دفاع مقدس
۲۲ تیرماه سال ۱۳۸۱ — سالروز شهادت رزمنده و عکاس جنـگ، سعید جانبزرگی ❤️ #برشـــــےاززندگینـــــا
📷👆 آخرین پلان از حیات دنیوی جانباز و عکاس دفاع مقدس، سعید جانبزرگی
🕊🕊 22 تیرماه سال 1381 - سالروز پرکشیدن رزمنده شهید، حاج سعید جانبزرگی
🌹 عکسهای سعید جان بزرگی از حلبچه، یکی از تلخترین تصویرهای جنایات جنگی رژیم بعث عراق است.😢 او از لحظات اولیه بمباران شیمیایی حلبچه عکسهای بی نظیری گرفت و خودش هم شیمیایی شد.او در خاطراتش مینویسد:
📣 "با خودم میگفتم، لحظات ثبت شده توسط دوربین من باعث خواهد شد تا مردم دور دست در مورد مردانی که سالهای جوانیشان را دستخوش شعلههای نبرد سنگین زرهی کردهاند، بیندیشند و به این باور رسیدم که آدمهای درون قاب تصویر من هرگز نخواهند مرد و من به آنان عمر جاودان خواهم بخشید."
🌹 جانبزرگی پس از تحمل سالها رنج و درد ناشی از عوارض شیمیایی سرانجام بعد از چهار بار عمل جراحی در روز. 22 تیرماه 81 در بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران، جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکر زار و نحیف او در قطعه 29 بهشت زهرا (س) آرمید🌹
#گذر_از_وابستگی_برای_رسیدن_به_دلبستگی
🔹خاطرهای از زینالعابدین شادینیان، شهید عملیات رمضان
🌷حال و هوای جبهه که به مشامش می رسید، همه دلبستگی ها را فراموش می کرد؛ فراموش که نه، برای لحظاتی خود را در جبهه تصور می کرد؛ آنگونه که هیچ چیز حتی حضورِ همسرش هم او را از آن فضا جدا نمی کرد؛ همان چیزی که خاطرات به جا مانده از او ثابت می کند.
🌷همسر و فرزندانش حتی فرزندی که هنوز چشم به جهان نگشوده بود را به خداوندش سپرد و راهی مأموریت شد؛ رزمندهای که به خانه برگشته بود تا جراحت دست و صورتش بهبود یابد، این بار بدون خداحافظی راهی جبهه می شود تا محبت همسر و فرزند؛ دلش را اسیر نکند؛ به همین خاطر بود که در منطقه جنگی و از پشت تلفن حلالیت طلبید.
🌷او همان زینالعابدین شادینیان، فرزند امامقلیست؛ آخرین روز تیرماه در سال ۱۳۶۱ در #عملیات_رمضان بود که به جمع شهدا پیوست و اکنون یکی از گلهای گلستان شهدای اصفهان است؛ شلمچه خاطراتش را خوب به یاد دارد؛ اما حالا خاطره اى را که همسرش از او به یاد دارد بیان می کند:
🌷"پسر کوچکم را بغل کرده بودم و برای خریدن کفش به بازار رفتم؛ زینالعابدین را روزنامه به دست در حال مطالعه وقایع جنگ در گوشه ای از بازار دیدم؛ کنارش ایستادم و گفتم: آقا این پارچه ها متری چند؟ متوجه ما نشد؛ همانطور که سرش پایین بود گفت: از فروشنده بپرسید؛ آنقدر غرق در حال و هوای جبهه بود که گویی نه همسری دارد و نه فرزندانی؛ به حالش غبطه خوردم.
🌷در وصیت نامه اش نوشته بود به فرزندانم بگویید پدرتان تا زمانی که زنده بود در کسب و کار خودش راه عدالت را پیمود و در میدان جنگ مردانه جان به جان آفرین تسلیم کرد.
