11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸یاد باد آن روزگاران یاد باد
🌹 نوحه خوانی در زیر بمباران هوایی دشمن
🔰مداح:حاج صادق آهنگران
🔰زمان: اسفند ماه 1363
🔰مکان:منطقه عملیاتی بدر
#لشگر_۳۱_عاشورا
#عملیات_بدر
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
29.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۷ روز مانده تا گرامیداشت هفته دفاع مقدس
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☀️ معنویت و چهره های نورانی جوانان
👆📽 سخنان حضرت امام (ره) در جمع رزمندگان اسلام ....
😭 اشک و گریه عشاق روح الله با شنیدن تمجید و بیان روحیات معنوی در جبهه ها :
🎙 تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام، جوانانی مثل جوانهای ایران ما سراغ ندارد. و ملتی مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است. شما در کجای تاریخ- جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود- سراغ دارید که جوانان یک کشور این طور عاشق جنگ باشند؟ این طور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و این طور ملت، همه با هم یکصدا دنبال پیروزی ارتش و سپاه پاسداران و سایر قوای مُسلَّحه باشند؟ و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من به این چهرههای نورانی و بشّاش شما، و به این گریههای شوق شما حسرت میبرم. من احساس حقارت میکنم. من وقتی با این چهرهها مواجه میشوم. و این قلبهائی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهرهها اثر گذاشته است، احساس حقارت میکنم. من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزی ندارم که به شما بکنم. من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتی که شما به خدای تبارک و تعالی دارید، و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بینظیر شما، چطور من میتوانم از شما ستایش کنم؟
دوران #جنگ_تحمیلی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇👇
🌷 روایت عشق 🌷
خانمیرزا در عملیات والفجر1 به شدت مجروح شده و به تهران منتقل شده بود. یکی از همراهانش نقل میکرد:
به اتفاق جمعی از مجروحین جنگ به دیدار حضرت امام(ره) رفتیم.
خانمیرزا به علت شدت جراحتش، با ویلچر خدمت امام رسید.
یکی یکی در صف ایستاده و خدمت امام(ره) میرفتیم و دست امام را میبوسیدیم و امام هم صورت بچه ها را می-بوسیدند.
نوبت به خانمیرزا که رسید، تا سرش را به سمت دست امام کشید تا دست امام را ببوسد، امام دستشان را کشیدند تا لبهای خانمیرزا به آن نرسد!
خانمیرزا جا خورد و گفت:
«اماما، حتماً لایق بوسیدن دست شما نیستم!»
امام فرمودند: «نه، شما مقامت بالاتر از این است که دست من را ببوسید!»
اشک از چشمهای خانمیرزا جاری شد و خودش را از ویلچر روی پای امام انداخت، دمپائی امام را بیرون کشید و شروع کرد به بوسیدن پای امام. امام ایشان را بلند کردند. چند دقیقه آرام با هم صحبت کردند که ما چیزی از صحبتهای رد و بدل شده نشنیدیم. بعد امام دست در جیب کرده و #قرآن کوچکی را که در جیب داشتند به ایشان هدیه کردند.
خانمیرزا این قرآن را خیلی دوست داشت که خود سرگذشت عجیبی دارد. بعد از این دیدار بود که به همه میگفت، به جای خانمیرزا او را "روح الله" صدا بزنند و روح الله بدانند.
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#سردار_شهید_خامیرزا(روح الله)_استواری
#شهدای_فارس
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🌷 روایت عشق 🌷 خانمیرزا در عملیات والفجر1 به شدت مجروح شده و به تهران منتقل شده بود. یکی از همراهانش
💠 خاطره ای از شهید خانمیرزا استواری
♨️روزگاری در استان فارس مسئولی داشتیم که ....
💠 مسئول اداره تربیت بدنی بود و یک ماشین در اختیارش....
یک روز با هم برای انجام کار اداری رفتیم ارسنجان.
وقت برگشت یکی از روستاهای اطراف کار داشت.
کنار جاده فرعی ایستاد و
گفت: رمضان، یک دفترچه توی داشبورد ماشینه، بیار بیرون!
در آوردم.
گفت: بنویس!
نوشتم.
حرکت کرد.
گفتم این برای چی بود،
👈 گفت: تا لب جاده کار اداری بود و استفاده از سوخت ماشین حلال، از اینجا به بعد کار شخصی است و مدیون بیت المال!
وقتی به اداره برگشتیم، گفت بنویس.
دوباره کیلومتر ماشین را خواند و من دوباره در دفترچه نوشتم.
گفت: شد چند کیلومتر؟
تفاوت دو عدد را گفتم.
گفت:بنویس!
آخر ماه که می شد، این کیلومترها را که کار شخصی اش بود، با هم جمع می کرد و معادل پول بنزینش را واریز می کرد به حساب تربیت بدنی تا مدیون بیت المال نباشد!
👈ظهرها ساعت دوازده که میشد، ماشین را می گذاشت اداره، با دوچرخه می آمد خانه....
▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️👇
زندگینامه
#شهید خانمیرزا استواری
✍ در سال 1338 در شهرستان مرودشت و در خانواده اي متدين و مذهبي ديده به جهان گشود و در دامان مادري مهربان و پدري با ايمان و زحمتكش پرورش يافت و پس از طي مقاطع مختلف تحصيل موفق به اخذ مدرك ليسانس در رشتة تربيت بدني گرديد . وي با آنكه علاقة خاصي به امور ورزشي داشت ، هيچ گاه از ادامة تحصيل باز نماند و بر حسب علاقه ، بار ديگر وارد دانشگاه شد و رشتة دندانپزشكي را جهت ادامة تحصيل برگزيد .
