eitaa logo
دفاع مقدس
4.8هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
16هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ 🎞 خط شکنی لشکر ۱۹ فجر (استان فارس) ...و تسخیر پنج ضلعی و پاسگاه کوت سواری در 👆🎥 به اسرارت در آوردن سربازان و فرماندهان نیروی بعثت عراق در صبح عملیات پیروزمندانه و غرور آفرین کربلای ۵ 🌿 توسط رزمندگان گردان خط شکن و همیشه پیروز حضرت زینب (س) -- لشکر ١٩ فجر🇮🇷🇮🇷 👆 تصویر سردار شهید «مسلم شیرافکن» که با بی‌سیم، فرماندهان گردان ها را هدایت می کند در فیلم دیده می شود. 💠 به قهرمانان شهید و رزمندگان شجاع و گمنام افتخار می کنیم 👌 🌱دوران جنگ تحمیلی •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بخشی از فیلم رزمندگان گردان خط شکن و همیشه پیروز حضرت زینب، لشکر ۱۹ فجر فارس در عملیات های پیروز مندانه والفجر۸ و کربلای۵ 🌿 به فرماندهی سرداری از دیار کازرون، شهید باقر سلیمانی🌷 و شهید زنده «حاج کاظم پدیدار» دوران جنگ تحمیلی 👇👇
82.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قسمتی از موزه زیبای دفاع مقدس شهرستان همدان 📷 همراه با تصاویر جمعی از هیات راویان شهدای در بازدید از موزه همدان
27.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۳ دی ماه ۱۳۶۵ شب وصلت آسمان با خاک کربلای مظلومیت شب عملیات کربلای ۴
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ اعزام رزمندگان ومدافعان سرزمینم ایران(دفاع مقدس )🇮🇷 رزمندگان استان مرکزی🌴 قصه های هشت سال فصل عاشقی
🌿 حضرت امام خمینی (ره) ۷ دی ماه ۱۳۵۹ این منظره‌ها را ببینند. این جوان‌هایی که خون خودشان را در راه اسلام داده‌اند ببینند. این جوان‌هایی که شما را به این مقام رسانده‌اند ببینند، و برای این مردم کار کنید. عالم در محضر خداست، همۀ ما در محضر خدا هستیم و همۀ ما خواهیم مرد، و همۀ ما خواهیم حساب پس داد. بیدار بشوید دولت! همه بیدار باشید! همه‌تان در محضر خدا هستید. فردا همه باید حساب پس بدهید. مبادا با خون جوانان برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید. خدا نکند که شماها بخواهید دیگران، خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید. 👆📷 عکس: آخرین وداع زهرا، دختر شهید "جمشید زردشت" از شهدای نیریز استان فارس، با پدر خود. شهادت: ۱۹ آبان ۱۳۶۱ -- عملیات محرم، منطقه عین خوش دوران جنگ تحمیلی •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس
دفاع مقدس
🔰 سالروز عملیات کربلای ۴ ▫️نام عملیات: کربلای ۴ 💔 ▫️منطقه عملیات: غرب اروند رود و ابوالخصیب ▫️زمان
سوم دی یادآور خاطره شهدا،اسرا و جانبازانی است که در اوج مظلومیت، برای دفاع از خاک و ناموس این سرزمین، دل به عملیاتی زدند که بسیاری از آن بازنگشتند. در سرمای سخت زمستان، جوانانی تن به آب زدند تا به هدفی برسند که بهایش جان، اسارت یا جانبازی بود. سوم دی ۱۳۶۵، سالروز آغاز عملیات کربلای ۴ است؛ عملیاتی که با لو رفتن از سوی ستون پنجم، به یکی از تلخ‌ترین مقاطع دفاع مقدس بدل شد. غواصانی که در آن شب سرد وارد آب شدند، با صحنه‌ای روبه‌رو شدند که دشمن شب را همچون روز روشن کرده بود. برخی به شهادت رسیدند، برخی اسیر شدند و برخی با زخم‌های عمیق جسم و روح بازگشتند. مظلومیت اسرای این عملیات، خود روایتی جداگانه دارد. اسیرانی که حتی خانواده‌هایشان از زنده بودنشان خبر نداشتند؛ خانواده‌هایی که به‌دلیل بی‌اطلاعی،عزیزانشان را مفقودالاثر دانستند،مراسم ختم گرفتند و بر قبری نمادین، تنها یک واژه نوشتند: «یادبود». غافل از آن‌که فرزند یا همسرشان در چنگال رژیم بعث عراق، در سکوت، رنج و شکنجه، روزگار می‌گذراند. بیشتر اسرای عملیات کربلای ۴ به اردوگاه مخوف تکریت ۱۱ منتقل شدند؛ اردوگاهی که به «اردوگاه مفقودین» شهرت داشت. سال‌ها در غربت و بی‌خبری زیستند، بی‌آن‌که نامی از آنان ثبت شود یا حتی صلیب سرخ از وجودشان باخبر باشد. برخی از اسرای این اردوگاه نیز زیر شکنجه به شهادت رسیدند.
36.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ثمره خون شهداء از زبان شهداء بشنویم 😢 🎙مصاحبه شهید والامقام سیدمحمد ساجدی جمعی گردان خط شکن حضرت زینت (س) لشکر ۱۹ فجر فارس 🌹شهادت عملیات کربلای چهار 🌷شادی ارواح طیبه شهداء صلوات ...