🌷....و این آخرین جملاتی بود که او بر روی کاغذ برایمان نگاشت تا خاطره اش جاوید بماند و ما جاماندگان از قافله عشق تا قیامت در حسرت لحظه لحظه های شعورش باقی بمانیم".
📚 كتاب "با اين ستارگان" نوشته حسين حميدى
28.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم | مصاحبه غلامرضا رهبر (خبرنگار شهید صدا و سیمای آبادان) با رزمنده مجروح، جمعی گروهان خط شکن شهید بهشتی از تیپ امام سجاد (ع) در عملیات رمضان
⏳ ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱
وقتی دلیرمردان خطه جنوب با فریاد الله اکبر و ندای یا مهدی(عج) از موانع سخت عبور کردند و خطوط مستحکم دشمن را شکستند!!
🎞 #انتشار به مناسبت سالروز #عملیات_رمضان در شرق بصره
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
⚪️ دعوتید به کانال شهدا👇
کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
شب بیست ویکم مولود او بود
شب بیست ویکم پرواز او بود
عجب میلاد وپروازش یکی بود
یقین مشتاق دیدار علی بود.
🌴 سرو قامتی متواضع ،شیرین سخن ،مهربان ودر اوج شهامت وشجاعت ،الگویی برای نسل جوان .
"غلام زارعی" را می گویم .
سرداری که از خانه های کاه گلی روستایی به نام اسیر پا در رکاب عشق گذاشت و لباس سبز سپاه را زینت بخشید
بچه های ده شصت .نام غلام را همیشه در کلام خود داشتند....
وحتی مادران در زمزمه های شبانه پای گهواره طفلان خود ، در دوران دفاع مقدس قصه شهامت وشحاعت این سردار متواضع ودوست داشتنی نجوا میکردند. ..
زن ومرد لامردی در اعزام نیروها همه به بدرقه غلام می آمدند
همه اورا فرزند و برادر خود می دانستند .
و چقدر زیبا این سردار خوشنام سپاه از دیار گله دار بزرگ بردل مردمان این خطه نشست که او را فرزند برومند خود خطاب میکردند..
در رزمایش ها و مانورها ،غلام وقتی با همان لندرور قدیمی در میان مردم می امد همه به دور او حلقه میزدند
اما...
چه زود رفت .
🚩در آخرین وداع با مردم در مقابل ساختمان قدیمی سپاه در مرکز لامرد ،همه اشک ریختند .گویا خود غلام هم می دانست که این وداع ،وداع آخراست .
دیری نگذشت ،نام عملیات رمضان وقتی از رادیو پخش شد .غمی بزرگ منطقه را فراگرفت .جمعی از بهترین خوبان سبکبال به عرش الهی رسیدند .و
غلام که فرمانده این کبوتران خونین بال بود ،خود نیز پرواز کرد
و در شب معراج مولایش علی ع به دیدار مولایش شتافت ...
۲۳ تیرماه سال ۶۱ لامرد دوباره سیاه پوش شد .
مردم از دور ونزدیک خود را سراسیمه به سپاه رساندند.
همه نگاه ها به سمت لندروری بود که غلام با قامتی بلند اورا می راند .
ولی ...
دوالجناح آمد ولیکن بی سوار
یاد و نامش جاودانه باد ...
