مستانه
وضو ڪردن و
در محضرِ ساقی ؛
افسانه و پیمانه و بتخانه شکستن
#نماز_اول_وقت
#سفارش_یاران_آسمانی
هر وقت پول لازم داشتم باید دست یه دامان پدر می شدم موقع اعزام بود و آه در بساط نداشتم با برادرم عباس درمیان گذاشتم عباس گفت: تنها راهی که می شود بی دردسر و بدون هیچ سوال جوابی از بابا پول گرفت این است که به محل کارش بروی و آنجا بگویی پول می خواهی ، چون بابا جلوی زیر دستانش سوالی نمی پرسد که برای چه میخواهی و بدون هیچ سوالی هرچه قدر بخواهی می دهد شاید هم بیشتر.رفتم به محل کار پدر و وقتی حسابی دور برش شلوغ شد خواسته ام را گفتم و خلاصه مشکل بی پولی من برای رفتن به جبهه حل شد.
راوی: حاج عبدالله رضایی سردره
خاطرات:شهید عباس رضایی سردره
ما بعد از شما چه کردیم ؟!
هیچ ٬
شما را فراموش کردیم ٬
لباس های خاکیتان را در میدان های مین و لابه لای سیم خاردارها رها کردیم ٬
خاطرات شما را با سر بندهایتان از یاد بردیم
رمز حمله را فراموش کردیم .
چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود و دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است ؟
چرا وقتی که گفتیم : یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد؟
چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید؟
شربت های شهادت را بر روی زمین ریختیم و به عطش شهادت در راه خدا خندیدیم .
بر تصاویر نورانیتان روی دیوار شهرمان رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم و دل به این دنیای تاریک بستیم.
#طنز_جبهه
⚪️ به بهونه امتحانات بچه ها....
▫️ بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم .يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند . بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم .خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند . يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد .همه بدون توجه ، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند . يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند . ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت : برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي ! همه خنديدند و شيطنت دشمن را به چيزي نگرفتند .
#شوخی_ضد_هوایی!
🌷مسئول آموزش و پروش استان به منطقه آمده بود. بین دو نماز امام جماعت رفت منبر، آن هم چه منبری! از مشرق وارد شد از مغرب در آمد، فرمانده گردان که با طولانی شدن سخنرانی حاج آقا تمام برنامه هایش به هم میریخت، رفت پشت پدافند ۵۷ و شروع کرد رو به آسمان شلیک کردن و داد و فریاد: هواپیما هواپیما! همه متفرق شدیم و جلوتر از همه روحانی مقر، بعد معلوم شد شوخی کرده و دشمنی در کار نبوده است. اما برای ادامه بحث دیگر دیر شده بود....
✍️شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید به مدار مغناطیسی رسولالله و آل الله اتصال دارد به این دلیل شهید صاحب اعجازاست؛ به این دلیل مردم بامعرفت به قبور شهدا التجاء و توسل میکنند.او چون ذوب در خدا شده است اخلاص پیدا کرده و چون اخلاص پیدا کرده او اتصال پیدا کرده «و اذا اتصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم» یعنی اگر این اتصال بوجود آمد فرقی بین آنها و حبیب آنها و معبود آنها نیست؛ چون این اتصال به وجود آمده، این از خود او نیست. این در اثر آن اتصال بوجود آمده.. «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی انا اقول کنفیکون و انت تقول کن فیکون» یعنی ای بنده من مرا بندگی کن تا تو را به جایی میرسانم که مانند من شوی، من به هر شيئ بگویم بشو بلافاصه ایجاد خواهد شد تو نیز این قدرت را خواهی یافت که هر کاری را که خواهی بگویی تا ایجاد شود...
✳️ سوم مرداد 1367 نيروهاي #سازمان_منافقين عمليات موسوم به «#فروغ_جاويدان» را در مرزهاي غرب كشور آغاز كردند... در ادامه به گزارش مطبوعاتی این عملیات و پاسخ کوبنده و قاطع نیروهای اسلام به آن و به نقل از جرائد مرداد 1367 می پردازیم👇👇👇
دفاع مقدس
✳️ سوم مرداد 1367 نيروهاي #سازمان_منافقين عمليات موسوم به «#فروغ_جاويدان» را در مرزهاي غرب كشور آغا
با عزیمت رزمندگان از 120 شهر کشور ؛ سرکوب تجاوز دشمن ادامه دارد / #آیت_الله_خامنه_ای : جان خود را به جبهه آورده ام به این امید که آن را خرج کنم
#رحیم_صفوی : ما هنوز به حضور گسترده مردم برای دفاع از غرب و جنوب کشور نیاز داریم / مقاومت دشمن در #اسلام_آباد در هم کوبیده است
تجاوزات اخیر #رژیم_عراق در هم شکسته شد / امروز روز نشستن نیست / کلیه فعالیت های دانشگاه ها تا رفع کامل شرارت های دشمن تعطیل شد
خیلی پیشروی کرده بودیم، چند نفر از جلو به طرفمان میآمدند و قد یکی از آنها، حدود یک متر از بقیه بلندتر بود.
همین باعث شده بود که تا هر کدام از بچهها، حدسی دربارهاش بزنند که کیست،جلوتر که آمدند حاج مهدی را شناختم که روی شانه یکی از عراقیها نشسته و اسلحهاش را به طرف بقیه گرفته بود با اینکه هر دو پایش زخمی شده بود، اما پنج عراقی را اسیر کرده و روی شانه یکی سوار شده بود تا به خط خودی برسد.
بعداً خودش تعریف کرد که فقط یک گلوله داشته و با همان، یکی از عراقیها را که به طرفش حمله کرده بود میزند و بقیه را هم اسیر میکند.
سردار شهید حاج مهدی کازرونی یار و همرزم سردار حاج قاسم سلیمانی از ابتدای جنگ تا شهادت و مسئول فرماندهی طرح عمليات #لشكر_ثارالله
سردار سلیمانی در مورد #شهید کازرونی گفت: من به جرائت قسم میخورم ذرهای ترس در وجود حاج مهدی کازرونی راه ندارد.
🌹حاج قاسم سلیمانی
حاج مهدی کازرونی🌹