eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
10.3هزار ویدیو
842 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
📷 اولین شهدای جنگ تحمیلی، دلارمردان قهرمان دفاع مقدس 🌷شهید عباس فرحان اسدی 🌷 شهید موسی بختور ⏳21
🌷 شهید عباس فرحان اسدی یکی از دو شهید قبل از آغازرسمی جنگ متولد خرمشهر - 1339 | تحصیلات خود را به بنابه دلایلی تا مقطع دوم راهنمایی بیشتر ادامه نداد و برای امرار معاش به شاگردی خیاطی درآمد؛ او توانست با پشتکار خوب در کسب فن خیاطی ظرف مدت یک سال برای خود استادی شود. وی این مقدار مهارت را کافی ندانسته و برای کسب مهارت‌های بیشتر در امر خیاطی به تهران رفت و پس از کسب فنون بیشتر خیاطی به شهرش بازگشت. عباس دوست داشت به خانواده‌های بی‌بضاعت کمک کند؛ از سویی دیگر او به مطالعه کتب مذهبی و اسلامی علاقه داشتند و این امر سبب شد در اعمال عبادی بیشتر توجه کند. با شروع انقلاب اسلامی عباس هم به صفوف مردم پیوست و در تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی فعالانه شرکت کرد؛ با پیروزی انقلاب فعالیتش را بیشتر کرد و به خوبی دانست حفظ انقلاب و تداوم آن بسیار مشکل‌تر از پیروزی آن است و در راستای این امر فعالیت‌های خود را در حفظ نظام بیشتر کرد. عباس در برابر عنوان‌های نو ظهور خلقی که در اوایل پیروزی انقلاب ایجاد شده بودند، مقابله می‌کرد به طوری که در جریان موصوف به خلق عرب که در سال 58 در خرمشهر توسط ایادی آمریکا و اسرائیل به وجود آمده بود، ایستاد. با اینکه خود از خانواده‌های عرب ولایتمدار خرمشهری بود، از نیت پلید آنها در خصوص تجزیه‌طلبی خبر داشت و نگذاشت جلوه شهروند عرب خرمشهری در دیدگاه مردم کشور و مسئولان انقلاب خدشه‌دار شود لذا به مقاومت برخاست. همزمان با تأسیس سپاه در خرمشهر به عضویت این نهاد مقدس درآمد و به دلیل پشت کار وی در امر کمک‌رسانی در تدارکات سپاه خرمشهر مأموریت خود را ادامه داد. این فعالیت‌ها ادامه داشت تا اینکه خبردار شد مزدوران بعثی در سرزمین شلمچه تحرکات و تعرضاتی دارند؛ لذا به صورت داوطلب به طرف مرز رفت و بعد از رسیدن به منطقه درگیری با رجز خوانی حماسی روحیه همرزمان خود را تقویت کرد و با تیرباری که در دست داشت، به مقابله با آنها پرداخت. در این درگیری یکی از رزمندگان به نام «شهید موسی بختور» بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید؛ عباس هم با استواری بیشتری به طرف عراقی‌ها حمله‌ور شد؛ و سرانجام بر اثر اصابت گلوله دشمن به زمین افتاده؛ پس از این مجروحیت او را به بیمارستان منتقل کردند اما علی‌رغم تلاش پزشکان، او به شهادت رسید. 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 به گروه واتساپ ۲ بپیوندید https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🌿 حضرت امام خمینی (ره) 7 دی 1359 این منظره‌ها را ببینند. این جوان‌هایی که خون خودشان را در راه اسلام داده‌اند ببینند. این جوان‌هایی که شما را به این مقام رسانده‌اند ببینند، و برای این مردم کار کنید. عالم در محضر خداست، همۀ ما در محضر خدا هستیم و همۀ ما خواهیم مرد، و همۀ ما خواهیم حساب پس داد. بیدار بشوید دولت! همه بیدار باشید! همه‌تان در محضر خدا هستید. فردا همه باید حساب پس بدهید. مبادا با خون جوانان برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید. خدا نکند که شماها بخواهید دیگران، خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید. 📷 عکس: آخرین وداع زهرا، دختر شهید "جمشید زردشت" از شهدای نیریز استان فارس، با پدر خود. شهادت: 19 آبان 1361 عملیات محرم، منطقه عین خوش 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 به گروه واتساپ ۲ بپیوندید https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🌴اولین ‌حضور آیت ‌الله ‌خامنه‌ای ‌در جنگ ▫️یک هفته از جنگ می‌گذشت که من ‌به اهواز رفتم، چون دشمن نزدیک ‌آنجا بود من سال ۵۹ را تا آخر و یکی دو ماه از سال۶۰ را در جبهه بودم 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 به گروه واتساپ ۲ بپیوندید https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
🌴اولین ‌حضور آیت ‌الله ‌خامنه‌ای ‌در جنگ ▫️یک هفته از جنگ می‌گذشت که من ‌به اهواز رفتم، چون دشمن نز