✍️(دل نوشته ای از کمیل لامرد)
📆 ۲۳ تیر ۱۳۵۸ - سالروز واقعه مریوان
🌷 شهادت ۸ پاسدار محلی به طرزی فجیع توسط ضد انقلاب - از جمله #عبدالله_طرطوسی اولین فرمانده سپاه تازه تاسیس مریوان
دفاع مقدس
📆 ۲۳ تیر ۱۳۵۸ - سالروز واقعه مریوان 🌷 شهادت ۸ پاسدار محلی به طرزی فجیع توسط ضد انقلاب - از جمله #ع
💠 من خواهم ایستاد
🔹گروه بسیار كوچكی بودیم، اما بچهها با یاری خدا، همتی بسیار بزرگ و استوار داشتند. آنها در آن اوضاع بحرانی، سپاه مریوان را تشكیل داده و فعالیتهای مذهبی و قرآنی خود را دنبال نمودند. اولین شبی كه سپاه تشكیل شد، با شهید #طرطوسی نشستیم و دربارة استراتژی سپاه و برنامههای آیندة آن بحث كردیم، مسایل زیادی مطرح شد، اما آنچه بیش از همه برای او مهم بود موضوع حفظ و صیانت سپاه بود. شهید طرطوسی اطلاعات خوبی در زمینة مسایل سیاسی و نظامی داشت و فرماندهی سپاه نوپای مریوان را هم برعهده داشت، صحبتهای ما تا ساعت 6 صبح طول كشید، ماحصل كلام او این بود كه من برای دفاع از اسلام، قرآن و انقلاب اسلامی سلاح برداشتهام و با خدای خود عهد و پیمان بستهام كه تا جان در بدن دارم به این مبارزه ادامه دهم. ما باید كاملاً مواظب توطئههای دشمنان باشیم كه ضربه نخوریم، ضربه خوردن سپاه در اینجا یعنی ضربه خوردن انقلاب اسلامی و با این سخنان، همة همرزمان را تشجیع كرد تا در راهی كه انتخاب كردهاند، كمترین شك را به خود راه ندهند.
🔸شهید طرطوسی به خاطر شهامت، شجاعت، دیانت و پایگاه اجتماعی خاصی كه داشت، قوت قلب بسیار خوبی برای همة ما بود، به خاطر ویژگیهای ممتازی كه داشت سران ضدانقلاب از ابتدای پیروزی انقلاب سعی كردند او را جذب نمایند و یا حداقل وی را از طرفداری و حمایت از انقلاب منصرف كنند، اما هیچگاه پیشنهادهای آنان را نپذیرفت. یك شب قبل از شهادتش در سپاه با هم بودیم، تا صبح بیدار بود، صبح به من گفت: برو منزل چند ساعتی استراحت كن! من هم از سپاه خارج شدم تا به منزل بروم، وقتی وارد خیابان شدم، دیدم افراد ضدانقلاب تجمع كردهاند و به طرف سپاه در حركت هستند، فوراً برگشتم و موضوع را به اطلاع عبدالله طرطوسی رساندم، بلافاصله دستور داد تا همه برادران آماده شدند، قبل از شروع درگیری خطاب به همرزمانش گفت:
▪️برادران! من تصمیم خود را گرفتهام تا آخرین گلوله خواهم جنگید، همه یك صدا فریاد زدند: ما هم خواهیم جنگید. اندكی بعد، صدای تیراندازی در فضای كوچك محوطة سپاه پیچید، افراد ضدانقلاب یك صدا فریاد میزدند ما فقط، (عهبه حهبیب) (عبدالله طرطوسی) را میخواهیم، اما آن دلاور سرافراز، مردانه جنگید تا آنكه در سنگر دفاع از شرافت و عزّت دینی خود، شربت گوارای شهادت نوشید.
