دفاع مقدس
خالی بندان جبهه
توی جبهه، همه جور آدمی و همه چی داشتیم:
شجاع و دلیر و نترس و مومن بود، ترسو مثل من و خالی بند هم مثل برخی دوستان تک و توک به چشم می خوردند!
برای نمونه دو سه تا از اون خالی بندها رو براتون تعریف می کنم تا بهتر با فضای جبهه آشنا شوید:
1 - رفیق فابریک سعید طوقانی
بهار سال 1364 در جبهه بودم که یکی از دوستانم گفت:
- یکی از بچه های دسته ما هست که خیلی با شهید سعید طوقانی رفیق بوده.
با وجودی که با سعید رفاقتی داشتم، این حرف برام خیلی مهم بود. مشتاق شدم او را ببینم و خاطراتش را از دوستی با سعید بشنوم.
صبح روز بعد، رفتیم دم چادرشان. وقتی دوستم اسمش را صدا زد، جوانی حدودا 20 ساله، سیه چرده و لاغر اندام آمد. تا گفتم:
- شنیدم با خدابیامرز سعید طوقانی خیلی رفیق بودی؟
شروع کرد به تعریف کردن خاطرات خودش با سعید. آن قدر تند و تند می گفت که نتوانستم همه را حفظ کنم.
در بین حرف هایش گفت:
- من توی تهران یک موتور سنگین سوزوکی 1000 دارم که سعید عاشق اون بود. هر دفعه می اومد دم خونۀ ما، می گفت بذارم سوارش بشه. خب سعید جثه اش کوچیک بود ولی خب دیگه رفیق بود نمی شد بگم نه!
سعید می نشست پشت فرمون و منم ترکش می نشستم. لامصب همچین گاز می داد که نزدیک بود از پشت بیفتم.
خلاصه آن قدر از سعید خاطره تعریف کرد که من بهش حسودیم شد.
چند روز بعد قرار شد برم تهران. دو سه تا عکس با اون گرفتم و گفتم که اینها رو چاپ می کنم و می دهم به علی، داداش سعید طوقانی.
نمی دانم چرا رنگش پرید.
روزی که خواستم برم، اومد دم چادر، یک نامه بهم داد و گفت که بدهم به داداش بزرگ ترِ سعید.
خداحافظی کردم و رفتم.
راستش کنجکاوی و فضولیم نگذاشت نامه را نخونم. توی همون قطار نرسیده به تهران، نامه را باز کردم و خوندم.
در کمال تعجب دیدم توش نوشته:
"سلام علی آقا.
من ... خیلی دوست داشتم با داداش شهید شما آقا سعید رفیق باشم که توفیق نشد. من به آقا حمید که این نامه را برای شما می آورد، گفتم که با سعید خیلی رفیق بودم. خواهشا آبروی من را حفظ کن و لو نده که من را نمی شناسید. ممنونتون میشم.
نامه را پاره کردم و ریختم دور و به داداشِ سعید هم اصلا نگفتم چنین کسی را دیدم.
(داودآبادی)
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
خالی بندان جبهه توی جبهه، همه جور آدمی و همه چی داشتیم: شجاع و دلیر و نترس و مومن بود، ترسو مثل من و
خالی بندان جبهه 2
رزمنده خالی بند
من خودم بعضی جاها توی جنگ خیلی ترسیدم. یکی دو بار هم وسط عملیات در رفتم. خب هرکول نبودم که، منم آدم بودم و یک جاهایی می ترسیدم و کم می آوردم.
اینها رو گفتم تا بگم:
ترسو بودم، ولی هیچ وقت خالی بند نبودم!
نیمه های شب توی عملیات، می خواستیم وارد خط شویم.
در عقبه که بودیم، یکی از بچه ها با خودش "نانچوکا" (وسیله ورزشهای رزمی که دو چوب با یک زنجیر به هم متصل شده اند ولی او بجای چوب از دو لوله فلزی استفاده کرده بود) از زیر پیراهن درآورد و شروع کرد به ادا و اطوار رزمی.
