فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تنی چند از شهدای عملیات نصر ۷ از گردان کمیل، لشگر ۲۷
🌷 شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی و . . .
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🎞 تنی چند از شهدای عملیات نصر ۷ از گردان کمیل، لشگر ۲۷ 🌷 شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل
🌱 متولد: ۱۳۴۵
🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴ - عملیات نصر ۷ ، ارتفاعات دوپازا
🌿 مزار: مامازن ورامین - ده امام
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل 🌱 متولد: ۱۳۴۵ 🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴
🔺آن روز که در ولایت پذیری رفوزه شدم!
پس از حدود ۲۰ روز نبرد سخت و نفس گیر، به عقبه خط در آبادان منتقل شدیم. هنوز خستگی از جانمان در نرفته بود که گفتند: یک قبضه دوشکای دشمن روی جاده ام القصر بدجوری مقاومت میکند و راه بچه ها را سد کرده. به ۱۵ نفر نیاز داریم که امشب برویم آن دوشکا را بزنیم و فردا صبح برگردیم. هرجور که بود پذیرفتیم و رفتیم.
یک شب شد یک هفته استقرار در شهر فاو زیر بارش موشک و راکتهای هواپیما و از همه بدتر گازهای شیمیایی. من و حسین کریمی و میثم در سنگری نقلی و جمع و جور سکنا داشتیم. دیگر حوصلهام سر رفت و اعصابم از ماندن در چالهی قبرگونهای به نام سنگر و انتظار راکتها و موشک یا بمباران شیمیایی داغان شد. با میثم و حسین که صحبت کردم، آنها هم از این وضع شاکی بودند. قرار شد به نمایندگی سه نفرمان بروم صحبت کنم تا تکلیف معلوم شود؛ برویم خط، یا برویم عقب.
رفتم پهلوی حمید کرمانشاهی و با ناراحتی گفتم: آقاجون، تکلیف مارو معلوم کنید. گفتید فقط یک شبه و یک قبضه دوشکا که باید بزنیم و برگردیم. اما چند روزه که مارو آوردید اینجا زیر بمباران هواپیما و معلوم نیست میخوایید چیکار کنید.
حمید مثل همیشه، لبخند معناداری زد و گفت: چیه داش حمید، خسته شدی؟
که با عصبانیت گفتم: خسته چیه؟ داغون شدم. من یکی دیگه نیستم.
با همان تبسم گفت: چیه نکنه داش حمیدمون بریده؟
-بریده چیه مرد مومن؟ بگو همین الان بلندشیم بریم جلو اون دوشکای لامصب رو بزنیم، اولین نفر خودم میام. اصلا بگو قراره یه هفته توی خط بمونیم، هستم. ولی اینجا دیگه نمیمونم.
-نمیمونم یعنی چی؟ ما اینجا تحت فرمان فرماندهامون هستیم. هر چی قرارگاه برامون تعیین کنه، ما باید اون رو انجام بدیم.
-ببین حمید جون، من این چیزا سرم نمیشه. اطاعت از فرمانده رو هم خوب میفهمم. اون مال وقتیه که بخوام از جنگ در برم. نه الان که میگم من رو بفرستید جلو توی خط مقدم. ببین آقاجون، من اعصابم خرد شده از اینکه توی قبر بشینم و هواپیما بیاد بزنه توی سرمون.
-خب میگی چیکار کنم؟
-هیچی. یا بریم جلو، یا برگردیم اردوگاه عقبه.
-به همین راحتی؟ مگه دست من و توست؟
-من نمیدونم دست کیه، من اینجا بمون نیستم. با اجازتون من میرم عقب.
حمید چهرهاش را محکمتر کرد و گفت: یعنی میخوای جیم شی؟
این حرف خیلی بهم زور آورد. درحالی که نگاهم به میثم و حسین کریمی بود با ناراحتی گفتم: تو هرچی اسمش رو میخوای بذار. آره ، اصلا میخوام در برم. خوبه؟ برگشتم که داخل سنگر بروم تا وسایلم را جمع کنم، حمید باصدای بلند که بقیه هم بشنوند، گفت: داش حمید، اشتباه میکنی. ما سربازیم و باید حرف فرماندهامون رو گوش بدیم. اطاعت از ولایت یعنی همین، نه اون چیزی که خودمون دوست داریم. میری، ولی میبازی. از من به تو نصیحت. روی هوای نفست تصمیم نگیر مرد!