(راوی: سیدلطیف راستگو نژاد همرزم شهید طرطوسی)
📆 ۲۳ تیر ۱۳۵۸ - سالروز واقعه مریوان
دفاع مقدس
💠 من خواهم ایستاد 🔹گروه بسیار كوچكی بودیم، اما بچهها با یاری خدا، همتی بسیار بزرگ و استوار داشتن
مـریـوان : دهـه ۵۰
ایستاده ازراست : مرحومین ، آقای ماشالله طرطوسی ، آقای محمد غریب کریمی زاده ، آقای عبدالله طرطوسی ، ناشناس ، مـرحـوم حاجی علی نسیمی ، مـرحـوم آقـای محمود کرداری
دفاع مقدس
🌷شهید دارا کهنه پوشی
▪️پیشمرگ کُرد مسلمان و همرزم شهید #عبدالله_طرطوسی
که ضد انقلاب و تجزیه طلبان سر او را با موزائیک از تن جدا کردند🔴
شهید دارا کهنه پوشی در روز اول مهر 1340 در روستای حسن آوله (مریوان) که سایه فقر و تنگ دستی بر آن حکم فرما بود به دنیا آمد. او در مدت عمر کوتاهش از نظر ایمان و ذخیره اخروی داراترین و ثروتمند ترین جوانان آن دیار بود. دارا تحت تربیت پدر و مادری مؤمن و متدین قرار گرفت و به خاطر زندگی در یک خانواده مذهبی قبل از رسیدن به سن مدرسه روخوانی قرآن کریم را فرا گرفت و سپس راهی مدرسه شد و تا کلاس پنجم در زادگاهش به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه تحصیل راهی شهرستان مریوان شد.
او با آمدن به مریوان و قرار گرفتن در یک محیط بزرگ فرصت را غنیمت شمرد و همراه با تحصیل در مدرسه، با حضور در مساجد و مدارس علوم دینی در خدمت استادان زانو زد و به تلمذ علوم قرآنی پرداخت. تلاش و پشتکارش موجب شد در مدتی کوتاه در این زمینه پیشرفت قابل توجهی داشته باشد و کار تدریس قرآن را آغاز نماید.
دارا در حقیقت سفیری بود از جانب حضرت حق که در آن برهه خاص مأمور هدایت و آموزش جوانان را عهده دار شده بود؛ تمام وقت یا در مدرسه بود یا در مسجد و در زمینه تعلیم و تعلم تلاش بسیار می کرد. به دلیل اینکه خانواده اش در روستا زندگی می کردند هر وقت به روستا می رفت از فرصت استفاده می کرد و به آموزش جوانان روستا مشغول می شد.
دارا بسیار کم سن و سال بود اما اعتماد به نفس بالایی داشت؛ در میان مردم روستا حضور پیدا می کرد و بدون هیچ واهمه ای برای آنان سخنرانی می کرد و آنچه را که آموخته بود به دیگران یاد می داد و این کار را ادای دین و عبادت می دانست. تلاش های پیگیر و خستگی ناپذیر دارا در زمینه هدایت و راهنمایی مردم از ایشان چهره ای مردمی و مورد اعتماد ساخته بود که علی رغم صغر سنی، مردم سخنانش را با جان و دل قبول می کردند
در سال 1357 که حرکت های آزادی خواهانه ملت قهرمان ایران شروع شد، دارا گمشده اش را در وجود رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران یافت و پیروی از منویات و دستورات ایشان را چون سایر فرایض دینی بر خود واجب دانست و برای انجام دستور مقتدایش هیچ درنگی را جایز نشمرد و پیوسته در تلاش و کوشش بود.
دارا در کانون اسلامی جوانان و مدرسه قرآن مریوان شبانه روز مشغول تلاش و فعالیت بود. آنگاه که احساس کرد باید از محدوده شهر خارج شود، این کار را با طیب خاطر پذیرفت و به روستاهای اطراف رفت. دارا یکه و تنها در جمع نماز گزاران حاظر می شد و بدون هیچ واهمه ای آنچه را که لازم بود می گفت. عقاید و کارهای دارا گروهک های ملحد را به شدت عصبانی کرده بود. چندین مرتبه نقشه ترور او را ریختند اما ناکام ماندند؛ خداوند دارا را مأمور بیدار سازی مردم کرده بود و خود نیز از او محافظت می نمود.
پدر شهید نقل می کند:
فرزندم علاوه بر تدریس قرآن و علوم اسلامی در کانون و مدرسه، همواره جز اولین کسانی بود که برای بحث و رویارویی با گروهک های ملحد حاضر می شد و بطلان عقیده و باور آنان را با دلایل محکم و استوار بر ملا می کرد. تمام نظریه پردازان الحادی گروهک های ضدانقلاب در برابرش به ستوه آمده بودند و هیچگاه نتوانستند در مقابل او سخنی منطقی عرضه کنند. هر جا دارا حضور می یافت دشمن سپر می انداخت و صحنه را ترک می کرد
آن هنگام که اراده مجاهدان فی سبیل الله بر این قرار گرفت که نهاد مقدس سپاه در مریوان بنیان نهاده شود، دارا جزو پیش گامان بود. سلاح و صلاح را توأمان به دست گرفت و به پاسداری از دست آوردهای انقلاب پرداخت؛ تا اینکه مزدوران استکبار جهانی که تاب دیدن نور حقانیت اسلام را نداشتند در قالب توطئه ای به مقر سپاه حمله ور شدند و بهترین فرزندان دین را به مسلخ کشاندند.
دارا از جمله مجاهدانی بود که در این مصاف نابرابر حضور داشت. اما خداوند همچنان که اراده کرده بود زندگی دارا با دیگران متفاوت باشد، نحوه شهادتش نیز با یارانش تفاوت داشت.
همرزمانی که در رکاب این مجاهد فی سبیل الله بوده اند در این باره می گویند: در تمامی مدتی که در حلقه محاصره بودیم دارا با روحیه عالی که داشت کمترین هراس به دل راه نمی داد و با رشادتی غیر قابل وصف می جنگید. وقتی که فرمانده رشید و فداکارمان "عبدالله طرطوسی" به شهادت رسید، دشمن توانست به داخل مقر نفوذ کند. جنگ تن به تن آغاز شد، دشمن تلاش می کرد دارا را زنده دستگیر کند، تا آنکه کید و حیله آنان به نتیجه رسید و دارا پس از اینکه مهماتش تمام شد به اسارت درآمد. از آنجا که گروهک های ضدانقلاب کینه فراوانی از این جوان نستوه به دل داشتند تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و با سر نیزه زخم های متعددی به بدنش وارد کردند و در نهایت پس از شکنجه های وحشیانه سرش را با موزائیک از تنش جدا کردند
⏳ دوران نبردهای کردستان – مقابله با وطن فروشان و تجزیه طلبان
۲۳ تیر سالروز عملیات قادر
تنبیه دشمن بعثی در مناطق شمال غربی کشور/ عملیاتی که جبهههای جنگ را از رکود خارج کرد
🔸عملیات قادر نهمین عملیات مستقل ارتش بود که در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۴ درمناطق شمالغربی کشور اجرا شد و بعد از این عملیات بود که جبهههای جنگ از رکود خارج شد
📷👆تصویر ارتفاعات کلاشین_منطقه عملياتى قادر
این عملیات در با رمز یا صاحب الزمان (عج) در منطقه عمومى كلاشين شهرستان اشنويه بفرماندهى شهيد على صياد شيرازى در سه مرحله آغاز شد که حدود2ماه به طول انجامید
شهيد حسن آبشناسان فرمانده لشکر 23 نیروهای مخصوص تکاور (نوهد) طى عملیات قادر و در ارتفاعات كلاشين از قفس تن بال گشود و به شهادت نائل آمد
⚪️منطقه مذكور با توجه بموقعیت خاص از جمله وجود ارتفاعات صعب العبور و تردد پراکنده گروهک های ضدانقلاب تاکنون فاقد یادمان شهدا است
شهید کاوه فرمانده افسانه ای و سلحشور سپاه پاسداران در این عملیات حماسه های جاودانه ایی از خود و رزمندگان لشکر تحت امرش بر روی قله ها و ارتفاعات کلاشین بر جای گذاشت و در فتح ارتفاعات و پاکسازی قله های مذکور نقش برجسته ایی را ایفا نمود
دفاع مقدس
۲۳ تیر سالروز عملیات قادر تنبیه دشمن بعثی در مناطق شمال غربی کشور/ عملیاتی که جبهههای جنگ را از رک
💠 حسن آبشناسان،امیر سرفراز وفرمانده ارتش در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و فرمانده لشکر۲۳ نیروهای ویژه هوابرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۳ تیرماه ۱۳۶۴ — سالروز عملیات قادر
🎥 گوشه ای از عملیات قادر در جبهه شمالغرب
در این فبلم، برادر خسرو شوق (از معاونین لشگر ویژه شهدا) توسط بیسیم در حال هدایت آتش توپخانه بر روی مواضع و استحکامات ارتش بعث عراق در ارتفاعات گوشینه
🎞 در قسمتی ار فیلم، سردار علی صلاحی معاون ستاد لشکر (فرد میکروفون به دست) نیز در کنار خسرو شوق دیده می شود.
