eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 نوحه حماسی در زیر بمباران هواپیماهای عراقی ⌛️ اسفند ماه ۱۳۶۳ --- ،--- بونه عملیاتی : 🎙به‌ نام خالق سبحان مهیا شو ، مهیا شو ز جا برخیز برادر جان مهیا شو ، مهیا شو به‌ قصد رفتن میدان مهیا شو ، مهیا شو پی یاری مظلومان مهیا شو ، مهیا شو... 🎞 این فیلم، بیانگر نمونه‌ای کوچک از شجاعت و شهامت رزمندگان در دوران دفاع مقدس است. جنگ هشت ساله را دلاورانی چنین بی باک و نترس اداره کردند که از بمب و موشک دشمن خوف و وحشتی به خود راه نمی دادند. هفته دفاع مقدس گرامیباد
24.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلم / نماز جماعت کادر فرماندهی لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) -- قبل از عملیات عاشورایی 🌴در این جمع که در اطاق جنگ لشگر ۱۷ اقامه گردید، تنی چند از شهدا حضور دارند: شهیدان: مهدی زین الدین فرمانده لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) جانباز علیرضا درگاهی جانشین فرمانده لشگر رضا حسن‌پور قائم مقام لشگر اسماعیل صادقی، رئیس ستاد لشگر ج جواد عابدی، فرمانده تیپ دوم لشگر مهدی شال باف فرمانده گردان حضرت امام رضا (ع) لشگر مصطفی کلهری فرمانده گردان سیدالشهدا (ع) لشگر علی‌اصغر فتاحی فرمانده گردان علی‌ ابن‌ ابیطالب( ع) لشگر ابوالفضل مهرابی فرمانده گردان فتح لشگر ۱۷ محمدحسین ساعدی فرمانده گردان روح‌الله 🌷سردار شهید سیدحسن موسوی فرمانده سپاه ساوه و از فرمانده یگان های لشگر ۱۷ پس او گفت آنکه سر عشق بشناخت نمازش را بخون بايد وضو ساخت که گر از خون وضوی آن نسازی بود عين نمازت نا نمازی.... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🟢 برگی از یک خاطره 🔸رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! 🔸یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. 🔸شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! 🔸مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! 🔸رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
🌿 ســـال های حمـــاسه و ایستـــادگی اهواز - کمپلو؛ مسجد علی بن موسی الرضا(ع) 🔸 مهـــر مـــاه ۱۳۵۹ در روزهای نخست جنگ، جوانان قهرمان شهر با ساختن کوکتل مولوتوف در حیاط مسجــد؛ بــرای مقابله با متجاوزان بعثی از همینجا شروع کردند. 😘 حاجی جعفری (یا عمو جعفری)، همان فردی که در عکس پیراهن سبز به تن دارد، از نامه رسان‌های سرزنده و پرکار تعاون اهواز بود. هر جا که فکرش را نمی کردی پیدایش شود، با توبره‌ای پر از نامه می رسید و نامه می آورد و نامه می برد. چه در کوه‌های غرب باشی، چه شلمچه و چه فاو.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبادان روزهای مقاومت و همدلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
داشتم خاکریز می زدم که آمد بالای لودر ، سلام کرد و کنارم نشست و مرتب توضیح می داد که کجا خاکریز بلندتر باشد و کجای خاکریز پایین تر و معلوم بود که خیلی وارد است . آتش دشمن که شدیدتر شد من را فرستاد پایین و خودش پشت بولدوزر نشست . مدتی که گذشت آمدند دنبالش و صدایش کردند و گفتند : " آقای رضوی بی سیم از فرماندهی " خشکم زد . خودش بود ، مهندس محمد تقی رضوی ، قائم مقام قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء جهاد ، همانی که همه بچه ها به اسم "آتقی" او را می شناختند .
🔖 سندی از خدمت خالصانه شهید تا علی اکبر شیرودی در دوران دفاع مقدس ✍ تاریخ نگارش نامه: ۹ مهر ۱۳۵۹ 🔹شهید شیرودی در این برکه که فقط ده روز از آغاز جنگ تحمیلی گذشته بود، می‌نویسد : «تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه­ جنگ‌ها شرکت نموده‌ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته‌ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته‌ام؛ لذا تقاضا دارم درجه­ تشویقی‌ای که به اینجانب داده‌اند، پس گرفته و مرا به درجه­ ستوانیارسومی که بوده‌ام، برگردانید». 💠 ، 👇👇
دفاع مقدس
🔖 سندی از خدمت خالصانه شهید تا علی اکبر شیرودی در دوران دفاع مقدس ✍ تاریخ نگارش نامه: ۹ مهر ۱۳۵۹ 🔹
🌷شهید علی اکبر شیرودی با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رفت. ▫️وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت : "ما می مانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را می کوبیم و مسئولیت تمرد را می پذیریم". در طول ۱۲ ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی های بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
16.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 ▫️ قسمت هشتم 📽 فیلم مستند از تجاوز نیروهای رژیم بعث عراق به خاک ایران در اولین روزهای جنگ این قسمت: اشغال شهر مهران و رزم آهنگ هایش پیروزی مزدوران بعثی ها را می 🎞 پخش از تلویزیون عراق
20.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕 وطنم ، راه دفاع از تو تداوم دارد... 📽 // تصاویری از لحظاتی از نبرد تانک و نفر در عملیات عاشورایی کربلای پنج 🎙باز یاد از شهدا ، باز دلم تنگ شده بازهم مرثیه با اشک هماهنگ شده اگر این عزت و آرامش امروز به جاست بی گمان یکسره مدیون امام و شهداست جنگ هرچند نکوهیده و نارس باشد بزم رزم است ، دفاعی که مقدس باشد جبهه را تک تک دل ها همه طالب بودند بچه ها از همه ادیان و مذاهب بودند ما که جامانده و از غم متلاطم هستیم کوه دردیم ولی سخت مقاوم هستیم دشمنت در همه جا گرچه تهاجم دارد وطنم ، راه دفاع از تو تداوم دارد... 🌿 هفته دفاع مقدس