eitaa logo
دفاع مقدس
399 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈 به روزه ی خود باز می کنم زیرا ... برای که بی روضه جایگاهی نیست... 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم | ویدئوی منتشر نشده از عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) 🌴 اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ 🆔 @Defa_Moqaddas
او حبیبِ حسینِ زمان بود پیر جنگ آوری ، پیرِ غیرت رفت و دنیا هنوز از شکوهش بر دهـان دارد انگشت حیرت ... 🌴 جانباز #دفاع_مقدس 💠 سردار #مدافع_حرم 🌷 #شهید_محمدرضا_حسینی_مقدم ⚪️ معاون اطلاعات و عملیات لشکر۵ نصر در دفاع ‌از حرم ‌عسکریین 🔹تولد: تربت حیدریه - ۱۳۳۳ 🌷شهادت: سامرا - ۱۳۹۳ 🔺مزار: قبرستان وادی‌السلام - نجف اشرف 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷شهید مرتضی زارع دولابی 💠 فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) - لشکر 10 سیدالشهدا (ع) ⚪️ عملیات والفجر ۲ - منطقه حاج عمران 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌷شهید مرتضی زارع دولابی 💠 فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) - لشکر 10 سیدالشهدا (ع) ⚪️ عملیات والفجر ۲
💠 شهید مرتضی زارع دولابی 🔹سال 1337 در محله دولاب تهران چشم به جهان گشود. محله‌اے كہ عطر و بوے شهادت «نواب صفوی» و مبارزات «آيت‌الله سعيدی» در آن پيچيده بود. وی در سايه تربيت صحيح خانواده، از همان كودڪے علاقه وافري به قرآن و ڪتب مذهبے نشان می‌داد. پس از تحصيل تا مقطع دوم راهنمايي به ڪار روے آورد و معلومات خود را با مطالعه آثار بزرگان مبارزه و شرح حال آنان روز به روز افزون مےساخت. اولين جرقه‌هاے حضور او در مبارزات انقلابی، پخش اعلاميه‌های حضرت امام (ره) و شركت در سخنرانے‌های علما و بزرگان اين قيام مردمی‌ در سال 1356 آشكار شد كہ نتيجه آن مورد ضرب و شتم قرار گرفتن او توسط مأمورين ساواك بود. پس از پيروزی شڪوهمند انقلاب اسلامی در زمره افرادے بود ڪہ به تشڪيل ڪميته انقلاب مشغول شدند و پس از آن بہ عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامے‌ درآمد. هنوز يك ماه از ازدواجش نگذشته بود ڪہ عازم جبهہ سوسنگرد و آبادان گرديد و بعد از شرڪت در عمليات بيت‌المقدس، همراه جمعے از مسئولان به ڪمڪ مردم ستمديده لبنان شتافت و مدت چهارده ماه در علميات‌های ضد صهيونيستے هم‌پای مبارزان لبنانی ايفای نقش نمود. وی زمانے كہ به ايران بازگشت، فرمانـدهے گردان حضرت قاسم (ع) را در لشگر 10 سيدالشهدا (ع) بر عهده گرفت. او همواره در آرزوی پيوستن به ياران شهیدش بود و پس از حماسه‌آفرينے در عمليـات والفجر مقدماتی و والفجر 1 ؛ طولے نکشيد كہ او نيز بہ پرستوهاے مهاجر رسيد و در بامداد دوازدهم مردادماه سال 1362 مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)، درحالےكہ عمليات غرورآفرين والفجر 2 در منطقه حاج‌عمران دنبال مےشد، پرچم سرخ شهادت را اين‌بار عاشقانہ بر فراز قله 2519 برافراشته ساخت... 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 🔹بچه شهرستان بود. انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌می‌شد. 🔸آرام می‌آمد و آرام می‌رفت. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند. ▪️ یک روز کتاب قرآنی که همواره به همره داشت اتفاقی دست ما افتاد ، کاغذی وسطش بود، بَر روی آن نوشته شده بود: " خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو، خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهید شدم..." 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 نبادل 👇👇👇
هدایت شده از یاد ایّام
💠 لاتی که لوطی بود! ▫️ ... در دوران شاه، دست به هر کاری می زد ... ولی لااقل حرمت ماه رمضان و محرّم را نگه می داشتُ! 🔹 ، جوانی بزن‌بهادُر که سرگرمی اش، خوشگذرانی، لهو و لعب و جمع کردن نوچه‌ به دور خود بود. او در عالم الوات‌گری، قدّاره بند بود و کاباره‌رو، ولی هیچ گاه پل ها را پشت سر خود خراب نکرد! ... و راه بازگشتی را برای خود باقی گذاشت! 🔺 او پس از انقلاب، از کرده های خود پشیمان شد و راه راست و پاکی را در پیش گرفت... ... و با شروع جنگ تحمیلی به مقابله با متجاوزین به خاک میهن پرداخت. او سرانحام در جبهه ذوالفقاری آبادان در صحنه‌ای نزدیک به مواضع دشمن، به کفّار بعثی یورش برد تا این که ناگهان، گلوله‌ای سرکش سینه او را شکافت و با چهره‌ای خونین به ملاقات پروردگارش شتافت و پیکر پاک او نیز هرگز یافت نشد! 🌴... و بدین گونه، شاهرخ ضرغام حجّتی شد برای تمام‌جوان‌هایی که از سرِ جهالت، سرگرم گناه و غفلت بوده و از عاقبت اعمال خلاف خود بی‌خبرند! 🆔 @yade_ayyaam
هدایت شده از یاد ایّام
👈 کانال: "یاد ایام" @yade_ayyaam 🔹تلگرام: http://t.me/yade_ayyaam ▫️ایتا: http://eitaa.com/yade_ayyaam ▪️سروش: http://sapp.ir/yade_ayyaam ➖موضوع: نگاهی به تاریخ چند دهه اخیر
🌴 اجابت دعا 💠 خاطره ای از شهید غلامحسین شمشیری 🔹توجه شدیدش به احکام دین، دیدنی بود و بیاد ماندنی. کلامش پر شور بود و گرم. از مستحبات نمی گذاشت و در سختی ها کوتاه نمی آمد. از تشییع برادر آمده بود و بی تاب شهادت. در نبرد بودیم و ماه خدا. تشنگی بود و دشت و گرما. خاک بود و آتش و اضطراب. زمین مسطح خدا و محاصره نیمه تمام دشمن که چون نعلی ما را در برگرفته؛ و خمپاره و موشک و کالیبری که از سه جهت ما را نوازش می داد. ساعات به سختی می گذشتند و سنگین. غلامحسین هم بین ما بود. داغ برادرش روح الله (بهروز) برای خانواده، التیام نیافته بود که یکی دیگر از فرزندانشان را راهی جبهه کرده بودند. آتش دشمن بالا گرفته بود و بچه ها هیچ پناهی در آن زمین کفی نداشتند. گفتیم هر کس برای خودش جان پناهی بکند. او هم سرنیزه اش را در زمین فرو می کرد و جان پناه می ساخت. زمزمه او در این ساعات، «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» بود و مکرر می گفت «خدایا شهادت را از من دریغ نکن». جان پناه می ساخت و گرفتن جان را طلب می کرد. او شهادت را انتخاب کرده بود و زمینه را فراهم. و در آن جمع کثیر، یکی از قلیل افرادی بود که دعایش به اجابت نشست و آسمانی شد. (راوی: بهرام پور -گردان نور، اهواز) ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 ✍️ فرازی از وصیتنامه شهید غلامحسین شمشیری ▫️...برای رسیدن به انسانیت باید راهی انتخاب کنیم که جز راه الله راه دیگری نباشد . تا انسان خودش را آماده سفر آخرت نکند پیروز و موفق نخواهد شد . من نیز از خدای منان خود سپاسگزارم که این سعادت و افتخار را نصیب من کرد تا بتوانم در راهش قدم بردارم و کوهی از بار گناهی بر دوشم هست و همیشه وجدانم را ناراحت کرده و جز آه و افسوس چیزی در برنداشته ، (سبک کنم ) ولی با اعزام به جبهه باز می فهمم که خداوند ما خیلی ارحم الرحمین است . هنگامی که انسان یک قدم بسوی معبودش بر می دارد ، درهای رحمت الهی بسویش گشوده میشود . ای همنوعان به خدائی خدا سوگند که باید از دنیای فریبکار و وسوسه بگریزید تا ببینید که آغاز پرواز انسان بسوی الله است . خوشبختی ما از زمانی است که عملمان روشنائی بخش دیگران باشند و در حالی خدای خود را ملاقات کنیم که سربلند و پیروز باشیم . " افحسبتم انما انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون " . ای بشر آیا فکر میکنی که ما تو را بیهوده آفریدیم و بسوی ما بازگشتی نداری ؟ نماز را اول وقت و به جماعت بخوانید که منشاء همۀ سعادتها از نماز است . 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌴 اجابت دعا 💠 خاطره ای از شهید غلامحسین شمشیری 🔹توجه شدیدش به احکام دین، دیدنی بود و بیاد ماندنی.
🌷 شهید روح الله شمشیری (برادر شهید غلامعلی شمشیری) از شهدای مسجد جزایری اهواز ... که در مرحله اول عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) به شهادت رسید 🌴مسجد جزایری، پایگاه بچه های متدین اهواز بود که از پیش از انقلاب در آنجا شهید حسین علم الهدی به جذب و تربیت نیروهای مؤمن می پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی، بچه های مسجد جزایری تحت فرماندهی شهید علم الهدی به مقابله با متجاوزین بعثی پرداختند و بسیاری از آنها در طول به شهادت رسیدند🌷 شهید روح الله شمشیری (برادر شهید غلامعلی شمشیری) از شهدای مسجد جزایری اهواز ... که در مرحله اول عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) به شهادت رسید 🌴مسجد جزایری، پایگاه بچه های متدین اهواز بود که از پیش از انقلاب در آنجا شهید حسین علم الهدی به جذب و تربیت نیروهای مؤمن می پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی، بچه های مسجد جزایری تحت فرماندهی شهید علم الهدی به مقابله با متجاوزین بعثی پرداختند و بسیاری از آنها در طول به شهادت رسیدند 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌷 شهید روح الله شمشیری (برادر شهید غلامعلی شمشیری) از شهدای مسجد جزایری اهواز ... که در مرحله اول ع
💠 شهید روح الله (بهروز) شمشیری 🔹عملیات بیت المقدس با بچه های مسجد بود. مرحله دوم عملیات جاده خرمشهر آماده عملیات بودیم. فکر کنم دعای توسل خوانده شد. بخشی از دعا را این شهید با سوز و گداز عجیبی خواند. بعد از دعا به ستون یک به سمت دشمن حرکت کردیم. از کنار دژ و از روبرو با تیربار چهار لول به سمت ما شلیک می شد و هر از گاهی سر و قامت عزیزی به خون می نشست. در جایی به دلیل مقاومت و آتش سنگین دشمن ستون از حرکت ایستاد. ▫️در اینجا شهید شمشیری با شجاعت تمام در آن آتش سنگین، با رجز خوانی و ذکر یا مهدی نیروها را به جلو می برد. یک دفعه خمپاره ای پشت سرمان زدند و هر دوی کمک آرپی جی زن ها با گلوله هایی که روی کمرشان آويزان کرده بودند آتش گرفتند🔥 کمک آرپی جی زن من سید مرتضی حسن زاده، گوشش سوخت. خرج آرپی جی همان طور می سوخت. من نمی توانستم خاموششان کنم . سید مرتض در لحظات ذکر می گفت. یاحسین، یا زهرا، یا حسین..... ❣️رفتم بالای سر روح الله شمشیری و حالش را پرسیدم. می گفت حالم خوب است. در آن تاریکی نمی دانستم تیر به کجای شمشیری خورده. اگر اشتباه نکرده باشم به گردن و قلبش خورده بود. 🌴 آنقدر آرام بود که فکر می کردم هیچ چیزی اش نشده است. یک امدادگر آوردم و خودم رفتم بالای سر شهید شمشیری. مثل این بود که مدت زیادی است که در خواب آرام فرو رفته!! خدا را شاهد می گیرم که حتی یک ناله هم نکرد. 💠 یاد روزهای گذشته افتادم. بعضی وقت ها که می رفتیم شناسایی و برمی گشتیم؛ او را در سنگر می دیدیم که فریاد می زد: کِی میخوای من رو ببری امام زمان؟ به من می گفتی ... پس چه شد؟ —(راوی : رزمنده جانباز علی کیانی) 🆔 @Defa_Moqaddas