🌴 منطقه اشغالی "کوت شیخ" – خرمشهر - بهار 1360 🌷 شهید جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر در کنار آیت الله خامنه ای در سنگر دیدبانی ا▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 امام خمینی: مایه افتخار است که یک روحانی، لباس رزم بر تن کند! ─ خاطره‌ای از آیت‌الله خامنه‌ای: ▫️سال 1359 که گاه به مناطقِ جنگی می رفتم...، هر دفعه هفته ای یک بار، برای نماز جمعه تهران می آمدم و از راه که می رسیدم، خدمت امام می رفتم... ▫️یک بار که خدمت ایشان رفته بودم،. .. لباس کار سربازی به تنم بود. وقتی سوار هواپیما می شدم که به این جا بیایم، قبا می پوشیدم و عمامه سرم می گذاشتم و این لباس هم، آن زیر می ماند. یعنی لباسی نداشتم که عوض کنم و همان طوری هم، خدمت امام می رفتم. ▫️ایشان، وقتی که چشمشان به این لباس نظامی افتاد، تعبیری کردند که احتمال می دهم، در جایی آن را نوشته باشم... اجمالش یادم است. ایشان گفتند: 🔹این،. .. مایه ی افتخار است که یک روحانی، لباس رزم به تنش می کند. و این درست است و همان چیزی است که باید باشد... 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 به گروه واتساپ ۲ بپیوندید https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
📷 عکس دیده نشده از سردار مصطفی ربیعی، مسئول مخابرات و ارتباطات سپاه در زمان جنگ 🌱 در جمع فرماندهان قرارگاه و در کنار سردار دلها💕 حاج قاسم سلیمانی، فرمامنده لشگر 41 ثارالله (ع) 🌿 دوران 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
📷 عکس دیده نشده از سردار مصطفی ربیعی، مسئول مخابرات و ارتباطات سپاه در زمان جنگ 🌱 در جمع فرماندهان
📷 عکسی از سردار ربیعی در کنار شهید احمد کاظمی (فرمانده لشگر 8 نجف) 🌴 منطقه عملیاتی 🔹 دوران - زمستان ۱۳۶۶ 💠 مصطفی ربیعی در زمان جنگ، مسئول مخابرات سپاه در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود. در اوایل کار، پشتیبانی ستادی ارتباطات و مخابرات جبهه در مرکز به عهده برادران مهندس موسوی و حسین تاش بود. 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
📷 سمت چپ: امیر سرافراز ارتش اسلام، شهید حسن آبشناسان - فرمانده نیروهای ویژه هوابرد ارتش و از مسئولین قرارگاه مشترک حمزه ▫️... محمد ابراهیم سنجقی، از مسئولین قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) - او سپس با اکبر هاشمی (مسول وقت جنگ) همکاری داشت 🌿 دوران 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
📷 سمت چپ: امیر سرافراز ارتش اسلام، شهید حسن آبشناسان - فرمانده نیروهای ویژه هوابرد ارتش و از مسئول
📷 از چپ: محمد ابراهیم سنجقی، از مسئولین قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) - او سپس با اکبر هاشمی همکاری داشت ▫️اکبر هاشمی، (مسول وقت جنگ) ▫️ حسن روحانی، همکار هاشمی ▫️ کمال خرازی، مسئول تبلیعات جنگ 🌿 دوران 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
⚪️ عملیات کربلای 4 از نگاه یادداشتهای روزانه هاشمی رفسنجانی(2 دی 1365) - 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | سنگر فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا(ص) 🎤 اعلام رمز عملیات خیبر توسط به فرماندهان سپاه و فرمانده نیروی زمینی ارتش سرهنگ 🌿 دوران 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
💠 کانال‌ها واسۀ اونا، محلِ مِعراجشون بود! ♦️ نکنه واسه ما، محل سقوطمون باشه!! 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🔰 وقتی نورالدین را پایین آوردند ... نمایی که پیش رو دارید، به تاریخ ۲۷ آذر ۱۳٦۱ در بلندی‌های بازی دراز به ثبت رسیده است... نورالدین امینی از نیروهای یگان تخریبِ پادگان ابوذر بود که هنگام خنثی‌سازی مین، در ارتفاعاتِ بازی دراز به شهادت رسید. همرزمانش پیکر او را در پتویی قرار داده و در مسیری طولانی تا پادگان‌ابوذر پایین آوردند. در میانه‌ی راه، هر کجا که شش رزمنده‌ی حاملِ پیکر، از نفس می افتادند، دقایقی استراحت می‌کردند که این لحظات به ناله و ندبه در کنار پیکر شهید می گذشت. عکاس: عباس رسول شریفی تخریب چی شهید نورالدین امینی🌷 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🔰 پاساژ ، مکانی در نزدیکی اروند محلِ استقرار غواصان در شب عملیات کربلای ۴ ساعاتی قبل عملیات غروب سوم دی ماهِ ۱۳۶۵ بعضی آخرین نمازشان را خواندند فردا که خورشید طلوع کند، جسمشان در سواحل غرقِ خون و یا غریقِ اروند اما روحشان در ملکوت 🌷 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حاج قاسم سلیمانی: چون این جنگ مردم پایه بود لذا می‌توان گفت اگر در تاریخ کسی بخواهد قضاوت کند پیرامون ملت ایران، این جنگ مهم ترین یا برجسته ترین و تنهاترین معرّف ملت ایران در تاریخ هست و در تاریخ ایران خواهد بود. 