دفاع مقدس
🎞 #کلیپ 📆 ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ ⏳ سالروز شهادت خلبانان دلاور ارتش ج.ا.ا #محمد_نوژه و #سید_عبدالله_بشیرموسو
خلبان غیور ارتش، شهید محمد نوژه
معاون عملیات پایگاه ششم نیروی هوایی
🌱 در سال ۱۳۲۴ در تهران در خانوادهاش متدین متولد شد. او در میان این جمع مهربان و عاشق اهل بیت (ع) پرورش یافت. در سن هفت سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ریاضی در سال ۱۳۴۲ به پایان رساند و سپس وارد دانشکده افسری شد.
پس از اتمام دانشکده افسری جهت طی دوره سامانههای کنترل اسلحه به آمریکا رفت و به علت عشق و علاقه اش به پرواز به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت.
محمد دوره مقدماتی پرواز را در ایران و دوره عالی و تکمیلی آن را در آمریکا گذراند. در سال ۱۳۵۱ با اخذ نشان و مدرک خلبانی در جمع خلبانان اف ۴ (موسوم به فانتوم) قرار گرفت.
وی در سالهای خدمتش به عنوان افسر سامانههای کنترل اسلحه گردان ۱۰۱ شکاری پایگاه یکم، افسر خلبان شکاری تاکتیکی گردان ۳۱ شکاری پایگاه سوم، ریاست شعبه عملیات مشترک و معاون عملیات پایگاه ششم نیروی هوایی در خدمت ارتش بود.
نوژه در مأموریتهای بسیاری در غرب کشور بمنظور سرکوب تجزیه طلبان حماسه آفرید و سرانجام در یکی از این مأموریتها در حالی که روزه بود در ۱۳۵۸/۵/۲۵ به پرواز درآمد، ولی هواپیمایش در آسمان منطقه عمومی پاوه توسط عناصر ضد انقلاب سقوط کرد و در سن ۳۴ سالگی به شهادت رسید.
در پی این واقعه و به پاس اولین شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، پایگاه سوم شکاری همدان به پایگاه شهید نوژه تغییر نام یافت.
این پایگاه پیش از این و در زمان طاغوت به پایگاه «شاهرخی» معروف بود که مدتی پس از انقلاب به پایگاه «حر» تغییر نام داد.
یک سال بعد از شهادت این خلبان قهرمان، در تاریخ ۱۳۵۹/۴/۱۹ شبکه کورتاچیان سلطنتطلب طرفدار شاهپور بختیار موسوم به «شبکه نقاب» و تعدای از عوامل کودتاچی در این پایگاه دستگیر شدند، از این رو سهواً "کودتای نقاب" را "کودتای نوژه" نامیدند‼️...و این عبارت بعدها نیز تکرار شد.... که جا دارد این اشتباه به مرور در افواه و متون مکتوب تصحیح شود.
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
خلبان غیور ارتش، شهید محمد نوژه معاون عملیات پایگاه ششم نیروی هوایی 🌱 در سال ۱۳۲۴ در تهران در خانوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهیدی که یک کودتا به نام او خورد!
🔹میان "کودتای نوژه" و "کودتای نقاب"، تفاوتی است به اندازه مظلومیت یک شهید!
🌷 #شهید_نوژه
🌱 #پاوه
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
💠 مرداد 1358 - هفت ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که خبر رسید شهر #پاوه در معرض خطر سقوط است. #شهد
📷 دیدار خانواده های خلبانان شهید محمد نوژه و سید عبدالله بشیری موسوی با حضرت امام (ره)
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
❂○° پاوه به روایت چمران °○❂
🔻بخش اول
💠 صبح ۵۸/۵/۲۷ بر بالاى دیوار خانه پاسداران رفته بودم و به شهر مىنگریستم و گلوله از هر دو طرف، همچنان مىبارید؛ یک باره فریاد الله اکبر پاسداران به هوا بلند شد؛ پرسیدم مگر چه شده است؟ گفتند: امام خمینى (س) اعلامیهاى صادر کرده است؛ اعلامیهاى تاریخى که اساس بزرگترین تحولات انقلابى کشور ما به شمار مىرود.
امام خمینى (س)، فرماندهى قوا را به دست مىگیرد و فرمان مىدهد که ارتش باید در عرض 24 ساعت، خود را به #پاوه برساند و ضدانقلاب را قلع و قمع کند.
🔸من اصلا خبر نداشتم که اخبار هولناک پاوه، به کسى میرسد و امام خمینى (س) و ملت، از جریان پاوه با خبرند. فکر مىکردم که در محاصره ضد انقلاب در آن شب وحشتناک، به شهادت مىرسیم و تا مدتها کسى باخبر نمىشود؛ اما بىیسیمچى شجاع ژاندارمرى، در حالى که اتاقش زیر رگبار گلولهها فرو مىریخت، خود به زیر میز رفته و درازکش و میکروفن به دست، همه جریانات را به #کرمانشاه مخابره مىکرد.
🔹در #پاوه، پیرمردى 60 ساله به سراغم آمد؛ با ریش سفید و درخواست کرد که او را به صف اول معرکه بفرستم تا به شهادت برسد. از او پرسیدم که چه تعلیماتى دیده است که چنین آرزویى دارد؟ با التماس و تضرع مىگفت: افتخار شهادت را از من سلب نکنید. جوان دیگرى هم به سراغم آمد که تک و تنها، فاصله کرمانشاه - پاوه را طى کرده بود و به هیچ گروه و کمیتهاى وابستگى نداشت؛ مىگفت که یکه و تنهاست؛ در دنیا، هیچ چیز ندارد؛ حتى اسلحه هم ندارد و تنها چیزى که دارد، یک جان است.
🔺یکى را مىدیدید که با یک کامیون هندوانه آمده است. کسى را دیدم که از خوزستان آمده بود و یک وانت شیرینى و شکلات آورده بود و پخش مىکرد.
🔻تا آن لحظه که فرمان تاریخى امام صادر شد، ما حالت تدافعى داشتیم؛ اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، دیگر جاى سکوت و تماشا نبود؛ وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود.
🔰آن جا بود که یک گروه پنج نفرى از پاسداران را به فرماندهى #اصغر_وصالى و چند نفر از اکراد، با یک آرپىجى مأمور کردم که به بالاى بزرگترین کوههاى مسلط بر پاوه بروند و این پایگاه را از دست دشمن خلاص کنند. به خدا سوگند! این جوانان آن چنان عاشق و شیفته شهادت پیش مىرفتند که براى خود من غیر قابل تصور بود. از روى لبه کوه، تمام قد، با قد برافراشته مىدویدند. دشمن مىتوانست بایستد و همه آنها را بر خاک بریزد؛ زیرا سنگرى محکم و قلعهاى محکم بر بالاى کوه داشت؛ ولى فرمان امام، آن چنان تحولى به وجود آورده بود، آن چنان ایمانى در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آن چنان خوف و وحشتى در دل دشمن انداخته بود که دشمن مىگریخت و دوستان ما به سهولت به سوى آنان حمله مىکردند؛ بالاخره این قله بلند را به سادگى و به سهولت به زیر سلطه خویش در آوردند...
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
👇👇ادامه
دفاع مقدس
❂○° پاوه به روایت چمران °○❂ 🔻بخش اول 💠 صبح ۵۸/۵/۲۷ بر بالاى دیوار خانه پاسداران رفته بودم و به شهر
❂○° پاوه به روایت چمران °○❂
🔻بخش دوم
💠 .. سه گروه، هر گروه پنج نفر از دوستان خود را تجهیز کردیم و آنها از سه طرف به سمت فرودگاه حمله کردند. به آنها گفته بودم که بعد از تصرف فرودگاه، تا تپه اول پیش بروند و در بالاى تپه مستقر شوند. آنها تپه اول را تسخیر کردند و به تعقیب دشمن پرداختند؛ تپه دوم را نیز به تصرف در آوردند و به تپه سوم رسیدند؛ تپه سوم را نیز تسخیر کردند. همان #بیمارستان مخوف را بدون هیچ تلفات و خسارتى، به تصرف خویش در آوردند و دشمن از هر طرف فرار کرد و شهر را تخلیه نمود.
🔸راستى که شب پیش که شب شهادت، شب ناامیدى، شب شکست و سقوط بود، با فرمان امام، آن چنان تغییر کرد که شب بعد به شب آرامش، شب امید و شب پیروزى مبدل شد.
🔹چه کسى مىتوانست چنین معجزهاى به وجود آورد که از یک شب هولناک و یک نقطه تاریک، چنین تحول و تحرکى خلق کند که مبدأ جنبش و حرکت و پیشروى به سوى انقلاب راستین اسلامى باشد.
🔺در این چند روز مصیبت، مىتوانم به جرأت بگویم که حتى یک قطره اشک نریختم و در برابر سختترین فاجعههاى منقلب کننده، با این که در درون خود گریه مىکردم؛ ولى در ظاهر، قدرت خود را به شدت حفظ مىنمودم تا لحظهاى که در فرماندارى، به عکس امام برخوردم؛ یک باره سیل اشک ریختن کرد و همه عقدهها و فشارها و ناراحتىها آرامش یافت و خوب احساس مىکردم که فقط یک قدرت روحى بزرگ، در یک ابرمرد تاریخ، قادر است چنین معجزهاى کند.
🔻 #پاوه، میعادگاه فداییان راه خدا با طاغوتیان است که به قدرت ایمان و شهادت، بر نیروهاى کفر و ظلم و جهل پیروز شدهاند.
🔰 پاوه، داستان شورانگیزى است که حماسهها خلق کرده، اسطورهها از خود به یادگار گذاشته و شهادتها و فداکارىهاى بىنظیرى را بر قلب خود ضبط کرده است و شاهد جنایتهایى بود که در تاریخ سابقه نداشته است.
پاوه، اسمى لطیف است که در آن خشنترین قتل عامها صورت گرفته است.
✨ #پاوه با قلههاى سر به فلک کشیدهاش، نمودار همت بلند جانبازان راه حق و اراده سخت و پولادین مبارزان انقلاب اسلامى ایران است.
پاوه که از جویبارها و چشمهسارها و مرغزارها و بوستانهایش، نسیم ملایمى مىوزد، بوى خون بىگناهان را پخش مىکند و ناله زنجیریان و شیون مادران داغ دیده را منتشر مىنماید.
📚منبع: کردستان، شهید مصطفى چمران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
❂○° پاوه به روایت چمران °○❂ 🔻بخش دوم 💠 .. سه گروه، هر گروه پنج نفر از دوستان خود را تجهیز کردیم و
شهید دکتر چمران در حال هدایت نیروها
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🌷شهید #اصغر_وصالی:
ننگ بر جنازه پاسداری که تو خشاب اسلحه اش فشنگی باقی مونده باشه
📸 فرمانده #دستمال_سرخها که در حادثه پاوه حماسه آفریدند..
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
💠 27 مرداد 1358 - سالروز صدور فرمان امام و آزادی پاوه
- بسم اللَّه الرحمن الرحیم
🔹 از اطراف ایران، گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند که من دستور بدهم به سوی #پاوه رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا 42 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم.
🔸من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور میدهم که بیانتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت- با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند.
▪️تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی میکنم. مکرر از منطقه اطلاع میدهند که دولت و ارتش کاری انجام ندادهاند. من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول میدانم. و السلام.
✍️ روح اللَّه الموسوی الخمینی
24 شهر رمضان 99/ 27 مرداد 58
📚 صحیفه امام، ج9، ص: 285
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
📷 شرکت رزمنده ها در انتخابات و رأی گیری در جبهه - دوران #دفاع_مقدس
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
📷 شرکت رزمنده ها در انتخابات و رأی گیری در جبهه - دوران #دفاع_مقدس 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ http
💠 #رای دادن بچههای گردان شهادت - لشکر 27 محمدرسول الله
جمعه ۲۵ مرداد ۱۳٦٤
اردوگاه کوزران کرمانشاه
انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری
مسئول صندوق "شهید سیدمهدی تهرانینژاد"
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
دفاع مقدس
💠 #رای دادن بچههای گردان شهادت - لشکر 27 محمدرسول الله جمعه ۲۵ مرداد ۱۳٦٤ اردوگاه کوزران کرمانشاه
[Forwarded from davodabadi]
انتخابات ریاست جمهوری در جنگ
حمید داودآبادی
قرار بود در آخرین روزهای مرداد ماه 1364، انتخابات چهارمین دورهی ریاست جمهوری برگزار شود. خیلی دوست داشتم در تهران باشم؛ هم به این دلیل که شناسنامه همراهم نبود تا رأی بدهم، هم این که در کنار بچههای محل در جریان برگزاری انتخابات باشم. وقتی از برادر "مصطفی عبدالرضا" (معاون گردان شهادت) درخواست کردم مرخصی دو سه روزهای بدهد تا بروم و برگردم، خندید و گفت:
- بین این همه رزمنده که اینجا و جاهای دیگهی جبهه هستند، فقط حضرتعالی میخوای رأی بدی؟
خوب که فکر کردم، دیدم راست میگوید. هیچ کداممان شناسنامه همراه نداشتیم. پس تکلیف رأی دادن چی میشد؟ که عبدالرضا گفت:
- غصه نخور. قراره روز جمعه، صندوق رأی سیار بیارن اینجا تا همه رأی بدن.
وقتی پرسیدم: خب وقتی شناسنامه نداریم، چیکار کنیم؟
گفت: اون دیگه با خود مسئولینه. شما فقط رأیت رو بده.
صبح روز جمعه 25 مرداد 1364، کوهپیمایی صبحگاهی برگزار نشد و راحتباش دادند. صبحانه را که خوردیم، نزدیک ساعت 8 بود که دو دستگاه نیسان پاترول به اردوگاه آمدند. بلندگوی تبلیغات اعلام کرد:
"همهی نیروها برای شرکت در انتخابات، در محوطهی صبحگاه بهخط شوند."
اعلام شد "کارت پلاک" خود را همراه بیاوریم.
قبل از این که فرم مخصوص را پرکنیم و رأی خودمان را بدهیم، نمایندگان وزارت کشور تذکراتی دادند. از جمله این که هیچکدام از برادران حق ندارد اطراف صندوق اخذ رأی، به تبلیغ برای کاندیدایی خاص بپردازد.
هر چند که همهی بچهها زیر لب نام آقای خامنهای را زمزمه میکردند.
او تذکر داد:
هر رزمنده فقط حق یک رأی دارد و اگر کسی تخلف کند، شرعا حرام است.
حتی اعلام کرد رأی خود را جلوی همدیگر ننویسیم.
بهجای شناسنامه، پشت کارت پلاک مهر زدند. آنقدر سختگیر بودند که به نیروهایی که به هر دلیلی کارت پلاک نداشتند، اجازهی رأی دادن ندادند.
مسئول صندوق، جوانی حدود 17ساله بود که خیلی خوش برخورد و خندهرو بود. نمیدانم چرا از او خوشم آمد و بنا گذاشتم تا هم از او و هم از صحنهی رأی دادن بچهها چندتایی عکس بگیرم.
نام او را که پرسیدم، خودش را "سیدمهدی تهرانینژاد" معرفی کرد. وقتی پرسید از کدام محلهی تهران آمدهام، تا گفتم تهراننو، با خنده گفت که پسرخالهاش اهل آنجاست که او را شناختم و همین باعث شد زودتر رفیق شویم.
یوسف محمدی و جعفرعلی گروسی در کنار صف بچهها ایستادند. یوسف گفت که دوست دارد موقع انداختن رأی به صندوق از او عکس بگیرم که گرفتم.
آن روز این شهیدان در عکسهای انتخاباتی ای که گرفتم، بودند و امروز جایشان ...
1 - سیدمهدی تهرانی نژاد. شهادت: جمعه 2/12/1364 در عملیات والفجر 8 در فاو
2 – یوسف محمدی. شهادت: تیر ماه 1365 در عملیات کربلای 1 در مهران
3 – جعفرعلی گروسی. شهادت جمعه 17/7/1366 در کردستان.
4 - حمید فرخیان. شهادت: پنجشنبه 25/10/1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه
5 – حسین جعفری. شهادت: دی 1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه (اگر درست یادم باشد)
6 - علی مصطفی زاده. شهادت: دی 1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه (اگر درست یادم باشد)
(حمید داودآبادی)
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب صدقه جاریه است
🌴 ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ — سالروز عملیات عاشورای ۳
نام تیپ سیدالشهداء (ع) یا همان لشگر 10 سیدالشهداء (ع) با نام سرداران شهیدی چون حاج علیرضا موحددانش و حاج کاظم نجفی رستگار گره خورد است . یگانی که در هر کجای جبهه حضور پیدا می کرد آتش به جان سپاه دشمن می انداخت .
دشمن فکر می کرد با شهادت "علیرضا موحد دانش" در عملیات والفجر 2 و حاج کاظم رستگار در عملیات بدر ، تیپ سیدالشهداء (ع) از زبانها خواهد افتاد. اما شاگردان شهید موحد و رستگار تابستان 1364 در عملیات عاشورای 3 و در منطقه عملیاتی فکه یکبار دیگر خواب دشمن زبون را آشفته کردند , این در حالی بود که در همین زمان به دلیل بی تدبیری برخی ها، جبهه های نبرد دچار بی تحرکی و سکون شدخ بود.
بعد از شهادت رستگار مقدم سردار حاج علی فضلی فرماندهی تیپ ده سیدالشهداء (ع) را عهده دار شد. او به منظور ایجاد تحرک و بالا بردن روحیه نیروها و سازماندهی و ارتقاء توان رزمی تیپ، به قرار گاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) پیشنهاد انجام عملیات محدود ایذایی با هدف ضربه شبانه به دشمن وگرفتن اسیر در منطقه فکه را ارائه نمود که فرماندهان ارشد پس از بررسی ورفع نواقص با طرح این عملیات موافقت نمودند.
به این ترتیب «عملیات عاشورای 3 با رمز مبارک «یا سید الشهداء(ع)» در ساعت 2 بامداد 25 مرداد 64 با هدف انهدام یگانهای دشمن در منطقه عملیاتی شمال فکه انجام گرفت.
در این نبرد، رزمندگان تیپ 10 سیدالشهداء با پاک سازی 14 کیلومتر مربع از منطقه فکه موفق به انهدام 2 پل ارتباطی مهم ، 2 دستگاه تانک و 11 انبار مهمات ، چندین دستگاه خودرو و مقادیر زیادی ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن بعثی شدند. همچنین گردان 1 و 2 از تیپ 108 لشکر 16 دشمن منهدم و بیش از 600 نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده و 35 نفر نیز اسیر شدند.
مقادیر زیادی سلاح سبک و سنگین و چندین دستگاه خمپاره انداز و مقداری تجهیزات لجستیکی و مخابراتی نیز به غنیمت نیروهای ما درآمد.
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، با لینک یا بدون لینک مجاز است
دفاع مقدس
🌴 ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ — سالروز عملیات عاشورای ۳ نام تیپ سیدالشهداء (ع) یا همان لشگر 10 سیدالشهداء (ع) با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ — سالروز عملیات عاشورای ۳ در منطقه عمومی #فکه
🌓 #شب_عملیات_عاشورای_3
🎥 #فیلم | #قرارگاه_فرماندهی_عملیات
بامداد روز 25 مرداد 1364
فرماندهان لشگر 10
#شهیدان_زینال_حسینی(فرمانده تخریب)
#حاج_احمد_عراقی(فرمانده اطلاعات عملیات)
#شهید_کسائیان
#شهید_حسنیان
#رضا_جان_بگوشم
#شهید_رضا_عبدی فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع)
🎞 سردار علی فضلی توسط بیسیم در حال هعلام رمز و هماهنگی عملیات با گردان های عمل کننده
🌴 دوران #دفاع_مقدس
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، با لینک یا بدون لینک آزاد است
حاج علی فضلی با کسب این فتح و نشان دادن توان وقدرت رزمی تیپ ،فردای این عملیات فرماندهان را برای ارائه گزارش وبه عبارتی آشتی با فرماندهان ارشد بویژه برادر محسن رضایی به قرار گاه خاتم انتقال ودر قرارگاه ضمن ارائه گزارش با مسئولین قرارگاه از جمله شمخانی و رحیم صفوی دیدار کردند
📷 #عکس | قرارگاه خاتم -- ۲۵ مرداد ۶۴ -- یکی از زیباترین وخاطره انگیز ترین عکس های دسته جمعی لشکر وبه عبارتی برند لشکر سیدالشهداء(ع) که از جمع چهارده نفری ده نفر شهید شده اند.
ایستاده از راست: ۱-شهید داود آجر لو فرمانده گردان۲-جانباز باقر تاجیک رئیس ستاد لشکر۳-شهیداحمدآجرلو فرمانده سپاه کرج۴-شهید سید ابراهیم کساییان مسئول محور۵-شهید داود حیدری فرمانده گردان ۶-شهید غلام کیانپور مسئول اطلاعات ۷-شهید سید حسین میر رضی مسئول عملیات.
نشسته از راست ۸-شهید احمدعراقی مسئول اطلاعات۹-حسن امیری فرمانده گردان۱۰-شهید رضاعبدی فرمانده گردان۱۱-شهید سیدمحمدزینال حسینی فرمانده گردان تخریب۱۲ شهید جعفر محمدی مسئول عملیات ۱۳- حاج علی فضلی فرمانده لشکر۱۴-برادر محمد فلکی فرمانده گردان ادوات
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، با لینک یا بدون لینک آزاد است
📷 #عکس| روز جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ — ... واین ها هم رزمندههای تیپ سیدالشهدا (ع) که از عملیات عاشورای ۳ برگشته اند. بچه هایی که از ساعت یک نیمه شب تا ۴ بامداد با دشمن در فکه درگیر بودند.
شهدا، مجروحین و اسرا را انتقال داده اند.
نماز خود را با همین لباس های خونی خوانده اند
بعضیهاشان زخم ترکش بر بدن دارند.
... و الان خربزه ای را قاچ کرده و مشغول خوردن ... تا رمقی داشته باشند ...
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، با لینک یا بدون لینک آزاد است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #حکایت_روی_سیم_خاردار_خوابیدن
🌱 سردار شهید تخریبچی
🌷 #شهید_حاج_قاسم_اصغری
🌴 عملیات عاشورای 3
25 مرداد 1364
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، با لینک یا بدون لینک آزاد است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آزادگان، مفاخر ایران خوش آمدید
ارکان استقامت و ایمان خوش آمدید
ای از قفس رهاشدگان، طائران قدس
بر طَرْف این شکوفه گلستان خوش آمدید
☀️ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ #سالروز_بازگشت_آزادگان به میهن اسلامی
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
⚪️ خاک پای آزادگان، سُرمه چشمان وطن
۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به دامن پر مهر میهن فرخنده باد🌹
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🌷آزاده سرفراز، شهید محمد شهسواری🌷
قهرمانی که بزرگی روح خود را
با دستان بسته درحالیکه اسیر دشمن بود
با فریادِ " الله اکبر خمینی رهبر "
" مرگ بر صدام ضد اسلام"
در مقابل دوربینها به نمایش گذاشت
تا فریادش در تاریخ طنین افکن شود.
🌷محمد شهسواری در ۲۲ اسفند ماه ۶۳ طی عملیات بدر، در شرق رودخانه دجله به اسارت نیروهای بعثی درآمد.
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
دفاع مقدس
🌷آزاده سرفراز، شهید محمد شهسواری🌷 قهرمانی که بزرگی روح خود را با دستان بسته درحالیکه اسیر دشمن بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم پخش شده توسط تلویزیون عراق 👆👆
🎞 پیکر بر جای مانده شهدا در منطقۀ در اشغال دشمن — تصاویری از غربت شهیدانِ بر خاک افتاده
➕ انتقال اسرا و مجروحین ایرانی به عقبه توسط نظامیان بعثی
✊ فریاد غرورآفرین "مرگ بر صدام، ضد اسلام" توسط آزاده جسور و غیرتمند کرمانی، محمد شهسواری
🟢 او با دستان بسته در حالی که در چنگال مزدوران صدامی اسیر است، اینچنین دشمن زبون را تحقیر می کند !!
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
هدایت شده از عکسهاے زیرخاکے
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم_زیرخاکی | مصاحبه با تنی چند از آزادگان در بدو ورود به خاک میهن و بیان احساس خود از رهایی از بند دشمن
۲۶ مرداد ۱۳۶۹ - سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به دامن پر مهر وطن فرخنده باد🌹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📺 عکسهاے زیرخاکے
https://chat.whatsapp.com/Fx3SaURZyl904kbhkYzShq
#اتوبوس_بهشت_كوچك!
🔹العماره اولین زندان ما در خاک عراق بود. ٣ روز در گرمترین روزهای سال ١٣٦٧. چهارم تیرماه بود که به زندان العماره معرفی شدیم. ٣ روز بی آب و غذا. تشنگی و گرمای ٥٠ درجه ای باعث فوت ٤٠ نفر از اسرا شد. آنوقت ها فکر نمى كردم که زنده ماندنم یه معجزه باشه اما الآن مطمئنم که معجزه بود.
🔸بعد از اين ٣ روز مرگ آور با اتوبوس های کولردار!! به طرف بازداشتگاه های بغداد به راه افتادیم. اتوبوس ها در گرمای سوزان تیرماه، بهشت های کوچکی بودند که ما رو از جهنم بیرون بردند. روی صندلی اتوبوس جاگیر شدیم؛ نگهبان آب آورد!! ... آب سیری خوردم💦 ٣ روز گرسنگی، تشنگی، خستگی و گرمای شدید باعث شد روی صندلی اتوبوس به خواب عمیقی فرو بروم. نمى دانم چند ساعت گذشت، شاید ٦ ساعت آنقدر خوابیدم که وقتی بیدار شدم نمى دانستم کجا هستم!
▫️با صدای فریاد نگهبان بیدار شدم. به بیرون از اتوبوس نگاهی انداختم هوا تاریک بود. از جا بلند شدم و به طرف درب اتوبوس رفتم، دم در اتوبوس تعداد زیادی از عراقی ها را دیدم که به خط ایستادن مثل سربازایی که برای خوشامدگویی به یک مقام حکومتی سان مى بينن! به این فکر مى كردم که چون از زندان العماره جون سالم به در بردیم سربازها به پاس این استقامت ما دارن بهمون احترام می ذارن!! ١٥ساله بودم و این حداکثر توان من در تجزیه و تحلیل اوضاع بود!! ناگهان....
▪️....ناگهان از در اتوبوس به بیرون پرت شدم. رشته افکارم پاره شد. معجزه ... ! اتوبوس ... ! کولر ... ! بهشت ...! به سختی نفس مى كشيدم. نمى دانم چرا تنگی نفس گرفته بودم. احساس می كردم بدنم سنگین شده. با زحمت زیاد کف حیاط در کنار هم اسارتی ها نشستم. آهسته دستم را به طرف گردنم بردم، ورم کرده بود. جای خط مورب ورم دور گردنم را با دست لمس کردم. جای ضربه کابل بود!! بعدها فهمیدم سربازها برای استقبال از ما سان ندیده بودند . . . در حقیقت با کابل و شلاق به خیال خودشان می خواستند ضرب شصتی نشان دهند!
🔺چیزی که برای من عجیب بود عصبانیت در حین شلاق زدن بود. خب آخه برادر دینی من!! چرا عصبانیت؟! جنگ راه انداختین ما هم اومدیم از کشورمون دفاع کنیم، حالا از شانس بد ما اسیر شما شدیم. ظاهراً انتظار داشتند کشورمان را بگیرن، ما هم براشون هورا بکشیم!! بیش از سه دهه از اون موقع مى گذره اما هنوز رد شلاق ها را روی تنم احساس می كنم!
(راوى: آزاده سرافراز دکتر رامین رادمهر)
-------------------------------------------
🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