دفاع مقدس
📷☝️ پاییز سال ۱۳۵۹
اهواز ، حوالی دِه خرما
جوانِ کنارِ دست چمران، رزمنده داوطلب، عضو گروه جنگ های نامنظم و از جمله یاران دکترچمران، شهید علیرضا مالمیر؛
🌱 متولد شهر ری، محله شهدا (اقدسیه) - او که از بچگی شر و شور بود و همسن ها یش ازش حساب می بردند!!
بعد از انقلاب یکی از اولین بسیجی های مسجد صاحب الزمان (ع) شد.
با آغاز جنگ و تجاوز ماشین جنگی عراق به خاک میهن، در حالی که هفده سال داشت راهی خوزستان شد و از آنجا که سر نترسی داشت به گروه نیروهای داوطلب مردمی دکتر چمران پیوست. هر جا درگیری سخت و سینه به سینه با دشمن پیش می آمد، علیرضا یکی از رزمنده های پا به رکاب بود.
او سرانجام مزد مجاهدتش را گرفت و در بهار سال شصت (23 اردیبهشت 1360) {یک ماه و اندی قبل از شهادت دکتر چمران} پر کشید🕊🕊
💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران - قطعه 24، ردیف 85، شماره 30
BisimchiMedia252189561.out (2).mp3
زمان:
حجم:
871.3K
📢 فایل صوتی مناجات زیبای شهید چمران
دفاع مقدس
«خونِ خود را بر زمین میریزم تا شاید کسی به هوش بیاید، تا مگر وجدانی بیدار شود، ولی افسوس! که منافعِ
🟢 برگی از یک خاطره
(انتشار بمناسبت سالروز شهادت دکتر چمران)
🔸رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
🔸یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
داره تعقیبش میکنه.
🔸شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
🔸مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
🔸رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریه هاش میگفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی........
(به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دفاع جانانه شهید چمران از ارتش
🔻"شهید مصطفی چمران" در یکی از نطقهای خود در مجلس شورای اسلامی و در مخالفت با انحلال ارتش، دفاع همه جانبهای از این نیروی مردمی داشت و عباراتی را بکار برد که به مذاق برخی خوش نیامد!
🔹در این فیلم "حسن روحانی" درخواست اعدام توطئهگران در نماز جمعه و منحلکردن نیروهای مخصوص را مطرح کرد که با واکنش تند شهید چمران روبرو شد و وی از حسن روحانی به عنوان انسانی با شعارهای تند و احساسات کور یاد نمود!!!
🔹دکتر چمران در این جلسه, توصیف عجیب و زیبایی از شهید "علی صیاد شیرازی" داشتهاند که شنیدن آن را توصیه می کنیم
.
♦️ 31 خرداد 1360- - چهل و چهارمین سالگرد شهادت انقلابی نستوه، دانشمند و عارف شهید مصطفی چمران در منطقه دهلاویه خوزستان
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
کانال "دفاع مقدس"
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#در_وصف_چمران
🎞 از لسان حضرت امام خمینی (ره)
💢مثل چمران بمیرید
♦️ "حضرت امام خمینی" رحمهالله یک روز پس از شهادت دکتر "مصطفی چمران" در صبح یکم تیرماه هزار و سیصد و شصت در حسینیه جماران درباره این شهید فرمودند:
«شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل #چمران بمیرید!»
♦️سالگرد شهادت دانشمند عارف شهید مصطفی چمران در منطقه دهلاویه
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌷بامداد 31 خرداد 1360 - سالروز شهادت ایرج رستمی، افسر فداکار ارتش ج.ا.ا
🌱متولد شهر آشخانه -سال 1320
💕 فرزند خانوادهای عاشق اهل بیت و علمای دین
او در دوران تحصیلی علاوه بر آنکه در درس شاگرد نمونه بود در عمل نیز آدمی جسور و مودب بود و همواره یاری رسان کوچکتر از خود بود.
