دفاع مقدس
🌷 19 اسفند 1363 - شهادت پاسدار رشید اسلام، حبیب الله افتخاریان (ابو عمار) بر اثر بمباران هوایی
💠 به قصد تحصیل از کشور خارج شده و به آلمان سفر نمود. در آلمان ضمن ارتباط با محافل مذهبی و مبارز و پیرو خط امام در خارج از کشور به فعالیت علیه رژیم پهلوی ادامه داده و پس از مدتی با معرفی شهید عراقی به فلسطین رفته و دوره های آموزشی را در لبنان و فلسطین نزد دکتر چمران طی کرد و بعنوان یک چریک موفق مسلمان ؛ بعد از اتمام موفقیت آمیز تمامی دوره ها به آلمان بازگشته و درس را نیمه کاره رها کرده و به بیت امام در فرانسه می رود و در بیت امام در ” نوفل لوشاتو ” مسئولیت کارهای پشتیبانی از جمله انتقال مهمانان از فرودگاه و بالعکس را بعهده می گیرد .
🌷سالروز شهادت #حاج_حبیبالله_افتخاریان (ابوعمار) فرمانده سپاه مریوان
19.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به روح مطهر سردار شهید حبیب الله افتخاریان (ابوعمار)
12.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حبیب الله افتخاریان (فرمانده سپاه مریوان)
به روایت همسر
هدایت شده از دفاع مقدس
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یهویی چشمم خورد به این کلیپ😔
و بعد با خودم گفتم چه زود شهدای مدافع حرم و خانواده هاشون رو فراموش کردیم😭
چقدر راحت با دخترمون بازی میکنیم ولی یادمون رفته الان یه گوشه ای ، دختر شهیدی تنهاست 💔
راستی دخترا بابایی هستند .
وقت خرید عید خیلی دوست دارن با باباشون برن خرید😔
چه زود یادمون رفت بی بی رقیه رو😭
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده في سبیلک🤲
کادر را بستم
بر روی صورتت
یک، دو، سیب
خندیدی ...
خندههایت از کادر بیرون زد ..
خندههایت دلم را بُرد ..
خندههایت بیچارهم کرد ..
خندههایت خدا را هم مشتاق کرد ..
مشتاق شد ، شهیدت کند ...
🌷بسیجی شهید نورالله اختری
🔹 تیپ۱۲ قائم ،سمنان
۱۹ اسفند ۱۳۶۵ -- سالروز شهادت
دوران #دفاع_مقدس
———————-——
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پهلوان کوچک
در میدانهای بزرگ نبرد...
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌱 ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ - سالروز تولد 🌷شهید نورالله اختری🌷- مشهد مقدس
🌿 رزمنده تک تيرانداز — خط پدافندی شلمچه
شهادت:۱۹ اسفند ۱۳۶۵ - عملیات کربلای۵
گردانعلیبنابیطالب (ع) - تیپ۱۲ قائم ،سمنان
تحصيلات: اول دبيرستان
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
"ملک دار" همرزم شهید: 👇👇
نورالله ميگفت: «اون دنيا ترسناک نيست، فقط تجلیگاه رفتار اين دنيای ماست.»
گفتم: «من نميفهمم، يعني چي؟»
گفت: «همه چيز جهان آخرت، نتيجه رفتارهای امروز ما در دنياست... باید خيلي دقت کنيم، ببينيم داريم چکار ميکنيم.»
هدیه به روح شهید بزرگوار صلوات🌺
———————-——
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
اگه این جوری خالصی، بسم الله
رئیس جمهور نبود.
وزیر یا نماینده مجلس هم.
آقازاده و داماد فلانی هم اصلا.
نوجوانیش در جنگ، در گردان تخریب گذشت؛ وسط میدان مین، به بلوغ رسید و با تیر و ترکش مرد شد.
جنگ که تمام شد، او هنوز وسط بیابان بود.
همچنان مین خنثی می کرد تا پیکرهای برجای مانده را به آغوش مادران چشم انتظار بازگردانَد.
