فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نوحه یکی از هیئت های یزد خطاب به جناح #خاتمی و #اصلاحات (حسن روحانی، ظریف و سایر غربزده ها،...که با بی تدبیری خود، کشور را به بیراهه بردند و دشمن را به طمع واداشتند!!)
⌛️ مربوط به چند سال گذشته ...که گویا برای این روزها سروده شده است ...
⛔️ *از این بیراهه برگردید...*
🔴 ملت هوشیار است ... نمی گذارد کشور، بار دیگر زیر بار قراردادهای ذلت بار رفته و منافع ایران به حلقوم بیگانگان سرازیر شود!!! .... سفره مردم کوچکتر شده، فشار بر طبقه ضعیف، بیشتر گشته و آه از نهاد محرومان بلند شود🔥
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🎥 هیئتی که #سکولار نبوده و خود را در برابر ظلم، مسئول می داند، اینگونه👆👆درد و غم مردم را به تصویر می کشد.
در این دهه، خطِ مقدم هیئتِ ماست
از جبهه بوی كربلا دارد میآید ...
#محرم
#عزاداری
#انصارالحسین
#دفاع_مقدس
773_46509514731624.mp3
7.51M
نوای ماندگار
🎙 حاج صادق آهنگران
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
باز هم حال و هوای
#کربلا دارم به سر...
کو لباس خاکی و
سربند یا زهرای من...
🌴 #اللهم_الرزقنا_حرم
#حكم_اعدام_براى_عزادارى!!
🌷در ماه محرم هر شب نوحه سرایی و عزاداری میکردیم. این وضع ادامه داشت تا شب تاسوعا که حدود بیست سرباز عراقی مسلح به همراه سرهنگ فضیل فرمانده اردوگاه وارد آسایشگاه ۵ شدند. سرهنگ عراقی گفت: شما نظم اردوگاه را برهم زدهاید. چرا سینه زنی میکنید؟ این کار ممنوع است! پرسیدم: چرا ممنوع است؟ این یک مراسم مذهبی است که حتی در عراق هم شیعیان در سوگ امام حسین (ع) همین کار را میکنند.
🌷سرهنگ برآشفت و خیلی جدی گفت: به شرفم سوگند اگر دوباره این کار را بکنید شما را اعدام میکنم! و سپس ادامه داد: خوب، حالا بین شما کسی هست که بخواهد اعدام شود؟ پس از چند لحظه سکوت، ناگهان برادر حسین پیر حسینلو دلیرانه بلند شد. سرهنگ که جا خورده بود، با تعجب گفت: چی؟ تو میخواهی اعدام شوی؟ برادر پیر حسینلو گفت: بله، چون ما به خاطر همین عزاداریها انقلاب کردیم و در ادامهی راه امام حسین (ع) است که اینجا هستیم و با شما میجنگیم.
🌷سرهنگ بیچاره گیج و مبهوت شده بود، چون نه میتوانست اعدام کند و نه میتوانست این اقدام جسورانه و متهورانه را ببخشد. بنابراین با مشت به سینهی برادر حسین کوبید و گفت: «بنشین» و مثل سگ زخمی از آنجا رفت. به محض خروج او بچههای آسایشگاه یک صدا فریاد کشیدند: الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر صدام یزید کافر. فردای آن روز اسامی هجده تن از برادران را خواندند که نام برادر پیرحسینلو هم بین آنها بود. سپس آن عزیزان را از اردوگاه موصل منتقل کردند و دیگر خبری از آنها به دستمان نرسید.
راوی: آزاده سرافراز احمد اسدی غفور
🌷۱۹ تیر ۱۳۶۷ - شهادت کمیل (پرویز) ایمانی، فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۵ کربلا - شلمچه
متولد: ۱۳۴۵ سوادکوه - متأهل، دارای دو فرزند دختر
▫️سال 62 به عنوان تكتيرانداز و آرپيجيزن راهی جبهه شد و در مهرماه در كامياران، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در آذرماه به عنوان مربی تخريب لشكر معرفی شد. از عمليات بدر، جانشين گردان تخريب بود و پس از شهادت محمدرحيم بردبار مسئولیت تخريب لشكر به او سپرده شد تا اینکه در در تابستان 67 در روزهای پایانی جنگ و پیش ازبرچیده شدن سفره جهاد و شهادت، آسمانی شد🕊🕊
دفاع مقدس
🌷۱۹ تیر ۱۳۶۷ - شهادت کمیل (پرویز) ایمانی، فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۵ کربلا - شلمچه متولد: ۱۳۴۵ سو
🌷شهید کمیل ایمانی در قسمتی از وصیت نامه خود اینگونه می نویسد:
📄 پـدرم و مـادرم ! ایـن شما بودید که با اشـکهایتان در مصائب اهلبیت (ع) مروارید عـشـق آنها را در حیاتم افکندید و خوشـا به حالتان که هـدیه خـدا را در مواقع لزوم ارزانی داشتید. شما بذر محبت به خدا و ائمه (س) را در دلم کاشتید.
📄 #توبه_نامه
💠 از سردار شهید ایمانی متنی به عنوان توبه نامه باقی مانده است که این شهید بزرگوار با خدای خود اینگونه نجوا می کند:👇👇
خدایا توبه می کنم از اینکه:
از اینکه حسد کردم
از اینکه زیبائی قلم را به رخ دیگران کشیدم
از اینکه مرگ را فراموش کردم
از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند
از اینکه ایمانم به بندهات، بیشتر از ایمان به تو بود
از اینکه حق والدینم را ادا نکردم
از اینکه در جائی که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم
از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم
از اینکه تعهدهائی که با خدای خویش بستم، بشکستم
از اینکه ایثار نکردم
از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم
از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم
از اینکه درسختیها به جای تو به بندهات رو آوردم
از اینکه از سر کینه برای کسی، دعا یا نفرین کردم
از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم
از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم
از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را
از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم
از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم
از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - آخرین روز عملیات کربلای یک
🎞 آزادی مهران
🌷 با روایت شهید مرتضی آوینی
#کلیپ
#نماهنگ
#مهران
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موشن گرافیک | فاتح قلاویزان (۱)
🔺نگاهی به نقش سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در آزادسازی مهران
🔸بهمناسبت سالروز آزادسازی مهران
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موشن گرافیک | فاتح قلاویزان (۲)
🔺نگاهی به نقش سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در آزادسازی مهران
🔸بهمناسبت سالروز آزادسازی مهران
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک
عملیات_کربلای1_آزادسازی_مهران_9تا19تیر1365 (2).pdf
3.71M
🗓۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالروز عملیات کربلای یک ، آزادسازی مهران
📚 نسخه PDF |شرح عملیات کربلای 1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #موشن_گرافیک
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک ، آزادسازی مهران
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات کربلای یک ، آزادسازی مهران
ا🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴
📽 با دلیر مردان لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) و گزیده ای از تصاویر مربوط به عملیات کربلای ۱
❇️ قسمت اول
"چگونه بخوابد چشمی که مظالم استکبار را بر زمین میبیند"
شهید آوینی
سنگر فرماندهی
لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع)
به یاد سردار جانباز حاج علی فضلی
حاج رضا صفر زاده ...
❇️ قسمت دوم
"امام این بازو ها رو میبوسه ها"
رزمنده ای با روحیه، که مورد اصابت ترکش خمپاره ۶۰ قرار گرفته:
"خب دیگه بالاخره حالا یا ما خوردیم یا خمپاره، خوردیم به هم ."!
❇️ قسمت سوم
برادر حسینی ،آر.پی.جی. زن مجروح
که مقاومت میکرد به عقب بر نگردد:
"کی آورد منو عقب؟!
بزارید برم جلو ...."!
🌴 "جبهه های ما میعادگاه عشاق ولایت است و بسیج قبله آمال همه کسا نی ست که حقیقت انتظار موعود را در یافته اند."
شهید آوینی
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🇮🇷یاد شهدا کمتر از شهادت نیست...
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید 🕊🕊
💚 اینجا بیت الشهداست..👆👆
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
#بوی_عطر_گل_یاس
☀️ حوالی ظهر بود، گرما بیداد می کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود ، رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر می آمدند.تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند.
در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود ، خسته وتشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود ، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود.
دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم که خیز بروم ، بچه های رزمنده دیگربه خوبی با این صداها آشنا هستند . گوشها عادت میکند و میتوانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودیهاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی!
نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می شدم . کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم . در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم ،گوش هایم تقریبا چیزی نمیشنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده ، از موج انفجارها کمی گیج بودم.
دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاد ه اند ، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکشهای آن تمامی صورتش را گرفته بود . بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک میگرفت. جلو رفتم ، صدای زمزمه اش را می شنیدم ، به آرامی می گفت:
🕌 #آقا_اومدم
🌴 #حسین_جان_اومدم
وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم ،همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم ، فدات بشم ، چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم.
حالا اشک هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود . امدادگر آمد ، اما..،.لحظه ای بعد گفت :"کاری از دستم بر نمی یاد ، شهید شده ، برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا...!(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند ، آنها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.)
در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم ، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد .قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم و بوسیدم ، به خدا بوی عطر گل یاس میداد...
✍🏻 راوی : عکاس دفاع مقدس
سید مسعود شجاعی طباطبایی
📷 #جنگ_به_روایت_تصویر
#دفاع_مقدس
#نوجوانان
#عملیات_کربلای_۱
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران
ا🇮🇷 یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست...🌷
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▫️▪️▫️▪️
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
یا حسین (ع)♥️
کم کم سیاهی
علمت دیده می شود
آثار خیمه های
غمت دیده می شود😢
افتاده سینہ ام
به تپشهای انتظار
از روی تلِّ دل
حرمت دیده میشود 🕌 🏴
فرا رسیدن ایام سوگواری
سالار شهیدان
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
تسليت باد 🏴
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
10 - Ey Shea Bar Sar Zan.mp3
5.46M
📢 صوت | مداحی حسین فخری
🌴 ای شیعه بر سر زن با ناله و غم
گویا هویدا شد ماه محرم
زنید و بر سر تا روز محشر
⏳ سال اجراي مراسم: محرم ١٣٦۵
🌱 خرمشهر - دوران جنگ تحمیلی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
📢 صوت | مداحی حسین فخری 🌴 ای شیعه بر سر زن با ناله و غم گویا هویدا شد ماه محرم زنید و بر سر
حسین فخری
غلامعلی کویتی پور
👇👇
غلامعلی_کویتی_پور_حسین_جان_آمدم.mp3
3.97M
📢صوت| غلامعلی کویتی پور:
حسین جان آمدم ردم مکن
آتشینم کرده ای سردم مکن
دولت عشق حسینم
جامه ی خونین ردایم
کربلایم کربلایم
شعر غم اینجا سرایم
ا🏴🏴 🏴🏴🏴
🌴دوران #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
📢صوت| غلامعلی کویتی پور: حسین جان آمدم ردم مکن آتشینم کرده ای سردم مکن دولت عشق حسینم جامه ی خو
حسین جان آمدم ردم مکن
آتشینم کرده ای سردم مکن
حسین جان بر درگهت راهی شدم
که شیدایم کرده ای ترکم مکن
برادر بر کوی خونین آمدم
منم زینب خواهرت دوری مکن
حسین جان آمده ام ردم مکن
آتشینم کرده ای سردم مکن
حسین جان بر درگهت راهی شدم
که شیدایم کرده ای ترکم مکن
برادر بر کوی خونین آمدم
منم زینب خواهرت دوری مکن
ره تو بر دشت خون گم کرده ام
به دنبال پیکرت پنهان مکن
غریبان بر کربلا راهی شدم
عزیزانم کشته شد نظاره کن
غم داغ آن برادر دیده ام
چو زهرا ای مادرم خون گریه کن
الهی داغ حسین درد آمدم
به تو سامان گشته ام طردم مکن
که دشمن آتش بر این مأوا زدند
خدایا این صحنه را داور تو کن
خدا دلداری یتیمان کرده ام
به بیداد کاین غریبان یاری کن
الهی بعد از حسین آن یاورم
به مردن راضی شدم سردم مکن
بسوزان تا که زغم عاری شوم
به این مرگ حاضر شدم عارم نکن
حسین جان آمده ام ردم مکن
آتشینم کرده ای سردم مکن
حسین جان بر درگهت راهی شدم
که شیدایم کرده ای ترکم مکن
برادر بر کوی خونین آمدم
منم زینب خواهرت دوری مکن
ره تو بر دشت خون گم کرده ام
به دنبال پیکرت پنهان مکن
غریبان بر کربلا جاری شدم
عزیزانم کشته شد نظاره کن
الهی داغ حسین درد آمدم
به تو سامان گشته ام طردم مکن
دولت عشق حسینم
جامه ی خونین ردایم
کربلایم کربلایم
شعر غم اینجا سرایم
کربلا این سان به سر شد
عاشقی دیوانه تر شد
من سری دیوانه دارم
قصه ای دیگر بخوانم
من امیرم من امیرم
آتشم اما روانم
آفرینم بر حسینم
لب بخوانم تا بمیرم
من شهیدم من شهیدم
کربلا را چون دلیرم
بر حسین یاری رجا شد
پیکرم خونین به جا شد
نینوا دیگر علم شد
عارفی آزاده سر شد
اکبرم اما جوانم
مادرم بهرت بخوانم
گر بمیرم گر بمیرم
بر عدو غران برانم
پاره پاره از جفایم
دین و قرآن را لوایم
سر به تیرم سر به تیرم
قوم دون را من اسیرم
اکبرت آماج خط شد
کشته اندر راه حق شد
دست و پایم چون جدا شد
تیر کین بر تن رها شد
دولت عشق حسینم
جامه ی خونین ردایم
کربلایم کربلایم
شعر غم اینجا سرایم
کربلا این سان به سر شد
عاشقی دیوانه تر شد
تشنه کامان من نمیرم
کوثر جوشان ببینم
بر بخوانم بر بخوانم
دشت خون را من که سیرم
مادرم گوید عزیزم
غصه ای دیگر نبینم
من که میرم من که میرم
منزلی دیگر بگیرم
بر مخوان دیگر برایم
عاشق دین خدایم
کشته آیم کشته آیم
خیمه ها را در عزایم
محشری از خون بپا شد
پیکرم صد پاره ها شد
جان من یکباره سر شد
حجله ام خاک سیه شد
شیعیان عالم عزا شد
داورم اینجا خدا شد
دین اسلام را فدایم
آل طاها را جدایم
لب چو خونم لب چو خونم
عالمی را بر صدایم
زیارت عاشورا - سوریه.mp3
15.98M
🚩 #زیارت_عاشورا
🕌 حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها
🌴 شیعیان شرح شب تار مرا گوش کنید
قربان نعش بی سرت
حسین من حسین من
🎤 با نوای حاج صادق آهنگران
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
pdfکتاب لُهوف-سید ابن طاووس.pdf
1.42M
📚 نسخهPDF|کتاب: "لُهوف" - سید ابن طاووس
🌴 شرح وقایع عاشورا
کانال دفاع مقدس