برگشتم تا جوابش را بدهم، ولی چشمم که به نگاه او افتاد، ترسیدم مبادا از عصبانیت حرفی از دهانم بپرد که بد باشد. ترجیح دادم حرفش را نشنیده بگیرم.
داخل سنگر به حسین و میثم که گفتم شما هم بیایید برویم، نپذیرفتند. من هم که قبلا با آنها مشورت کرده بودم، به آنها توپیدم و گفتم: بیمعرفتا فقط میخواستید من بیفتم جلو و ضایع بشم؟
حسین گفت: ضایع شدن چیه حمید جون؟ خب جنگ همینه. حمیدم راست میگه. ما باید به هر چیزی که فرماندهامون میخوان، عمل کنیم.
نگاه تندی به حسین انداختم، ولی جواب او خندهای بود و دستی که بر شانهام زد و گفت: حالا توهم بیخیال شو و بمون. دو سه روز دیگه بیشتر نیست، داریم خوش میگذرونیم.
گفتم: نه داداش. خودتی، من اینجا بمون نیستم. یا جلو و خط مقدم، یا اردوگاه عقبه. بسه دیگه. پدرم در اومد زیر بمبارون و توپ، پدرسگ یه دفعه نمیخوره توی سرمون که راحتمون کنه، دقمرگ میکنه لامصب.
از سنگر زدم بیرون. حمید همچنان ایستاده بود و نگاهم میکرد. دیگر چیزی نگفت. من هم آرام گفتم: خداحافظ.
راهم را کشیدم رفتم طرف اسکله فاو.
خودم را به اردوگاه بهمنشیر رساندم و به نزد بچهها رفتم. یکی دوساعتی بیشتر نگذشت که متوجه شدم نیروهای گردان شهادت وارد اردوگاه شدند. در آن میان چشمم به حمید کرمانشاهی افتاد که همچنان متبسم بود و آرام. بدون اینکه چیزی بگوید، با من دست داد و رفت داخل اردوگاه. بدجوری حالم گرفته شد. فقط با خود میگفتم: کاش به حرف او گوش میکردم. بچهها چیزی نمیگفتند، ولی سنگینی نگاهها را روی خودم احساس کردم که بدجوری عذابم میداد. احساس گناهی نابخشودنی داشتم.
(راوی : برادر جانباز حمید داود آبادی، رزمنده گردان شهادت)
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🔺آن روز که در ولایت پذیری رفوزه شدم! پس از حدود ۲۰ روز نبرد سخت و نفس گیر، به عقبه خط در آبادان منت
🌷 شهید حمید کرمانشاهی - سید مهرداد حسینی - شهید جعفرعلی گروسی - حمید داودآبادی
تابستان ۶۴ ، شوشتر
دوران جنگ تحمیلی
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل 🌱 متولد: ۱۳۴۵ 🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد رزمنده و جانباز دلاور، حاج ابراهیم متین
🌿 سلام و درود خدا بر شهدای راه حق
مخصوصا شهید حمید کرمانشاهی
فرمانده گروهان شهید مدنی
گردان کمیل
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل 🌱 متولد: ۱۳۴۵ 🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴
💠 سفره انقلاب!
⏳ بهمن ۱۳۶۴ - آبادان ، اردوگاه بهمنشیر
لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)
گردان شهادت
📷 از راست:
عادل حسنی شبستری - آزاده
حمید کرمانشاهی - شهید
علی موسیوند - شهید
علیرضا حیدرنیا - جانباز
حاج کمالی - جانباز
مجید خواجه افضلی - شهید
حسین کریمی - شهید
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مدح و ستایش حضرت روح الله از رزمندگان و مخلص دفاع مقدس
🌴 به یاد امام و شهدا
🌷 شهدایی که می بینید :
شهید علیرضا نوری
شهید حجت ملا آقایی
شهید احمد کاظمی
شهید مهدی محمد باقری
شهید مهدی باکری
شهید سعید سلیمانی
شهید سید محمد حسینی
شهید محمد حسین ساعدی
شهید سید محمد رضا دستواره
شهید مهدی زین الدین
شهید غلامرضا یزدانی
شهید سعید امینی
شهید حسین پورجعفری
شهید قاسم سلیمانی
شهید مهرداد رحیمی
شهید حبیب غنی پور
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
💠 خاطره ای منتشر نشده از حاج احمد متوسلیان
🎤 نقل از: محمود مسافری:👇👇
▫️داخل حرم مطهر حضرت زینب (س) هیئت عالی رتبه سیاسی نظامی ایران متشکل از علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه، سرهنگ محمد سلیمی وزیر دفاع، سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسول الله (ص)، محسن رفیقدوست مسئول پشتیبانی و تدارکات سپاه پاسداران و بقیه مشغول زیارت هستند.
همراه هرکدام از شخصیت های سیاسی نظامی، دو نفر سپاهی به عنوان محافظ حضور دارند. محافظ های سرهنگ سلیمی و صیاد شیرازی لباس ارتشی بر تن دارند.
همه محافظین، درحالی که به طور منظم لباس نظامی بر تن دارند، پیراهن خود را روی شلوار انداخته اند. در آن میان محمود مسافری چشمش می افتد به حاج احمد متوسلیان که در کناری ایستاده و رو به ضریح، مشغول گفتن ذکر است.
تیپ منظم نظامی حاج احمد توجه او را به خود جلب می کند. لباس فرم سپاه اتو کشیده، پیراهن خود را داخل شلوار گذاشته و فانسقه ای سبز رنگ را محکم به کمر بسته است. یک کیف برزنتی سبز رنگ کوچک حاوی قطب نما در سمت چپ و غلاف چرمی سیاه رنگ که کلت کمری برتا داخل آن قرار دارد، بر پهلوی راست او قرار دارد.
محمود خودش را می رساند کنار حاج احمد و با لبخند به او می گوید:
- می گویم حاجی، ماشاءالله چقدر منظم و خشک تیپ زدی!
حاج احمد با تعجب می گوید:
- چطور مگر؟
تیپ محافظ ها را به او نشان می دهد و می گوید:
- ما همه پیراهن هایم مان را گذاشته ایم روی شلوار، ولی فقط شما پیراهنت را داخل شلوار گذاشتی.
- خب مگر عیبی دارد؟
- عیب که نه. ولی می خواهم بگویم ماشاءالله کمر باریک هم که هسنی ...
و شیطنت آمیز می خندد.
حاج احمد هم با او می خندد و می گوید:
- ای شیطون ...
- نه حاجی جان اصلا منظوری نداشتم.
- بله درست می گویی هیچ منظوری نداشتی!
- فقط می خواستم بگویم این جوری خوب نیست.
- چرا خوب نیست؟
چون کمر شما باریک است و این طوری فانسقه را محکم به کمرتان بستید، این نظامیان سوری که می بینند پیش خودشان می گویند: این بابا با این هیکل لاغر و ضعیف بلند شده از ایران آمده این جا که مثلا به ما کمک کند؟ این که با یک باد کمرش می شکند!
و هر دو با هم می زنند زیر خنده.
⚪️ پ.ن: این خاطره مربوط به دورانی است که قوای محمدرسول الله(ص) برای بیرون راندن ارتش تجاوزگر اسرائیل از خاک لبنان عازم سوریه شده بودند. محمود مسافری (نقل کننده این خاطره) در زمان جنگ، محافظ محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) و محسن رفیقدوست (وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس) بود. او در 23 مرداد 1392 بر اثر تصادف در جاده قم دار فانی را وداع گفت.
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
💠 خاطره ای منتشر نشده از حاج احمد متوسلیان 🎤 نقل از: محمود مسافری:👇👇 ▫️داخل حرم مطهر حضرت زینب (س
📷 تصویری از دیدار فرماندهان با محسن رضایی، فرمانده سپاه در دوران #دفاع_مقدس
⏳ نوروز ۱۳۶۲
▫️ محمود مسافری، محافظ محسن رضایی (نشسته سمت راست او با موهای زرد خرمایی رنگ)
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
💠 خاطره ای منتشر نشده از حاج احمد متوسلیان 🎤 نقل از: محمود مسافری:👇👇 ▫️داخل حرم مطهر حضرت زینب (س
📷 تصویری از حاج احمد متوسلیان (در زبدانی سوریه-اواخر خرداد یا اوایل تیرماه61)
▫️و محمود مسافری، محافظ محسن رضایی، فرمانده سپاه در دوران #دفاع_مقدس
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🔰حاجی میگفت:
اگر عاشقانه با کار پیش بیایی
به طور قطع بُریدن و عمل زدگی و
خستگی برایت مفهومی پیدا نمیکند ...
۲۳ مرداد ۱۳٦۲ ، قلاجه
چادر فرماندهی لشکر ۲۷
سردار خیبر
شهید حاج محمدابراهیم همت🌷
فرمانده لشکر ۲۷حضرترسول(ص)
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🔰 همدلی امت با امام، شرط عقبنشینی دشمن
📍بيانات حضرت آیتالله خامنهای در جمع رزمندگان لشکر امام رضا (ع)
⏳ در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۷
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🔹✍️"ای دل منال! ای دل ز درد نفس بنال.
دلم مینالد؛ نمیدانم چگونه بگویم که ننالد. الها! کمکم کن که همیشه در مشکلات ننالم و اگر نالیدم فقط جهت استمداد از تو و لاغیر باشد. میروم (خط) ولی حس میکنم لیاقت ندارم و فقط توفیق آن را فقط و فقط از تو میخواهم که لیاقت ما را (بنده را) نیز مجد توفیق قرار بدهی.
ای دل رضا به رضای خدا شو و لاغیر
ای دل رضا به رضای خدا شو نه نفس
ای دل کارت را فقط برای رضای او انجام بده و لاغیر
(یا سریع الرضا)..🔹✍️"
بخشی از وصیت نامه
پاسدار باشرف سپاه اسلام
جانباز شهید محمد مجازی
از شهدای اسلامشهر، شهرک سعیدیه
عضو گردان بدر، تیپ ۳ ابوذر (۱۳۶۲)
عضو گردان حمزه سید الشهدا (ع)
معاون دلاور گروهان شهید بهشتی
گردان مالک اشتر
(بعد از عملیات خیبر تا والفجر ۸)
مسئول محور تیپ ۲ سلمان
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
در زمان شهادت
شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷، عملیات مرصاد
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
⏳ اواخر جنگ
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🔹✍️"ای دل منال! ای دل ز درد نفس بنال. دلم مینالد؛ نمیدانم چگونه بگویم که ننالد. الها! کمکم کن که ه
"اینا رو بزنید شما اگه به اینا رحم کنید اینا به شما رحم نمی کنند.
حواستون باشه گول نخورید بگید ایرانی هستند،
اینا از صدتا اجنبی پست ترند"
❇️ عملیات مرصاد
تنگه چهارزبر
🔹 شهادت شهید محمد مجازی
🔸به روایت برادر احسان احمدی خاوه
اوضاع در کرمانشاه خیلی مساعد نبود، سرعت عمل منافقین از یک طرف و عملیات ایذایی عراق در جنوب هز سمت دیگر موجب شده بود نیروهای ما به نوعی غافل گیر شوند.
منافقین همه نیروهایش را از همه دنیا فراخوان داد و به عراق آورده بود. رجوی توانسته بود پنج هزار نیرو جمع و جور کند که حدود یک چهارم آنها را زنان و دختران تشکیل می دادند.
بعد از تصرف اسلام آباد و فرار مردم در بیرون شهر ترافیک سنگینی ایجاد شده بود و ستون تجهیزات منافقین را کاملا متوقف کرده بود. این توفق اجباری فرصتی به نیروهای خودی داد بتوانند راه را بر آن ها ببندند. بعد از خلوت شدن تدریجی مسیر با یکی دو درگیری مختصر منافقین به حسن آباد رسیدند اما در حوالی صبح چهارم مرداد در گردنه چهارزبر دوباره متوقف شدند و درگیری شروع شد.
محمد که به منطقه برگشت به عنوان مسئول محمور تیپ ۲ به فرماندهی حاج محمود امینی گردان های تحت امر تیپ را به سه راهی اسلام آباد غرب _خرم آباد منتقل کرد .
منافقین تا اسلام آباد، مراکز دولتی و نظامی را تقریبا غارت کردند، در درگیری نیروهای خودی با منافقین محمد وقتی به محور رسید یک موتور انداخت زیر پایش و همه محور را با موتور زیر پا گذاشت.
حدود صد متر مانده به سه راهی اسلام آباد پشت یک پمپ بنزین یک آب گیر زیر جاده به وجود آمده بود که از این محل به عنوان مقر تاکتیکی برای هدایت نیروها استفاده می کردند.
هر نیم ساعت بچه های هوانیروز می آمدند و منافقین را میزدند، از آن طرف هم نیروی هوایی عراق همان طور که قبلا رجوی قولش را گرفته بود در حمایت از آنان عملیات پشتیبانی انجام می داد. قبل از سه راهی اسلام آباد یک باند فرودگاه اضطراری بود که آقای کوثری فرمانده لشکر و فرماندهان گردان ها در کناره ارتفاعات آن جا برای هماهنگی کارها دور هم جمع شده بودند. محمد هم آنجا بود. روی ارتفاعات چند کیلومتر جلوتر آتش هایی روشن بود، فرمانده لشکر به آن طرف اشاره کرد و گفت: اون جایی که آتیش روشنه منافقین پناه گرفته اند باید اون منطقه را بزنیم.
جلسه توجیهی در همین حد بود، نه کالکی نه نقشه ای و نه هیچ چیز دیگری وجود نداشت، محمد با موتور دائم در طول منطقه در رفت و آمد بود . هنوز چشمش را که در عملیات بیت المقدس ۴ شیمیایی شده بود آفتاب اذیت میکرد و مجبور شده بود عینک آفتابی بزند .
مدام توی محور محور بالا و پایین می رفت و خط را کنترل میکرد و به بچه ها می گفت: "اینا رو بزنید شما اگه به اینا رحم کنید اینا به شما رحم نمی کنند. حواستون باشه گول نخورید بگید ایرانی هستند، اینا از صدتا اجنبی پست ترند"
پنجم مرداد بود، دو روز از شروع عملیات می گذشت. منافقین اگر چهار زبر را رد میکردند در سخت می شد جلویشان گرفت. مردم تا شنیدند اوضاع کرمانشاه قمر در عقرب شده دسته دسته دوباره خودشان را رساندند به کرمانشاه.
هرچه بیشتر میگذشت تلفات منافقین در چهارزبر بیشتر میشد تا اینکه حوالی ظهر از دوطرف از طرف پادگان الله اکبر و از طرف سه راه اسلام آباد نیروهای خودی به سمت اسلام آباد حمله کردند. از صبح کار به جنگ تن به تن کشید.
در این سه روزی که این جا بودند محمد بیش تر از دو، سه ساعت نخوابیده بود بچه های دیگر هم حال روز بهتری نداشتند همه با تمام توانشان می خواستند این فتنه را همان جا خفه کنند، در یکی از سرکشی ها، خمپاره ای نزدیک محمد اصابت کرد و محمد به مراد دلش رسید، پایان آنروز ، پایان کار منافقین هم بود آن ها با به جا گذاشتن بیش از چهار هزار نفر تلفات و انهدام صدها دستگاه تانک و نفر بر و خودرو به داخل خاک عراق فرار کردند .
📡گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
"اینا رو بزنید شما اگه به اینا رحم کنید اینا به شما رحم نمی کنند. حواستون باشه گول نخورید بگید ایرا
💠 شهید محمد مجازی - جانشین گردان حمزه - لشکر 27 محمد رسولالله (ص)
🌷شهادت: اسلام آباد غرب - ۵ مرداد ۱۳۶۷ (عملیات مرصاد ) - توسط منافقین خلق
⚪️ مزار: بهشت زهرا، قطعه 40، ردیف 48، شماره 4
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
💠 شهید محمد مجازی - جانشین گردان حمزه - لشکر 27 محمد رسولالله (ص) 🌷شهادت: اسلام آباد غرب - ۵ مرد
🌹شهید محمد مجازی
سردار حاج محمود امینی
هرگز نروی از یاد ...
در نعره طوفان ها ..
یاد و خاطره
معاون دلاور گروهان شهید بهشتی
گردان مالک اشتر
پاسدار باشرف سپاه اسلام
سردار شهید محمد مجازی
معاون گردان حمزه سید الشهدا
(هنگام شهادت)
شهادت:مرداد ۱۳۶۷، عملیات مرصاد
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🔹✍️✍️"سلام مرا به رهبر برسانید و بگویید تا آخرین قطره خون خود سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد و با خداوند پیمان میبندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین(ع) همراه باشم، سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولیالله برتمام جهان سلطه افکند و در زیر پرچم امام زمانعج به اجرا درآید."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فیلمی کمتر دیده شده از شهید محمد مجازی(شال سیاه به گردن) - جانشین گردان حمزه - لشکر27 محمد رسولالله (ص)
⏳ دوران جنگ تحمیلی
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
هرگز نروی از یاد ... در نعره طوفان ها .. یاد و خاطره معاون دلاور گروهان شهید بهشتی
📄 پیام امام خمینی به پاسداران،
مبادا با خون جوانان برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید.
خدا نکند که شماها بخواهید دیگران، خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود.
خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید.
✍️ با دست خط #شهید_محمد_مجازی
آغشته به خونش...🌷
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
⏳ ۲۳ مرداد ۱۳۶۴ - اجرای عملیات عاشورای ۱ در منطقه تکاب در شمال کردستان توسط سپاه پاسداران
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
💢از شکست ضد انقلاب در بیجار تا انهدام گارد ریاست جمهوری صدام در مهران
🔶۲۳ تا ۲۵ مرداد ماه سال ۱۳۶۴ بود که سپاهیان اسلام عملیات عاشورای ۱، ۲ و ۳ را با هدف پاکسازی مناطق غربی کشور از وجود ضد انقلاب و عقب راندن دشمن بعثی از جنوب مهران اجرا کردند.
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
⏳ ۲۳ مرداد ۱۳۶۴ - اجرای عملیات عاشورای ۱ در منطقه تکاب در شمال کردستان توسط سپاه پاسداران ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿
از شکست ضد انقلاب در بیجار تا انهدام گارد ریاست جمهوری صدام در مهران
۲۳ تا ۲۵ مرداد ماه سال ۱۳۶۴ بود که سپاهیان اسلام عملیات عاشورای ۱، ۲ و ۳ را با هدف پاکسازی مناطق غربی کشور از وجود ضد انقلاب و عقب راندن دشمن بعثی از جنوب مهران اجرا کردند.
در طول جنگ عراق علیه ایران، دشمن بعثی توانست از ظرفیت گروههای ضد انقلاب و معاند استفاده کرده و آنها را مورد حمایت ویژه رژیم صدام قرار دهد بهطوری که تجهیز این گروهها در دوران جنگ از سوی ارتش عراق بهطور مرتب صورت میگرفت تا اعضای این گروهها بتوانند با اقدامات خرابکارانه خود در غرب کشور، از توان رزمندگان اسلام بکاهند تا هم ضربهای به کشور در این منطقه وارد شود و هم با سرگرم کردن رزمندگان، شرایط را برای پیروزی دشمن بعثی در مناطق جنوبی فراهم کنند؛ لذا فرماندهان در آن دوران برنامه و عملیاتهای ویژهای را برای مقابله با گروههای ضد انقلاب طراحی و به مرحله اجرا رساندند که با موفقیت هم همراه بود.
به همین منظور سلسله عملیاتهای عاشورا برای مقابله با ضد انقلاب طراحی شد. مرحله اول عملیات عاشورا با هدف سرکوبی نیروهای ضد انقلاب در غرب کشور، مرحله دوم با هدف انهدام نیروهای صدام در منطقه چنگوله و مرحله سوم هم با هدف انهدام چند تیپ از ارتش عراق و تخریب میادین مین از ۲۳ تا ۲۵ مرداد سال ۱۳۶۴ انجام گرفت. برنامه رزمندگان برای ضربه زدن به ضد انقلاب بهطور دقیق در مرحله اول عملیات عاشورا اجرایی شد.
ضد انقلاب در ابتدای سال ۱۳۶۴ در قالب گروههای کومله و دموکرات کردستان کمک شایانی را به ارتش بعثی کردند و عمده فعالیت آنها هم در حوزه تخریب، خبرچینی برای فرماندهان دشمن بعثی، گستردگی محورهای نبرد و خسارت به مراکز دولتی، جهاد سازندگی و مناطق مسکونی و بعضاً کردنشین کردستان و آذربایجان غربی بود. سپاهیان اسلام در ۲۳ مرداد سال ۱۳۶۴ عملیات عاشورای یک را به فرماندهی جلال صادقی در شهر تکاب و صاییندژ اجرا کردند و در همان ساعات ابتدایی عملیات، علاوه بر دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خود، ۵۰ نفر از ضد انقلاب را کشته و صدها نفر را به اسارت درآوردند. رزمندگان در اولین مرحله از این عملیات، شهرهای تکاب، بیجار، قروه همدان و صاییندژ را از لوث وجود ضد انقلاب پاک کردند.
مرحله دوم عملیات عاشورا با رمز «یا مهدی (عج)» تنها یک روز بعد از اجرای مرحله اول آن، در منطقه چنگوله در جنوب مهران اجرا شد و رزمندگان نیروی زمینی سپاه در این عملیات نامنظم علاوه بر تصرف تپه دوقلو و ارتفاع ۱۴۵، گردان اول و دوم تیپ ۱۱۴ لشکر ۳۵ دشمن بعثی را منهدم کردند. رزمندگان در این حمله یک روزه، دشمن بعثی را از مواضع قبلیاش عقب راندند و حدود ۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن را به اسارت درآوردند. یکی دیگر از نکات مهم در اجرای مرحله دوم عملیات عاشورا، استفاده از نیروهای زبده تیپ سیدالشهدا (ع) بود که این نیروها بهدلیل آموزشهای پیشرفتهای که دیده بودند، نقش بهسزایی در فلج کردن اعضای گارد ریاست جمهوری رژیم صدام در جنوب مهران داشتند. این مرحله از عملیات نیز با موفقیت به پایان رسید.
در نهایت مرحله سوم عملیات عاشورا در منطقه فکه نیز بعد از اتمام مرحله دوم با هدف تخریب میادین مین اجرایی شد. این مرحله از عملیات بهدلیل بروز طوفان و باد و باران و مخفی شدن مینها در زیر خاک از پیچیدگی خاصی برخوردار بود. این مرحله از عملیات با رمز «سیدالشهدا (ع)» و فعالیت و تلاش مستمر گردان تخریب سپاه به فرماندهی حاج احمد نوریان اجرا شد، اما در خلال اجرای این عملیات، درگیریهایی نیز با دشمن بعثی صورت میگرفت و رزمندگان در این عملیات، دو گردان از تیپ ۱۰۸ ارتش بعثی را منهدم کرده و ۶۳۵ نفر از نیروهای دشمن را به هلاکت رساندند.
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
از شکست ضد انقلاب در بیجار تا انهدام گارد ریاست جمهوری صدام در مهران ۲۳ تا ۲۵ مرداد ماه سال ۱۳۶۴ بو
عملیات عاشورای یک که در 23 مرداد ماه 1364 با هدف سرکوبی چنین افرادی در منطقه تکاب و صاییندژ به اجرا درآمد
📷 👆رزمندگان اسلام پس از پیروزی عملیات عاشورای 1
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
✍️"کار عشق یاران! لاجرم کربلایی است.
پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو که عشاق حقیقی، تذکرةالاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پُرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند کردستان با خون می نویسند، باخون . "
🌷 شهید آوینی
🌿 تیر ماه ۶۶ - عملیات نصر ۴
🚩🚩 🚩 صلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع)
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
1_584061183.MP3
1.28M
🌱 نواهای ماندگار
🌷 مثنوی خون
🎤 حاج صادق آهنگران:
بوی خون می آید از این سرزمین
بوی خون می آید از این سرزمین
بوی شبنم های مدفون در زمین
بوی هجران ،بوی غم، بوی فراق
از سوی یک قبر بی شمع و چراغ
ای زمین بوی غریبی میدهی
بوی قران های جیبی میدهی
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🗓 24 مرداد 1364 - حمله هواپيماهاي عراق به جزيره نفتي خارك
☀️در تابستان سال 1364، در پی تهديدات عراق براي حمله مجدد به شهرها و اماكن غيرنظامي ایران، وزير اطلاعات عراق تهديد كرد كه کشورش حملات خود عليه كشتيراني در خليج فارس را تشديد خواهد كرد، تا بدين وسيله ايران را وادار به نشستن بر سر ميز مذاكره كند. همچنين وزير نفت عراق نيز گفت عراق به نفتكشهايي كه به بنادر ايران نزديك شوند حمله خواهد كرد زيرا اين بنادر شاهرگ اقتصادي ايران كه ماشين جنگي اين كشور را تغذيه ميكنند، ميباشد.
🔥 به دنبال اين تهديدات، عراق سرانجام در 24 مرداد 1364، پايانه هاي نفتي ايران در جزيره خارك را مورد حمله قرار داد كه اين اقدام عراق به منزله بنيان نهادن گسترش دامنه جنگ ارزيابي شد. همزمان با حمله عراق به پايانه هاي نفت ايران در جزيره خارك، حملات هوايي عراق عليه مردم غيرنظامي نیز شهرها ادامه يافت.
دوران جنگ تحمیلی
🕊 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1