نه با بنز و ماشین آخرین مدل و محافظ و گماشته؛ که با پای مصنوعی که چند بار شکست و وصله پینه شده بود.
و از آن مهم تر، خانواده ش را هم با خود به اندیمشک برد. در آن گرمای طاقت فرسای جنوب.
یک بچه کوچیک داشت که مریض بود. قسمت این بود. از همون موقع تولد کمی مشکل داشت. ولی او عاشقش بود و همچون پروانه به دورش می چرخید.
خودش می گفت:
"با خودم فکر می کنم کجای جنگ کم گذاشتم، که خدا این بچه را با این وضعیت به من داده."
بدنش در جنگ متلاشی شده بود. کم که هیچ، زیاد هم گذاشته بود. خیلی بیشتر از دیگران.
یک پا و کلیه اش رفته بودند و اندامش مملو بود از ترکش مین والمری.
زمستان 1375 بچه اش را آورده بود فکه. آورده بود وسط میدان مین. در آغوش گرفته بود و همنوا با زیارت عاشورایی که در محل شهادت شهیدان سعید شاهدی و محمود غلامی زمزمه می شد، می گریست.
وقتی گفتم:
- علی آقا، این طفل معصوم را با این احوال، چرا آوردی این جا؟
نگاه معناداری انداخت و گفت:
- آوردمش اینجا بلکه به آبروی شهدا شفا بگیره.
و این عکس را، به یادگار از او و فرزند دلبندش گرفتم.
بعدها شهید مجید پازوکی تعریف می کرد:
"علی محمودوند می گفت: خیلی می رفتم مشهد پابوس امام رضا (ع) و طلب می کردم که شفیع من بشه تا این بچه کوچولو شفا بگیره. یک شب کنار پنجره فولاد نشسته بودم، آقا امام رضا (ع) اومد به خوابم. ذوق کردم. خوشحال شدم. آقا بهم گفت: اگه بهت بگم این مصلحت خداست که بچۀ تو این جوری باشه، باز هم التماس می کنی؟
و از اون روز به بعد دیگه علی چیزی نگفت."
سال ها گذشت، روز 22 بهمن 1379، وقتی ما، شادمان و خندان، همراه خانواده در خیابان های آذین بسته، مشت ها را گره کرده و شعار می دادیم، در وسط میدان مین فکه، هنگام عملیات تفحص و کشف پیکر شهدا، مین والمری، همان که آوینی را آسمانی کرد، منفجر شد و علی محمودوند هم پیوست به یاران شهیدش.
چند سالی بیشتر طول نکشید که بچه کوچولیش هم رفت پیش بابا.
(حمیدداودآبادی)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
پیام رهبر:
بسم الله الرحمن الرحیم
به ارواح طیبه همه شهداء به خصوص شهیدان این راه پرارزش (تفحص) که شما در آن مشغول حرکت هستید و این شهید عزیز شهید محمودوند به خصوص، برای ارواح طیبه همهشان از خداوند متعال علو درجات و همنشینی با صالحان و اولیاء و ائمه را مسئلت میکنم، شما باب شهادت را باز نگه داشتید.
سید علی خامنهای
20 اسفند 1379
-------------------------------------------
🔵 کانال دفاع مقدس
(ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌱انتشار مطالب کانال #دفاع_ـمقدس ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم لحظه شهادت شهید علی محمودوند(فرمانده تفحص شهدا)
🔹 وقتی شهیدی پیدا میشد منتظر بیل نمیماند کاری نداشت زمین نرم است یا سفت!!
◇ با دستش زمین را میکند و یا حسین یاحسین گویان خاکها را کنار میزد و شهیـد را روی دستان خود با پای پیاده عقب میبرد....
◇ شهید علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ همزمان با عید قربان بر اثر انفجار مین با سجدهای خونین در قربانگاه فکه به شهادت رسید.
#شهید_علی_محمود_وند
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
اگه این جوری خالصی، بسم الله رئیس جمهور نبود. وزیر یا نماینده مجلس هم. آقازاده و داماد فلانی هم ا
شهید علی محمودوند(فرمانده تفحص شهدا)