هدایت شده از دفاع مقدس
صادق آهنگران-جشن عید غدیر.mp3
7.13M
📢 صوت| جشن عید غدیر - با نوای حاج صادق آهنگران
🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN
✅ کانال "دفاع مقدس"
🔻 "صیغه برادری"
در روزهای پیش از فتح فاو بودیم در #عید غدیر به رسم استحباب، ابراهیم و حمید را صدا زدم و پیمان برادری بین خود 👥👤جاری کردیم.
دست ها را در هم گره کرده و قرار گذاشتیم تا در عملیات آینده در هر شرایطی یاور هم باشیم و حامل جسم مجروح و یا شهید هم.
به شب عملیات رسیدیم و آتش 💥شدید دشمن امان مان را بریده بود. در ابتدای ورودی شهر با ترکشی زخم عمیقی برداشتم و زمین گیرم شدم.
خبر به برادران #صیغه ایم رسید و طبق پیمان برادری که داشتیم، در آنی بالای جسم نیمه جانم آمدند و هن هن کنان و در آن شیارهای پر پیچ و خم، عزم انتقال جسم سنگینم را به عقب کردند.
با حال زاری که داشتم صدای حمید را می شنیدم که غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از ناراحتی می نالید. از آن همه #علاقه ای که در او نسبت به خودم می دیدم از برادری خود با او لذت😍 می بردم.
برای تسلای او تمام انرژی خود را جمع کرده و گفتم: "نگران نباش، بخدا خوب خواهم شد و بین شما باز می گردم"
حمید هم با لهجه شیرین و عامیانه اش گفت:"بابا نگرانی من به خاطر تو که نیست، به خودم بد می گفتم که این چه صیغه #اشتباهی بود که با تو بستم. حواسم به #هیکل سنگینت نبود."😳😰
و سالهاست جمله اش نقل هر مجلسی مان شده و بهانه ای برای خندیدنمان.
🔻 حل مشکل در عید غدیر
✨ حاج صادق آهنگران
❣️آن روزها شایع کرده بودند آهنگران شعری علیه نظام خوانده و به همین خاطر او را زندانی کرده اند و چه و چه .رفته بودم یکی از روستاهای زابل برای سرکشی به خانواده ی شهیدی که سه فرزند و شوهر خانواده را اشرار ترور کرده بودند.در آن روستا از من پرسیدند که حالا چرا تو را گرفتند با هزار مصیبت برایشان جا انداختم که این قضیه شایعه بوده و هم چین چیزی صحت ندارد .
❣️ در سطح خانواده و فامیل هم دایی هایم می گفتند تو را گرفته اند اما چون طرف دار نظام هستی نمی خواهی چیزی بروز بدهی بدجوری هم اذیتت کرده اند.هیأتی در دزفول داریم که بعد از ظهر عاشورا برنامه داردو در سطح شهر دسته ی عزاداری راه می اندازیم.آن سال که این شایعه پیچیده بود من وقتی رفتم دزفول و شروع کردم به خواندن یکی از زنهای همسایه ی مادربزرگم بدو بدو رفته و به او خبر داده بود پاشو بیا که نوه ات رو آزاد کردن و داره نوحه می خونه همه جا می گفتند که نظام آهنگران را زندانی کرده است.
❣️ وقتی دیدم موج شایعه خیلی بالا گرفته و شاید به نوعی نظام و مسئولین جمهوری اسلامی به ناحق زیر سوال بروند از طریق برادرم که با آقای علی لاریجانی رییس وقت سازمان صدا و سیما آشنایی داشت.پیامی فرستادم تا بتوانیم دامنه ی این شایعه را با اجرایی در تلویزیون جمع کنیم.آقای لاریجانی هم استقبال کرد و مقدمات انجام یک برنامه ی تلویزیونی فراهم شد.
❣️روز عید غدیر بود که به تلویزیون رفتم و در برنامه ای به عنوان میهمان شرکت کردم.در آن برنامه وقتی مجری پرسید امروز برای ما عیدی دارید یا نه همین شعر شیعه را خواندم و بالاخره با حضور من در تلویزیون و پخش این شعر به صورت سراسری تب شایعات فروکش کرد.
❣️ همان روزی که آن برنامه را در تلویزیون اجرا کردم و از صدا و سیما خارج شدم پشت یک چراغ قرمز راننده ی وانتی من را شناخت و پس از سلام و احترام گفت:بابت شعری که توی تلویزیون خوندی دستت درد نکنه حاج آقا ولی شعر رو فکر کنم سانسور کرده بودند ها این طور نیست؟مانده بودم چه جوابی بدهم که چراغ سبز شد و ماشین حرکت کرد.
🕊 عباس فکوری، رزمنده دفاع مقدس و مسئول مخابرات تیپ امام رضا (ع) {در زمان فرماندهی محمدباقر قالیباف} به یاران شهیدش پیوست
⚪️ او بازنشسته سپاه بود ولی هیچگاه از تلاش انقلابی دست برنداشت و در زمینه حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس استان خراسان فعالیت مستمر و مؤثر داشت
🌴 خدایش رحمت کند و با امیرالمؤمنین علیه السلام محشور باد
📡 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
🕊 عباس فکوری، رزمنده دفاع مقدس و مسئول مخابرات تیپ امام رضا (ع) {در زمان فرماندهی محمدباقر قالیباف}
📷 عکسی از عباس فکوری در چادر مخابرات لشگر و در کنار تنی چند از نیروها
🌴 دوران جنگ تحمیلی
📡 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
#شلوار_فرمانده_باکری!
🌷در عملیات والفجر ۲، در منطقه حاج عمران حضور داشتیم که فرمانده عملیات شهید بزرگوار مهدی باکری بود و در این زمان دشمن شدیداً در منطقه پاتک میزد تا مجدداً آن منطقه را از دست ما بگیرند؛ در این عملیات مسئولیت آقامهدی استحکام بخشیدن به خطوط دفاعی بود تا نیروهای پدافند جایگزین شود. در این منطقه دو ارتفاع بود که مسئول یکی از محور بنده و دیگری شهید یاغچیان بود.
🌷روزی آقامهدی که از محور من بازدید میکردند مشاهده کردند که زانوی سمت چپ شلوار بنده پاره شده و با سیم دوخته بودم. به راننده اش گفت که از پایین، شلوار خود را برای من از ساکش بیاورد ولی با شرط امانت. شلوار را که پوشیدم دیدم کهنه و زانویش با وصله دوخته شده است. پس از چند روز پوشیدن زانوی دیگر این شلوار هم پاره شد. خلاصه عملیات تمام شد و من به ذرفول برگشتم و این شلوار را درخانه گذاشتم.
🌷....پس از مدتی باکری مرا دید و جویای امانتش شد غافل از اینکه من امانتی وی را از یاد برده بودم و نمیدانستم که کجا گذاشته ام. پس از گشت و گذار آخر این شلوار را پیدا کردم و پس دوختن و شستن آن را به آقامهدی پس از مدتی برگرداندم. ولی با اینحال آقا مهدی به من گفت که امانتدار خوبی نیستم و به من دیگر امانت نمیدهد. پس از چند روز آقا مهدی قرار بود در پادگاه دزفول سخنرانی کند که پس از دقایقی متوجه شدم که همان شلوار را بر تن دارد.
🌹خاطره ای به یاد سردار جاویدالاثر مهندس مهدی باکری
راوی: رزمنده دلاور محسن ایرانزاد که در اکثر عملیاتها، سردار باکری را همراهی میکرد.
25.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 صحنه ای دیدنی از فرار نیروهای عراقی که از نزدیک ثبت شده
#کلیپ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان منتشر نشده از سردار شهید مهدی زینالدین که خبرگزاری فارس این صوت تاریخی را برای نخستین بار منتشر میکند
📡 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"