37.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 📽 فیلم داستانی بسیار زیبا و دیدنی در خصوص شب خونین عملیات عاشورایی ✍ نویسنده و کارگردان : حسین دارابی تهیه کننده : محمدرضا شفاه محصول باشگاه فیلم سوره 👆 فیلم داستانی بر اساس عملیات کربلای ۴ و شهادت ۱۷۵ شهید غواص دست بسته ساخته شده است که توانسته تاکنون جوایز متعدد داخلی و خارجی زیادی را کسب کند. ⚪️ انتشار بمناسبت ایام سالروز عملیات کربلای چهار // دوران جنگ تحمیلی •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 کلیپ تصویری از عکس های زیبا و دیدنی غواصان شهید در عملیات عاشورایی 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی 🎙لای لای ای جبهه لرین یورقونی ای خسته جوانلار لای لای ای شهد شهادتدن ایچیب کامه چاتان لار لای لای اروند کنارینده قیزیل قانه باتانلار خوش یاتین یاخشی یاتیب سیز یاخشی دونیانی آتیپ سیز ⚪️ سالروز عملیات عاشورایی
💢 شنیدنی از شب خونین از زبان آزاده سرافراز ، بسیجی غواص : 💠 قسمت اول 🔸...اروند بوی خون و آتش گرفته بود ، گویی آن شب ، ماه سرخ ترین آوازش را در گوش اروند زمزمه می کرد . اروندی که همیشه کشتی های سرکش و سنگین ، مسافر امواجش بودند . حالا بچه های گردان حضرت ولیعصر (عج) را در خودش می پیچید و فرو می برد . عراقی ها درست لب ساحل نشسته بودند و دانه دانه بچه ها را رصد می کردند و می زدند ، انگار آنها آماده تر از ما برای عملیات آمده بودند . با دنیایی از تجهیزات ، اروند را برایمان به آتش کشیده بودند . مدتی زیر آب بودم ، خمپاره هایی که داخل آب می افتادند ، آن قدر تعدادشان زیاد بود که گرمای خفه کننده ای اطرافم را فرا گرفته بود . از شدت فشار حاصل از انفجار ، داخل آب بالا و پائین می رفتم و توازنم به هم می خورد . زنده ماندنم در آن شرایط عجیب تر بود ، سرم را که از آب بیرون می آوردم ، سرخی اروند بیشتر از داخل آب دلم را می سوزاند . به هر زحمتی بود خودم را کنار ساحل جزیره ماهی رساندم ، مسعود حسنی هم آنجا بود ، کلاه کاموایی سیاه رنگش روی سرش بود ، هنوز با مواضع تعیین شده مان دو کیلومتر فاصله داشتیم ، اطراف را نگاه کردم تا ببینم باز هم از بچه ها کسی را می بینم . ارتباط ما با بچه های خط قطع شده بود . شدت آتش دشمن روی اروند بقدری زیاد بود که بعید می دیدم کسی بتواند رد شود . باید از همانجا از آب بیرون می آمدیم و منطقه را برای دشمن ناامن می کردیم تا شاید راهی برای ورود بچه ها باز شود . نظر مسعود را پرسیدم . نگاهش روی اروند بال و بال می زد . پلک هایش انگار هزار کبوتر عاشق شده بودند و در میان خون و آتش می سوختند . زلال چشمانش در سرخی اروند در تقلایی سرخ ، زخم هزار آرزوی سوخته می شد و بر قلبم فرود می آمد . با استیصال پرسیدم ، چکار کنیم مسعود !؟ نگاهش را از اروند گرفت و با اشاره به جزیره گفت : نمی دانم . مات و متحیر بودیم . عراقی ها هنوز متوجه ما نشده بودند . ما تنگه ام الرصاص و جزیره بوارین را رد کرده بودیم و رسیده بودیم به جایی که اروند باز می شد . فاصله دو ساحل بیش از هزار متر بود . کنار سیم خاردار بودیم که دیدم میکائیل علیجانی و محمد رستگار هم به سمت ما می آیند . از دیدن آنها خوشحال شدم . چه جذابیتی داشت محمد رستگار . نامش برازنده چهره و اخلاقش بود . آنها ما را از دور دیده بودند و به سمت ما می آمدند . با دیدن آنها دل مان قرص تر شد و امیدوار شدیم که بچه های زیادی از آتش عراق گذشته باشند . تصمیم گرفتیم به ساحل بزنیم و آنجا را پاک سازی کنیم . نزدیک ساحل تیرباری بود و مدام به اروند تیراندازی می کرد ، ولی ما را نمی دیدند . ما چند متر بیشتر با آنها فاصله نداشتیم ، اسلحه من نارنجک تخم مرغی بود ، آن را در آوردم ، گلوله اش را انداختم و شلیک کردم و بلافاصله سرمان را زیر آب بردیم . وقتی سرم را از آب بیرون آوردم ، دیدم چند عراقی فرار می کنند . پشت تیربار خالی شده بود و می توانستیم از آب بالا بیاییم . چند لحظه بعد تیربار دوباره شلیک کرد . مسعود حسنی گفت : جواد اسلحه ات را به من بده و خیلی سریع اسلحه مرا گرفت ، می خواست تیربار عراقی را بزند ، من دیدم نوک تیربار چرخید به سمت ما و روی آب شلیک کرد . دستم را روی شانه مسعود گذاشتم و در حالی که او را به داخل آب هل می دادم ، گفتم برو پایین و خودم را هم زیر آب کشیدم . کمی بعد از آب بیرون آمدم . مسعود سنگین شده بود . صورتش تیر خورده بود و خونش داخل آب پخش می شد . هزار ناله و بغض را در گلویم خفه کردم و لباس مسعود را به سیم خاردار متصل کردم تا آب پیکر او را نبرد و بچه های ساحل شکن که رسیدند او را به عقب برگرداند... ادامه 👇👇👇