eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
941 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
یک فنجان کتاب☕📖 🔶️ برشی از کتاب من میترا نیستم روایت زندگی شهید زینب کمایی 💠روایت اول: کبری طالب نژاد(مادر شهید) قسمت سوم: چهارده سال و نیم داشتم که مستأجر خانه مادرم جعفر را معرفی کرد. او به خواستگاری آمد و دل پدر و مادرم را به دست آورد. آن زمان سن قانونی برای ازدواج پانزده سال بود. جعفر شش ماه منتظر ماند تا من به سن قانونی رسیدم و توانستيم عقد کنیم. خدا وکیلی تا روز عقد نه جعفر را دیده بودم و نه میشناختمش. زمان ما عروسی‌ها این طوری بود؛ همه ندیده و نشناخته زن و شوهر می‌شدند. چند ماه اول بعد از عروسی در یکی از اتاق‌های خانه مادرم ساکن بودیم بعد از مدتی جعفر در ایستگاه شش آبادان در یک كُواتِر* کارگری اتاقی اجاره کرد. اوایل زندگی مادر شوهرم با ما زندگی می.کرد جعفر کارگر شرکت نفت بود ولی هنوز امتیاز کافی نداشت و باید چند سال کار می‌کرد تا به ما خانه شرکتی بدهند. چند سال در اتاق‌های اجاره‌ای زندگی کردیم. مهران و مهرداد و مهری و مینا و شهلا در خانه اجاره‌ای به دنیا آمدند. هر وقت حامله می‌شدم برای زایمان به خانه مادرم در احمد آباد می رفتم یک قابله خانگی به نام «جیران» می‌آمدو بچه را به‌دنیا می‌آورد. بابای مهران حسابی به جیران میرسید و هوای او را داشت. بعد از فارغ شدن من به جز پول مقداری خرت و پرت مثل قند و شکر و چای و پارچه به جیران هدیه می‌داد. سر بچه ششم باردار بودم که یک خانه شرکتی دو اتاقه در ایستگاه چهار فرح ،آباد کوچه ،ده پشت درمانگاه شرکت نفت به ما دادند. خانه ما نبش خیابان بود همه میدانستیم که قدمِ تو راهی خیر بوده که بعد از سالها از مستأجری و اثاث کشی نجات پیدا کردیم از آن به بعد خانه‌ای مستقل دستمان بود و این آخر خوشبختی و راحتی برای خانواده هشت نفره ما بود. * به خانه‌های سازمانی شرکت نفت کواتر می‌گویند. دور تا دور کواترها به جای دیواره شمشادهای بلند کشیده شده و هر کواتر دارای یک حیاط و یک باغ است. ادامه دارد... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2
⌛️ روزشمار دفاع مقدس (۸ آبانماه) • ولادت شهید علی خوش‌لفظ (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۴۳ ه. ش) • شهادت فریبرز کشوردوست مقدم نیا (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۸ ه. ش) • نفوذ دشمن بعثی به جزیره آبادان در آغاز جنگ تحمیلی (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت محمدحسین فهمیده (استان قم، شهرستان قم، روستای سراجه) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت ابراهیم حسنی (استان اصفهان، شهرستان گلپایگان) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت نوروز علی حاج اکبری (استان سمنان، شهرستان شاهرود، روستای میغان) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت موسی خاک‌پور (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت محرم درستی (استان آذربایجان غربی، شهرستان خوی) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت حسین علی ودودی رستمی (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت عباس ابراهیم‌پور (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۵۹ ه. ش) • شهادت علیرضا عرب‌نژاد (استان کرمان، شهرستان زرند، دهستان خانوک) (۱۳۶۰ ه. ش) • شهادت علی رحیمی رکنی (استان مازندران، شهرستان سیمرغ) (۱۳۶۰ ه. ش) • شهادت خلبان محمد ابراهیم توکلی (استان فارس، شهرستان آباده) (۱۳۶۰ ه. ش) • شهادت خلبان داود اکرادی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه. ش) • شهادت حسین یکدله‌پور (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه. ش) • شهادت مهرزاد صنعتی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه. ش) • شهادت سیامک نادری مقدم (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه. ش) • شهادت محمدحسین آستین (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۱ ه. ش) • شهادت عبدالعلی حاج حسنی (استان سمنان، شهر بسطام) (۱۳۶۱ ه. ش) • شهادت روحانی مبارز و انقلابی ملا حیدر فهیم (استان کردستان، شهرستان مریوان، روستای آویهنگ) (۱۳۶۲ ه. ش) • شهادت شعبان علی خدابخشی (استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۲ ه. ش) • شهادت حسین زارعی (استان تهران، شهرستان شمیرانات) (۱۳۶۲ ه. ش) • شهادت امیرمختار محمدحسینی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه. ش) • شهادت احمد ابراهیمی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۳ ه. ش) • شهادت نعمت‌الله ذکریایی (استان مازندران، شهرستان جویبار) (۱۳۶۴ ه. ش) • شهادت حمیدرضا زارعی بنه کهل (استان آذربایجان شرقی، شهرستان بستان آباد) (۱۳۶۴ ه. ش) • اجرای عملیات نامنظم فتح ۲ در منطقه دوکان در شمال شرقی عراق توسط سپاه پاسداران (۱۳۶۵ ه. ش) • شهادت کرم‌الله احمدی‌نژاد (استان ایلام، شهرستان مهران) (۱۳۶۵ ه. ش) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🕊🕊‍ دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز! 🌷شهید داوود بصائری و 🌷شهید اکبر قهرمانی "داوود بصائری" متولد ۱۳۴۶ تهران و "اکبر قهرمانی" متولد ۱۳۴۳ شهر قدس، جمعی گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در گرماگرم عملیات والفجر ۱ (۱۳۶۲) در منطقه‌ شرهانی فکه، به ‌شهادت رسیدند و پیکرشان در حالی که سر بر شانه هم داشتند، برجای ماند. پیکر آنها، ۱۱ سال بعد، همان‌گونه که در آخرین تصویر در کنار هم بر جای مانده بودند، توسط گروه تفحص و کشف شهدای لشکر ۲۷ پیدا شد و به آغوش خانواده ها بازگشت. مزار شهید داوود بصائری: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ ۵۰ ردیف ۲۸ شماره‌ ۶ مزار شهید اکبر قهرمانی: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ ۲۸ ردیف ۱۲۰ شماره‌ ۱۰ دوران جنگ تحمیلی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 👆📷 تصویر، هنگام عقب نشینی گرفته شده... و سپس پیکرها جامانده ....
🌴 یادش بخیر ▫️روزها و شب های قبل از عملیات والفجر مقدماتی رقابت عجیبی بین گروهان‌ها افتاده بود، هر کدام به آمادگی بیشتری می‌رسید مقام خط شکنی عملیات آینده را از آن خود می‌کرد. وضعیت گروهان ما باور کردنی نبود. روز و شب‌مان یکی شده بود. با هر فرمان "به‌خط شید"ی همچون قرقی به صف می‌شدیم. آنهم با لباس و پوتین حمایل و تجهیزات کامل که گاه رزم شبانه بود و گاه پریدن از کانالهای عریض و پریدن از خرک‌های انسانی. تازه این قسمت مفرحش بود. مثالا، یکی از روزها وقتی به صف شدیم، نقطه ای را در افق نشانمان دادند که بروید و زیارتش کنید و برگردید. چشم‌تان روز بد نبیند صبح ساعت ۸ به راه افتادیم و کم‌کم به آن نقطه نزدیک شدیم. گویا تک درختی بود که هر چه به آن نزدیک تر می‌شدیم، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. بعد از ساعت ها راهپیمایی، وقتی چشم‌مان به جمالش روشن شد، دیدیم درخت غول پیکری است که خدا برای آنروز ما، در آنجا قرارش داده بود. وقتی به جای اول‌مان رسیدیم ساعت ۱۶ شده بود و ناهاری که دیگر نبود. 💠 یادش بخیر، اون روزها که خط شکنی ما اعلام شد... ..صبح عملیات در حال عقب نشینی در رمل‌های فکه، چشمم به فرمانده گروهان افتاد که از ما جلوتر می‌دوید. به او رسیدم و گفتم "اگه در خط شکنی از بقیه جلو نیفتادیم ولی در عقب نشینی گوی سبقت رو از بقیه گروهانها ربودیم." چپ چپ نگاهم کرد و گفت، اگه اون همه ورج و وورجه نبود حالا اسیر دشمن بودید..ها.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 هیهات که نفهمیدیم !! 🌷شهید مهدی باکری ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
بعد از عملیات خیبر ؛ فرماندهان را بردند زیارت امام رضا(ع) وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم. برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. اما... مهدی حال همیشگی را نداشت! گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که این چنین شده ای!! نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» چیزی نمی‌گفت. به جان امام قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟ گفت: «مصطفی! دیگر نمی‌توانم بمانم. باور کن. همین‌را به امام‌رضا(ع) گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد». عجیب بود. قبلا هروقت حرف از شهادت می‌شد، می گفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی‌چه؟ اما دیگر انقطاعی شده بود.... امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.... راوی: مصطفی مولوی کتاب: نمی توانست زنده بماند خاطراتی از شهید مهدی باکری نویسنده: علی اکبری ناشر: صیام ،صفحه ۹۸٫ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
4_5832460945384805651.mp3
11.19M
🎙صوت کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده‌های شهدای امنیت. ۱۴۰۳/۸/۶ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ناخدای بی سر... 📽 به یاد فرمانده مخلص و دلاور لشگر ۳۱ عاشورا ، 🎙 با نوای ؛ 🌷 از شهیدان هر چه می دانی بگو شمه ای از راز پنهانی بگو ای بلم ، ای شاهد ایثار او وی یگانه محرم اسرار او آخرین همراه مهدی بوده ای تا خدا با ناخدا پیموده ای ای بلم ، ای با شهیدان همسفر وی ز عشق باکری ها شعله ور گرچه تو آتش گرفتی سوختی بزمگاه دجله را افروختی ای فدای ناخدای بی سرت سرمه چشم ملک خاکسترت ای بلم ، ای کشتی بی ناخدا ناخدایت را کجا بردی ، کجا... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷☫┅┄
بیسیم چی آرام بخواب
صبح یعنی وسط قصه‌ی تردید شما کسی از در برسد نور تعارف بکند ... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