در این عملیات، بنا به درخواست شهید صیاد شیرازی (فرمانده نیروی رمینی ارتش)، رزمندگان لشکر ویژه شهدا به فرماندهی شهید محمود کاوه برای کمک به برادران ارتشی خود وارد عمل شدند.
⚪️ پ.ن: در #مستند_نگاتیو ، مجری برنامه با افراد حاضر در فیلم آشنایی ندارد و فقط حدس می زند مربوط به عملیات قادر باشد!
کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
۲۳ تیرماه ۱۳۶۴ — سالروز عملیات قادر 🎥 گوشه ای از عملیات قادر در جبهه شمالغرب در این فبلم، برادر
📷 عکس بالا: برادر خسرو شوق و سردار علی صلاحی ، از مسئولین لشگر شهدا
📷 در عکس پایین، سردار علی صلاحی، (ستاد لشگر) در کنار شهید محمود کاوه (فرمانده شجاع لشگر ویژه)
دفاع مقدس
۲۳ تیرماه ۱۳۶۴ — سالروز عملیات قادر 🎥 گوشه ای از عملیات قادر در جبهه شمالغرب در این فبلم، برادر
📷 عکسی از برادر خسرو شوق (از مسئولیت لشگر) در کنار مرحوم قدرت الله منصوری و شهید بزرگوار محمود کاوه، فرمانده لشگر ویژه شهدا
🌴 دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی #شهید_محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس از عملیات قادر در #شمال عراق که به دعوت شهید #صیاد_شیرازی به کمک ارتش رفتند.
وقتی که شهید کاوه نقاط ضعف عملیات را برشمرده و خود و دیگر مسئولان لشکر را مورد انتقاد قرار می دهد:
یک: بحث بهداری
دو: مکالمه رمز و کشف پشت بیسیم
سه: مسئله تشنگی رزمندگان
چهار: تدارکات و مهمات نیروها
دفاع مقدس
🎥 سخنرانی #شهید_محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فیلم با کیفیت بهتر👆👆
🎥 سخنرانی #شهید_محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس از عملیات قادر در #شمال عراق که به دعوت شهید #صیاد_شیرازی به کمک ارتش رفتند.
وقتی که شهید کاوه نقاط ضعف عملیات را برشمرده و خود و دیگر مسئولان لشکر را مورد انتقاد قرار می دهد:
یک: بحث بهداری
دو: مکالمه رمز و کشف پشت بیسیم
سه: مسئله تشنگی رزمندگان
چهار: تدارکات و مهمات نیروها
▫️تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 #انتشار_مطالب_صدقه_جاریه_است
میستایمت
که شانههای شکوهمندت،
آبروی کوهستانهاست...
و اردیبهشت نگاهت،
در چشمان هیچ بهاری نمیگنجد...
رزمنده #دفاع_مقدس
منطقه اشنویه (منطقه مرزی و کُردنشین آذربایجان غربی)
تابستان سال ۶۴
#عملیات_قادر
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی