eitaa logo
دفاع مقدس ۲
160 دنبال‌کننده
573 عکس
318 ویدیو
10 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷 🌴 شرح احوال شهیدان و رویدادهای ۸ سال #دفاع_مقدس را در این کانال مشاهده نمایید. 📌 استفاده از مطالب کانال، آزاد است 📌 با فوروارد پست‌ها، از کانال شهدایی حمایت کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس ۲
👈 ادامه از قبل جلوتر، در سمت چپ معبر، جوانی را دیدم که حدودا 20 سالش می‌شد. هر دو پایش بر اثر انفجا
👈 ادامه از قبل چرتی زدم؛ نفهمیدم چقدر. ساعت حدود 3 و 30 صبح بود. هنوز از آمبولانس خبری نبود. از دوردست، صدای مارش عملیات به گوش ‌رسید که از بلندگوی نفربرها پخش می‌شد. دو تا از بچه‌ها که حال‌شان بهتر بود و قادر به حرکت بودند، از وسط میدان مین به طرف عقب رفتند تا آمبولانس‌ها را پیدا کنند. چشمانم را که بر هم گذاشتم و گشودم، ساعت حدود چهارونیم صبح شد. با صدای نفربرها و آمبولانس‌ها از خواب پریدم. خواستم آن را که موج انفجار، سرش را گرفته و روی پایم دراز کشیده بود، از خواب بیدار کنم، متوجه شدم جان به جان آفرین تسلیم کرده. آرام سرش را گذاشتم زمین. سراغ آن که در حال نماز خواندن بود، رفتم. هر چه صدایش کردم، جوابی نیامد. همین که با دست به پهلویش زدم، نقش بر زمین شد. متوجه شدم در حال سجده دعوت حق را لبیک گفته. کمکم متوجه شدم در آن دو ساعتی که چرت می‌زدم، اکثر مجروح‌ها تمام کرده‌اند. صدای فریاد بچه‌ها را شنیدم که آن سوی میدان مین به دنبال ما می‌گشتند و به علت تاریکی هوا نمی‌توانستند ما را پیدا کنند. ناگهان به یاد فندک نفتی‌ای افتادم که از اهواز خریده بودم. احساس می‌کردم زمانی به دردم خواهد خورد. از جیبم درش آورد م و روشنش کردم و در هوا تکان دادم. آمبولانس‌ها راه را پیدا کردند و به طرف میدان مین آمدند. هر چه فریاد زدیم: «نیایید ... نیایید ... این‌جا میدون مینه!» متوجه نشدند. یکی دوتا از آمبولانس‌ها تا پهلوی ما آمدند. به لطف خدا هیچ اتفاقی نیفتاد. مجروح‌ها را سوار آمبولانس‌ها کردند. من هم که تقریبا سرپایی حساب می‌شدم، نمی‌دانستم سوار کدام آمبولانس بشوم، که یکی از راننده‌ها صدایم کرد و گفت: بیا با ما بریم عقب. همین که سوار آمبولانس شدم، خمپاره‌ای درست خورد همان جا که لحظه‌ای پیش ایستاده بودم و منفجر شد. راننده با خنده گفت: دیدی به‌ت گفتم بیا با ما بریم؟! چون در خط نباید ماشین‌ها با چراغ روشن حرکت می‌کردند، کمک‌راننده گاهی با چراغ‌قوه، نگاهی به جلو می‌انداخت. یک بار متوجهی تانکی شدیم که باسرعت از روبه‌‌رو می‌آمد. با روشن شدن چراغ‌قوه، راننده‌ی تانک با مهارت تمام از جاده خارج شد و نگذاشت تصادفی مرگبار پیش بیاید. در مسیر، کنار جاده و روی کپه‌ای خاک، متوجه‌ کسی شدیم که آن بالا نشسته بود. در نور چراغ‌قوه، جوانی گریان را دیدیم که اجساد شهدا را دور تپه‌ی خاکی جمع کرده بود و نشسته بود تا اگر ماشینی آمد، آنها را عقب ببرد. در حال خود بود. نوحه‌ای را زمزمه می‌کرد و می‌گریست. وقتی علت را پرسیدیم، با همان اشک و بغض گفت: - این بچه‌ها پدر و مادرهایی دارند که چشم‌انتظارشون هستند. پایان •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄
4.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
4.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 من در برابر این رزمنده‌ها، ذره‌ای هم نیستم!! 🌿دوران جنگ تحمیلی •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
آسودہ خوابیدن ما مرهون سر روی بالشِ خاک نهادن آنهاست..... نه؟ 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
صبح من با یک سلام ؛ امروز زیبا میشود ... 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 چه می‌شد آنچه که بر ما گذشت برمی‌گشت ... ماجرای دانش آموزی که همراه نامه به رزمندگان پول توجیبی اش را هم ارسال کرد ... 🌴 دوران 🌱 کمک های مردمی به جبهه 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🎞 « با تصویر سازی هوش مصنوعی » 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
ما زنده ز خون شهداییم خوش است تا یاد کنیم از شهدا با "صلوات" از راست: شهید حمید قبادی🌷 شهید توکل مصطفی‌زاده🌷 شهید توکل حسنوندی🌷 شهید داریوش مرادی🌷 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
شهر بوی مهربانی می دهد.mp3
زمان: حجم: 2.9M
🎙حاج صادق آهنگران 🌷در وصف سرداران شهید استان خوزستان شهر بوی مهربانی می دهد بوی عطر مهرگانی می دهد پاره های جسم بنواری کجاست شال و پوتین نریمانی کجاست خاطرات جنگل عمقر به خیر آه یاد کوچک و جعفر به خیر شیرمردان دلیر روزگار برمکی ها و امیر شاهوار... 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
📷 تلاش زنان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی خواهران پشتیبانی اهواز 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2
🩺 داستان ایثارگری‌های زنانِ پرستار در هشت سال دفاع‌مقدس در شهرهای جنگ‌ زده کمتر از حضور در خط‌های مقدم جبهه‌ها نبوده است... 📲 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‌‌‌‌ ↶↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس۲ 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas2