eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
965 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🌷در عملیات والفجر ۲، در منطقه حاج عمران حضور داشتیم که فرمانده عملیات شهید بزرگوار مهدی باکری بود و در این زمان دشمن شدیداً در منطقه پاتک می‌زد تا مجدداً آن منطقه را از دست ما بگیرند؛ در این عملیات مسئولیت آقامهدی استحکام بخشیدن به خطوط دفاعی بود تا نیروهای پدافند جایگزین شود. در این منطقه دو ارتفاع بود که مسئول یکی از محور بنده و دیگری شهید یاغچیان بود. 🌷روزی آقامهدی که از محور من بازدید می‌کردند مشاهده کردند که زانوی سمت چپ شلوار بنده پاره شده و با سیم دوخته بودم. به راننده اش گفت که از پایین، شلوار خود را برای من از ساکش بیاورد ولی با شرط امانت. شلوار را که پوشیدم دیدم کهنه و زانویش با وصله دوخته شده است. پس از چند روز پوشیدن زانوی دیگر این شلوار هم پاره شد. خلاصه عملیات تمام شد و من به ذرفول برگشتم و این شلوار را درخانه گذاشتم. 🌷....پس از مدتی باکری مرا دید و جویای امانتش شد غافل از این‌که من امانتی وی را از یاد برده بودم و نمی‌دانستم که کجا گذاشته ام. پس از گشت و گذار آخر این شلوار را پیدا کردم و پس دوختن و شستن آن را به آقامهدی پس از مدتی برگرداندم. ولی با این‌حال آقا مهدی به من گفت که امانت‌دار خوبی نیستم و به من دیگر امانت نمی‌دهد. پس از چند روز آقا مهدی قرار بود در پادگاه دزفول سخنرانی کند که پس از دقایقی متوجه شدم که همان شلوار را بر تن دارد. 🌹خاطره ای به یاد سردار جاویدالاثر مهندس مهدی باکری راوی: رزمنده دلاور محسن ایران‌زاد که در اکثر عملیات‌ها، سردار باکری را همراهی می‌کرد.
25.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 صحنه ای دیدنی از فرار نیروهای عراقی که از نزدیک ثبت شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان منتشر نشده از سردار شهید مهدی زین‌الدین که خبرگزاری فارس این صوت تاریخی را برای نخستین بار منتشر می‌کند 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
نیست مردانِ خدا را رهبری غیر از علی .. مردِ حق باید قدم در راهِ این رهبر زند .. نحن ابناء الحیدر ولایة علی‌بن‌ابیطالب ولایة‌الله🌷
🔰امام خامنه ای اگر خانواده‌ها بی صبری نشان میدادند، بی معرفتی نشان میدادند، بی بصیرتی نشان می دادند، فضای مجاهدت سرد میشد؛ دلها مشتاق فداکاری و ایثارگری باقی نمی‌ماند.
یک روحانی برای گردان ما اومده بود که خیلی گیر بود. مدام از بچه ها ایراد میگرفت. اینهمه آیات و روایات رو رها کرده بود و میگفت: نگاه کردن به صورت نوجوانی که هنوز مو توی صورتش سبز نشده مکروه است ... بعد از مراسم صبحگاه توی گردان رسم بود که بچه ها همدیگر رو بغل میکردند و میبوسیدند و این شیخ اعتراض میکرد . یک دفعه از دهنش در رفت و گفت این بوسیدنها شیطانی است. شماها با هم دیشب در یک چادر بودید و زمانی نگذشته که اینجور با هم معانقه میکنید ... یک روز بعد از نماز ظهر و عصر بود که غلام از مقر کرخه اومده بود من و رسول رو ببینه. با خوشحالی دوید سمت ما و من و رسول با همدیگه بغلش کردیم و بوسیدیم ... آشیخ هم این منظره رو دید تا اومد اعتراض کنه که صورتی که هنوز مو توش سبز نشده نباید بوسید و مکروهه .. که رسول پرید توی حرفش که آشیخ این آقا غلام 6 سال از ما دو تا بزرگتره... اتقاقا بوسیدن بزرگتر نه تنها مکروه نیست بلکه مستحبه... غلام صورتش لخت بود و وقتی ماچش میکردی صدا میداد ..(راوی جعفرطهماسبی)
گاهي تو را كنار خود احساس ميكنم اما چقدر دل خوشي ِخواب ها کوتاه است.. 📎برادر جان تو می روی بسلامت.. سلام ما هم برسان🌺
چهار سال از فراق سردار تخریبچی گذشت یاد این دلاورمرد شهید که بود گرامی میداریم براستی او بود
💠 بخوربخورهای زمان جنگ!! 📷 خاکریز جبهه - سمت راست تصویر، معاون گردان تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع)
گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃 گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔 گفتم : آری. گفت : در چی؟ 😳 گفتم :در خواندن نماز شب.😊 گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ 😮 گفتم: در توفیق شهادت.😇 گفت: جرزنی بود؟ 😳 گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات .😭 گفت: بخور بخور بود؟😏 گفتم: آری .☺️ گفت: چی میخوردید؟ 😏 گفتم: تیر و ترکش 🔫 گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞 گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ 🤔 گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂‍♂️ گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙 گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫 گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏 گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠️ گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧 گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄 گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟😏 گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞 گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔 سکوت کرد و چیزی نگفت... 🌹ياد و خاطره بسیجیان بی نام و بی ادعای دفاع مقدس گرامي باد 🆔 @DefaeMoqaddas
22.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ تصویری - شهید امیر یحیوی، جانشین تخریب لشکر10 سیدالشهدا(ع)