eitaa logo
دفاع مقدس
4.8هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
16هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اصطلاحات بامزه رزمندگان در جبهه 🔹 جبهه جمع لحظات ناب بود، از گریه و غم گرفته تا شادی و خنده، شور و هیجان همراه با معنویتی که برگرفته از حال و هوای رزمندگان بود فضای جبهه را متفاوت می کرد. رزمنده ها از هر سن و سال تلاش می کردند تا در کنار سختی های جنگ به بهترین نحو لحظات خود را سپری کنند برای همین شوخی های رزمندگان در آن فضا اگرچه جنبه سرگرمی داشت اما بار معنوی هم به خود می گرفت و از این رو کم نظیر و حتی منحصر به فرد بود. تلطیف فضای جبهه ها باعث شده بود تا یک سری واژه های قراردادی به دایره لغات بچه های جبهه و جنگ اضافه شود. این واژه ها هم از جهتی شوخی و طنز محسوب می شد و هم به لحاظ حفاظت اطلاعات می توانست رمزی بین نیروهای خودی باشد. هرکس که به عنوان رزمنده وارد عرصه نبرد می شد خود را در دایره هزاران لفظ و لغت ناب جبهه می دید، گویش خاص بچه های جبهه و جنگ و منشی که در فضای معنویت و آرمانگرایی رزمنده ها حاکم شده بود، پایه‌گذار فرهنگی جدید، به‌عنوان «فرهنگ جبهه» می‌شد. ⚪️ برخی از اصطلاحات جالب جبهه 👇👇 آب رشته = آش رشته واجب الحج = کسی که تازه از امور مالی برگشته و پولدار بود. آسایشگاه سالمندان = تدارکات گردان و لشکر (اشاره ای است به مسوولان تدارکات واحدها که معمولا از بین رزمندگان مسن انتخاب می شدند) مال پنجاه میلیون پیرزن = بیت المال آب اروند = آبگوشت فک و فامیل هاچ = حشرات هتل الوارثین = نقاطی از جبهه که بسیار تمیز و پاکیزه بود. (الوارثین، مقر عقبه گردان تخریب لشگر 10 - نیروهای تهرانی) حاجی گلابی = پیرمردی که وظیفه گلاب پاشیدن به بچه ها را در منطقه به عهده داشت. اف 14 = نوعی مگس و پشه در منطقه چشم چران = دیده بان ترکش پلو = عدس پلو برادر عبدالله = برای صدا زدن رزمنده ای که اسمش را نمی‌دانستند. تجدیدی = مجروح شدن و به شهادت نرسیدن ایستگاه بدنسازی = ایستگاه صلواتی اوشین پلو = برنج سفید بدون مخلفات ایران تایر = پوتینهای بسیجی ایران گونی = شلوار و اورکت بسیجی ساخت وطن حلوا خور = کسی‌که هرگز شهید نمی‌شود و از همه عملیات ها سالم بازمی‌گردد. پا لگدکن = نماز شب خوان بی ترمز = بسیجی عاشق خاکریز اول (حکایت از شجاعت و به کام خطر رفتن) برادران مزدور = نیروهای عراقی و دشمن آدمکش گردان = امدادگر (کنایه از ناشی بودن نیروهای امدادرسان خصوصا در شرایط عملیاتی) برمی‌گردم، یا با رخت؛ یا با تخت یا با یخ = یا زنده می مانم، یا مجروح می شوم، یا شهید می شوم. بوی چلوکباب = بوی شب عملیات الاغ هوایی = کنایه از هواپیمای نظامی باری C_ 130 که معمولا برای حمل بار از آنها استفاده می شد. پل صراط = پل های چوبی،فلزی، و سیمانی در مناطق عملیاتی اسلحه بی فشنگ = آفتابه دستشویی! اسلحه ای که گفته می شد رزمندگان در تاریکی شب بارها با آن از دشمن اسیر گرفتند. آهنگران گردان = نیروی خوش صدا آجر = پنیر مونده و خشک شده آچار همه کاره = چفیه (پارچه ای که ازآن به جای باند زخم،سفره،حوله و… استفاده می شد) دکمه تقوا = دکمه بالایی پیراهن اهل دل = طعنه به فرد شکمو پا لگدکن = نماز شب خوان 👈 انواع ترکش: ترکش اِوا خواهری = ترکش فوق العاده ریز و ناچیز که بدن را گویی ناز می داد و اصابت آن، اسباب خجالت بود! ترکش حسین‌جانی = ترکش بزرگ که کمتر از توپ مستقیم نبود و به هرجای شخص که می خورد تیکه بزرگه گوشش بود! ...و شهادت بر اثر اصابت آن چون و چرا نداشت {{چون شهادت در اذهان عموم بیش از همه در امام حسین ظهور دارد و ترکشی را که منجر به شهادت می شد را "حسین جانی" می گفتند— خلاصه یعنی ترکشِ شهید کن. ترکش با معرفت = ترکشی که زوزه کشان می آمد و از بالای سر رد می شد و راه خودش را ادامه می داد و به کسی آسیب نمی رساند. 😊شادی های حلالتون روز افزون… دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
