eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
840 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 | بچه جنوب شهر دهه ۴۰ و ۵۰ - دلاورمرد 💠 روزی که جواد صراف اُسرا را لخت کرد! 🔹به اعتراف بچه های گردان، جواد صراف به جسارت، دلاوری و روحیه شاداب در صحنه نبرد معروف بود! آقا جواد در میدان جنگ چنان روحیه ای داشت که انگار نه انگار به مصاف دشمن تا بن دندان مسلح می رود. ...او مرگ را به بازی گرفته بود ▫️عملیات آزادسازی "مهران" (تیر ماه ۱۳۶۵)، از جمله کارزارهایی بود که ابهت دشمن را شکست. او در کنار قاطعیت و صلابت، مهربان نیز بود حتی با اسرای دشمن!! - ... که تصاویر فوق به خوبی این را نشان می دهد نرمش و مهربانی اش با دشمنی که تا دقایقی قبل با گلوله مستقیم تانک نفرات او را شکار می کرد و حالا اسیر اوست فرمانده، اسرا را دلداری می دهد که خطری شما را تهدید نمی کند ...!! لباس هایتان را دربیاورید تا کمی خنک شوید! پاهایتان توی پوتین داغ شده! آنها را هم در بیارید تا هوا بخورد. ... و بعد هم کلمن آب تگری برایشان آورده و یکایک آنها را در آن ظهر گرم تابستان سیراب می کند💦 🌴جواد صراف، فرمانده جسور و دلاور گردان در این عملیات زنده ماند، ولی چند ماه بعد در عملیات کربلای پنج پرکشید🕊🕊🕊 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌷 ۲۲ دیماه ۱۳۶۵,-- سالروز شهادت سردار رشید اسلام، جواد صراف فرمانده گردان شهادت ، لشکر ۲۷ محمد رسو
🌷 شهید جواد صراف، میاندار دسته عزاداری در جبهه ▫️تابستان ۶۵ با دسته یک گروهان سیدالشهدا گردان تخریب به گردان مقداد مامور شدم . همه گردان های لشگر کوزران بودند و معلوم بود عملیات در منطقه صعب العبوری خواهد بود . پیاده روی و کوهنوردی های سنگین پدرمان را در آورده بود . محدوده گردان مقداد را چند کوه احاطه کرده بود . با وجودی که از ارتفاعات پیرامون پائین تر بودیم ولی نسبت به دشت پائین دست و آبادی ماهیدشت خیلی بالاتر بودیم . چادر گروهان ها در سینه کش پیرامون مقر بود که قبل از بنا شدن چادرها ، با بولدوزر جاده ای به شکل نعل اسب احداث شده بود تا هم جای چادرها صاف باشد و امکان دسترسی با ماشین میسر شود . وسط مقر که کمی پائین تر از چادرها بود محوطه ای مسطح ایجاد شده بود برای نماز جماعت و صبحگاه و این جور چیزها . دور صبحگاه هم چند چادر کوچک و خیمه ای بود برای فرماندهی و واحدهای گردان . کل منطقه کوزران هم پوشیده بود از درختان کوتاه و انبوه. در محل برگزاری صبحگاه روزی چند بار برزنت بزرگی پهن می شد برای نماز جماعت و مراسم و سخنرانی . یادم نیست چه ایامی بود که هر شب سینه زنی و مراسم عزاداری برقرار بود . گردان مقداد و مالک در آن مقطع ادغام شده بودند و افراد قدَری مثل شهید بدون مسئولیت به عنوان نیروی آزاد با احمد نوزاد فرمانده گردان همکاری می کردند . معاون نوزاد هم علی جزمانی بود . من و احمد طایفه و شهید یزدان رضایی و شهید امیر سبزعلی و چند نفر دیگر در گروهانی بودیم که از نیروهای گردان مالک تشکیل شده و مسئولش بکشلو بود . روزها ساعات طولانی کوهنوردی با تجهیزات سنگین انجام می شد و شب ها خیلی خسته بودیم . مسئولین گروهان سیدالشهدای تخریب نیز چادر خیمه ای کوچکی کنار صبحگاه و نزدیک چادر فرمانده گردان داشتند که حسن آقا رحیمی و شهید علی ساقی در آن مستقر بودند . علی محمودوند دوران درمان قطع شدن پایش در فاو را سپری می کرد و آنجا حضور نداشت . 🌗 یک شب بعد نماز مغرب و عشاء چراغ و فانوس ها خاموش و عزاداری مفصلی شروع شد . حال و حوصله چندانی نداشتم و از جمع جدا شدم . چادر حسن رحیمی و ساقی آمدم که هیچ کدام حضور نداشتند و در مراسم بودند . لبه در چادر روی تراورس چوبی نشستم و به تماشای عزاداری و سینه زنی پرداختم . ایستاده سینه زنی می کردند . بلند گو نبود و وسط مراسم صدای در تاریکی بگوش می رسید که دستانش را بلند می کرد و شعری را بلند بلند در آن وسط می خواند و بقیه هم که با آن شعر آشنا بودند با او دم می گرفتند و همصدایی چند نفر در کلمات آخر شعر بگوش می رسید . لذت و حالی از تماشای از کنار آن جمع به من دست داد که گاهی یاد آن صحنه می افتم . چند ماه بعد، احمد نوزاد، علی جزمانی، رجبعلی بکشلو، جواد صراف، یزدان رضایی، و... در شلمچه و کربلای پنج و بعدها سبزعلی، ساقی ...و تعدای زیادی از آن جمع به شهادت رسیدند. 🌴شعر آن شب این بود: عمه یا عمه زینب ای زینب مگه ما بابا نداریم مامن و ماوا نداریم مگه ما بی خانمانیم کشتی بی بادبانیم عمه یا عمه زینب ای زینب --(راوی: رزمنده بسیجی قاسم عباسی-گردان تخریب لشگر۲۷) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📸 | حکایتِ رفاقت تا بهشت ... سمت چپ "شهید رحیم یخچالی"در کنار معاون و همراه همیشگی‌اش "شهید جعفر عابدینی‌زاده" در چنین شبی در کربلای شلمچه آسمانی شدند🕊🕊 (ع) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
| اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداء ياران ز قيد و بند علائق رها شدند مانديم و خاطرات کهن در کنار ما ما را به بزمگاه محبت گذر نداد همراه خيلِ سوختگانش نگارِ ما...! دی‌ماه ۱۳۶۵ عراق ؛ شرق بصره عکاس: احسان رجبی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
| لشکر حاج قاسم تصویری از رزمندگان گردان ۴۰۵ لشکر ۴۱ ثارالله در موضع انتظار جهت عزیمت به خط مقدم نبرد ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🙂 شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت! حجم آتش دشمن و جنگِ سختی که در آنجا جریان داشت.... نیروهای حاضر در صحنه، در وصف آن، یک‌ جمله می‌گفتند که بسیار شنیدنی بود: ▫️یا اخوی!! لایُمکن الفَرار مِن شلمچه، إلّا به جراحت یا شهادت 😂 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 | نسیمی جان‌فزا می آید بوی کرب و بلا می آید... 🎞 کلیپی که سالهاست آغازگر مستند "روایتِ فتح" سید مرتضی آوینی شده است 🎥 | مداحی ماندگار از🌷شهید حسن اردستانی لحظاتی قبل از شهادت🕊🕊 🌴 -- ساعاتی پیش از آغاز عملیات کربلای ۵ 🚩🚩 سینه زنی رزمنده ها به همراه نوحه خوانی شهید اردستانی 🌷حسن اردستانی، جمعی گردان عمار - لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🌱 متولد: خرداد ۱۳۴۷ - 🕊🕊 شهادت: ۲۳ دی ۱۳۶۵ ⚪️ خاک‌سپاری بهمن ۱۳۷۵ - مزار: بهشت‌زهرا (س) - قطعه‌ ۲۶ردیف ۶۹مکرر شماره‌ ۵۳ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌱 #ببینید | نسیمی جان‌فزا می آید بوی کرب و بلا می آید... 🎞 کلیپی که سالهاست آغازگر مستند "روایتِ ف
الغیبت‌ُ عجب‌ کیفی‌ داره‌ تقصیر خودش‌ بود. شهید شده‌ که‌ شده‌. وقتی‌ قرار است‌ با ریختن‌ اولین ‌قطره‌ی‌ خون‌، همه‌ گناهانش‌ پاک‌ شود، خیلی‌ بخیل‌ و از خود راضی‌ است‌ اگر آن‌ کتک‌هایی‌ را که‌ من‌ بهش‌ زدم‌، حلال‌ نکند! تازه‌، کتکی‌ هم‌ نبود. دو سه‌ تا پس‌‌گردنی‌، چهار پنج‌ تا لنگه‌‌ پوتین‌، هفت‌ هشت‌ ده‌ تا لگد هم‌ توی‌ جشن‌ پتو! خیلی‌ فیلم‌ بود. دست‌ِ به‌ غیبت‌ کردنش‌ عالی‌ بود. اوایل‌ که‌ همه‌اش ‌می‌گفت‌: - الغیبت‌ُ عجب‌ کیفی‌ داره.‌ جدی‌ نمی‌گرفتم‌. بعداً فهمیدم‌ حضرت ‌آقا، اهل‌ همه‌جور غیبتی‌ هست‌. اهل‌ که‌ هیچ‌، استاده‌. جیم‌ شدن‌ از صبح‌گاه‌، رد شدن‌ از لای‌ سیم‌خاردار پادگان‌ و رفتن‌ به‌ شهر، و از همه‌ بدتر، غیبت‌ در جمع‌ و پشت‌سر این‌ و اون‌ حرف‌ زدن‌. جالب‌تر از همه‌ این‌ بود که‌ خودش‌ قانون‌ گذاشت‌. آن‌هم‌ مشروط‌. شرط‌ کرد که‌: - اگر غیبت‌ از نوع‌ اول‌ (فرار از صبح‌گاه‌ و ...) را منظور نکنید‌، از آن‌ ساعت‌ به بعد هرکس‌ غیبت‌ دیگران‌ را کرد و پشت‌ سرشان‌ حرف‌ زد، هر چندنفر که ‌در اتاق‌ حضور داشتند، به‌ او پس‌گردنی‌ بزنند. خودش‌ با همه‌ی‌ چهار پنج ‌نفرمان‌ دست‌ داد و قول‌ داد. هنوز دستش‌ توی‌ دست‌مان‌ بود که‌ گفت‌: ـ رضا تنبلی‌ رو به‌ اوج‌ خودش‌ رسونده‌ و یک ‌ساعته‌ رفته‌ چایی‌ بیاره ... خب‌ خودش‌ گفته‌ بود بزنیم،‌ و زدیم‌. البته‌ خداییش‌ را بخواهید‌، من ‌بدجور زدم‌. خیلی‌ دردش‌ آمد؛ همان‌ شد که‌ وقتی‌ اواخر بهمن 1364 در ادامه عملیات والفجر 8 در جاده فاو – ام القصر دیدمش‌، باهاش‌ روبوسی‌ کردم‌ و بابت‌ کتک‌هایی‌ که ‌زده‌ بودم‌، حلالیت‌ طلبیدم‌. خندید و گفت‌: - دم‌تون‌ گرم‌ ... همون‌ کتک‌های‌ شما باعث‌ شد که‌ حالا دیگه‌ تنهایی‌ از خودم‌ هم‌ می‌ترسم‌ پشت‌سر کسی‌ حرف‌ بزنم‌. می‌ترسم‌ ناخواسته‌ دستم ‌بخوره‌ توی‌ سرم‌. حسن با گردان عمار آمده بود جلو. با هم داخل سنگر نشستیم و به ذکر خیر دوستان. در آن میان از دهنم پرید: - این بچه های گردان هم گندش رو درآوردن ... که حسن پس گردنی محکمی بهم زد. با تعجب گفتم: - واسه چی می زنی؟ خندید و گفت: - مگه قرار نبود هرکی غیبت کرد، بقیه بهش پس گردنی بزنند؟! وقتی‌ فهمیدم‌ حسن‌ در عملیات‌ کربلای‌ پنج‌ مفقودالاثر شده و ده‌ سال‌ بعد استخوان‌هایش‌ بازگشت‌، هم‌ خندیدم‌ هم‌ گریستم‌. حسن جان! نمی خوای بیایی بهم پس گردنی بزنی؟ غیبت هام خیلی زیاد شده! حسن اردستانی متولد: 15 خرداد 1347 شهادت: 23 دی 1365 عملیات کربلای 5 شلمچه. خاک‌سپاری 14 بهمن 1375 مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ 26 ردیف 69 مکرر شماره‌ 53 حمید داودآبادی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌱 #ببینید | نسیمی جان‌فزا می آید بوی کرب و بلا می آید... 🎞 کلیپی که سالهاست آغازگر مستند "روایتِ ف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم مداحی ماندگار از شهید حسن اردستانی لحظاتی قبل از شهادت و روایت مادر شهید از آن لحظات 🚩🚩 نسیمی جان فزا می آید 🕌 بوی ڪرببــــــــلا می آید... " 💦 نپرس که چرا می گریند...!! در سفر زمین پاها مجروح می شود و در سفر آسمان، دلها..؛ ◇ دلی که از یاد حسین نگرید. که دل نیست، سنگ خارا است و چگونه نور، در سنگ خارا راه یابد. ◇ راه ما راه سید الشهدا است و آنان که پای یقین در این راه نهاده اند، آرزوی سر باختن دارند تا به ذبیح الله اعظم حضرت سید الشهدا (س) از همه نزدیکتر شوند . 🌴 شلمچه _ساعاتی پیش از آغاز عملیات کربلای ۵ ، سینه زنی رزمنده ها به همراه نوحه خوانی و نوای ماندگار شهید اردستانی 🌷 حسن اردستانی، جمعی گردان عمار - لشکر ۲۷ محمد رسول اللهﷺ ● متولد: خرداد ۱۳۴۷ ● شهادت: ۲۳ دی ۱۳۶۵ ● خاک‌سپاری: بهمن ۱۳۷۵ ● مزار مطهر : بهشت‌زهرا (س) - قطعه‌ ۲۶ردیف ۶۹مکرر شماره‌ ۵۳ 📍گزیده«مستند معبر» ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| خون شهیدان ما امتداد خون شهیدان کربلاست.