گفتم: این مسخره بازی ها چیه درمیاری؟!
گفت: می خوام مثل شهید صفا مظفری با نانچوکا برم به جنگ دشمن.
صفا مظفری فرمانده گردان سلمان بود که در عملیات والفجر 8 در فاو، با یک نانچوکای آهنی و بدون اسلحه، زد به دل دشمن و چند نفر را هم ناکار کرد و در نهایت به شهادت رسید.
خندیدم و گفتم: ان شاءالله که مثل صفا مظفری بشی.
شبی که قرار شد برویم جلو، در تاریکی سنگر اجتماعی متوجه شدم یک نفر گوشه سنگر پنهان شده است. در آن تاریکی رفتم جلو و پرسیدم تو کی هستی؟
همان جوان نانچوکا به دست بود که بدجور ترسیده بود. خیلی بیشتر از من!
گفتم: این جا چی کار می کنی؟
آرام در گوشم گفت: تو رو خدا جلوی بچه ها چیزی نگو.
گفتم: خب تو می خواستی با نانچوکا بیایی جلو و با عراقی ها بجنگی.
ملتمسانه گفت: حون مادرت هیچی نگو. من یه غلطی کردم و یه چیزی گفتم. صداش رو درنیار.
گفتم: خب باشه. همین جا توی تاریکی بشین، وقتی ما رفتیم جلو، بیا برون. کسی هم نیست که بفهمه.
ما رفتیم و او ماند.
(داودآبادی)
@DefaeMoqaddas
تربت قتله گاه امام حسین علیه السلام،هدیه شهید به مادرش...
محرم حدود 20 سال پيش بود كه تو يه اتفاق، پام ضربه ي شديدي خورد؛ به طوري كه قدرت حركت نداشتم. پام رو آتل بسته بودند.
نزديك هاي صبح بود كه گفتم يه مقدار بخوابم، تا صبح با دوستان به مسجد بِرَم.
توی خواب ديدم تو مسجد المهدي هستم و با دوتا عصا راه میروم.
پسرم محمد هم که شهید شده بود آنجا بود.
عصا زنان رفتم قسمت زنونه و داشتم اين ها رو نگاه مي كردم كه ديدم محمد سراغم اومد و دستش را انداخت دور گردنم.
بهش گفتم: مامان، چه قدر بزرگ شدي! گفت: آره از موقعي كه اومديم اين جا، كلي بزرگ شديم
بعد گفت: مامان! چيه؟
گفتم: چيزي نيست؛ پاهام يه كم درد مي كرد، با عصا اومدم.
محمد گفت: ما چند روز پيش رفتيم كربلا. از ضريح برات يه شال سبز آوردم. مي خواستم زودتر بيام كه شهید آزاديان گفت: صبر كن با هم بريم. بعد تو راه رفته بوديم مرقد امام (ره).
گفتيم امروز كه روز عاشوراست، اول بريم مسجد، زيارت بخونيم بعد بيايم پيش شما.
بعد دستاشو باز كرد و كشيد از سر تا مچ پاهام. بعد آتل و باندها رو باز كرد و شال سبز را بست به پام و بعدش هم گفت: از استخونت نيست؛ يه كم به خاطر عضله ات است كه اون هم خوب مي شه.
از خواب بيدار شدم ديدم واقعيت داره؛ باندها همه باز شده بودند و شال سبزي به پاهام بسته شده بود...
آروم بلند شدم و يواش يواش راه رفتم. پدر محمد از خواب بيدار شده؛ به من گفت: چرا بلند شدي؟ چيزي نمي تونستم بگم. زبونم بند اومده بود، فقط گفتم: حاجي! محمد اومده بود.
اونم اومد پاهام رو كه ديد، زد زير گريه. اين شال يه بويي داشت كه كلّ فضاي خونه رو پر كرده بود.
مسجدي ها هم موضوع را فهميده بودند. واقعاً عاشورايي به پا شده بود. بعدها اين جريان به گوش آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) رسيد.
ايشون هم فرموده بودند: كه اين ها رو پيش من بياريد. پيش ايشون رفتم، كنار تختشون نشستم و شال رو بهشون دادم.
