مهدی گفتند. مهدی با بیسیم پرسیده بود: «حمید را به همراه دیگر شهدا می آورید؟ مرتضی یاغچیان گفته بود: «خودتان می دانید آقا مهدی که زیر این آتش شدید نمی توانیم بیش از یک شهید به عقب منتقل کنیم.» مهدی گفته بود: «هیچ فرقی بین حمید و دیگران نیست. اگر دیگر شهدا را نمی شود به عقب بیاورید، پس حمید هم پیش دوستان شهیدش باشد، بهتر است.» 🍁بعد از شهادت حمید، مهدی تا مدتها در منطقه عملیاتی ماند. در این مدت، رطوبت شدید منطقه، او را دچار درد پا کرد. بعد از بازگشت به عقبه، تا مدتها پایش را در تنور داغ می گذاشت تا درد پایش تسکین یابد.... 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 پنجم اسفند ۱۳۶۲ ، عملیات #خیبر 🌷 سالروز شهادت سزدار سرفراز #لشکر_۳۱_عاشورا ، #مرتضی_یاغچیان ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🌷 خاطره ای از شهید یاغچیان: یک روز گفت : برویم پیراهن تازه ای بخریم. گفتم : این دفعه دیگر حتماً ‌تصمیم داری داماد بشوی. صورتش سرخ شد و سرش را پایین انداخت. نه. بخاطر مادرم است، می گوید هر دفعه که به منزل می آیی، همان لباسهای کهنه همیشگی را می پوشی. یکبار هم که شده لباسهای نو و تازه بپوش. قرار گذاشتیم به بازار برویم. خیلی گشتیم تا سرآخر لباسی به جنس لباس های ساده سپاهی پیدا کردیم.پیراهنی سفید. پیراهن و شلوار را خریده به منزل رساندیم. قرار شد دفعه بعد که به مرخصی می آید، آنها را پوشیده و به منزل برود. ولی دیگر هیچ وقت بازنگشت تا آنها را بپوشد... —(راوی: همرزم شهید) 🆔 @Defa_Moqaddas