eitaa logo
دفاع مقدس
4.8هزار دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
16هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🔖برگی از ایثارگری پرستاران در دوران دفاع مقدس 📍امدادگری که ماسک خود را به مجروحین داد 🔹روایت جهادگری پرستاران و امدادگران در دوران دفاع مقدس به خوبی به نقش این قشر پرتلاش در برهه‌های حساس می‌پردازد. آمنه وهاب‌زاده از جمله بانوان امدادگری است که در خاطرات خود در همین رابطه می‌گوید: «آن زمان در عملیات والفجر 1 که در منطقه فکه انجام شد امدادگر بودم. چند ساعتی از اذان صبح گذشته بود و من در چادر امدادی پانسمان پای یکی از مجروحان را تعویض می‌کردم که هواپیماهای بعثی منطقه را بمباران کردند. 🔹پس از بمباران به سرعت از چادر بیرون آمده و به عمق منطقه‌ بمباران شده رفتم تا مجروحين را نجات دهم. بوی سیر «گاز خردل شیمیایی» در همه‌ منطقه پخش شده بود، به سرعت ماسکم را زدم، ولی وقتی به چادر برگشتم دیدم آن جانبازی که داشتم مداوایش می‌کردم ماسک ندارد. برای همین ماسکم را برداشتم و به صورت آن مجروح زدم. 🔹صورتم و چشمانم خیلی می‌سوخت و بدنم شروع به خارش کرد و دستانم تاول زد. به طوری که تاول‌های روی صورتم آویزان شده بود، آنقدر که بیهوش شدم. از آنجا مرا به بیمارستان صحرایی و پس از آن به بیمارستان اهواز منتقل کردند. یادم هست که آن جانباز در بیمارستان صحرایی فریاد می‌زد این خواهر جان مرا نجات داد.» ✅ کانال "دفاع مقدس" ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
👆📷 وسط معرکه ... وقتی چوب لباسی، آویز سرُم میشه!! دوران جنگ تحمیلی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💠 پرستار شیردلی بود که در آشکارا اعلام می‌کرد: 💠 پیرو امام و خط امام هستم 🌷 🦋 دختری که دل شیر داشت،آنزمان که همه از ناجوانمردی و حمله‌های وحشیانه دموڪرات‌ها و ضد انقلاب می‌ترسیدند او با صراحت لهجه علاقه خودرا با امام ابراز می کرد عڪس ایشان را در اتاقش زده بود. دیگران می‌گفتنـد:فوزیـه، اگر ضد انقلاب‌ها بو ببرنـد ڪہ این عڪس را بدیوار اتاقت زده‌ای حساب همه‌مـان را می‌رسند "می‌خندید و می‌گفت:ضدانقلاب هیـچ غلطے نمی‌توانـد بڪند ⚪️💠⚪️💠⚪️💠⚪️💠 💢 بمناسبت 🕊 فرشته بی‌گناه فوزیه‌ شیردل، در نوجوانی واردبهداری شد و بمدت ۲ تا ۳سال خدمت کرد او بیکی از بیمارستان‌های پاوه منتقل شد، پیرو خط امام بود و آشکارا این را اعلام می‌کرد در روز ۲۵مرداد۵۸ در سن۲۰سالگی در جریان حمله گروهک ضدانقلاب دموکرات و درحالیکه درگروه دکترچمران و درهمان بیمارستان یاری‌رسان بود،‌ هنگام کمک بسوار شدن مجروحان به هلیکوپتر، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و‌ پس از ۱۶ساعت تحمل درد، هلی‌کوپتری که پیکر وی و چندتن دیگر را حمل می‌کرد موردحمله‌ ضدانقلاب قرار گرفت و سقوط کرد و فوزیه وچندین نفر دیگه بشهادت رسیدند شهیدچمران دروصف شهیده‌ فوزیه شیردل: 《دختر پرستاری که پهلویش هدف گلوله دشمن قرارگرفته بود خون،لباس سفیدش را گلگون کرده بود، ۱۶ساعت مانده بود و خون از بدنش می‌رفت و پاسداران هم که کاری از دستشان بر نمی‌آمد گریه می‌کردند این فرشته بی‌گناه، ساعاتی بعد درمیان شیون و زاری بچه‌ها جان بجان آفرین تسلیم کرد》 🌱 زنی که به انسانها زندگی می‌بخشید و از نفسانیات وخودخواهی ها آزاد بود
🗓 ۵ آبان ۱۳۶۳ -- سالگرد شهادت هاشم ساجدی 🌴مسئول ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی خراسان در جبهه جنوب دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🗓 ۵ آبان ۱۳۶۳ -- سالگرد شهادت هاشم ساجدی 🌴مسئول ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی خراسان در