شهيد استواري در حين تحصيل به شغل شريف دبيري اشتغال داشت و در سبزترين لحظات عمر با مبارزات حق طلبانة خويش عليه رژيم ستمشاهي همواره چون مبارزي جان بر كف و انقلابي در تمامي صحنه هاي خونرنگ انقلاب حضور داشت . پس از پيروزي انقلاب به خيل سربازان آقا اباعبدالله ( ع ) پيوست و لباس سبز سپاه زيبندة قامت رساي وي گرديد و باشروع جنگ تحميلي بر عرصة آتش و خون پاي نهاد ودر عمليات شكست حصر آبادان ، قهرمانانه شركت كرد و حماسه ها آفريد .
اين دلاور مرد عرصه هاي نبرد بنا به درخواست فرماندهان وقت با قبول مسئووليتهاي خطير در عملياتهاي مختلفي از جمله عمليات 9019 لشكر و عملياتهاي كربلاي 4 و 5 شركت كرد كه در عمليات 9019 بر اثر اصابت تركش مين به شدت مجروح و به پشت جبهه انتقال يافت . اين مجاهد نستوه كه بارها جراحت تير و تركش خمپاره هاي دشمن را برجان پذيرفته بود سرانجام در هجدهم فروردين ماه سال 66 در منطقة عملياتي شلمچه كربلاي 5 عميق ترين زخم فراق را با ديدار دوست مرهم نهاد و به خيل شهداي شقايق پيشه هشت سال دفاع مقدس پيوست .
56.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوالشهید
برادران ابدی
گزیده ای از زندگی شهید محمد کدخدا
🌿فرمانده اولین گروه اعزامی از شیراز به مناطق جنگی
🌴 جانشین فرماندهی محور تیپ باقریه .
🌱 جانشین فرماندهی گردان امام حسین(ع).
🌾 فرمانده گردان امام حسین(ع).
#شهید_محمد_کدخدا
#شهدای_فارس
روایت عشق 🌷
🍃غذای اضافی و تنبیه به سبک فرمانده 🍃
💠 بچه های تدارکات، آمار غذا را ده نفر بیشتر رد کرده و آن روز ظهر، غذا بیشتر از حد بود
تا دستور داد که هر چه از غذا باقی مانده جمع کنند و بفرستند آشپزخانه...
خودش و چندتایی از بچه ها هم بیرون و همه ی بچه های تدارکات و مسئولشان را به خط کرد و دستور داد که پوتین شان را بیرون بیاورند و در آفتاب داغ، روی شن های سوزان بنشینند.
💠اول خودش را سرزنش کرد و گفت:
«اولین مقصر این برنامه منم، اگر من فرمانده ی خوبی بودم و به خوبی، دستورات دین را پیاده کرده بودم و درس قناعت به شما داده بودم، امروز، گرگ حرص و آز شما ، سربلند نمی کرد و طمع نمی کردید سهمیه ی بیشتری بگیرید.
فکرش هم نکردید که این غذای زیادی ، سهمیه ی چه کسانی بوده که به حرام و به دروغ گرفتید.
حق چه کسانی رو خواستید بخورید؟ حق برادر های خودتون؟ حق دوستان خودتودن؟ حق رزمنده های خدا؟ جواب امام رو چی می دید؟!
به هر حال، اشتباه امروز را به حساب نا آگاهی شما می گذارم اما تنبیه تان می کنم، یادتون باشه استغفار کنید.
ما نیومدیم جبهه که بجنگیم و چار تا آرپی جی بزنیم و برگردیم .
کاکا! ما اومدیم جبهه که آدم بشیم.
آقای مسئول تدارکات! ما اومدیم اینجا که آدم بشیم، مفهوم شد؟...
💠بچه های تدارکات، شرمنده و خجالت زده، آرام آرام گریه می کردند، بعد هم همه با هم همراه کاکا علی، شروع کردند روی شن های داغ، کلاغ پر و پا مرغی رفتن....
#شهید_عبدالعلی_ناظم_پور
#شهدای_فارس
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مقر_صاحب_الزمان(عج)
⚪️مکان خاطرهانگیز برای رزمندگان استان فارس
🌿دوران جنگ تحمیلی
24.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات بمباران #بیمارستان_مسلمین شیراز توسط صدام جنایتکار
دوران جنگ تحمیلی
85.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیراز در زمان جنگ
« پل هجرت( پل پارکینگ) »
محل اعزام رزمندگان استان فارس
دوران دفاع مقدس
D1737509T14629410(Web).mp3
زمان:
حجم:
4.3M
-----------------✾﷽✾-----------------
#هرروزیکدعاازصحیفهسجادیه
🎧 قرائت دعای ۳۱ صحیفه سجادیه
✨ ※ در بیان توبه و درخواست آن
🎙با صدای عربی سلیس: مرحوم #بشیر_جزایری
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇👇
adua31.mp3
زمان:
حجم:
5.6M
🎧 #صوت || ترجمه دعای ۳۱ صحیفه سجادیه
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇
هدایت شده از دفاع مقدس
Sahifeh Sajjadiyeh.pdf
حجم:
3M
نسخه pdf کتاب شریف «صحیفه سجادیه»
با ترجمه: استاد شیخ حسین انصاریان