🔷 شهید آوینی: «سفینه اجل به سرمنزل خویش رسیده است و این آخرین شبی است كه امام در سیاره زمین به سر می برد. سیاره زمین سفینه اجل است؛ سفینه ای كه در دل بحر معلّق آسمان لایتناهی، همسفر خورشید، رو به سوی مستقر خویش دارد و مسافرانش را نیز ناخواسته با خود می برد. ای همسفر، نیک بنگر كه دركجایی! مباد كه از سر غفلت این سفینه اجل را مأمنی جاودان بینگاری و در این توهم، از سفرآسمانی خویش غافل شوی. نیک بنگر! فراز سرت آسمان است و زیر پایت سفینه ای كه در دریای حیرت به امان عشق رها شده است.
🔹این جاذبه عشق است كه او را با عنان توكل به خورشید بسته است و خورشید نیز در طواف شمسی دیگر است و آن شمس نیز در طواف شمسی دیگر و همه در طواف شمس الشموس عشق، حسین بن علی (ع)، مگرنه اینكه او خود مسافر این سفینه اجل است؟ یاران ! اینجا حیرتكده عقل است و تا خود باقی است، این حیرت باقی است. پس كار را باید به مِی واگذاشت؛ آن مِی كه تو را از خویش می رهاند و من و ما را درمسلخ او به قتل می رساند. آه! ان الله شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»، فصل «ناشئه اللیل»
🔷 شهید آوینی: «اماما، مرا نیز با تو سخنی است كه اگر اذن می دهی بگویم: من در صحرای كربلا نبوده ام و اكنون هزار و سیصد و چهل و چند سال از آن روز گذشته است. اما مگرنه اینكه آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچ كس را تا به بلای كربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را كه این لیاقت نیست رها كرده ام، مرادم آن كسانند كه یا لیتنا كنا معكم گفته اند. پس بگذار مرا كه در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو كنم.
🔹خورشید سرخ تاسوعا در افق نخلستان های كرانه فرات غروب كرده است و زمین ملتهب كربلا را به ستاره جُدَی سپرده و مؤذن آسمانی اذن حضور داده است و دروازه های عالم قرب را گشوده، زمین از دل ذرات به آسمان پیوسته است و نسیمی خنک از جانب شمال وزیدن گرفته و اصحاب، نماز گریه می گُزارند.
🔹سید بن طاووس روایت كرده است كه در آن حال، محمد بن بشیر حضرمی را گفتند كه پسرت را در سرحَدّات مملكت ری به اسارت گرفته اند و او گفت: عوض جان او و جان خویش، از خالق، جان ها خواهم گرفت. دوست نمی داشتم كه او را اسیر كنند و من بمانم! یعنی چه خوب است كه اسیری او زمانی رخ نموده است كه من نیز دیری در جهان نخواهم پایید.
🔹امام كه مقال او شنید گفت: خدایت رحمت كند، من بیعت خویش را از تو برداشتم. برو و فرزند خویش را از اسارت بِرَهان! او جواب داد: درندگان بیابان مرا زنده بدرند اگر از تو جدا شوم و تو را در غربت بگذارم و بگذرم؛ آنگاه خبرت را از شتر سواران راهگذر باز پرسم؟ نه هرگز اینچنین نخواهد شد!»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»، فصل «ناشئه اللیل»
🔷 شهید آوینی: «امام، نزدیک غروب آفتاب، اصحاب خویش را گِرد آورد تا با آنان سخن بگوید. حضرت علی بن الحسین با آن همه كه بیمار بوده است، خود را به نزدیكی جمع یاران كشاند تا سخنان امام را بشنود: اما بعد... به راستی من نه اصحابی را بهتر و وفادارتر از اصحاب خویش می شناسم و نه خانواده ای را كه بیش از خانواده ام بر بِرّ و نیكوكاری و حفظ پیوند خانوادگی استوار باشند.
🔹خداوند شما را از جانب من بهترین جزای خیر عنایت فرماید. آگاه باشید كه من پیمان خویش را از ذمه شما برداشتم و اذن دادم كه بروید و از این پس مرا بر گُرده شما حقی نیست. اینک این شب است كه سر می رسد و شما را در حجاب خویش فرو می پوشد؛ شب را شتر رهوار خویش بگیرید و پراكنده شوید كه این جماعت مرا می جویند و اگر بر من دست یابند، به غیر من نپردازند!
🔹سخن چو بدینجا رسید، یاران را دل از دست رفت و به زبان اعتراض و اعتذار گفتند: چرا برویم؟ تا آنكه چند روزی بیش از تو زندگی كنیم؟ نه، خداوند این ننگ را ازما دور كند. كاش ما را صد جان بود كه همه را یكایک در راه تو می دادیم. نخستین كسی كه بدین كلام ابتدا كرد عباس بن علی بود و دیگران از او پیروی كردند. غَلَیان آتش درون زلزالی شد كه كوه های بلند را به لرزه انداخت و صخره های سخت را شكافت و راه آتش را باز كرد. مسلم بن عوسجه برپا ایستاده، گفت: یا بن رسول الله!... نه! والله... دل از تو بر نخواهم كند و اگر مرا سلاحی نباشد ، با سنگ به جنگ آنان خواهم آمد تا با تو كشته شوم.»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»، فصل «ناشئه اللیل»
🔷 شهید آوینی: «امام چون دریافت كه عمرسعد قصد دارد حمله را آغاز كند، عباس بن علی را فرستاد كه آن شب را از آنان مهلت بخواهد. عمرسعد پاسخی نگفت و ایستاد. عمروبن حجاج زُبیدی روی به آنان كرد و گفت: سبحان الله! والله اگر اینان از تركان و یا دیلمیان بودند و چنین می خواستند، بی تردید می پذیرفتيم. اكنون چگونه رواست كه این مهلت را از خاندان محمد دریغ داریم؟!