پس از پایان دوران تحصیل مقدماتی، راهی دوره سربازی در مشهد مقدس شد و پس از اتمام دوران سربازی با توجه به جثه و توانمندی های فردی که داشت به ارتش پیوست و جهت خدمت، به نیروی هوا برد شیراز منتقل شد. همزمان با خدمت در ارتش موفق به اخذ دیپلم شد و توانست به دانشگاه افسری نیز راه پیدا کند. او دوران موفقی را در ارتش سپری کرد و در سال 1346 در شیراز ازدواج کرد.
با اوج گیری انقلاب مردم به رهبری امام به انقلابیون پیوست و پس از پیروزی انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلی از سوی ارتش به کردستان اعزام شد و از آن جا به بعد بود که رشادت ها و مهارتهای شهید از چشمان تیزبین شهید چمران دور نماند و رستمی را به جانشینی خود در آورد. با آغاز جنگ تحمیلی، راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
وی پس از ایثار و از جان گذشتگی در راه دفاع از خاک وطن در بامداد 31 خرداد 60 در منطقه دهلاویه بر اثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسید🕊🕊
دکتر چمران پس از شنیدن این خبر گفت: خداوند ایرج رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست میداشت می برد. دست تقدیر چنبن بودکه چمران نیز در همان روز و در همان منطقه بال در بال ملائک گشوده و به لقاءالله پیوست.
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 شهید ایرج رستمی؛ یار با وفای شهید چمران که تا آخرین نفس در کنار او ایستاد
⏳ اوایل دفاع مقدس
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
رهبر انقلاب:👇
🚩 معروف بود در دوران جنگ میگفتند فلانی #نوربالا میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار.
یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعهی #گروه_شهید_چمران، آنجا فعالیت میکرد.
🔰 بنده مکرراً او را میدیدم؛ میآمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین #شهید_رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گلآلود است؛ این پوتینها گلآلود، بدنش خاکآلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود.
🌷روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقهی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. #ارتشی بود، اما آمده بود #بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعهی بسیجیِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلیها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوقالعاده است.۹۱/۰۷/۲۴
۳۱ خرداد ۱۳۶۰ - سالروز شهادت سرگرد بسیجی ارتش، شهید ایرج رستمی
🌴 همان روزی که #چمران هم آسمانی شد. آنها هر دو با هم به ملکوت اعلا پرکشیدند🕊🕊🕊
🔻 نبرد نابرابر در دهلاویه
دهلاویه ، روستای کوچکی است در استان خوزستان و در منطقه دشت آزادگان.
این روستا در شهرستان سوسنگرد ( 12 کیلومتری غرب سوسنگرد و 15 کیلومتری جنوب شرق بستان ) و در کنار جاده اصلی سوسنگرد – بستان قرار دارد.
تا قبل از سال های دفاع مقدس ، دهلاویه روستای کوچک و گمنامی بود ، اما امروز ، مقتل یکی از به یادماندنی ترین اسطوره های دفاع مقدس ، دکتر مصطفی چمران است که مسافران و زائران زیادی را به سوی خود می کشاند.
دهلاویه همچنین شاهد حضور بزرگمردان دیگری همچون علی تجلایی ، ایرج رستمی ، جواد داغری و ده ها شهید رزمنده دیگر بود که با شهادت شان از اسلام عزیر و ازاین مرز و بوم دفاع کردند.
در ابتدای جنگ تحمیلی ، علی تجلایی با 50 رزمنده تبریزی به دهلاویه رفت تا از جبهه سوسنگرد دفاع کند.
او در یکی از یادداشت هایش درباره مقاومت در دهلاویه نوشته است : ( در هجوم دشمن به محور دهلاویه ، ده ها تانک و نفربر و بیش از 4000 نیروی پیاده شرکت داشتند. با من تماس گرفتند که عقب نشینی کنم ، در جواب گفتم تا آخرین نفر خواهم ایستاد.
دشمن در چند روز اول جنگ ، نتوانست از سمت جاده بستان – سوسنگرد پیشروی کند و ناچار به پیشروی از سمت شمال منطقه ( تپه های الله اکبر ) شد . در آن چند روز ، روستاهای دو سمت جاده بستان – سوسنگرد ، از حمله دشمن در امان ماندند.
اما با تصرف بستان ، دشمن حمله خود را از امتداد این جاده سازماندهی کرد و پیش آمد. با کشیده شدن آتش جنگ به سمت پل سابله ، دهلاویه خالی از سکنه شد و اهالی روستا به شهرها و روستاهای دورتر رفتند.
گزارش ها حاکی بود که در دهلاویه ، نیروهای عراقی خانه های مردم را به غارت برده اند. صبح روز 23 آبان بود که قوای دشمن ، با کمک 40 دستگاه تانک ، پیش آمدند. نیروهای خودی در دهلاویه تا ساعت 18 مقاومت کردند.
وقتی تاریکی شب فرا رسید ، توان مدافعان و مهمات آن ها کاهش یافته بود و بسیاری هم شهید شده بودند. مدافعان برای کمک به سوسنگرد ، از دهلاویه عقب نشینی کردند و با به جا گذاشتن ده ها شهید ، به سوسنگرد رفتند و دهلاویه به دست دشمن افتاد.
عملیات آزادسازی دهلاویه ، از بامداد 26 خرداد 1360 آغاز شد و در همان ساعات اولیه روستای مخروبه دهلاویه آزاد شد و نیروهای خودی تا یک کیلومتری غرب روستا پیش رفتند.
دشمن دوبار دست به ضد حمله زد و نیروهای خودی مجبور به عقب نشینی شدند.
متن گزارش ایرج رستمی ( فرمانده عملیات ) در روز 27 خرداد چنین بود : ( دهلاویه مظلوم است. امروز 27 خرداد ، در حدود 300 متری شرق دهلاویه مستقر شدیم. دیروز ساعت 4:30 بامداد حمله کردیم. دشمن را تا یک کیلومتر عقب راندیم. حرکت خودروها در یک کیلومتری غرب دهلاویه به سمت آنجا را دیدیم. برادران خمپاره انداز بسیجی ، مواضع دشمن را در این روستا زیر آتش گرفتند و تعدادی از سنگرهای دشمن منهدم شد ) .
29 خرداد ، دشمن با پشتیبانی آتش توپخانه به دهلاویه حمله آورد. نیروهای رستمی ، خسته بودند و تعدادشان نسبت به دشمن کم بود. دامنه حمله هر لحظه بیشتر می شد ، دستور عقب نشینی بسمت شرق روستا صادر شد.
رزمندگان که هر متر از زمین را با زحمت پس گرفته بودند ، عقب نشینی برایشان تلخ بود.
طبق دستور ، به شرق رفتند ، اما هیچ جان پناهی نبود ، توپخانه خودی به کمک شان آمد ، لابه لای سنگرها و دیوار خرابه ها ، کار به جنگ تن به تن کشید. دود غلیظ ، منطقه را برداشته بود.
ساعت 2:30 بامداد سی ام خرداد1360 بود و فقط 40 گلوله مانده بود. رستمی ، آر.پی.جی برداشت و یک تانک را نشانه گرفت و بعد جستی زد و به خاکریز جلویی رفت تا از حال بقیه افرادش مطلع شود.دید همه شهید شدند.
گلوله خمپاره نزدیک او به زمین خورد.ترکش به سرش اصابت کرد.با دستمال ، سر او را بستند تا جلوی خونریزی را بگیرند ، اما فایده نداشت. او پر کشید و به آرزویش رسید و به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
دفاع مقدس
🔻 نبرد نابرابر در دهلاویه دهلاویه ، روستای کوچکی است در استان خوزستان و در منطقه دشت آزادگان. این
نامهاي چمران به ایرج رستمی نشان از ارادت و محبت عميق آن عارف وارسته به این ارتشی مومن و دلاور است.