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🌷گفتاری از 💠 منطقۀ ، روز بعد از عملیات 🌸 ‌‌شب گذشته عملیات نصر8 در منطقۀ عمومی آغاز شده است. از یك نظر، غلبه بر موانع طبیعی سر راه شاید از نفسِ عملیات دشوارتر باشد. با چشم ظاهر، طبیعت سرسخت منطقۀ كردستان عراق، رودخانه‌های پرآب، قله‌های بلند و صخره‌های سخت بیش‌تر از ارتش فریب‌خوردۀ عراق با ما دشمنی می‌ورزند. سربازان دشمن كه در پسِ سپری ظاهراً نفوذناپذیر از موانع طبیعی و غیرطبیعی پناه گرفته‌اند، غالباً خیلی زود در برابر غُرّش رعدآسای تكبیر لشكریان حق، دل می‌بازند و تسلیم می‌شوند. آنها بیش‌تر از خویش به موانعی كه در سر راه ما وجود دارد امیدوار هستند و اینچنین، غالباً دشوارترین مرحلۀ كار ما عبور از موانع است. 🌿 و لكن ما هرگز طبیعت را دشمن خویش نمی‌پنداریم. طبیعت در اصل خلقت الهی خویش با ما متحد است و اینچنین، با سپاه حق دشمنی نمی‌ورزد كه هیچ، همواره به یاری می‌شتابد. اگر از رزمندگان اسلام باز پرسی، از این نشانه‌ها بسیار دارند. ابرهایی كه ما را از چشم دشمن پنهان داشته‌اند، بادهایی كه همچون سپاه ر‌عب، به قلب لرزان دشمن هجوم برده‌اند، آتش‌هایی كه بر ما گلستان شده‌اند و قِس عَلی هذا... ابر و باد و آب و آتش و خاك، همه جنود حق هستند و چگونه ممكن است كه جنود حق در برابر تحقق ارادۀ او بایستند؟ 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
💠 رزمنده‌ای که نماز نمیخوند!! 🔺 توی گردان شایعه شده بود که نماز نمی‌خونه. مرتضی رو کرد به من و گفت: «پسره انگار نه انگار که خدایی هست، پیغمبری هست، قیامتی، نماز نمی‌خونه...» باور نکردم و گفتم: «تهمت نزن مرتضی. از کجا معلوم که نمی‌خونه، شاید شما ندیدیش. شایدم پنهونی می‌خونه که ریا نشه.» 🔹وقتی دو نفری توی سنگر کمین، 24ساعت مأمور شدیم، با چشم خودم دیدم که نماز نمی‌خواند. توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سر حرف را باز کنم. هر چه تقلّا کردم تا بتوانم حرفم رو شروع کنم، نشد. هوا تاریک شده بود و تقریباً 18ساعت بدون حرف خاصی با هم بودیم. کم‌کم داشتم ناامید می‌شدم که بالاخره دلم را به دریا زدم. و گفتم: «تو که واسه خاطر خدا می‌جنگی، حیف نیس نماز نمی‌خونی؟!» اشک توی چشم‌های قشنگش جمع شد، ولی با لبخند گفت: «می‌تونی نماز خوندن رو یادم بدی؟» ─ یعنی بلد نیستی نماز بخونی؟ ─ نه تا حالا نخوندم... 🔸 طوری این حرف را رُک و صریح زد که خجالت کشیدم ازش بپرسم برای چی؟‌‌ همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره‌ دشمن، تا جایی که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم. توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر بعدی با قایق پارویی آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم. هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره‌ای توی آب خورد و پارو از دستش افتاد. ▪️ترکش به قفسه سینه و زیر گردنش خورده بود، سرش را توی بغلم گرفتم. ‌ با هر نفسی که می‌کشید خون گرم از کنار زخم سینه‌اش بیرون می‌زد. گردنش را روی دستم نگه داشته بودم، ولی دیدم فایده‌ای نداشت. با هر نفس ناقصی که می‌کشید، هق‌هقی می‌کرد و خون از زخم گردنش بیرون می‌جهید. تنش مثل یک ماهی تکان می‌خورد. کاری از دستم ساخته نبود و فقط داشتم اسم خانم حضرت زهرا (س) را صدا می‌زدم. 🔻چشم‌های زاغش را نگاه می‌کردم که حالا حلقه‌ای خون تویشان جا گرفته بود. خِرخِر می‌کرد و راه نفسش بسته شده بود. قلبم پاره‌پاره شده بود. لبخند کم‌رنگی روی لبانش مانده بود. در مقابل نگاه مطمئن، مصمم و زیبایش، هیچ دفاعی نداشتم. کم آورده بودم تحمل نداشتم. آرام کف قایق خواباندمش و پارو را به دست گرفتم که دیدم به سختی انگشتش را حرکت داد و روی سینه‌اش صلیبی کشید و چشمش به آسمان خیره ماند. 🌴 گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1