؟! 🌗 یک شب بچه‌ها درباره امکانات و تجهیزات عراقی‌ها صحبت می‌کردند. یکی از بچه‌ها بدجوری حسودیش شده بود. می‌گفت: آخر ما از آن‌ها چه کم داریم که باید این اندازه فقیرانه جنگ کنیم. یکی از مشکلات ما حرف زدن با بی‌سیم بود که می‌گفتند عراقی‌ها از طریق امواج بیسیم، مکالمات را شنود می‌کنند، لذا بهترین وسیله برای گفتگو و مکالمات اَمن، استفاده از تلفن و سیم بود (چون امواجی در بین نبود). 💢به همین خاطر، چند تا تلفن هندلی از عراقی‌ها کش رفته بودیم ولی سیم نداشتیم. قرار شد یک شب برای تهیه سیم به طرف عراقی‌ها برویم. سیم‌های فراوانی آن‌جا ریخته شده بود که برای آوردن آن مجبور بودیم که یک قاطر هم با خودمان ببریم. ⚪️ ....پیرمرد شیردل و کمک تیربارچی من، شهید میرزاولی جلوخانی لج کرده بود که من هم می‌خواهم بیایم و هر چه می‌گفتیم: پیرمرد!! سیم آوردن کار جوان‌ترهاست, به گوشش فرو نمی‌رفت ...؛تا این‌که معترضانه گفت: یعنی من به اندازه این قاطر هم نمی‌ارزم تا با خودتان ببرید برایتان بار بیاورم!!؟ ... که واقعاً ما را از رو برد و آن شب سیم‌های زیادی را با دوشش آورد. راوی: ﴿رزمنده دلاور کامبیز فتحی‌لوشانی﴾ 📚 کتاب "نگارستان" ▫️ (برگرفته از دفترچه‌های خاطرات هشت سال جنگ تحمیلی)
🌿دوران جنگ تحمیلی ⚪️ قاطر، وسیله‌ای حیاتی در کوهستان های صعب‌العبور در جبهه غرب و شمال غرب که از آن به نام گردان «قاطریزه» یاد می‌کردند. (بر وزن موتوریزه!!) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | استفاده از تویوتا و قاطر در کوهستان‌ها و راه‌های سخت‌گذر ⚪️ مناطق عملیاتی غرب و کردستان ▪️ دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
785K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمل مجروح با قاطر ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
📄 برگی از 📒دفترچه راوی 🗓 ✍ گزارش مسئول ستاد تیپ ۱۲ قائم در قرارگاه: ⚪️ انتقال یک مجروح که از ظهر امروز به طرف پائین ارتفاع شروع شده بود، تا لحظاتی قبل ادامه داشته و مجروح در راه به شهادت رسیده است. برای باربری روی ارتفاع هم دو قاطر را به قسمتِ خشک یالِ «گوجار» منتقل کرده که یکی یخ زده و دیگری در برف فرو رفته است. یکی از دو دستگاه ماشین مخصوص مناطق برفی هم که از دشمن به غنیمت گرفته شده، با پاره شدنِ زنجیر از کار افتاده است. شب اول عده‌ زیادی به خاطر نشستن روی برف اسهال خونی گرفتند. من باور نمی‌کردم تا اینکه خودم هم دچار شدم.☄️ . 🔹سند: دفترچه شماره۲ راوی قرارگاه نجف از عملیات «بیت‌المقدس۳»/ صفحه۶۷ •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس
🌧 ⚪️قبل از عملیات والفجر۱۰ در جبهه مریوان،با چندتن از بچه‌ های تخریب و اطلاعات، مأمور شدیم به سنگری بین خط خودی و عراقی‌‌ها که در دست نیروهای قرارگاه رمضان بود،رفته و آن را تحویل بگیریم. ساعت٨صبح از روی ارتفاعات مرزی مله‌خور -- تَته حرکت کردیم.ساعت ٤عصر رسیدیم ❄️ برف زیادی روی ارتفاع نشسته بود. حدوداً ٣متر ارتفاع برف بود.ما در تیررس مستقیم عراقی‌ها بودیم و مارا می‌زدند.اما بخاطر برف‌ها در امان بودیم.وقتی رسیدیم، سنگر را تحویل گرفتیم،دیدیم درداخل سنگر فقط نان خشک است.چون منطقه صعب‌ العبور بود،فقط درتابستان بوسیله‌ ،جیره‌ غذایی به آنجا میرسید 🌗شبها که نگهبانی می‌دادیم خیلی سرد بود،بعد از نگهبانی با چکمه می‌رفتیم داخل کسیه‌ خواب، برای خوردن و شستشوی لباس هم برف‌ آب می‌کردیم.بلحاظ معیشتی خیلی سخت بود ولی شبها دور هم جمع می‌شدیم و بعد از قرائت سوره‌ واقعه،بچه‌ ها خاطره تعریف می‌کردند.بعضی وقتها هم سر بسر عراقی‌ها می‌گذاشتیم؛مثلا از بالای ارتفاع یک حلب پرت می‌کردیم پایین،آنهاشروع می‌کردند به تیراندازی و ما با اینکار سنگرهای آنها را شناسایی می‌کردیم ▫️▫️▫️▫️▫️ 🎥 فیلم پایین:احمد متوسلیان،فرمانده سپاه مریوان درحال حمل مهمات در ارتفاعات صعب‌العبور مرزی "تَته" 〰〰〰〰〰〰〰 👆🎞فیلم دیگر | برف‌روبی گردنه - نوار مرزی مریوان ⚪️ اینجا قدمگاه مجاهدان راه حق و یاران متوسلیان است 🔹آنها با کمبود امکانات و در اوج مظلومیت توانستند با ایمان وتوکل به خداوند،ارتفاعات صعب العبور و برفگیر مشرف بدشت حلبچه عراق(گردنه ژالانه، تته، کوه تخت...)را از تصرف ضد انقلاب و دشمن بعثی خارج کنند