🔹مشهور است كه می گویند امام حسین (ع) به عباس بن علی فرموده است: اگر می توانی، یک امشبی را از آنان مهلت بگیر، خدا می داند كه من چقدر نماز را، و كثرت دعا و استغفار را دوست می دارم. مگر امام را به این یک شب چه نیازی است كه اینچنین می گوید؟ كیست كه این راز را بر ما بگشاید؟ اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است. پای بر مسلخِ عشق نهادن، گردن به تیغ جفا سپردن، با خون كویرِ تشنه را سیراب كردن و دم بر نیاوردن! اگر ناشئه لیل نباشد، این رنج عظیم را چگونه تاب می توان آورد؟ يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ
🔹اما چرا شب؟ و مگردر شب چه سرّی نهفته است كه در روز نیست و خراباتیان چگونه بر این راز آگاهی یافته اند؟ شب سراپرده راز و حرم سرّ عرفاست و رمز آن را بر لوح آسمانِ شب نگاشته اند اگر بتوانی خواند! جلوه ملكوتی ایمان نوراست و با این چشم كه چشم اهل آسمان است، زمین آسمان دیگری است كه به مصابیح وجود مؤمنین زینت یافته است. شب عرصه تجلای روح عارف است، اگرچه روزها را مُظهِر غیر است و خود مخفی است ، و دراین صفت، عارف اختران را ماند.»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»، فصل «ناشئه اللیل»
🔷 شهید آوینی: «آل كسا در انتظار خامس خویشند، تا روز بعثت به غروب عاشورا پایان گیرد و خورشید رحمت نبوی در افق خونین تاریخ غروب كند و شب آغاز شود. شب نقمتی كه درباطن رحمت حق پنهان بود؛ شبی دراز و دیجور؛ شب ظلمتی كه نور تنها از اختران امامت می گیرد، و چقدر این اختران از كره زمین دورند! و ماییم اینجا، بر این سفینه سرگردان آسمانی، در سفری دراز و دشوار، در سفری هزار و چهارصد ساله!
🔹اختران نورند، نورِ مطلق؛ این تویی كه اینجا، بر كرانه آسمان، در شب دریغ نور، وامانده ای و بال شكسته، و جز سوسویی دور به تو نمی رسد. اما در باطن، این نقمت نیز فرزند رحمتی است كه از میان رنج و خون پای بر سیاره زمین می نهد. سیاره رنج! و این تویی اكنون، مسافرِ سفر بلند شب كه در اشتیاق روز، چشم به افق طلوع دوخته ای و انتظار می كشی. اگر شب نبود و اگر شب، آن همه بلند و ژرف نبود، این اشتیاق نبود.»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»، فصل «ناشئه اللیل»
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 قلب تاریخ ...
«از باب استعاره نیست
اگر ″#عاشورا″ را قلب تاریخ گفتهاند.
زمان هر سال در محرم تجدید میشود
و حیات انسان هر بار در سیدالشهداء...»
1⃣ قسمت اول، از مجموعه
″#حب_الحسین_علیهالسلام″
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ما و کربلا ...
«و چه خوش گفت
سید شهیدان اهل قلم
که هرکه میخواهد ما را بشناسد،
داستان کربلا را بخواند ...»
2⃣ قسمت دوم، از مجموعه ″#حب_الحسین_علیهالسلام″
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 الرحیل ...
«خوب گوش کنیم؛
اکنون بار دیگر ″بانگ الرحیل″
کاروان سیدالشهدا علیهالسلام برخاسته
و زمان لبیکی دیگر است...»
3⃣ قسمت سوم، از مجموعه ″#حب_الحسین_علیهالسلام
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 میزان عشق ...
«كربلا، ما را بهسوی خود فرا میخواند
و ارواح مشتاق ما بیتابانه،
همچون كبوتران حرم،
به سوی كربلا بال میگشايند.
كربلا! آغوشت را بگشا،
#حزبالله به سوی تو میآید...»
4⃣ قسمت چهارم از مجموعه #حب_الحسین_علیهالسلام
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 نفحات حیات ...
«قرنهاست كه فرياد «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) پهنهی زمان را پيموده است و ...»
5⃣ قسمت پنجم از مجموعه #حب_الحسین_علیهالسلام
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست
12.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 راهیان شیدایی ...
«راهيان كربلا را بنگر و به يادآر ورقپارههای تقويم تاريخ را كه میگويد هزار و سيصد و چهل و پنج سال است كه ...»
6⃣ قسمت ششم از مجموعه #حب_الحسین_علیهالسلام
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست
26.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پیوند تاریخ ...
«بگذار اغيار هرگز در نيابند
و فردای روشن ما را در حضور امروز بچههای ما نبينند. بچههای ما امروز در تظاهرات و هيئتها و روضهخوانیها بزرگ میشوند و ...»
7⃣ قسمت هفتم از مجموعه #حب_الحسین_علیهالسلام
#محرم
#شهید_آوینی
#گذشته_آینده_ساز
#آینده_از_آن_ماست