متن نامه مزبور به اين شرح است::
بسم الله الرحمن الرحيم
دوست عزيزم! آقاي رستمي قهرمان پرافتخار ما
هر وقت كه به تو فكر مي كنم از شدت شوق قلبم مي لرزد و اشك به چشمانم حلقه مي زند.
اميدوارم كه هر چه زودتر، صحت و سلامت خود را بازيابي و با هم در كوه ها و دشت ها و دره ها و در خطرناك ترين سنگرها براي پاسداري از ايران و انقلاب فداكاري كنيم.
دوستدار تو
دكتر چمران
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌴 ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ - سالروز عملیات آزادسازی دهلاویه
که در طی آن رزمندگان گروه چمران با هدایت و فرماندهی سرگرد بسیجی ارتش، شهید ایرج رستمی به اهداف خود در این عملیات رسیدند
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
کانال #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
گزارش_روزانه_جنگ توسط شهید حسن باقری
تاریخ:31/خرداد/1360
انّا للّه و انّا اليه راجعون
سرداری از سرداران بزرگ اسلام بهملكوت اعلي پيوست. شيرمردي كه زندگی را در جبهه جنگ بههمه مسلمانان آموخت، از بيروت گرفته تا كوههای جبلعامل و از كردستان گرفته تا دهلاويه، هر لحظه از عمرش در جنگ و ستيز با كفار و منافقان و مرتدان گذشت و آخرالامر در مصاف با مزدوران كافر صدام امريكايی با گلولههای روسي نزد خدايش شتافت. برادر شهيد دكتر مصطفی چمران، نماينده امام در شورای عالی دفاع در ساعت حدود 11:00 تا 11:30 در حالی كه در غرب سوسنگرد فرمانده جديد را برای برادران جنگهای نامنظم معرفی میكرد، بهشهادت رسيد.
طبق اطلاع رسيده در شب 30/3/60 برادران ستاد جنگهای نامنظم بهفرماندهی برادر سروان رستمی بهدشمن مزدور در دهلاويه شبيخون زدند و ضمن منهدم كردن 6 دستگاه تانك و 2 انبار مهمات تعدادی از مزدوران را كشته و زخمی كردند كه در اين حمله سروان رستمی فرمانده عمليات منطقه شهيد شد. صبح روز 31/3/60 شهيد دكتر چمران فرماندهان جديد بهنامهای مقدم و حدادی را برای معرفی به دهلاويه برد و ضمن سخنرانی و دعوت بهاستقامت و پذيرایی از شهادت در راه اعتلای اسلام، به برادران روحيهای تازه بخشيد. در همين زمان دشمن شروع بهكوبيدن همان نقطه بهوسيله خمپاره 60 ميليمتری كرد كه دكتر میگويد بهسنگرها برويد. در همين موقع خمپارهای نزديك آنها اصابت میكند و دكتر بههمراه 2 فرمانده در اثر تركش خمپاره زخمي شدند. بنا بهاظهار پزشكان دكتر را پس از مجروح شدن به سوسنگرد آوردند و اقدامات اوليه را انجام دادند و سپس وي را به اهواز منتقل كردند. حتي در نزديكی استاديوم ورزشی اهواز دكتر زنده بوده و بعد ازگفتن شهادتين بهنزد خدايش میرود. روحش شاد و راهش پردوام باد.
ستاد عمليات جنوب شهادت اين سردار بزرگ اسلام را بهپيشگاه حضرت ولیعصر(عج) و نائب برحقش حضرت امام خمينی و بهبرادر ارجمندش و كليه رزمندگان و بستگان و آشنايان تبريك و تسليت عرض نموده و برای آنان از خداوند طلب صبر میكند كه ان اللّه مع الصابرين.