eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
14هزار ویدیو
1.1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🕌 عملیات سرّی در کربلا ▫️(در دوران صدام) 🌷شهید صدرالله فنی ⚪️ ناشناخته ترین سردار ایرانی ▫️همو که
⚪️ ادامه از پست قبل: بنا به مأموریت سرّی که به ایشان داده بودند، حدود 6 – 7 ماه به داخل خاک عراق نفوذ کردند و گروهی به نام سید الشهدا را تشکیل داد. عملیاتهای متعددی از طریق این گروه در خاک عراق انجام شد. 8ماه از حضورش در خاک عراق می گذشت. روزی در سردشت در اتاق جلسه که محسن رضایی و سایر فرماندهان جنگ نیز جمع بودند، روی نقشه داشتیم صحبت می کردیم، تا این که یکی از برادران مخابرات وارد اتاق شد و گفت: برادر محسن، آقای فنی پشت بی سیم هستند. وقتی برادر محسن از اتاق خارج شد، من هم پشت سر ایشان به بیرون رفتم تا از ماجرا اطلاع پیدا کنم. صحبت های زیادی بین برادر محسن و صدرالله رد و بدل شد. پس از اتمام صحبت هایشان، وقتی برادر محسن از اتاق خارج شد، من نزد آن برادر مخابراتی رفتم و گفتم: می خواهم با برادر فنی صحبت کنم. ارتباط بین ما برقرار شد، پس از بیان صحبت هایی که بین من و صدرالله رد و بدل شد، گفتم صدرالله هنوز زیارت عاشورا می خوانی؟ عهدی که بسته ای را فراموش نکرده ای؟ گفت: نه تنها فراموش نکرده ام بلکه در گوشه ای قرار گرفته ام که نزدیک به قبر شش گوشه است، ولی دستم به آن نمی رسد و نمی توانم به آن نزدیک شوم. صدرالله فرازهایی از زیارت عاشورا را خواند و سپس گفت: من جایی هستم که تو می دانی کجاست، اینجا بهشت است و تا بهشت فاصله ای نیست. با شنیدن این صحبت ها، تمام برادرانی که در اتاق مخابرات حاضر بودند، زار زار گریه می کردند💦💦 در آن لحظه چیزی گفت که برایم عجیب بود. گفت: امین! دلم برای امامزاده تنگ شده. گفتم: کدام امامزاده؟ گفت: یادت هست آن روزی که همراه با دوستان سینه می زدیم و دوست عزیزمان نوحه "عباسم ای برادرم" را می خواند و آن دو شهید عزیز نیز حضور داشتند؟ در ابتدا متوجه صحبت هایش نشدم. سریع یاد آن روزی افتادم که سردار شهید حسن باقری همراه با شهید مجید بقایی در یکی از روزهای ماه محرّم به بهبهان آمده بودند و همراه با سینه زنی حسینی در یکی از امامزاده های شهر، به سینه می زدند و عزاداری می کردند. گفتم: برای سینه زنی دلت تنگ شده یا آن دو شهید بزرگوار؟ گفت: دلم برای سینه زنی تنگ شده و احساس می کنم که دارم به آنها می رسم. و مدام تکرار می کرد اینجا جایی است که احساس می کنم مجید و همه دوستان شهیدم را دارم می بینم. 🌴 آنجا بود که از خدا آرزو کردم فقط یکبار دیگر صدرالله را به ما بازگرداند تا او را زیارت کنیم. آنجا به یقین رسیدم که صدرالله کوله بارش را بسته و آماده ملحق شدن به همرزمان شهیدش است و همین طور هم شد. پس از اتمام این مأموریت، صدرالله چند روزی را بین ما بود، تا اینکه به آرزوی خود رسید و جاودانه شد🕊🕊🕊 ------------------------------------------- ▪️ کانال "دفاع مقدس ▫️تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ | افسری در لشکرِ صاحب زمان(عج) ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🔹یادکردی از سردار شهید مهندس صدرالله فنی، فرمانده قرارگاه فجر رمضان در سالروز شهادت ایشان (۲۵ دی‌ماه) ◾️ : نوحه حاج صادق آهنگران مربوط می‌شود به دی‌ماه ۱۳۶۸، مراسم دومین سالگرد شهادت شهید فنی در مسجد جامع شهرستان بهبهان ▫️🚩▫️🚩▫️م🚩▫️ ❣سردار شهید صدرالله فنی فرمانده قرار گاه فجر تاریخ تولد: ۱۳۳۴/۷/۱۰ محل تولد: بهبهان درتاریخ چهارم دی ماه ۱۳۶۶ در جبهه سوسنگرد بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد و بیست و یک روز بعد در تاریخ ۲۵/ ۱۰/ ۱۳۶۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹  فرازی از وصیت نامه شهید: ️هم اکنون که رزمندگان اسلام در آستانه انجام عاشقانه ترین معامله خدایى، یعنى قتال در راه خداى تعالى هستند؛ و خداوند منان به من عاصى و ذلیل و ضعیف این لطف را فرموده که در کنار آنها باشم ، سپاس خداى رحمان و رحیم را به جاى مى‌آورم . پدرم : برایم دعا کنید تا خدا از تقصیراتم بگذرد ، هر چه می توانید از نعمتى که خداوند به شما عنایت فرموده در مراسم عزدارى امام حسین(ع) و بزرگداشت شهداى گرانقدر اسلام ، مخلصانه بهره گیرید؛ و فقط خدا را در نظر داشته باشید و لا غیر . در اعمالمان ،ودر رفتارمان و در گفتارهای مان رعایت همه این مسائل را بکنیم و فقط در نیّاتمان این توجه را داشته باشیم؛ هر کاری برای خداست انجام بدهیم و هر کاری که کوچکترین خدشه ای خدای ناکرده در آن هست و کمترین رنگ بی خدایی و غیر خدایی در آن هست انجام ندهیم
1.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 حاج قاسم سلیمانی:‌ دفاع مقدس ما در ملّت سازی انقلابی با هویت دینی نقش داشت و نقشش، نقش محوری بود. ملّت ما را به یک ملّت انقلابی، به ملت پایدار، به یک ملّت موفق به یک ملّتی که ایستادگی می‌کند تا به امروز! این اثرات یک کار ارزشمنده، اثرات یک کار موفّقه، اثرات یک اخلاص بزرگه
🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی 💠 فرمانده لشکر بدرسپاه و بنیانگذار حشدالشعبی عراق 🌷محل شهادت: شلمچه – عملیات کربلای 5 ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🔹 هنگامی که فرماندهی «تیپ 9 بدر» را پذیرفت، گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنڪہ اسیـر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند 🔸... و در زمان ما بسیاری از تربیت شدگان شهید دقایقی به یاد او سازمان بدر را که در عراق با داعش جنگید را پایه‌گذاری نمودند . ▪️الآن خانه‌ هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس می‌بینی : امام خمینی، شهید صدر و شهید اسماعیل دقایقی... ▫️در واقع او را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که به عنوان حشدالشعبی در میان عراقی ها نام گرفته است. 📡 کانال دفاع مقدس
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | ناگفته‌های سرلشکر محسن رضایی(فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس) و شهید ابومهدی المهندس از شهید اسماعیل دقایقی 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایق، فرمانده سپاه بدر (نیروهای رزمنده عراقی- احرار و مجاهدین در دوران ) ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ⚪️ محسن رضایی،فرمانده وقت سپاه درباره شهبد دقایقی مییگوید: مناسب‌ترین فردی که برای فرماندهی نیروهای بدر که متشکل از نیروهای انقلابی عراقی بود، می‌شناختم،ایشان بود. اینکه چرا مسئولیت تشکیل این نیروها را به دقایقی دادم، دلایلی داشت که از مهمترین آنها این بود که بسیار صبور بود و نیز اینکه بسیار دوستانه و با ملایمت با دیگران برخورد می‌کرد.دقتی که این شهید در کارهایش و بویژه در شناسایی افراد داشت نیز از دلایل این انتخاب بود 🌹او آنچنان خوب کار کرد که تیپ او به لشکر تبدیل شد. لشکر او یکی از بهترین یگان‌هایی بود که همواره سخت‌ترین عملیات‌ها را در درون خاک عراق انجام می‌داد. وی حتی توانست از میان اسرای عراقی نیز گردانی به نام «احرار» تشکیل دهد که با فداکاری و اخلاص در کنار رزمندگان ما در جبهه‌ها با دشمن می‌جنگیدند 🌹من با شهید از مدتها پیش از انقلاب که هر دو در هنرستان شرکت نفت اهواز درس می‌خواندیم آشنا بودم.در جریان مبارزه هم با یکدیگر بودیم. پس از پیروزی انقلاب هم با همدیگر مراوده و ارتباط داشتیم. در شهادت او به لحاظ روحی بسیار ضربه خوردم،ولی آنچه این رنج را هموارکرد این بود که او به آرزوی خود که شهادت بود، رسید کانال: دفاع مقدس
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓 ۲۸ دی ۶۵ – سالروزشهادت اسماعیل دقایقی فرمانده ایرانی سپاه بدر که نیروهای آن عراقی های مخالف صدام بودند 📽 پاکباختگان هستندکه می توانند فرمان ولی فقیه و نایب امام زمان(عج)را به اجرا درآورند
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ کوتاه از اشعار حماسی حاج صادق آهنگران در رثای شهید اسماعیل دقایقی
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | صحبت‌های شهید در منزل شهید ، بعد از شهادت ایشان در سال ۱۳۶۵ شهید ابومهدی المهندس در دوران دفاع مقدس در لشکر بدر به فرماندهی شهید دقایقی، علیه صدام و دشمن بعثی می‌جنگید. 🌴 دوران 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی 💠 فرمانده لشکر بدر سپاه و بنیانگذار اولیه حشدالشعبی عراق کانال دفاع مقدس
➖خاطره ای از شهید: 🌸 اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر در تاریکی شب به چادرهای بچه های بسیجی سر می زد و آن ها را نظافت می کرد. ☘️ از بس خاکی می گشت، اگر کسی به لشگر بدر می آمد، نمی توانست تشخیص بدهد فرمانده‌ی این لشگر کیست؟ 🌼 یک بار یکی از بچه ها که اسماعیل را نمی شناخت و فکر می کرد نیروی خدماتی است گفت: 🌿 چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟ 🌴 و او جواب داده بود به روی چشم امشب می آیم!!
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | سخنرانی شهید دقایقی پس از عملیات 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی، فرمانده سپاه بدر (نیروهای رزمنده عراقی- احرار و مجاهدین در دوران ) کانال دفاع مقدس
🔸 اخلاق فرمانده ● زمستان سال۶۴ در تهران زندگی می‌کردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند. ● او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود. از او خواستم باخودرو سپاه برود که نپذیرفت، گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد! ● گفت: اگر خواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمی‌روم. او کیسه ۲۵ کیلویی برنج را روی دوشش گرفت و یک نایلون هم پراز چیزهای دیگر در دستش ... و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند... (راوی: همسرشهید) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