امام خامنه ای 🚩 ظالمان در کوچه های مدینه و وادی کربلا و شام هم مظلومان مقتدر را دست بسته میبردند.... کشف پیکر مطهر شهید در منطقه شرهانی ۲۲ دی ماه ۱۴۰۲ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📄 روزنامه‌های ۲۳ دی ۱۳۵۹ ⏳ اوایل جنگ تحمیلی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۲۳ دیماه ۱۳۶۵ - سالروز شهادت حاج مجید رمضان از فرماندهان دلاور دوران دفاع مقدس و اهل شهرری ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱 💠 خاطره ای ازهمسر شهید:👇 برای او پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و فرزند جایگاه ویژه ای داشتند اما وی ورای همه اینها را می دید و علاقه به آنها مانع رفتنش به جبهه نمی شد. در طول سه سال زندگی مشترکمان، تنها یک سفر کوتاه به مشهد داشتیم؛ مسافرتی خانوادگی با مجید، ماه عسلی هم که در کار نبود، اما شنیدن صدایش برایم از هزاران ماه عسل، شیرین تر بود. همیشه به او می گفتم: میدانی چقدر دوستت دارم ولی مانع رفتنت نمی شوم.💕 آنقدر مجید به خانه نمی آمد که فرزندش مصطفی او را عمو خطاب می کرد‼️ و تا می خواستم برایش جا بیندازم که او بابا ست، باز هم مجید برمی گشت به منطقه 🎤 برگرفته از گفت و گوی تلویزیونی: فرشته سلطان مرادی، همسر شهید مجید رمضان ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌷 ۲۳ دیماه ۱۳۶۵ - سالروز شهادت حاج مجید رمضان از فرماندهان دلاور دوران دفاع مقدس و اهل شهرری ا🌱▫️🌱▫
🌹 شهید مجید رمضان، رئیس ستاد لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه {صلی اللّه علیه و آله و سلم} در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۳۵ در شهر ری متولد شد. پس از طی مراحل ابتدایی و متوسطه وارد هنرستان شد. از آنجا كه او آگاهی های دینی و اجتماعی خود را با مطالعات جنبی ارتقا داده بود ، خیلی زود به یك فرد هدفمند و جدی بدل می شود . پس از دریافت مدرك دیپلم در سال 1356 ، با تعدادی از افراد فعال در مسائل سیاسی ارتباط برقرار می كند و از این طریق ،‌با ماهیت رژیم ستم شاهی آشنا می شود و بزودی فعالیت و مبارزه خود را علیه رژیم غاز می كند . برخورداری وی از زمینة خوب مذهبی و شناختش نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی ، از او چهره ای مبارز و حق طلب و ممتاز در میان همسالان می سازد . مجید با گسترش مطالعات مذهبی و سیاسی خود ، در غنای فكری و معنوی اش می كوشد . وی آثار شهید مطهری و كتاب ها و اعلا میه های امام خمینی (ره) را به دقت مطالعه می كند و همچنین نسبت به مكتب ماركسیسم نیز آگاهی خود را افزایش می برد تا بتواند از پس گفتگو و مناظرات با چپی ها برآید. مجید رمضان درسال 56 همراه برادر دو قلوی خود ((محمد)) به سربازی اعزام می شود . در دوران سربازی نیز دست از فعالیتهای سیاسی برنمی دارد و در روشنگری سربازان در پادگان نقش بسزایی ایفا می كند . برادرش می گوید كتابهای سیاسی را با سختی وارد پادگان می كردیم و در اختیار افراد می گذاشتیم . قضیه كه لو رفت. در صبحگاه اعلام كردند اگر عاملان توزیع كتاب را دستگیر كنند ¸در صبحگاه اعدامشان می كنند . اما به فعالیتمان ادامه دادیم . باید اعتراف كنم كه مجید خیلی دل و جراتش از من و دیگران بیشتر بود . او بارها به خاطر فعالیتهای سیاسی اش ، تحت تعفیب ساواك قرار می گیرد : ولی با هوشیاری از دست آنان می گریزد . به دنبال فرمان امام مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها ، مجید و برادرش از پادگان می گریزند و به جمع مردم ملحق می شوند. مجید به