🌷🌷 💠 جهادگر شهید هاشم ساجدی از زبان سردار جهاد سازندگی شهید بزرگوار سیدمحمدتقی رضوی: ▫️ما کوچک تر از آن هستیم که بخواهیم در مورد شهید و مخصوصاً شهید ساجدی صحبتی داشته باشیم فقط این مدّت کوتاهی را که در خدمت این شهید بوده ایم و آن لحظات فراموش نشد نی که با ایشان داشتیم به عنوان خاطره ای همیشه برای ما باقی خوا هد ماند برایتان عرض می کنم . البته قبل از این که صحبتمان را از شهید ساجدی شروع کنیم لازم است ذکری از شهدای ارزنده و مسئول و فرمانده ، فرمانده هان قبلی خودمان شهید مهندس طرحچی و شهید ناجیان نام ببریم که از فرمانده های قبلی پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی ستاد جنوب بودند و قبل از شهید ساجدی به شهادت رسیدند. شهید ساجدی نفر سّوم از مسئولین ستاد های پشتیبانی ما هستند در رده ی فرماندهی که به شهادت رسیدند و این را ما از افتخارات جهاد کشاورزی در جنگ می دانیم که همه جا همراه راننده های لودر و بلدوزر شهدای ارزنده ای از فرمانده هانش را هم تقدیم اسلام و انقلاب کرده ما از سوسنگرد با شهید ساجدی آشنا شدیم که ایشان به عنوان مسئول پشتیبانی جنگ استان خراسان به سوسنگرد اعزام شده بودند و در اولّین آشنائی ما آن چنان عظمت حبّ این شهید ما را جذب خودش کرده بود که نزدیک به 3 ساعت ما در مقر جهاد خراسان با ایشان در مورد مسائل مختلف پشتیبانی جنگ جهاد صحبت میکردیم و ایشان می خواست اطلا عات دقیقی داشته باشد از نحوه ی کار جهاد در جنگ که برای کار کردن آماده بود و ما حدود 3 ساعت که با ایشان صحبت کردیم مسائل مختلف را و در اینجا بود که ما برای اولّین بار ارادت پیدا کردیم و آشنا شدیم با ایشان و از همان موقع به بعد به صورت عجیب و بی سابقه ای ما نسبت به شخصیت و روح پر عظمت ایشان ارادت پیدا کردیم و دائم ارتباط داشتیم . و می توانم بگویم واقعاً برای شخص خود ما شهید ساجدی به عنوان پدری بود و برای پشتیبانی جنگ هم همین طور بود ما و برادرانی که با ایشان همکار بودیم و من توفیق این را داشتم که در خدمت ایشان باشم همیشه هر وقت که با مشکلی روبرو می شدیم می رفتیم خدمت ایشان و از محضرشان استفاده می کردیم و ایشان راهنمائی میکردند و با آن متانت و صحه ی صدری که داشتند ما را در راهی که داشتیم و کاری که می خواستیم ارائه بکنیم تشویق و راهنمائی می کرد. یکی از خصوصیات بارزشان که می توانیم به عنوان یکی از مهم ترین مسائلی که ایشان اعتقاد داشت به آن اگر ذکر کنیم اعتقاد قلبی و صریح ایشان به ولایت بود و این را با تمام وجود احساس و درک کرده بود و به آن عمل میکرد و برای نشان دادن این خلوص قلبشان نسبت به ولایت و کلاً سیستم ولایتی در جمهوری اسلامی یک نمونه ی بارز داریم که همین اخیراً از ایشان دیدیم مسئله ی حج رفتنشان بود که با توجه به این که پاسپورتشان آماده بود و حتی بلیط هواپیما داشت و در ساعت مشخص قرار بود پرواز کند برای حج و به دلیل این که موقعیّت عملیاتی و نظامی منطقه اجازه نمی داد که ایشان بروند تا آخرین لحظات منتظر ماندند و در آخرین لحظات هم به دلیل این که از طرف مسئولین اجازه ی رفتن به ایشان داده شد ، رفتن به حجشان را منتفی کردند و از پای هواپیما برگشتن به سر کارشان و به محل خدمتشان رفتند و چیزی که همان شب به ما گفتند این بود که فرمودند که این اعتقاد من بود که من را از پای پلکان هواپیما برگردادند به منطقه ی جنگی و سر کارم و این نشانه ی اعتقاد قلبی عمیق ایشان به دستورات فرماند هی و ولایتی که حاکم بر جمهوری اسلامی هست بود و شهادتشان را ما از مدّت ها قبل پیش بینی می کردیم چون واقعاً ایشان تمام و کمال آماده ی شهادت بود از هر جهت که ما بخوا هیم بررسی کنیم شاید ایشان را آماده ببینیم حتی شهادت ایشان به گفته ی بعضی از برادرها و به گفته ی خود ایشان دیر هم شده بود یا دیر رسیده بود موقع شهادتش که ما احساس می کنیم که ایشان در آخرین سفری که به قم داشتند و به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها نائل شدند در آن جا بود که جواب اصلی و قطعی شهادت را گرفتند و پس از برگشتشان از قم و رفتن به منطقه به فاصله ی 10 روز بود که خبر شهادتش را شنیدیم. من مطلب خاص دیگری در مورد ایشان ندارم امیدوارم که خداوند توفیق بدهد که راه شهدا را بتوانیم ادامه بدهیم از خدا می خواهم که مرگ ما را شهادت ما قرار بدهد . انشا الله..... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
کار هرکس نبود اینکه پرستار شود دل ز دنیا بِرَهَد همدلِ بیمار شود عشق می‌خواهد و آزادگی و قلب صبور هر که آزاده بُوَد عاشق این کار شود... نامِ ”پرستار“ با شخصیت بزرگ و گرانقدری همچون ”حضرت زینب سلام‌الله‌علیها“ گره خورده‌ است؛ پرستاران در دوران دفاع مقدس با از خودگذشتگی و ایثار مثال‌ زدنی خود، نقش‌آفرینی کردند و الگویی شایسته از زنِ مسلمان و انقلابی را به تصویر کشیدند. دوران جنگ تحمیلی