شال رو روي دو چشم و قلبشون گذاشتند و گفتند: به جدّم قسم، بوي حسين (علیه السلام) رو مي ده.
بعد به آقازاده شون فرمودند: اون تربت رو بياريد، مي خوام با هم مقايسه شون كنم. وقتي تربت رو كنار شال گذاشتند، گفتند كه اين شال و تربت از يك جا اومده.
بعد آقا فرمودند: فكر نكنيد اين يه تربت معموليه. اين تربت از زير بدن امام حسين (علیه السلام) برداشته شده، مال قتل گاه ست؛ دست به دستِ علما گشته تا به دست ما رسيده...
بعد ادامه دادند: شما نيم سانت از اين شال رو به ما بديد، من هم به جاش بهتون از اين تربت مي دهم.
بهشون گفتم: آقا بفرماييد تمام شال براي خودتان.
ايشون فرمودند: اگه قرار بود اين شال به من برسه، خدا شما رو انتخاب نمي كرد؛ خداوند خانواده ي شهدا رو انتخاب كرد تا مقامشون رو به همه يادآور بشه ...
اگه روزي ارزش خون شهداي كربلا از بين رفت، ارزش خون شهداي شما هم از بين مي ره. بعد هم نيم سانت از شال بهشون دادم و يه مقدار از اون تربت ازشون گرفتم....
🌹صلی الله علیک یا سید و سالار شهیدان،یا اباعبدالله الحسین علیه السلام...🌹
📘به نقل از مادرشهيد محمد معماريان
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
📝 روایتی داستانی برای لحظه ثبت این تصویر:
آقایون فرمانده دل بدید دیگه
یه عکسِ ها!
برادر همت دقت کن برادر
_من حواسم هستT هادی منو میخندونه
برادر خرازی دل بده حواست کجاست؟
_احمد متوسلیانم تو عکس بود خوب بودا, صبر میکردیم یِکم
ایشالا عکس بعدی
برادر رشید بیا تو کادر آقا جان
_باشه باشه
برادرا اون پایین دل بدید بعدا میشه بحث کرد
_باشه آقا شما عکستو بگیر
جونم احمد کاظمی با این لبخند، بقیه هم مثل شما دل داده بودن الان عکسو گرفته بودیم
_عزیزی؛ اینا جنبه ندارن بگیر شما [خنده]
بردار باقری لبخند بزن آقا عکسهها..
_اقا بگیر عکستو کار داریم عملیات رو زمینه
باکری:_آقا برای تلوزیونِ یا رادیو؟! [خنده جمع]
شما امر کن آقا مهدی
_میذاشتیم حمیدم میومد تو راه بود... میگیریم بازم حاجی میگیریم
آقا گرفتما, برادر رشید, آقا رحیم و...
یک
دو
سه
📷 عکس یادگاری فرماندهان
سال ۱۳۶۲ قبل از عملیات خیبر
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهید احمد کاظمی:
🌿 ما اهل اینجا نیستیم، ما اهل جایی دیگه هستیم!
▫️ . . . باید برای اونجا خیلی تلاش بکنیم
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
📷 تصویری دیده نشده از سرداران #دفاع_مقدس
⚪️ از چپ: شهیدان احمد کاظمی، مهدی باکری، حسن شفیع زاده، حسن طهرانی مقدم . . .
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
#خاطرات
💠 توانمندی همه را وارد کار میکرد
🔹 سردار کاظمی مثل بقیه نبود فکر نمیکرد این چپی است، این راستی. از پتانسیل همه استفاده میکرد، توانمندی همه را وارد کار میکرد، در برخورد با آدمها سعه صدر داشت؛ درست مثل آنچه یک شیعه باید باشد. مدیر شیعه که دیگر جای خود دارد. پس مدیر باید بتواند پتانسیل نیروهایش را ببیند، با نگاه کریمانه نگاهشان کند و از آنها بهترین استفاده را بکند.
🎤 به روایت شهید طهرانی مقدم
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
📷 تصویری دیده نشده از سرداران #دفاع_مقدس ⚪️ از چپ: شهیدان احمد کاظمی، مهدی باکری، حسن شفیع زاده، حس
شهید حسن شفیع زاده (همراه و هم سنگر شهید تهرانی مقدم)
فرمانده توپخانه قرارگاه خاتم الانبیا (ص)
تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۵/۲۸
محل ولادت: تبریز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۲/۰۸
محل شهادت: ماووت
عملیات : کربلای ۱۰
فرازی از وصیٺ نامہ شهید
خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جهان من تو باشی، نه کس دگر. ... دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر. ... سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.
شهید شفیع زاده در سمت فرمانده توپخانه سپاه در عملیاتهای بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر ۲، والفجر ۴، خیبر، بدر، والفجر ۸، کربلای۴، کربلای۵، کربلای ۸ شرکت داشت.
وی در کنار شهیدحسن تهرانی مقدم از جمله فرماندهانی بودند که در بنیانگذاری یگان موشکی سپاه نقش اصلی را ایفا کردند.
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
آنچه در آيين جانبازان ايران ديده ام
ديده اول، روشن از آيينه جان ديده ام
دست و پا گم گشتگان را تا به معراج حضور
درمنای عشق وسرمستی، سرافشان دیده ام
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 چهار سردار در یک قاب
🌷 شهیدان: بهمن نجفی، علی اکبر حاجی پور، محمود ثابت نیا
🌿 دلاوران لشگر سیدالشهدا(ع)
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مصاحبه با رزمندها در جبهه
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ تخریبچی برگرد
🎤 با صدای حاج صادق آهنگران
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
📆 ۲۷ تیر ۱۳۶۷ - سالروز پذیرش رسمی قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران ا▫️▪️▫️▪️▫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 #مهم
🎥 کلیپ ویژه / گوشه ای از حقایق پذیرش قطعنامه ۵۹۸
🔺اصرار هاشمی رفسنجانی برای شکست در جنگ و تحمیل جام زهر به امام‼️
📄 قطعنامه ۵۹۸ ، خدمت یا خیانت⁉️
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
🗓 ۲۴ شهریور مصادف است با :
🔹شهادت رحمتالله زکیپور (۱۳۶۰ ه.ش)
🔸شهادت حسن ثقفی، پرویز دیوسالار، علی زندی (۱۳۶۱ ه.ش)
🔹شهادت موسی آهنگر دارابی، محمدحسین کلانتری (۱۳۶۲ ه.ش)
🔸شهادت بهرام قلیپور، علی جعفرینیا (۱۳۶۶ ه.ش)
🔹شهادت اسدالله سعدی (۱۳۶۹ ه.ش)
💠 دشمن خط رو گرفت، تو خوابی⁉️
دشمن از خاکریز رد شد
خط رو گرفت
تو هنوز خوابی؟!
آهای با تو هستم ...
کجایی؟
خواب هفت پادشاه رو می بینی یا کدخدا؟!
سیندرلا رو در خواب می بینی، یا سفیدبرفی و هفت کوتوله؟!
شاید هم داری خواب پینوکیو و گربه نره روباه مکار رو می بینی؟!
قدیمی ها پشت کامیونها می نوشتند:
بوق نزن، جوجه ها خوابن!
استغفرالله
مگه از جونم سیر شدم با حضرات معظم و معزز نماینده شوخی کنم؟!
اون جا که دیگه خط نداره.
همش نقطه است!
اینارو خطاب به اون دو نفر میگم که خونسرد و آرام، توی بغل رفیقشون
خوابیدن.
اصلا انگار نه انگار جنگه
همه چی آرومه
خسته شدن
تیر خوردن
ترکش خوردن
چند شبانه روز جنگیدن
گاز شیمیایی اثر خودش رو گذاشته
برادر
هیچ فکر کردی وقتی تو خوابی، ما خودمون رو به خواب می زنیم؟
اون وقت هیچ بمب و راکتی نمی تونه ما رو بیدار کنه!
لطفا بیدار شو
که امروز، حتی استخوان های شما می تواند به روح مُرده و خواب ما، جانی تازه تزریق کند و غیرت و ایمانمان بخشد
و از خواب غفلت بیدارمان کند.
(حمید)
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 شکلگیری گروهکهای تروریستی در خوزستان
🔹سرمنشأ ترور و فتنهگری در خوزستان، گروهکي به نام "جبهه التحرير" بود که در سال 1347 با تأثيرپذيري از مرامنامه حزب بعث عراق، آلت دست بیگانگان قرار گرفت.
🔸به اذعان حسين فردوست، قائممقام ساواک، تأسيس جبهه التحرير يک طرح درازمدت بود تا اگر روزی محمدرضا پهلوي قادر به تأمين منافع غربی ها در خوزستان نبود، آمريکا و انگليس رأساً از طريق اين گروهک با حمايت ناسيوناليستهاي عرب، خوزستان را از ايران جدا کنند.
🔺این حرکت در اوایل پیروزی انقلاب، با نام سازمان موسوم به خلق عرب به توطئه های خود ادامه داد از جمله حمله به مردم و غیرنظامیان، ترورهای کور و جنایتهایی مانند آن که ماهیت ضد مردمی آنها را نشان میداد.
🔹در بهار 1358، به تدریج شدت برخوردها و تعارضات بین مردم و ضدانقلاب در خوزستان بالا گرفت. در سحرگاه 9 خرداد یک اتومبیل سواری با چند سرنشین در خیابانهای خرمشهر به حرکت در آمد و با شلیکهای پیاپی، آرامش شهر را بر هم زد. در پی این اقدام، تروریستها در شهر شروع به سنگربندی کرده، پمپ بنزین و خیابان فردوس را به آتش کشیده و دو یا سه انبار مخابرات را طعنه حریق ساختند.
▪️سپس فرمانداری شهر مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.ساعت 8 صبح آنها با پاسداران درگیر شده و به دلیل آتشسوزی، برق و تلفن قسمتهایی از شهر قطع شد. ساعت 10:30 افراد خلق عرب از طریق کارون به پایگاه دریایی خرمشهر حمله کردند و هنگام ظهر، سه کشتی هزار تنی را به آتش کشیدند. در این حمله تروریستی، 21 نفر شهید و 76 نفر زخمی شدند
⭕️ همچنین در تاریخ 29 خرداد 58 جنایت دیگری توسط این گرهک تجزیهطلب صورت گرفت. در پی شهادت 2تن از پاسداران بوسیله عناصر ضدانقلاب، مردم با حضور حداکثری خود(50 هزار نفره) در مراسم تشییع شهدا شرکت کرده و خواستار برخورد قاطع با تروریستها شدند. بدین منظور مردم در مسجد جامع دست به تحصن زده تا جنایتکاران بسزای اعمال خود برسند.
🔸حدود ساعت 4 و نیم صبح 29 خرداد صدای شلیک رگبار گلولهها مردمی را که در مسجد بخواب رفته بودند وحشتزده بیدار کرد. سپس مسجد با کوکتل مولوتوف و مسلسل مورد حمله قرار گرفت. آنگاه به روی شهربانی گشودند. وضع شهر کاملا متشنج شد و به ناگهان چندین نقطه حساس شهر مانند انبارها و پمب بنزینها و مغازههای بزرگ مورد آتشسوزی و حمله مهاجمان قرار گرفت.
🔹اقدام دیگر این گرهک انفجار لولههای نفت در آبادان، خرمشهر و اهواز (11مهرماه 58)، انفجار در قطار راهآهن و نیز انفجار بمب در بازار سیف خرمشهر بود که همگی با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی استخبارات رژیم بعث عراق و همکاری برخی مرتجعین عرب صورت گرفت.
@DefaeMoqaddas
👇👇👇
دفاع مقدس
💠 شکلگیری گروهکهای تروریستی در خوزستان 🔹سرمنشأ ترور و فتنهگری در خوزستان، گروهکي به نام "جبهه ا
🔥انفجار بمب در بازار سیف خرمشهر
⭕️ توسط گروهک تروریستی خلق عرب
⏳ اوایل انقلاب
🗓 ۱۳ مهرماه ۱۳۵۸
🆔 @DefaeMoqaddas
🔥بمب گذاری در قطار تهران – خرمشهر
⭕️ توسط گروهک تجزیه طلب خلق عرب
⏳ اوایل انقلاب
🗓۱۱ مهرماه ۱۳۵۸
🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
💠 شکلگیری گروهکهای تروریستی در خوزستان 🔹سرمنشأ ترور و فتنهگری در خوزستان، گروهکي به نام "جبهه ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 توطئه گروهک #خلق_عرب در خوزستان - اوایل انقلاب (https://attach.fahares.com/gcnBHe7T/guj3f2l89yrIA==)
📽 روایت ناخدا هوشنگ صمدی از غائله خلق عرب در اهواز و خرمشهر سال 58
✅ گروه الاهوازی شهید جهان آرا را گروگان گرفته بود
✅ رشادت تکاوران دریایی در سرکوب غائله
✅ خلقی ها با عراق در تماس بودند و از جانب صدام پشتیبانی می شدند
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
🎞 توطئه گروهک #خلق_عرب در خوزستان - اوایل انقلاب (https://attach.fahares.com/gcnBHe7T/guj3f2l89yrIA
💠 ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی، گردان یکم تکاوران نیروی دریایی ارتش در اوایل جنگ
🔥 روزهای آتش و خون - حماسه و مردانگی
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 عشق به وطن
🎞 احساسی که از لابلای کلام ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی می بارد💦
🌿 فرمانده گردان یکم تکاوران نیروی دریایی ارتش در اوایل جنگ - مهر 1359
🔹 #مدافعان_خرمشهر
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از mehr
سروده - ایران ، فدای اشک و خنده تو (2).mp3
6.62M
📢 سرود 🎼 ایران ...🇮🇷
فدای اشک و خنده تو ...
فدای حسرت و امیدت
ایران ...🇮🇷
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
🌸چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند🌸
📷 تصویر سمت چپ: آرم اولیه سپاه
💠 یونیفرم نیروهای سپاه پاسدارن
⏳ #اوایل_انقلاب
🆔 DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷 تصویر سمت چپ: آرم اولیه سپاه 💠 یونیفرم نیروهای سپاه پاسدارن ⏳ #اوایل_انقلاب 🆔 DefaeMoqaddas
💢 ماجرای طراحی اصلی آرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
🔹 پس از انسجام تشکیلات سپاه و آغاز فعالیتها و ماموریتها بحث نشان سپاه در شورای فرماندهی به صورت جدی به میان آمد. در این زمینه آنچه در ذهن همه موسسان و دست اندرکاران سپاه مشترک بود، وجود یک روح نظامی و عقیدتی جهان شمول مطابق با پایه و اساس قرآنی در لباس سپاه بود.
🔹نشان مزبور همچنین میبایست نماد همبستگی وحدت و قدرت اسلام باشد. به دنبال این بحث تعداد زیادی نشان از طرف افراد مختلف پیشنهاد شد و سرانجام هخمین نشان فعلی پس از اندکی تغییرات پذیرفته شد.
🔹به نظر میرسد که در طراحی و تهیه نشان کنونی سپاه مهمترین نقش را "یوسف کلاهدوز" برعهده داشته و بر اساس گفتههای محسن رفیقدوست طراح نشان کنونی "یوسف کلاهدوز" بوده است.
🔹محسن رفیقدوست در این باره میگوید:«وقتی سپاه تشکیل شد بحث انتخاب آرم سپاه در گرفت و تعداد زیادی آرم از سوی افراد مختلف پیشنهاد شد ولی از میان همه آرمها، آرم فعلی سپاه را که شهید یوسف کلاهدوز پیشنهاد داده بود پذیرفتیم و در شورای فرماندهی سپاه به عنوان آرم رسمی تصویب شد".
* یوسف کلاهدوز، قائم مقام فرمانده کل سپاه در اوایل انقلاب
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"