eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
840 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
#شهید_دکتر_چمران : وقتی شیپور جنگ نواخته شود مرد از نامرد شناخته می‌شود ... 🍂گروه واتساپ دفاع مق
🕊🕊 لحظات 🌸 ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوه‌ها و آسمان‌ها و دریاها و صحراها، با همه وجود وداع می‌کنم. با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه چیز چشم می‌پوشم. اما ... اما این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم ، لحظات لقای پروردگار ؛ لحظات رقص من در برابر مرگ باید بسی زیبا باشد🌈 ✍️ آخرین دست‌نوشته دکتر چمران چند لحظه قبل از شهادت 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🕊🕊 لحظات #عروج 🌸 ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ... ای پاهای من، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می دانم فداکارید، می دانم که به فرمان من به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت درمی آئید، اما من آرزوئی بزرگتر دارم، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آئید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، بسرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید. شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید، از شما می خواهم که این آخرین لحظه را به بهترین وجه ادا کنید ای دستهای من قوی و دقیق باشید، ای چشمان من تیزبین و هوشیار، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن و توانا باش ... به شما قول می دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سنگین وسخت را دریافت کنید. من، چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم. آرامش ابدی، دیگر شما را زحمت نخواهم داد، دیگر شب و روز شما را استثمار نخواهم کرد، دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد، دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد، از درد و شکنجه ضجه نخواهید کرد. از بی غذایی، از گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. آرام و آسوده برای همیشه در بستر نرم خاک آسوده خواهید بود 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 خدایا از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی شهید حمید هاشمی، قبل از عملیات والفجر ۸ ⚪️ دزفول - پایگاه قهرمان، در جمع بسیجیان و فرماندهان سپاه - سال ۱۳۶۴ آمریکا کیست؟! شوروی کیست؟! ابرقدرت‌ها کیستند؟! 💠 ابرقدرت خداست! این است آرمان و شعار و اهداف ما! 🌴 خلاصه جهان بینی و ایدئولوژی توحیدی👆👆 🎤 در بیان رسای رزمنده بسیجی، پیش از شهادت، در عملیات والفجر هشت 🌿 دوران ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🎥 #فیلم | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی شهید حمید هاشمی، قبل از عملیات والفجر ۸ ⚪️ دزفول - پایگاه قهرم
🌿 در باره شهید:👇👇 🌷شهید حمید هاشمی داستان زندگی خود را اینگونه نقل میکند: «در ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۵ در همدان در خانواده ای کم بضاعت و در عین حال مستغنی از معنویت و روحانی زاده به دنیا آمدم. از زمان کودکی چیزی به یاد ندارم و چیز مهمی نیز از خانواده نشنیده ام. دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه باباطاهر پشت سر گذاردم. سال چهارم ابتدایی بودم که پدرم را از دست دادم و از وجود این نعمت بزرگ محروم شدم و نتوانستم استفاده چندانی از ایشان ببرم. پدرم کسبه بازار و فردی مؤمن و همیشه به یاد خدا و معاد بود و در زندگی اش، به خود اجازه اینکه پا از گلیمش بیرون ببرد نداد. از راه حلال کسب می کرد و راه حرام را بر خود بسته بود. با وجود اینکه با سختی امرار معاش می کرد و ناراحتی مزاجی نیز داشت، ولیكن به لقمه نان اندک خود عادت و قناعت کرد و به ما نیز حلال زندگی کردن را آموخت. ایشان عاشق ائمه اطهار(ع) بودند و هنگام وفات با اندک مالی که داشت، در حالی که آسوده خیال بود، ما را به خدا سپرد و دنیا را وداع کرد.» حمید در نهمین بهار زندگی، پدرش را از دست داد، اما این واقعه نه تنها او را متزلزل نکرد، بلکه با فداکاری های مادر، محکم تر و با صلابت تر شد. او دیگر کودک نبود، بلکه از همان لحظه بزرگ شد و مانند بزرگان می اندیشید. هرگز در دوران طفولیت حالات کودکانه ای از خود نشان نداد و اگر در جمع بچه ها قرار می گرفت، نقش رهبری آنها را عهده دار می شد. از همان اول، ابهت و نورانیتی در سیمایش به چشم می خورد. از وقایع این دوران از زندگی او رویای حقّه ای است که تعبیر آن ده سال بعد، یعنی شهادت اوست. در همان زمانی که حمید پدرش را از دست داد شبی در خواب دید که پدرش به ملاقاتش آمده و به او می گوید: حمید جان!! ناراحت نباش، اولین کسی که از این خانواده به من ملحق شود تو هستی! این خواب را حمید نیمه شب، برای مادرش نقل می کند و جز این دو کسی از آن خبر نداشت، تا اینکه در جریان شهادتش نقل قول شد و تعجب همگان را برانگیخت. حمید همچنین در نقل خود از معلمی در دوران تحصیل ابتدایی اش یاد می کند که گویا در روحیه اش تاثیر داشته. شعر فرشته زندانی را برایش خوانده و میگوید که در همین دوران، مسائلی راجع به حکومت شاه را فهمیده بود. حمید هاشمی که از استعداد سرشار خدادادی برخوردار بود، دوران تحصیل ابتدایی را بدون وقفه با موفقیت پشت سر گذاشت و به تحصیلات راهنمایی پرداخت. این برهه مصادف بود با بهار انقلاب اسلامی. دوران نوجوانی او مصادف بود با شکوفایی انقلاب و با اینکه سن کمی داشت، در تمام راهپیمایی ها و فعالیت های نهضت حضوری جدی داشت. آنطور که خودش می گوید در مدرسه با نوشتن مقاله های انقلابی و اسلامی و در محله نیز با شرکت در فعالیت های مسجد و کتابخانه، به ایفاء نقش پرداخته... پس از دوره راهنمایی، وارد دبیرستان شد. این زمان مصادف بود با فعالیت های شدید گروهک ها در کشور، بخصوص در مراکز آموزشی. حمید وجهه اصیل اسلامی داشت و با اسلام ناب از طریق خانواده آشنایی پیدا کرده بود. در مقابل هیچ یک از گروهک ها کوتاه نیامد، بلکه رویاروی آنها نیز ایستاد و به مقابله و مبارزه با آنها پرداخت. در همه جا افشاگر توطئه گروهکها و فرصت طلبان بود. با پیوستن به انجمن اسلامی دبیرستان، صف مقابله با خطوط انحرافی را قوت بخشید و چون از استعدادی سرشار و روحیاتی ممتاز برخوردار بود، دیری نپایید که در انجمن اسلامی به صورت یک محور در آمد، طوری که دیگران گردش جمع شدند و همچون کانونی گرم و پر حرارت و پر جاذبه بود. هر چقدر از عمر گرانبارش را پشت سر می گذاشت، مشعل وجودش فروزان تر می شد، طوری که سال های پایانی دبیرستان که مسئولیت انجمن دبیرستان را پذیرفته بود، کمتر به خانه می آمد و یکپارچه فعالیت شده بود و هیچ چیز جز حرکت و تلاش در راه انقلاب، در نظر او مفهوم نداشت. عمده فعالیت او در انجمن اسلامی مدارس استان همدان، دفتر امام جمعه و چند جای دیگر بود. در سالهای آخر، با اینکه سنی نداشت، به یکی از مدارس استان همدان نیز میرفت و تدریس می کرد. او همواره در فکر جوانان و نوجوانان بود و به آنها می اندیشید. ☀️در تابستان پایانی عمرش احساس کرد که در محله منوچهری بچه ها در کوچه سرگردان می شوند و کانونی نیست که آنها را دور خود جمع کند. بنابراین سریع با وجود اینکه امکاناتی نداشت، چند چادر به صورت خیمه تهیه کرد و در زمین های خالی محله، بچه ها را جمع کرد و برای آنها کلاس و جلسات و اردو تشکیل داد. بعد از اتمام تابستان، تصمیم گرفت به جبهه برود. در آنجا بجز کارهای رزمی به فعالیت های فرهنگی می پرداخت، از جمله سخنرانی در جمع رزمندگان که در آنزمان زبانزد بود. وی پس از چند ماه حضور پرشور در منطقه، در ادامه عملیات والفجر ۸ ( ) در بهمن ماه ۱۳۶۴ در طی رزم شجاعانه با کفار بعثی به فیض شهادت نایل آمد🕊🕊🕊
دفاع مقدس
🎥 #فیلم | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی شهید حمید هاشمی، قبل از عملیات والفجر ۸ ⚪️ دزفول - پایگاه قهرم
این شهید عزیز تا ده سال مفقودالجسد بود تا اینکه در خرداد ۱۳۷۴ پیکر مطهرش در منطقه شناسایی و موطن به بازگشت و در طی تشییع باشکوهی در گلزار شهدای باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد. 📚برگرفته از کتاب: " نوجوان پنجاه ساله" — کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجت الاسلام عالی از شهید عباس بابایی می گوید . . . ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🎥 حجت الاسلام عالی از شهید عباس بابایی می گوید . . . -------------------------------------------
📄 شهید عباس بابایی از خاطرات خود در مورد تحصیلات دوره خلبانی‌اش در آمریکا می گوید:👇 «دوره خلبانی ما تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، تا برگشتن ژنرال همین جا نماز را می‌خوانم. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم روی زمین پهن کرده و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم او وارد اتاق شده است، ناز را ادامه دادم و پس دادن سلام رفتم روی صندلی نشستم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: بلی همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ خودمان خوشش آمده است. با رضایت خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز دریافت گواهینامه خلبانی را به من تبریک گفت و ادامه داد: شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم». ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌿 درسی که شهید بابایی به ما آموخت: این افسر مسلمان در قلب آمریکا در وقت اذان در اتاق ژنرال نماز اول وقتش را خواند ..... که می توان گفتن بهترین "امر به معروف" را انجام داد... ⚪️ ما هم در بسیاری از مواقع در دور و بر خود در جامعه نمی توانیم جلوی کارهای ناشایست برخی را بگیریم و در واقع "نهی از منکر" کنیم ... ولی می توانیم با انجام کار خیر و معروف، نظیر آنچه شهید بابایی در حضور ژنرال آمریکایی انجام داد، به طور عملی و علنی "امر به معروف" کنیم🌱🎋 .... که بی تردید تأثیر خود را در دیگران خواهد گذاشت. ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🌿 جلسه عملیاتی فرماندهان 📷 عکس مربوط به جلسه عملیاتی فرماندهان - صبح روز دوشنبه نهم تیر 1365 - عملیات کربلای 1 "علی اصغر صفرخانی" فرمانده گردان شهادت مشغول توجیه نقشه‌ی عملیات برای مسئولان گروهان یک است. "قنبری" معاون گردان، "یاسر حق پناه" فرمانده گروهان و معاونش شهید "حیدر دستگیر" دور صفرخانی نشسته بودند و به توضیحاتش گوش می دهند دوشنبه شب، گردان شهادت خط مقدم عراق را شکست، تعداد زیادی از بچه های گردان به شهادت رسیدند ولی سرانجام شهر مهران از اشغال بعثی ها آزاد شد. "علی‌اصغر صفرخانی" متولد: 1/6/1343 شهادت: سه‌شنبه 10/4/1365 در مهران. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 53 ردیف 166 شماره‌ی 9 شهید "حسین کریمی‌محمدآباد" متولد: 2/1/1346 شهادت: جمعه 21/1/1366 عملیات کربلای 8 در شلمچه. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 29 ردیف 91 شماره‌ی 2 شهید "حیدر دستگیر" متولد: 10/11/1336 شهادت: شنبه 20/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه. خاک‌سپاری: شنبه 6/12/1373 مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 50 ردیف 46 شماره‌ی 14 "یاسر حق‌پناه" در عملیات کربلای 5 شلمچه مسئول واحد آرپی‏جی بود که روز جمعه 26/10/1365 از ناحیه‌ی کمر تیر خورد و قطع نخاع شد. یاسر امروز یکی از مهندسین نخبه و توانای کشور است. 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
▪️ 21 مرداد سال 1379 - سالروز رحلت روحانی مبارز فتح الله عسگری، امام جمعه شهرستان گیلانغرب 💠 نماینده امام و امام جمعه گیلانغرب در دوران 🌿 مجاهد نستوهی که از آغاز تا پایان جنگ در کنار مردم حماسه آفرین گیلانغرب و رزمندگان جبهه غرب ایستاد ▫️ در خردادماه سال 1311 در شهرستان کبودر آهنگ همدان (روستای روعان) در خانواده ای مذهبی و روحانی تولد یافت. وی تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش آغاز و پس از مدتی به شهر همدان عزیمت نمود و در سال 1334 جهت ادامه تحصیل و کسب مدارج بالاتر و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ به نجف اشرف هجرت نمود. پس از تلمذ از محضر اساتیدی همچون امام خمینی، آیت الله مدنی و آیت الله حائری شیرازی رهسپار ایران گردید و رحل اقامت در دیار قم افکند و در آنجا به تحصیل و تدریس علوم دینی پرداخت. وی یکی از طلبه هایی بود که در 15 خرداد 42 در حجره خود در حالی که شهید مطهری میهمانش بود مورد ضرب و شتم نیروهای شاه قرار گرفت. ایشان از همان زمان تا قبل از شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت نمود و به پخش اعلامیه ها و ترویج و تبلیغ اسلام و انقلاب پرداخت و در این راه بارها توسط ساواک دستگیر شد. قبل از انقلاب در محله ابوذر تهران زندگی می کرد و در آنجا پایگاه مردمی داشت. ایشان نمونه بارز عالم باعمل بود و شخصیتی ساده زیست و بدون تکلف. حجت الاسلام عسگری در مهر سال 1360 جهت لبیک گویی به ندای امام راحل و برای انجام ماموریت به مدت سه ماه به منطقه عملیاتی گیلانغرب اعزام شد ولی بعد از اتمام ماموریت منطقه را ترک نکرد و علیرغم بمباران وحشیانه صدام دوشادوش مردم مظلوم و مقاوم آن دیار و در کنار رزمندگان اسلام ماند. وی همان نقشی را در منطقه داشت که آیت الله جمی در آیادان که ایشان نیز در زیر آتش توپخانه دشمن نماز جمعه را برپا می داشت. حجت الاسلام عسگری در سال 61 با حکم امام خمینی به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه گیلانغرب منصوب شد با این که شهری کوچک بود و این نشانگر اهمیت گیلانغرب در طول دفاع مقدس است. نمونه دیگر چنین انتصابی، انتخاب ملا قادر قادری به عنوان امام جمعه پاوه از سوی امام خمینی است (تنها امام جمعه اهل سنت که حضرت امام برای او حکم امامت جمعه صادر نمودند.) 🔹حاج آقا عسگری، اهل ادب و سخنوری بود. فلسفه و منطق را خوب می دانست. خطبتین او در نماز جمعه مملو از ادبیات عرب، فلسفه و منطق و تفاسیر قرآن بود و برای هر سنی یک نحو سخن می گفت. خدمات ارزشمندش در جبهه و حمایت از نیروهای ارتشی و سپاه و بسیج مردمی زبانزد خاص و عام بود . او بعد از جنگ و در دهه 70 نیز منشاء خدمات فراوانی شد. وی در اواخر جنگ به عارضه قلبی دچار شد و در تاریخ 21 مرداد سال 79 به ملکوت اعلی پیوست. مرحوم عسگری بی تردید خاطرات فراوانی از حملات دشمن، عملیات های رزمندگان در جبهه غرب، حضور در کنار مردم و عشایر غیور منطقه و نیز دیدار با مسئولان نظامی و سیاسی کشور که از مناطق جنگی بازدید می کردند در سینه داشت. 🌿 «خدایش بیامرزد و پاداش او بهشت و رضوان الهی باد» ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
▪️ 21 مرداد سال 1379 - سالروز رحلت روحانی مبارز فتح الله عسگری، امام جمعه شهرستان گیلانغرب 💠 نمای
💠 امام جمعه گیلانغرب در دوران 🌿 مجاهد نستوه که از آغاز تا پایان جنگ در کنار مردم حماسه آفرین گیلانغرب و رزمندگان جبهه غرب ایستاد 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
▪️ 21 مرداد سال 1379 - سالروز رحلت روحانی مبارز فتح الله عسگری، امام جمعه شهرستان گیلانغرب 💠 نمای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کمتر دیده شده از اذان و نماز جماعت به امامت امام جمعه فقید گیلانغرب مرحوم حاج شیخ فتح الله عسگری در جمع رزمندگان در گیلانغرب 🌴 دوران 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
▪️ 21 مرداد سال 1379 - سالروز رحلت روحانی مبارز فتح الله عسگری، امام جمعه شهرستان گیلانغرب 💠 نمای
📷 | رزمندگان سپاه پاسداران گیلانغرب در حال اعزام به تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ⚪️ در این تصویر مرحوم حجت الاسلام عسکری امام جمعه فقید گیلانغرب نیز دیده می شود. 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
📷 #عکس | رزمندگان سپاه پاسداران گیلانغرب در حال اعزام به تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ⚪️ در این تصویر م
📷 رزمندگان تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ▫️ به همراه امام جمعه محبوب زنده یاد حجت السلام حاج آقا عسکری ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
📷 رزمندگان تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ▫️ به همراه امام جمعه محبوب زنده یاد حجت السلام حاج آقا عسکری
📷 جمعی از رزمندگان گردان ابوذر و گردان سلمان از تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ⚪️ فرمانده گردان حاج بختی گله درازی و جمال یزدانی و شهید علی اوسط و مرحوم حاج آقا عسکری قبل از عزام به کربلا ۵ شلمچه و... 🌴دوران 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
💠 👈 به طرف خط مقدم ۵۹ 📷 رزمنده تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) برادر بسیجی و جانباز کیومرث پرواره 🌿 عملیات کربلای ۱۰ ، جبهه کردستان ، ارتفاعات گلان سال ۱۳۶۶ 🌴دوران 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🌿 جبهه 📷 رزمندگان تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ⚪️ نفر اول: الله قلی جبار پور — نفر دوم: جبار پرنداخ — نفر سوم: جهانشاه اسکندری — نفر چهارم: علیمردان صحرایی 🌴 جبهه تاجیک تپه شهید مصطفی خمینی سال ۱۳۶۴ 🌷عکس یادگاری 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🌿 جبهه #گیلانغرب 📷 رزمندگان تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل (ع) ⚪️ نفر اول: الله قلی جبار پور — نفر دوم: جبا
پاسداران مرزی به فرماندهی شهید جاویدالاثر محمد مهدیخانی سال ۱۳۵۹ 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
پاسداران مرزی به فرماندهی شهید جاویدالاثر محمد مهدیخانی سال ۱۳۵۹ 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://
شهید محمد مهدیخانی از اولین فرماندهان گروه پاسداران مرزی اوایل جنگ تحمیلی محل شهادت: ارتفاعات بازی دراز (سرپل ذهاب) - هفتم آیان ۱۳۵۹ 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
شهید محمد مهدیخانی از اولین فرماندهان گروه پاسداران مرزی اوایل جنگ تحمیلی محل شهادت: ارتفاعات بازی
🌸گروه شهید محمد مهدیخانی🌸 محمد مهدیخانی در آذرماه سال ۱۳۰۹دیده به جهان گشود دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر نهاد و دریای بی کران روزگاراو را به طرف سرنوشتی سرخ سوق می داد..وجود او بین سایش لحظه ها سیقل می خورد و یاقوت پر ارزش روح حق مدار و عدالت خواه او نگین خوش رنگی بود که به جلوه های زیبایی از معرفت و اخلاق آراسته ودر تلالو بود. روزی شهید مهدیخانی در میان جمعی زیر سایه بان یک آلاچیق قدیمی به گپ زدن مشغول بودند..گاهی صدای شوخی مردان میان آلاچیق با خش خش برگان درخت مو در آغوش نسیم در می پیچید فردی که میان آلاچیق کنار دست شهید مهدیخانی نشسته بود هیکلی بلند با دستها و کتفهای قوی داشت...این همان فردی بود که وقتی میان جمعی قرار می گرفت..معمولا به زور آزمایی پرداخته و هماورد می طلبید..گاهی نسیمی سرشار از بوی گل پونه های وحشی از طرف رود خانه و انبوه درختان زیر دست روستای شیخ سرخ الدین (قند شکن) مثل نفس صبح در فضای روستا می پیچید وشامه ها را با عطر پونه و سبزه ی تازه نوازش می داد..فردی که هماورد می طلبید بعد از خوردن چایی...دست شهید مهدیخانی را گرفته وفشرده وبه طرف خود می کشید وقصد قدرت نمایی داشت...شهید مهدیخانی سعی کرد از زور آزمایی با او خود داری کند اما او ولکن ماجرا نبود..کشتی درگرفت و بعد از پنج دقیقه رویارویی یکباره طرف روی دستان شهید مهدیخانی پاهایش از زمین کنده شد وبرای اینکه زمین نخورد ستون وسط آلا چیق را دودستی چسبید فضا یکباره با خروش یاعلی از لبهای شهید مهدیخانی پرشدو طرف به همراه ستون وسط آلاچیق نیم متر از زمین کنده شد تماشاچیان ازبیم ریزش آلاچیق به طرف آنها خیز برداشته وشهید طرف را بهمراه ستون بر زمین نهاد....روزگار می گذشت زمستان سال ۱۳۳۷ به اوج خود رسیده بود.تن جامه شاد و سرد و سفید برف فضای گیلانغرب را زیر پوستین خود قایم کرده بود برشهای سوز سرما با زوزه ی باد در هم آمیخته وتا عمق جان نفوذ میکرد پرنده های سفید پابلندی پرسه زنان بر فراز جریان گل آلود رودی که با پیچ و تابی زیبا از کنار روستا میگذشت زیبایی فضای مه آلود حاشیه ی رود را دوچندان کرده بود. خبری دل و ذهن شهید مهدیخانی را درگیر کرده بود. پیرمرد فقیری در بستر بیماری از شدت تب هوس خوردن انار کرده و اناری موجود نبود!!آن زمان چه فصلی بود ؟!.....زمستان و آن زمان هم میوه فروشی به ندرت یافت میشد اگر هم بود از میوه ی انار خبری نبود...صبح روزبعد شهید مهدیخانی اسب سفیدش را زین کرده صدای خروچ خروچ برفها زیر گامهای استوارش گوش گنجشکان سحر خیز را نوازش می داد....توشه ای برداشته و بر زین آویخت آنگاه سوار بر اسب سفید بلندش از درب حیاط خانه بیرون آمد و بسوی منطقه گلین رهسپار شد رد پای اسبش بر برف مثل نقش مهر ومحبت بر قلبی پر از شوق حک شد وزمین زیر چهار نعل اسبش را بوسه زد صدای یورتمه ی نعل اسبش کم کم در فضای گوشم فرود آمد و او از چشمم ناپدید شد.... 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 جنگ بهانه است ما باهم رفیق شده‌ایم تا همدیگر را بسازیم ... ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | نبردی که بوی کربلا می‌دهد 🔺سردار شهید حسین همدانی در آغاز عملیات کربلای ۲ در هشتم شهریور ۱۳۶۵ : ما باید تمام صحنه‌های نبردمان را، تمام اعمالمان را، تمام جنگیدن و حرکاتمان را باید مطابقت و پیروی کنیم و از آقا اباعبدالله (ع) تقلید کنیم. 🚩🚩 🚩 ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🔘مراسم عزاداری عاشورای حسینی (ع) در دوران جنگ تحمیلی در خیابان های شهرستان گیلانغرب و علیرغم تهدید دشمن بعثی و خطر بمباران هوایی با شکوه خاص برگزار می شد. 🚩🚩 🚩 ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
مصادف با 19 مرداد 62 و در جریان بمباران هوایی توسط هواپیماهای رژیم عراق 150 نفر از شهروندان بی دفاع که بیشتر زن وکودک بودند شهید و472 نفر مجروح شدند که روز خونین گیلانغرب نام گرفت.