گفتة برادرش ، هنگام فرار ، قصد داشته تعدادی اسلحه نیز با خود خارج كند ، كه به دلایلی موفق به این کار نمی شود. با اوج گیری انقلاب شكوهمند اسلامی ، او خود را وقف انقلاب می كند و از هیچ كوششی در را به ثمر نشستن نهضت دریغ نمی كند. در تمام راهپیمایی ها و تظاهرات ، فعالانه شركت می کند . پس از پیروزی انقلاب وارد سپاه شده و به عنوان مربی آموزش نظامی بسیجی مشغول خدمت می شود. مجید رمضان در زمستان سال1360 به همراه محسن وزوایی جهت تشکیل گردان حبیب بن مظاهر به جمع رزمندگان تیپ 27 محمد رسول الله (ص) می پیوندد و با مسئوولیت فرماندهی گروهان، در تمامی مراحل دو عملیات فتح المبین و الی بیت المقدس شرکت فعال دارد. پس از شهادت عباس ورامینی، به عنوان رئیس ستاد لشکر 27 محمد رسول الله (ص) منصوب می گردد و با همین سمت در عملیات های خیبر، بدر، والفجر هشت و کربلای یک حضوری چشمگیر دارد و سرانجام در تاریخ 1365/10/25 در عملیات کربلای پنج به شهادت می رسد🕊🕊🕊. 📚منبع: کتاب همپای صاعقه، حسین بهزاد، گل علی بابایی، انتشارات سوره مهر ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌹 ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵ - سالروز شهادت "مجید رمضان" رئیس ستاد لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه {صلی اللّه علیه و آله و سلم} جمله تاریخی و جاودانه شهید رمضان که روی سنگ مزارش هم نوشته اند: « ما امامت و ولایت فقیه را این طور شناخته ایم که اگر گفت نفس نکشید دهانمان را می بندیم و نفس نمی کشیم » متولد: شهر ری شهادت: شلمچه-عملیات کربلای ۵ مزار مطهر شهید: گلزار شهدای بهشت زهرای{س} تهران قطعه ۲۶، ردیف ۸۸، شماره ۵۲ هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
انتشار برای اولین بار 🌴 آخرین عکس (رئیس ستاد لشکر۲۷) ، ساعاتی قبل از ، عملیات ، دی ماه ۱۳۶۵ کنار ایشان، حمیدرضا فرزاد ایستاده است و باهم در حال صحبت هستند ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | فیلم ناب از "شهید سید محمّد رضا دستواره" - سوار بر موتورسیکلت .... و شهید مجید رمضان بر ترک موتور 🎞 در این تصاویر، "شهید اسدالله پازوکی" نیز دیده می شود 🌹 ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵ - سالروز شهادت "مجید رمضان" رئیس ستاد لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه {صلی اللّه علیه و آله و سلم} جمله تاریخی و جاودانه شهید رمضان که روی سنگ مزارش هم نوشته اند: « ما امامت و ولایت فقیه را این طور شناخته ایم که اگر گفت نفس نکشید دهانمان را می بندیم و نفس نمی کشیم » متولد: شهر ری شهادت: شلمچه-عملیات کربلای ۵ مزار مطهر شهید: گلزار شهدای بهشت زهرای{س} تهران قطعه ۲۶، ردیف ۸۸، شماره ۵۲ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 | شهید «مجید رمضان» مسئول ستاد «لشگر ۲۷محمد رسول الله (صلوات الله علیه و آله) 🌴 در«عملیات کربلای ۵» - زمستان ۱۳۶۵ - به عنوان «فرماندة محور» وارد عمل شد و در همین عملیات پای بر بساط «عند ربهم یرزقون» نهاد.🕊🕊🕊 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
| فرماندهان خاطرات حماسه را مرور می‌کنند ... 📷 از راست : سردار شهید مجید رمضان سردار شهید عباس کریمی سردار شهید سعید مهتدی دوران ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
بیست و سوم دی سالروز شهادت مجید رمضان رئیس ستاد لشکر 27 محل شهادت شلمچه ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas